پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 02.12.2007, 23:09

مشکل غرب با زندگی جنسی عربان


برگردان: شيوا فرهمند راد

دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۶

معرفی کتاب: Desiring Arabs
نوشته‌ی: يوسف مسّاد

آندره‌آس مالم (روزنامه‌ی سوئدی داگنز نی‌هتر، ۲۵ نوامبر ۲۰۰۷)


هنگامی که ناپولئون در سال ۱۷۸۸ مصر را تسخير کرد، تصادم مهيبی ميان غرب و جهان عرب رخ داد. امواج اين تکانه‌ی مهيب هنوز پيکر جهان عرب را می‌لرزاند. از همان لحظه‌ای که اين سردار چکمه بر زمين نهاد، جهان عرب خود را فرودست غرب پنداشت. از ديگر سو، همچنان که ادوارد سعيد در کتاب "اورينتاليسم" نشان داد، اروپائيان نيز پيوسته به خود و به عربان گفتند: ما برتريم. ما سرور شمائيم. در بهترين حالت و اگر از الگوی ما پيروی کنيد، شايد بتوانيد به سطح ما فراروئيد.

اين سروری مسائل جنسی را نيز شامل می‌شد. ادوارد سعيد گذرا و بی پژوهشی ژرف‌تر اشاره کرد که اورينتاليسم به شکلی بيمارگونه رفتار جنسی مشرقيان را در مرکز توجه قرار می‌دهد. عربان و ايرانيان يادآور شهوت بی احساس گناه، "جنسيت شهوانی"، "عطش و نيروی جنسی سيراب‌ناشدنی و هراسناک" بودند، يعنی به‌کلی نقطه‌ی مقابل رفتار سرکوفته‌ی اشراف دوران ويکتوريا. مشرق‌زمين حرمی خيالی بود پر از دخترکان و پسرکان رقاص. اين تصوير کششی مقاومت‌ناپذير و فريبنده ايجاد می‌کرد، اما اين سرچشمه‌ی غريب‌ِ کام‌جوئی خود سرچشمه‌ی سقوط مشرق زمين نيز بود. اين باغ بهشت در عين حال گودال پلشت تکامل نايافتگی، سکون، عقب‌ماندگی ذهنی و فساد، و بسيار فروتر از تمدن والا و سرشار از خرد تابناک، سنجيده و خوددار غرب بود.

جهان در ديده‌ی عربان فرو ريخت. استعمار اروپائی به آنان فهماند که فرهنگشان پوسيده است. آنان بايد خود را بالا بکشند، بالا تا آن‌جايی که غرب ايستاده‌است. و "نهداء" يا همان نوزايی (رنسانس) واژه‌ای طلائی بود که بر دهان‌ها افتاد.

درست مانند اروپائيان در دوران نوزائی، انديشمندان عرب نيز به گذشته بازگشتند، دورانی طلائی در گذشته‌ی دور را جستند، عصری را با فرهنگی درخشان و پاکيزه که می‌توانست منبع الهام باشد و اثبات کند که عربان نيز دست کم دوشادوش فرمانروايان کنونی‌شان می‌توانند بايستند – هرچند که خود اروپائيان در دوران نوزائی نياز به اثبات چيزی نداشتند. چنان دورانی می‌توانست عصر خلافت عباسيان باشد: در سده‌های هشتم و نهم ميلادی جهان بر گرد بغداد می‌چرخيد. ولی انديشمندان نوزائی عرب در آن‌جا چه يافتند در ميان آن همه پيشرفت علمی، هنرهای خيره‌کننده و شطرنج سياست؟ آن‌چه يافتند عبارت بود از سياهه‌ای از تشريح بيش از شصت وضعيت هم‌آغوشی، رساله‌هايی "در رجحان مقعد بر دهان"، "مساحقه"ی گسترده در ميان زنان، خليفه‌هايی که در ضيافت‌های پرماجرا خود را در دريای شراب و خواجه‌بازی و زن‌بارگی خفه می‌کردند...

