پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Thursday 25 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 03.04.2005, 14:07

زبانى براى نقد قدرت و فروكاستن از مصايب زندگى

طنز ايرانی


سعيد پورزند

سازندگان طنز تلويزيونى اغلب معتقدند خنداندن مردم ايران كار دشوارى است چرا كه هر يك از آنان مشتى از جوك در آستين دارند.
در اين مورد حق با آنهاست. هر روز جوك هاى تازه اى ساخته مى شود كه گاه سياسى است ولى اغلب از ساده لوحى برخى افراد و قوميت ها حكايت مى كند.
به نظر مى رسد دامنه جوك گويى اين روزها گسترش يافته است. به ويژه آنكه اكنون بيشتر مردم به واسطه دراختيار داشتن موبايل به سرويس S.M.S هم وصل هستند و جوك ها را تا فواصل دور هم به گوش يكديگر مى رسانند. ولى جوك ايرانى جدا از اينكه باعث خنديدن مى شود، گاه از محتوايى برخوردار است كه مى تواند نشانگر تغييرات و افكار حاكم بر مردم باشد. زبان جوك ها نيز براى زبان شناسان مى تواند قابل تأمل باشد، زبانى درنهايت ايجاز و فصاحت كه در خدمت انتقال پيام است.
با بررسى فرهنگهاى مختلف مى توان به نقاط اشتراكى دست يافت كه با ادبياتى متفاوت، موضوعى را در قالب هايى مشخص بيان مى كنند. «جوك» از جمله اين موارد است كه از آن به عنوان لطيفه هم تعبير مى شود.
صرفنظر از اينكه چه نوع ادبياتى در بيان جوكها به كار مى روند وچه تعريفى در اين باره مى توان ارائه كرد، پرسش اين است كه جوكها نشأت گرفته از اوضاع و احوال حاكم بر فرهنگ جامعه هستند؟ آيا به واسطه نبودن مجرايى براى اعتراض، كاركرد مى يابند؟ چه تناسبى ميان قدرت اعتراض كمتر و ظرفيت سازى بيشتر جوك وجود دارد؟
دكتر حسين بهزادى اندوه جردى استاد دانشگاه درخصوص ارائه تعريفى از جوك مى گويد: يك نوع ادبيات به نام فكاهه داريم كه مجموعه آن را فكاهيات مى گويند. اين خود برچند نوع است كه ارزشمندترين و به اصطلاح هنرمندانه ترين نوع فكاهه، طنز است و بعد هزل، هجو و سپس يك سرى فكاهه به اصطلاح متلك، شوخى و ... طنز طبيعى ترين نوع فكاهه و نوعى ادبيات سياسى و اجتماعى است. اين بدان معنا است كه بسيارى ازمسائل و حقايق تلخى كه نمى شود به صورت عادى بيان كرد، در قالب طنز عنوان مى شود، در واقع مثل داروى تلخى كه درون يك كپسول بريزند و خنده براى طنز در حكم آن كپسول و حقيقت تلخ مثل آن دارو است.
وى مى افزايد: به عنوان مثال در قرن ششم، انورى مى خواهد بگويد جامعه ما آشفته و درهم و برهم است، هيچ چيز به جاى خودش نيست، هيچكس به جاى خودش ننشسته، همه آنچه مى گويند دروغ و منفعت طلبى است و تمام اصول اخلاقى بازيچه دست سودجويان است. از اين رو، اين قطعه را مى گويد:
روبهى مى دويد از غم جان
روبه ديگرش بديد چنان
گفت خير است بازگوى خبر
گفت خرگيرى مى كند سلطان
گفت تو خر نهى چه مى ترسى
گفت دانم و ليك مدعيان
مى ندانند و فهم مى نكنند
خر و روباه شان بود يكسان
زان همى ترسم اى برادر من
كه چو خر برنهندمان پالان
اگر چه در اين قطعه عنوان مى شود كه خر و روباه را به جاى هم مى گيرند و خنده برلب خواننده مى نشاند اما پيش از آنكه خنده محو شود، خواننده متوجه اوضاع نابسامان آن زمان مى شود كه خر و روباه را تميز نمى دادند. اين قويترين نوع طنز است و براى اين كار از صنايع بديعى استفاده مى كنند كه قابل دفاع باشد و گوينده متهم نشود. به بيان ديگر شعر دوپهلو مى شود.
