iran-emrooz.net | Sat, 16.04.2005, 21:26
شتاب خام ...
پيرايه يغمايی
ای هميشه يار نيمه راه میروی
راه را دوباره اشتباه میروی
کوه ، ايستادهام ، ز جا نمیکَنم
تا که باد میوزد تو ، کاه میروی
در شگفت ماندهام که با دو چشم باز
سرنگون به ژرفنای چاه میروی
نام را به قتلگاه ننگ میبری
سر شکسته در پی کلاه میروی
هر چه گويمت عزيز من ؛ مرو ... مرو
ليک مست مرگی و سياه میروی
جامه دانی از شتاب خام بستهای
سر سپرده سوی وعده گاه میروی
میسپارمت به آخرين نگاه خود
کم کم از ادامه ی نگاه می روی ...
میسرايمت به چشم اشکبار خويش
میروی به اشتباه ، آه ... میروی ...