ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 30.07.2010, 20:49

دژخیم بی‌آینده

کامبیز گیلانی



در سرزمین من
هنوز هم
کوچه های خونین‌اش
سنگفرش جلاد را
به مسخره گرفته‌اند

در سرزمین تشنه
هیچ باور پژمرده‌ای
سخنران افسرده‌ای
یا
دژخیمی بی‌آینده
با هوای تازه
به یگانگی
نخواهد رسید

از این دستار خون‌ریز
از این پیکر سنگ ساز
چهره‌ی زیبای تولد
حیات را
دوباره
دگرگون خواهد کرد

جهان بیدار ست
کوچه‌ها
دیریست
تا رویای شکوفه‌ی گلدانها
تا شعری
که
زمزه می‌شود در ذهن
با
دست‌های یکدیگر
به رفاقت رسیده‌اند

از پشت پنجره
صدای قشنگی به گوش می‌رسد
کسی آوازی می‌خواند
که قلب را می‌جوید

از راه پیامی می‌رسد
خیزشی
که
زندگی را می‌جوید
و من
بی‌تردیدی در اندیشه
گوش زخمی را
به آواز
پای خسته را
به راه
و
دل منتظر را
به پیوند بی‌شمار دست‌ها
با عشق
می‌سپارم

از این خرابه
عبور باید کرد

چشم بر آن پوشیدن
یا
گریز از آن
راه به بی‌راهه
به زخمی غم‌انگیزتر
خواهد برد

و من
با قامتی
هنوز محکم
با چهره‌ای
هنوز عاصی
و
مشتی
پر از فردا
زمزه می‌کنم
با خود:

هر روز
یک گام
به سوی آزادی

هر روز
یک گام
به سوی رهایی.