عمران صلاحى طنزنويس از جوك به عنوان لطيفه ياد مى كند و مى گويد: لطيفه به ظاهر شبيه داستان است و ماجرايى را روايت مى كند. البته با داستان خيلى فرق مى كند. بويژه آنكه قصه مربوط به ادبيات شفاهى مى شود و اينكه قصه مى تواند فكاهى و طنز نباشد ولى لطيفه بين قصه و ضرب المثل قرار گرفته و به عبارتى لطيفه فشرده قصه است و ضرب المثل فشرده لطيفه به شمار مى آيد. به واقع پشت هر ضرب المثل لطيفه است. اين درحالى است كه خيلى ها نمى دانند پشت يك ضرب المثل چه لطيفه اى وجود دارد. وى مى افزايد: از طرفى تعريف كردن قصه مهارت خاصى مى خواهد و در زمانهاى گذشته قصه گوهايى بودند. ولى لطيفه گسترش زيادى دارد و توده هاى مردم آنها را بيان مى كنند. سينه به سينه مى چرخد و دهان به دهان مى گردد مثل ريگ ته رودخانه كه مى غلتد، هر لطيفه در مسير خودش شكل مى يابد و كامل مى شود. به طورى كه يك لطيفه را به شكل ديگرى از فردى ديگر مى شنويم و به طور كل بيانگر آرزوها و زندگى توده هاى مردم است. اساساً جوك اصطلاحى فرنگى است كه در فارسى از آن با عنوان لطيفه و مطايبه ياد مى كنيم.
ابراهيم افشار هم از جمله نام هاى آشنا در زمينه طنزنويسى است. وى در بيان تعريفى از جوك مى گويد: همين كه بخواهيم كسى جوك را تعريف كند - به جاى اينكه جوكى تعريف كند - خودش يك جوك است! خب، كسى كه مى خواهد جوك را تعريف كند اول بايد خنده را تعريف كند. يكى مى گويد: خنده به نوعى حل پارادوكس هاى درونى است. ديگرى مى گويد: شوخى اميال اوليه تهاجم در رفتار جنسى را كاهش مى دهد.
آن يكى مى گويد: اميال سركوب شده انسان كه در واقعيت اقناع نمى شوند به وسيله شوخى و خنده تحقق مى يابند. نفر چهارم مى گويد: ميل به شوخى ريشه در كودكى ما دارد. با اين كار ما مى كوشيم به دوران كودكى نزديك شويم يا كودك درون خود را زنده كنيم. به قول فرويد هم، هنگام خنده «سوپر ايگو» (من برتر - وجدان سختگير انسان) كنار مى رود و «من عريان» مجال خودنمايى پيدا مى كند. به قول جديدى ها هم خنده پيروزى هيجان بر منطق است. يعنى بخش قديمى تر مغز (هيجان و عاطفه) بر بخش جديد مغز (عقل و منطق كه بعد اولى بر مغز سوار مى شود) غلبه مى كند.
وى مى افزايد: آنهايى هم كه اعتقاد دارند آدمى يك حيوان «ضاحك» است، مى گويند: ناحيه اى از مغز كه به زبان آموزى مربوط مى شود، نزديك به قسمتى است كه به خنده مربوط است. خب امروز دانشمندان وقتى از انسان در حال خنده عكسبردارى مى كنند، مى گويند: ناحيه اى از مغز كه به خنده مربوط مى شود، در قسمت تحتينى _ ميانى قطعه پيشانى قرار دارد.