نتيجه چيزی جز سرخوردگی نبود.

کتاب ”Desiring Arabs” نوشته‌ی يوسف مسّاد، ميراث‌دار ادوارد سعيد، درباره‌ی همين سرخوردگی‌ست. مسّاد مسئله‌ی جنسی را از همان جايی پی می‌گيرد که ادوارد سعيد وانهاد، اما اين که جهان غرب چگونه هويت خود را در تضاد با مشرق‌زمين شکل داد در مرکز توجه او نيست. او می‌خواهد ببيند که اين ساختار چگونه در ذهن خود عربان جا گرفته‌است.

عربان دچار عقده شدند. همه‌ی آن‌چه تصوير سلطه‌گران از فرهنگ مستهجن مشرق‌زمين را تأييد می‌کرد، در نظر عربان نيز همچون نشانه‌ی تمدن واپس‌مانده‌ی خودشان جلوه‌گر شد و برای زدودن اين لکه‌ی ننگ، به‌ويژه پس از تحکيم سلطه‌ی امپرياليسم در پايان سده‌ی نوزدهم، پاک‌سازی همه‌جانبه‌ای را آغاز کردند. پلشتی‌ها می‌بايست از فرهنگ عربی زدوده می‌شد. از اين رو وصف همجنس‌خواهی، که تا بود يکی از مباحث رايج در شعر بود، ناگهان ناپديد شد، و علمای اسلام در مواضع سخاوتمندانه‌ی خود در زمينه‌ی پيش‌گيری از بارداری و سقط جنين بازنگری کردند.

در دهه‌ی ۱۹۷۰ ناگهان جهشی در اورينتاليسم رخ داد. تا آن هنگام مشرق‌زمين برای بی‌مبالاتی‌های جنسی نابهنجار شمرده می‌شد، اکنون اما به‌عکس برای قيد و بندهای جنسی واپس‌مانده خوانده شد. مسّاد می‌گويد که از دهه‌ی ۱۹۷۰ به‌بعد غرب خود را تصوير متضاد مشرق‌زمينی می‌پندارد که در آن هم‌آغوشی آزاد نيست، که همه‌ی مسائل مربوط به جنسيت را پوشيده می‌دارند، که هم‌بستری يک‌شبه با بيگانه پديده‌ای ناشناخته است، که لذت‌ها را پيش از هر چيز با حجاب می‌پوشانند، و با قتل ناموسی پاداش می‌دهند. اين‌جا فقط هم‌آغوشی خشک و خالی و همسر خوابيده روی همسر زير نظر بهانه‌جوی روحانيان مسلمان مجاز است.

اين جهش، اين وارونگی کامل در مبحث اورينتاليسم، هم‌زمان با بازتعريف و بازسازی جنسيت در جامعه‌ی سرمايه‌داری رخ داده‌است: از خودداری در دوران آغازين سرمايه‌داری تا کام‌جوئی بی‌درنگ در سرمايه‌داری متأخر. اما طرفه اين‌است که چارچوب نگرش به مشرق‌زمين تغييری نکرده‌است. ما هنوز برترينيم. ما غربيان برتر از مشرقيان هستيم: آنان اگر از الگوی ما پيروی کنند، در بهترين حالت می‌توانند خود را به ما برسانند. مايه‌ی بحث به‌کلی وارونه شده، اما سلسله مراتب بيش از دويست‌ساله‌ی تمدن‌ها و ارزش‌گزاری سلطه‌گران بر خود در رويارويی با مشرق‌زمين درست همان است که بود.

