iran-emrooz.net | Wed, 17.05.2006, 7:29
کدام گور سخن؟
ویدا فرهودی
به عشق میتازند
هماره رسم سیاه اهالی ِ وَهـم
به تازیانه و دشنه،
به کینه و نفرین
دریدن است و شکستن
و کینه را کـِشتن
شکستشان هرچند
نگاشته سرخ خون ِ شقایق ، به سینهی تاریخ.
* * *
در آینه گاهی
به چهرهات بنگر
به این نمایهی همواره ی پلیدیها
به این دروغ مداوم که تقیهاش خوانی
به مُهر زشت ریاکاریت به پیشانی
به داغ ِمانده به قلب سترگ مام وطن
برای خیل خموش قناریان ِ در قفس خفته.
در آینه گاهی...
* * *
کدام گور سخن را به تیشه میشکنی؟
سخن به گور نخفته!
مرام واژهی شاعر، هماره بیداری است
و دانه دانه زقلب تپنده ی خاک
بدان که خواهد رُست
که قطره قطره ی شوریدنش
چنان که می دانی- و می هراسی از آن-
چو خون در رگ جهان جاری است.
ویدا فرهودی
بهار ١٣٨٥