خسته شدی
میدونم
تا حد مرگ
و دلت میخواد
بذاری و بری
هر چند که صبح روشن
روی ملارن (Mälaren) چتر گشوده
و آفتاب میتابه
رو خونههای ساحلی
و یخ روی دریاچه
مثه آینهست.
کیه که داره میخونه؟
میپرسی: «کیه که داره میخونه؟»
میگم: «میریم، میذاریم میریم
اما بذار آهسته بریم»
من تو مونترال امیدمو باختم
و تو بروکلین ایمانمو
و در سالسبورگ، زیمبابوه
انسانو دیدم
و یه کادر سلاخی رو
که گوشتشو میبرید.
تو سکوت کسی داره میخونه
پرطنین
چرا و چطور؟
میپرسی: «کیه که داره میخونه؟»
و سئوالت جوابی میشه.
منم خستهم
و دلم میخواد
بذارم و برم
اما بذار آهسته بریم
منم میترسم، مثه تو
منم فکرم پریشونه
اما هنوز
چند ساعتی وقت داریم.
کسی داره میخونه
و آوازش دلانگیزه
کیه که داره میخونه؟
قطعه ی «کسی داره میخونه» برگردانی از طاهر صدیق برگرفته از نشریهی «اندیشهی آزاد»، بهار ۱۳۶۶. همین جا اضافه کنم، سه برگردان منتشر شده از لارش فورشل به فارسی، به قلم صدیق صورت گرفته.
لارش فورشل
لارش فورشل، نویسندهبرگردانی از طاهر صدیق شاعر، ترانهسرا، دراماتیسین و عضو آکادمی سوئد در تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۲۸ زاده شد و تابستان گذشته، در تاریخ ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۷ در سن ۷۹ سالگی درگذشت. کارنامهی ادبی بجا مانده از او گنجینهی با ارزشی است از ادبیات نوین سوئد با ۵۶ کتاب در زمینهها و انواع مختلف، و ۷ مجموعه ترانه. معرفی چنین اعجوبهای کار آسانی نیست، بویژه این که لارش فورشل در میان فرهیختگان ایرانی چندان شناخته شده نیست و در جستجویی که برای یافتن برگردان شعر او به زبان فارسی برخوردم، تنها سه قطعهی ترجمه شده از او را به زبان فارسی یافتم. برای کسب آگاهی بیشتر از لارش فورشل ابتدا به سراغ هوراس انگدال، صاحب کرسی شمارهی ۱۷ آکادمی سوئد رفتم.
انگدال سالها با فورشل در آکادمی و در کمیتهی نوبل همکار بوده. به گفتهی هوراس انگدال لارش فورشل به عنوان یکی از ۵ عضو کمیتهی نوبل، مسئولیت ویژهی تدارکات سالانهی جایزهی نوبل را بر عهده داشت. هوراس انگدال افزود: «دانش گستردهی لارش، دارائی شگرفی بود برای آکادمی.»
هوراس انگدال در مورد حس ادبی لارش فورش گفت: «او در ادبیات دارای سلیقهای مطمئن بود. دارای توانائی منحصر بفردی بود برای تشخیص تقلب و ریاکاری در ادبیات؛ و همیشه نکاتی غیرمتعارف و شنیدنی در مورد نویسندههائی که موضوع کارش قرار میگرفتند داشت.»
از صفات بارز لارش فورشل، آن گونه که هوراس انگدال میگوید صراحت و بیمهابا بودنش در ابراز عقیده بود.
همیشه گوش دادن به صحبت لارش فورشل وقتی که درباره کاندیداهای خود حرف میزد، فوقالعاده لذتبخش بود.وقتی که لارش از چیزی خوشش میآمد یکپارچه آتش میشد (به شدت هیجانزده میشد). لارش خصوصیت جالبی داشت یعنی وقتی در جمعی نشسته بود عبوس و حتی کمی خواب آلود به نظر میرسید اما یک مرتبه انگار جرقهای میزد و صدای خندهاش که منحصر به فرد بود بلند میشد.
همیشه مهربان نبود. میتوانست گزنده و تلخ باشد، اما در درون خویش انسانی بود مهربان.
در مورد جایگاه این شاعر در شعر سوئد هوراس انگدال گفت: «فورشل برای من شاعر بزرگی است. یکی از بزرگترینها. یکی از هنرمندان چند جانبهی سوئد در سدهی هزار و نهصد. هوراس انگدال افزود فورشل کسی بود که بر همهی سبکهای شعر و بیان مسلط بود، طوری بود که اگر میخواست، میتوانست آواز همهی پرندهها را به شعر در آورد. نوسازی تصنیفسرائی سوئد، و بطور ویژه نوسازی ترانههای واریتهی سوئدی کار اوست. او به تصنیف سوئدی ویژگی هنری داد یعنی تصنیف را به یکی از گونههای هنر تبدیل کرد و به این ترتیب پلی زد بین ذائقهی فرهیختگان و مردم.»
