ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 12.08.2008, 10:30

روح الارواح

فریبا شادکهن

سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۷

تا كجاها سوختی مرا، درخشيدی مرا خورشيد؟

ژرف محكی در وجودم كاشته‌ای كه هرچه فرو می‌شوم در اقيانوس روح‌ها و عيارها بی آنكه بخواهم.

محك می‌زنم بدل را، كم عيار را، هجده عيار و شمش را، اما در حيرتم چگونه در ژرفای اقيانوس خورشيد می‌درخشد؟

آتش جاودانه‌ای خورشيد، در تاريكی آبها فرو می‌شوی نه برای خاموش شدن كه برای روشنايی و بخشيدن گرما.

در دل پنهان‌ترين دانه‌های زير زمين نفوذ می‌كنی نه برای به خاك‌سپاری خويش كه برای نويد شكفتن به شكافتن‌ها.

زندگيم را ژرفتر كرده‌ای و سختی با شكوه اين ژرفا بهايی‌ست كه می‌پردازم.

مگر می‌شود به تجربه‌ی "نظر" رسيد و از بزرگترين و كوچك‌ترين زنگارهای خويش بی خبر ماند؟

مگر می‌شود ارواح را ديد و به مكان زنگارها و زمان آن پی نبرد؟

نهايت فلز شمش شدن است، تو كه سبك‌بالی نوری مسير شمس شدن را نشانم دادی.

كويری سوخته‌ی من وقتی مكان گفتگوی ما در "لامكان" نهفته است مرا چه باك از حضور و غيبت ژرفت.

كه هميشه ما را در مقدس‌ترين زمان‌ها بی ارتباطی نيز ابهت كلمات رابطه است.

ساعتی پيش، قبل از آن كه دست به قلم برم، روحم با هق هقی با شكوه تو را سجده می‌برد.