در كودكان هم خنده، مكانيزم اوليه اجتماعى شدن انسان قبل از شكل گيرى زبان است. درباره جوك هم همين چيزها را مى گويند. يكى مى گويد: جوك روايتى است در قالب يك رفتار زبانى متفاوت با تداعى هاى خنده آفرين و غير قابل پيش بينى كه سرچشمه در عالم مثلى به نام فرهنگ پنهان دارد. ديگرى مى گويد: جوك يك موقعيت كميك است كه به يك نتيجه غير معمول مى انجامد. آن يكى مى گويد: جوك براى رهايى از مخمصه ساخته مى شود. تنها با زبان طنز است كه مى توان بر قدرت فائق آمد. با كدام زبان جدى، تو مى توانى قدرت را نقد كنى؟ بعضى ها مى گويند جوك فقط درباره بزرگان ساخته مى شود. هيچ كس درباره ضعفا جوك نمى سازد.
اين روزنامه نگار و نويسنده ادامه مى دهد: تنها در جوامع بسته كه دموكراسى كمترى بر آنها حاكم است و فشار سانسور زياد است، مردم مدام در حال جوك گويى هستند و به همين شدت تلخى و پيچيدگى جوك هايشان بيشتر است. جوك «تابو» ها را هم به سخره مى گيرد. در حوزه جوك هيچ تپه اى فتح نشده باقى نمانده است. با اين همه، در پيشينه حوزه جوك شناسى قومى ايران به نظر مى رسد سياست استعمارى پنهانى وجود دارد كه نمى دانم چرا كسى در اين حوزه كار تحقيقى و تاريخى نكرده است. خاستگاه جوك، توده هاى مردم است و درباره اقوام مختلف اين موضوع رواج دارد. البته با در نظر داشتن اين موضوع كه نوع بيان جوك ها در نزد افراد مختلف تفاوت دارد. عمران صلاحى، در اين مورد مى گويد: من جاى كلماتى را كه خيلى بى پرده است، با عبارت ديگر عوض مى كنم، جالب آنكه خنده دارتر هم مى شود، اما برخى هم بى پرده مى گويند. بعضى نيز در جايى كه خانم ها هستند، يك مقدار رعايت مى كنند. اگرچه خانمها نيز بلد هستند.
عمران صلاحى يك جوك هم مى گويد: يك نفر رفته بود بالاى تير چراغ برق. مردم به او مى گويند چرا آن بالا رفتى؟ مى گويد: آمدم توت بخورم. مردم مى گويند اين تير چراغ برق است، نه درخت توت و او دست در جيبش مى كند و مى گويد: اين هم توت!
محتواى جوك
ابراهيم افشار در باب محتواشناسى جوك عنوان مى كند: اگر در جهان، محتواشناسى طنز را سه پايه اى تصور مى كنند كه از مذهب، سياست و جنسيت تشكيل شده، مى توان گفت كه برخلاف طنز مكتوب كه پرداختن به هر سه پايه در ايران محدوديتهايى خودخواسته يا ديگرخواسته دارد، جوك ايرانى از همين فرمول سه پايه جهانى كنار نمى كشد. خاستگاه پنهانى جوك معمولاً ذهن مشترك مردمان است. البته اين خاستگاه بافتى اساطيرى دارد و هنگام نقل شفاهى سينه به سينه دچار تغييرات قالبى مى شود. كثرت و محتواى جوكها معمولاً متغير است. در سالهاى اول انقلاب، ميزان جوكهاى قوميتى بسيار كاهش يافته بود، اما در دو دهه اخير ميزان جوكهاى جنسى بسيار افزايش يافته است. اينجا معلوم مى شود چه تناسبى در شعور انقلابى مردم و ممنوعيتهاى اخلاقى با مسائل روز جامعه ما وجود دارد و چرا كمدى، آخر تراژدى است و چرا نتيجه انتظارى است كه به جايى نمى رسد؟
