iran-emrooz.net | Wed, 16.02.2011, 8:58
سلحشوری
آزاده بیپروا
از خورشید تا عمق زمین
بر بالای بلند کوه
نشسته است دلیر
سخن میگوید
بیآنکه پردهای بر آن باشد
فریادی میکشد
از اعماق وجود
و تخته سنگ ستبر
میلرزد
دل کوه آتش میگیرد
از گرمای تنش
و امید میبارد
هر سو
زمین
در تکاپو
دل دل میکند
بیصدا فریاد بر میآورد
تا عمق تنش
که در آنجا
شور پیداست
و حرارت بس هویدا
نگاه کن
از قلهی کوه
تا عمق زمین
اشتیاق گرماست
و غوغای سلحشوریها
میدمد
در نفیر خورشید
این برهه از تاریخ بسی گرم است
ایران بهمن ۸۷