مرتضی ثقفیان، شاعر و مترجم ایرانی ساکن استکهلم بود که از ویژگی آفرینشهای لارش فورشل گفت. لارش فورشل در دورهی زندگی خلاقهی خود دو لقب مهم دریافت کرد. شاعر مردم و شاعر ملی. هوراس انگدال در این مورد گفت: «هنرمندان بسیاری نیستند که بتوانند در آن واحد هم مورد تائید نخبگان فرهنگی قرار گیرند و هم این که عشق مردم را به خود معطوف کنند. اور توب شاید در زمان خود موفق به چنین کاری شده بود و لارش فورشل نخستین کسی بود که با نوشتن مقالهای معروف در دههی ۵۰ این نکته را آشکار کرد که کار اورت توب تنها سرگرم کردن مردم نیست بلکه او در عین حال شاعر بزرگی است. از این منظر لارش فورشل، میراثدار اورت توب بود.» شعر فورشل در عین پیچیدگیهای شاعرانه از عناصر ساده تشکیل میشود. طنز در کارهایش وزنی ویژه دارد. فورشل طنز خود را با کلمات ساده و روزمره میآفریند. گاه کلماتی که در روزنامهها میتوان سراغشان را گرفت در کارهای ادبی لارش فورشل به شوکرانی شیرین یا شکری تلخ مبدل میشوند. به بخشی از ترانهای از او گوش میکنیم که شاعر در این ترانه دور دنیا میچرخد و در رقصی با مقتدران جهان آنها را به استهزا میگیرد:
انتشار ۵۶ کتاب در ژانرهای متفاوت دلیلی است بر پرکاری لارش فورشل. مرتضی ثقفیان: «فورشل خیلی پرکار بوده، یعنی اولین مجموعه شعر او سال ۱۹۴۹ منتشر میشود و آخرینش سال ۲۰۰۰؛ حدود ۴۱ سال. در این مدت ۵۵ کتاب از او منتشر میشود. حتی بعضی سالها دو کتاب منتشر میکند. گاه یک مجموعه شعر و یک نمایشنامه. این نشان میدهد که این آدم نه تنها پرکار بوده بلکه بیمار کار بوده. این شاید تا حدی به آن وضعیت روانی خاص او برمیگردد که گفته میشود (فورشل) خیلی دچار اضطراب بوده. و شاید همانطور که بعدها به الکل پناه میبرد، شاید آن وقت هم برای تسکین به کار پناه میبرده.»
لارش فورشل آن گونه که خود در مستند Lars Forssell x2، محصول تلویزیون سوئد، عنوان میکند شیفتهی کتاب است. او کتاب را از هر داروی ضد افسردگی برای سلامت روح مفیدتر میداند.
در یکی از برنامههای اخیر دریچهای بر جهان فرهنگ که با هدف معرفی میراث فرهنگی سوئد، تهیه شده بود به لارش فورشل شخصیت ادبی این کشور پرداختیم. پروفسور هوراس انگدال، منشی دائمی آکادمی سوئد و عضو کمیتهی نوبل آکادمی از افرادی بود که در این برنامه مورد مصاحبه قرار گرفت. در برنامهی یاد شده به دلیل تنوع صداها و نقطهنظرها، نشد تا برخی از نکات هوراس انگدال در مورد لارش فورشل را باز تابانیم. در دریچهی این هفته جبران میکنیم.
هوراس انگدال
هوراس انگدال در پاسخ به این که لارش فورشل چهگونه همکاری بود ابتدا به سابقهی همکاری خود اشاره کرد و گفت:
«با او هم در خود آکادمی و هم در کمیتهی نوبل آکادمی کار کردهام. او یکی از ٥ عضو این کمیته بود که مسئولیت سالانهی ویژهای داشت برای تدارک جایزهی نوبل.»
لارش فورشل با دریای دانش و خصائل خود به گفتهی هوراس انگدال، به عنوان طرف بحث، خواننده، انسانی باهوش و همچنین به خاطر جسارت و بیتوجهیاش به برخی مطالب برای آکادمی ثروتی محسوب میشد. انگدال اضافه کرد او واقعا یک نابغه بود.
با تصویری که هوراس انگدال در مورد جسارت و رک بودن لارش فورشل بدست میدهد و ناشکیبائی این شاعر در برابر ریاکاری و تقلب در هنر و در اجتماع، این پرسش پیش میآید که به راستی چنین شاعری در چارچوب آکادمی سوئد جا میگیرد. هوراس انگدال:
«بسیاری بودند که در سال ١٩٧١ زمانی که لارش فورشل به عضویت آکادمی برگزیده شد، رو ترش کردند و از او تصور آدمی دردسرزائی داشتند، یک رادیکال خطرناک، انسانی که حضورش در تئاترهای بلوار پاریس و تماشاخانههای آنچنانی برازندهتر است تا در آکادمی. از این گذشته او سالها به عنوان روزنامهنگار فرهنگی و منتقد در رسانهها قلم زده بود و موفق شد برای خود دشمنانی دست و پا کند. به همین سبب انتخاب او به عضویت آکادمی در زمان خود بحث برانگیز بود.»
