iran-emrooz.net | Mon, 21.12.2009, 16:31
خواب قوی سفید
شکوفه تقی
برف میبارد هنوز،
دوست چشمانش را میبندد،
نه بر حقیقت، که بر پنجرهی باز روز.
خوابی سرد اما پاکیزه،
تنگ، در آغوشش میگیرد
زمین سوگوار
در حریر باوقار شب او را ،
با احترام میپوشاند
و چونان دوشیزگان مهر آرام
دانههای اشکش را بر او میافشاند
اگر چه باور دارد،
پایان چنان زندگی باید
مرگی چنین سفید باشد
چنین روشن،
چنین زیبا،
به سان خاموشی آن قوها
که باشکوهترین آوازشان را
در واپسین دمشان میخوانند
اوپسالا ٢٠ دسامبر ٢٠٠٩