ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 31.01.2015, 16:25

بهمن

علی منجزی

کجاست تراوش مهتاب و نسیم خنک بهار کجاست؟!
بلوط تناور
سبزینه و آب و نسیمی در بر؟!
که بجز تلی از خاکستر
هیچم بجا نمانده است!
زمین گر گرفته‌ام اینک ره بکجا ببرد؟
که خاکستر اندوه
بر پشته پشته ی روحم پاشان است!
و مادرم
بر گور روان خود شیوان است

****

نگاه ترا من دوست می‌داشتم
چرا که دریای اعتماد را رج می‌زد
سبزینه عمیقی در نسیم بامدادی
که گرده‌ی خورشید را بسوی خویش خم می‌کرد.
غنچه‌های دلفریب رازناکی داشت نگاه تو
اما من، خود نمی‌دانستم
که آفتاب تو
آفتاب کویریست
کز پس آن، هیچ بهاری نیست
خورشید من پیش از برآمدن مرده بود!
و نگاه تو مردابی بود که تمامی چشم انداز را بلعیده بود!
و رخنه به مرداب را از آنروی تاب آوردم
که خیمه ی آتش گرفته ی روحم
از من سراغ آب گرفت!

****

در دیده‌ی فریبای تو شوری نیست
جز شوری اشک‌های مادرانم
که همچنان زیاد می‌شود
زیاد میشود زیاد می‌شود


شعر و نقاشی از علی منجزی