iran-emrooz.net | Fri, 04.07.2008, 22:40
“لهجهی سنگ”
فريبا شادكهن
شنبه ۱۵ تير ۱۳۸۷
وحشی آرام زير پوست ببر
ترد شكستنی
در لهجهی سنگ
بوی گريبانت
تنگ گرفته است مرا
صدات شكفته در
صبح آغوش كه؟
لب ميان غلت نگاه ما
آبستن میشود
بيهوشی چشمهات
به هوش آمده
اينجا -
تمنا در كيف میگذارم
حسرت
به دامان قدمها
در راههای نيمه
ايستگاههای كوتاه ديدار
میگدازی نيازهام را
جرعه جرعه
در طعم تنت كه میغلتد
نالههای قدحهای من:
"ما سرخوشان مست دل از دست دادهايم"