ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 31.01.2012, 17:12

غزل ناتمام /اردلان سرفراز

غزل ناتمام / اردلان سرفراز

هرگز نمی هراسم از ناتمام مُردن
اوج هراسم این است، با مرگ نام مردن

زیرا که مرگ شمشیر سنگین و دردناک است
بُرنده بودن و در خواب نیام مردن

آغازم از عطش بود، باید که تشنه باشم
پایان نمی‌پذیرم، از تشنه کام مردن

این مرگ یا حیات است؟ این اوج یا حضیض است؟
در ذهن خاص ماندن در چشم عام مردن

همچون مسیح بردار، تن خفته، روح بیدار
ای کاش بر صلیب سرخ پیام مردن

در جمع این همه دست، دستی به من نپیوست
تا سرنوشت من شد، با هر سلام مردن

چون شمع زخمی از شب، در وحشت زوالم
هر لحظه زنده بودن، یعنی مُدام مردن

داراب، زمستان ۱۳۵۷