هرچه غرب با توان اقتصادی و نيروی نظامی خود بيشتر در جهان عرب رخنه کرده، اين اتهام تازه را با سروصدای بيشتری مطرح کرده‌است. پس از اشغال سال ۱۹۶۷ پيوسته چکمه‌های بيشتری بر پيکر عرب لگد کوبيده و هم‌زمان به او فرمان داده‌اند که دروازه‌هايش را بگشايد و بر تمدن درخشان برهنه‌بازار جهان غرب سر فرود آورد. نوشته‌های اورينتاليستی درباره‌ی فرهنگ جنسيت‌ستيز عربی نقش کتابچه‌های راهنما را برای شکنجه‌گران زندان‌های ابوغريب و گوانتانامو بازی می‌کنند: آنان "می‌دانند" که اگر عرب را به برخی اعمال ممنوع وادارند، مانند استمناء در جمع، آميزش گروهی، سکس با مدفوع و غيره، خيلی زود او را می‌شکنند. و آن ايستادن پيروزمندانه برای عکس‌برداری بر فراز پيکرهای برهنه و شهوانی‌نمای عرب‌های شکست‌خورده در ابوغريب، نماد گويای آزادانديشی جنسی اورينتاليسم است، و گرچه بی‌نهايت ظالمانه است، اما انسان‌دوستانه چراغ آزادی در جنسيت را می‌افروزد و بار تازه‌ای بر دوش انسان سپيد غربی می‌نهد.

اين اورينتاليسم آزادانديش در زمينه‌ی جنسی، واکنشی طبيعی در نزد مغلوبان می‌انگيزد: رجوع به اخلاقيات اسلام‌گرايانه. با هر قرآنی که در زندان گوانتانامو در چاه مستراح می‌اندازند ارج و احترام اين کتاب را بالاتر می‌برند. با هر فاحشه‌ای که به سلول می‌فرستند تا خون عادت ماهانه‌اش را بر زندانی بمالد، فرياد بنيادگرايان برای شرف جدائی جنسی بلندتر می‌شود. با هر عراقی که آلت جنسی‌اش را هوا می‌کنند، آنان شرافت را سخت‌تر حفاظت می‌کنند و از آزادی جنسی همچون ويروسی غربی بيشتر می‌گريزند. با هر سياستمدار صهيونيستی که برای ستم به همجنس‌گرايان فلسطينی و مصری و ايرانی اشک تمساح می‌ريزد، شبهه‌ی همدستی آنان با دشمن گسترش بيشتری می‌يابد.

اخلاقيات اسلام‌گرايانه سلاحی‌ست برای مقاومت در برابر رخنه‌ی اورينتاليسم سرمايه‌داری متأخر: به‌جای الگوبرداری از جهان غرب، اسلام‌گرايان ترجيح می‌دهند که به اسلام راستين و سنتی خلفای صدر اسلام، به دوران پيش از فساد خلافت عباسيان باز گردند. همه‌ی رفتارهای جنسی که در اين الگو نمی‌گنجند بايد با مجازات‌های جسمی و در صورت لزوم با نظارت مداوم تصحيح شوند. مسّاد می‌نويسد که بدين‌گونه اسلام‌گرايی و اورينتاليسم در يک نکته‌ی تعيين‌کننده اشتراک دارند: مقام يک فرهنگ با معيار رفتار جنسی در آن سنجيده می‌شود.

اين‌جا قانون ظروف مرتبطه جاری‌ست. اسلام‌گرايی و آزادانديشی جنسی اورينتاليستی يک‌ديگر را تقويت می‌کنند: با هر زنی که برای تخطی از قوانين شرعی شلاق می‌خورد، غرب اطمينان بيشتری بر درستی و برتری آزادی جنسی خود می‌يابد. اما اکنون اسلام‌گرايانند که شايعاتی پيرامون فساد، خيانت به همسر در ضيافت‌های جنسی و باشگاه‌های عياشی غربيان، و درباره‌ی بچه‌بازی و ايدزی که حق‌شان است، می‌پراکنند. نقش‌ها در رفتار جنسی عوض شده‌اند، اما سلسله مراتب همان است که بود.

شيوا فرهمند راد
http://shivaf.blogspot.com
http://web.comhem.se/shivaf

نشانی مسّاد
http://www.columbia.edu/cu/mealac/faculty/massad
نشانی مقاله در داگنز نی هتر:
http://www.dn.se/DNet/jsp/polopoly.jsp?d=1353&a=718779




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024