ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 07.11.2005, 11:47

آینه

سيلويا پلات / ترجمه‌ی: مهرانگيز رساپور(م . پگاه)



[به تابناکیِ] نقره‌ام، و درست همان،
بی‌هیچ پیش‌انگاره

آنچه را که می‌بینی
می‌بلعم، در جا، همان گونه که هست،
بی‌هیچ بخارآلودگیِ مهر یا بیزاری

سنگدل نیستم، راستگوی‌ام
به چشمانِ چارگوشِ خدایی کوچک می‌مانم
بساهنگام 
به دیوارِ رو به رو چشم دوخته‌ام
که به رنگ صورتیِ خالدار است
آن قَدَر در آن خیره مانده‌ام که 
گمان می‌کنم پاره‌ای از قلب من شده است
اما پیدا و ناپیدا ست
چهره‌ها و تاریکی‌ها ما را هر بار و هر بار از هم جدا می‌کنند

اکنون یک برکه‌ام
زنی خم شده است به روی‌ام
در کرانه‌هایم به دنبال خودِ راستین‌اش می‌گردد
سپس به آن دروغگوها رو می‌کند،
                                             به شمع‌ها یا به ماه
از پشت می‌بینم او را 
و بی‌کم و کاست  بازتاب‌اش می‌دهم
و او پاداش‌ام را با اشک ها و دست تکان دادن‌ها می‌دهد

برای او مهم‌ام
[برای همین] می‌آید و می‌رود
[روشناییِ] چهره‌ی اوست که هر بامداد جای تاریکی را می‌گیرد.

او در من یک دختر جوان را غرق کرده است
و در من هر روز، هر روز پیرزنی به جانب او برمی‌خیزد
همچون ماهی‌ای ترسناک!