يك ستاره مى‌افتد

اكبر ذوالقرنين

گفتنش 
آسان نيست
مرگ را مى‌گويم
 
مرگ، 
اين هميشه
             همه جا
                      با همه كس
همزبان
همنفس
هم خانه
بى‌نشان مى‌آيد
بى‌خبر
بى‌زمان
ناگهان مى‌آيد.
 
به مثل
وقتى تو
نيم روز شنبه
سيزده روز
برگذشته از "اوت"
نشستى تنها
هم دل "نى‌داود" (٢)
مى‌نوازى ماهور
مى‌خوانى
با ياد "بهار":
"اين قفس، چون دلم، تنگ و تار است."
مى‌شكافد بى‌گاه
پوست و پردهء تارت از هم
مى‌لغزد مضراب
از ميان انگشتانت ناگاه
در مى‌مانى
از خواندن
و دلت مى‌خواهد
از همه بگريزى
بزنى بيرون از خانه
بگردى در شهر
در خيابان‌هاى خالى
كوچه‌هاى خلوت
ميدان‌هاى بى‌كبوتر
                         بى‌فواره
و رها گردى
در عطر همه خاطره‌ها
يك ستاره مى‌افتد
يك پرنده 
        - با فريادش
به تو مى‌فهماند
كه عزيزى را گم كردى
و تو مى‌بينى
                همه جا
از در و
    ديوار و
           پنجره‌ها
نيز از بغض هوا
رنگ غم مى‌بارد
و نمى‌دانى
كه چرا گونه‌هايت خيس است.

اكبر ذوالقرنين
۲۵ آگوست ۲۰۰۵

-----------------------
پانويس ها:

١. شيرزاد آقائى = شاعر، پژوهشگر و آموزگار، سال ١٣١٧ در ابيورد شيراز زاده شد. كتاب هاى شعرش:
- "بادها زوزه كشان مى‌ميرند، ١٣٥٤".
- "از شارستان اندوه، ١٣٦٧"
- "معشوق اگر يگانه باشد، ١٣٧١"
- "نسيم بوى بنفشه، طلوع شبنم بود، ١٣٨٠".

آثار پژوهشى او عبارتند از:
- "نام كسان و جاى‌ها در شاهنامهء فردوسى، ١٣٧٢"
- "ايماژهاى مهر و ماه در شاهنامهء فردوسى، ١٣٧٦"
- "نوروز، برليان نگين جشن هاى ايرانى و ديگر جشن ها و جشن آئين هاى مردمى ايران، ١٣٨١".

شيرزاد آقائى شنبه ١٣ اوت ٢٠٠٥ در استكهلم به بيمارى "پاركينسون" درگذشت. يادش گرامى باد.

٢. نى داود = مرتضى نى‌داود. نوازنده و آهنگساز. "مرغ سحر" يكى از ساخته هاى او بر شعر ملك الشعراى بهار است.