وى مى افزايد: بر خلاف طنز مكتوب كه رابطه بين يك گوينده و چند مخاطب را شكل مى دهد، در حوزه جوك و لطيفه راوى متغير است و مهم ترين نقش در تعريف جوك بر عهده راوى است. اوست كه مى تواند با نمايشى انفرادى، باعث تركيدگى مخاطب يا سردسازى جوك شود. اين به نقش «بازيگر _ راوى» بستگى دارد كه با جوكش بگويد فاجعه اى رخ داده يا نه، فقط چيزى را تعريف كند. معمولاً بيشتر آنهايى كه نمى دانند براى چه مى خندند و بيشتر آنهايى كه فكر مى كنند خنده، سبكسرى است، احتمالاً در حد پزشكان نمى دانند كه خنده نوعى مكانيسم دفاعى است و چه تأثير غريبى بر سيستم ايمنى بدن دارد و اختلالات سيستم ايمنى بدن را به چه شكل رفع مى كند. دكتر بهزادى اندوه جردى استاد دانشگاه درباره ارتباط جوك گويى با شرايطى كه در جامعه حاكم مى شود، بيان مى كند: شكى نيست در هر دوره اى طنز، هزل و هجو رنگ آن دوران را دارد و به اصطلاح بزرگترين خدمت به ادب و فرهنگ يك جامعه طنزهاى هر دوره است. مثلاً طنزهايى كه در شاهنامه هست، با ديوان سنايى يا انورى فرق مى كند و يا هزل هاى مولوى در مثنوى به مراتب با آنچه حافظ به كار برده، تفاوت دارد. در واقع ارزش هر شاعرى به آن است كه مطابق مقتضيات زمانش سخن گفته باشد. به عنوان مثال، پس از استبداد طولانى در دوران قاجاريه، در دوره مشروطه كه آزادى در ايران برقرار شد و طنزهاى شاعران اين مقطع زمانى بويژه ايرج ميرزا با قبل از آن خيلى متفاوت است. پس از مشروطه، حجاب زنان به عنوان يكى از مهم ترين مسائل در طنز مطرح بود. آنچه مسلم است، مردم خود را با طنز و جوك تسكين مى دهند و بزرگترين مسكن روحى براى مردم جامعه در دوران سياه ظلمت كنترل و استبداد طنز و جوك است كه غم ها را در قالب يك جوك قرار داده و به ديگران منتقل مى كنند.
عمران صلاحى با اشاره به اينكه لطيفه ها ميزان الحراره جامعه هستند، مى گويد: لطيفه ها آيينه اى هستند كه روحيات جامعه را منعكس مى كنند و اگر از نظر روانشناسى و جامعه شناسى مطالعه كنيم، به نتايجى مى رسيم. به عنوان مثال، بعضى وقتها لطيفه سياسى «برد» بيشترى دارد كه اين خود نشان دهنده يك نوع اعتراض و مبارزه است. گاهى نيز لطيفه جنسى زياد مى شود كه اين يك نوع «تابو» شكنى است. به بيان ديگر، وقتى به دور يك چيزهايى در جامعه حصار مى كشند، مردم با گفتن لطيفه ها اين حصارها را مى شكنند و اين ريشه اجتماعى دارد. وى ادامه مى دهد: جامعه ما هميشه لطيفه دارد و تا انسان هست، لطيفه وجود دارد. حال اگر جامعه اى از دموكراسى كامل برخوردار باشد و همه چيز آزاد باشد، نبايد اينگونه تصور كنيم كه لطيفه از بين مى رود. تنها نوع آنها فرق مى كند.
در شرايط فعلى و با گسترش فناوريهاى جديد در ايران، ادبيات شفاهى و جوك نيز رويكرد قابل ملاحظه اى به اين موضوع داشته اند. به طورى كه سيستم ارسال پيامهاى كوتاه از طريق تلفنهاى همراه به راهى براى بيان جوكها بدل شده است. صلاحى در اين زمينه مى گويد: هرچه بتواند جماعت را بخنداند و روح جامعه را تلطيف كند، ارزشمند است. جامعه «اخمو» شده و مردم با زندگى شان «دست به يقه» هستند. چنين مواردى مى تواند به تلطيف جامعه كمك كند.
برگرفته از روزنامه ايران /يکشنبه14 فرورين 1383




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024