هوراس انگدال همچنین گفت با عضویت لارش فورشل در آکادمی سوئد بسیاری بر این پندار بودند که کت و شلوار مخمل کبریتی بیشتر بر او برازنده است تا فراک (که لباس مراسم رسمی نوبل است.) هوراس انگدال ادامه داد:
«اما باید به خاطر داشت که لارش فورشل از خانوادهای بورژوا بود. خانوادهای صاحب منصب که در تاریخ فرهنگی سوئد نامی داشت. یکی از اجداد او در پایان سدهی۱۸۰۰ در آکادمی سوئد عضویت داشت. از این گذشته، هانس فورشل، دیگر عضو خانوادهی او زمانی وزیر دارائی سوئد بود. بطور خلاصه لارش فورشل به نخبه گان اجتماعی تعلق داشت و فراک آکادمی کاملا برازندهی او بود.
در عین حال کاملا روشن است که او در کافهها و در میان دوستان بوهمیاش در بلوار پاریس خوشتر بود. و مورد روشن دیگر این که فورشل در آکادمی توانست فضای سادهتری بیافریند در مقابل آنانی که رسمیتی خشک را در آکادمی طالب بودند.»
از انگدال پرسیدم فورشل چگونه شاعری بود؟
«برای من لارش فورشل شاعر بسیار بزرگی است. یکی از بزرگترینها. یکی از همه جانبهترین شاعران سدهی ۱۹۰۰ سوئد که به چندین هنر آراسته بود. هوراس انگدال افزود فورشل کسی بود که بر همهی سبکهای شعر و بیان مسلط بود، طوری بود که اگر میخواست، میتوانست الحان همهی پرندهها را بسراید. نوسازی تصنیفسرائی سوئد، و بطور ویژه نوسازی ترانههای واریتهی سوئدی کار اوست. او به تصنیف سوئدی ویژگی هنری داد یعنی تصنیف را به یکی از گونههای هنر تبدیل کرد و به این ترتیب پلی زد بین ذائقهی فرهیختگان و مردم.»
شاعر مردم و شاعر ملی، همانگونه که در برنامهی پیشین دریچه نیز شنیدید، القابی بود که لارش فورشل در سالهای اوج آفرینش هنری خود، کسب کرد. از هوراس انگدال میپرسم در سطح جهانی چه شاعری را با این ویژگیهای لارش فورشل سراغ داری:
«مشکل است که در ادبیات کشور دیگری مشابه لارش فورشل را یافت. برخی از ویژگیهای اودن، شاعر انگلیسی در کارهای او بویژه در بازیهایش با قافیه، به چشم می خورد. یا در غزلهای مدرن او که در دهه ١٩٨٠ خلق شدهاند. فورشل این فرم شعری را در مجموعهای بنام ترانهها که تصور میکنم در ١٩٨٦ به چاپ سپرد، دوباره احیا کرد.»
انگدال ادامه داد: «در عین حال او مردهریگ موج مدرنیستی عظیمی را بردوش میکشید که آن زمان رایج بود. در این مورد بزرگترین استادش ازرا پاوند بود که فورشل کارهای وی را نیز به سوئدی برگردانده است.
فورشل در ژانرهای متفاوت ادبی از شعر، داستان، انواع نمایشنامهها یا ادبیات دراماتیک، مقالهنویسی، نقد و نظر تا ترانه و تصنیف آثاری به یاد ماندنی دارد از هوراس انگدال میپرسم کدامیک از ژانرهای ادبیی لارش فورشل را بیشتر میپسندی.
هوراس انگدال:
«اگر دو کتاب از کارهای او را انتخاب کنم، اولی کتابی است که در آغاز کار نویسندگی فورشل منتشر شده و دومی جزء کارهای است که تقریبا همین اواخر منتشر کرد. نخستین کتاب مورد علاقهام از کارهای فورشل یک مجموعه مقاله است. انگدال افزود او یک مقالهنویس درخشان بود و کتاب مورد نظر انگدال، مجموعه مقالات لارش فورشل در مورد چارلی چاپلین است. که این کتاب چندین بار تجدید چاپ شده است. این را هوراس انگدال گفت و اضافه کرد این کتاب از درخشانترین کارهای اوست نه به خاطر این که دربارهی چاپلین است، بلکه بطور کلی کار درخشانی است در ژانر مقاله. دومین کتابی که از کارهای لارش فورشل جزء کتابهای مورد علاقهام است مجموعه شعری است که پیش از این هم نام بردم، کتابی که در دهه ی ٨٠ منتشر شد و ترانهها نام دارد و همچنین غزلهای او که فکر کنم در شمار درخشانترینهایند.»
.(JavaScript must be enabled to view this email address)