iran-emrooz.net | Tue, 04.10.2005, 17:18
رقصی چنين...
شکوه ميرزادگی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
میخواهم با تو برقصم
در ميهمانی آهو،
در سرزمين مادر آبها.
میخواهم با تو برقصم
با پيراهنی از مهر و
کفشی از ستاره،
بر متن اطلسی يک تانگو.
میخواهم با تو برقصم
بر برگ برگِِ ِ يک گل ِ نيلوفر آبی،
و با هر چرخش نسيموار نُتی
بچرخم و….
… سر بر سينه نور بگذارم
می خواهم با تو برقصم
با کوبش قلب سپيد يک سُل
در فرود و فراز هر آرشه
و در امواج هر کليد
و تا ميانهی درياهای صبح بروم.
میخواهم با تو برقصم
از کرانههای پاتارا
تا دشتهای پاسارگاد؛
و خانههای گم شده در خاک را
با نفسهای تو بيدار کنم.
میخواهم با تو برقصم!
دنور – سپتامبر 2005