ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 03.06.2005, 11:35

بوسه‌های شيطانی

پيرايه يغمايی

جمعه ١٣ خرداد ١٣٨٤


بر ديده‌ی من خندی ، کاينجا ز چه می‌گريد؟
خندند بر آن ديده ، کاينجا نشود گريان

خاقانی" ايوان مداين "


بغض کهنه خواهم شد ، از گلوی خاقانی
تا بگريم از اندوه ، آن چنان که می‌دانی ...

بغض کهنه‌ای ديگر ، پينه بسته ، عصيانگر
تا بجوشد از چشمم ، چشمه‌های مرجانی

تا ز اشک دامنگير ، واژگون کنم تقدير
وز جنون بگردانم ، خط نوشتِ پيشانی

تا که ديده خون بارد ، تا که خون بشوراند ؛
ردّ پای شيطان را ، از حريم يزدانی

آشيان فرو پاشيد ، روح زندگی کوچيد
اين منم که می‌گريم ، بر هجوم ويرانی

از دوباره می‌خندم ، باز... لانه می‌بندم ،
روی باد ويرانگر ، در هوای توفانی

گريه ام غمی ناسور ، خنده ام اميدی دور
آن ز روی ناچاری ، اين به حُکم نادانی

شرمگينم از باور ، کاين زمان پريشان سر
غمگنانه می‌چرخم ، در مدار حيرانی

خيز تا به هم سازيم ، تا ز بُن براندازيم
اين سپاه ماتم را ، با نوای همخوانی

تا به کی هراسيدن ، هوشياری و ديدن
شانه‌های ضحاکی ، بوسه‌های شيطانی؟