بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، پیکر سارا تبریزی، زندانی سیاسی سابق، روز پنجم فروردین در منزل پدریاش در تهران پیدا شد. این زن ۲۰ ساله در هفتههای پایانی زندگی از سوی ماموران امنیتی زیر فشار روانی سنگین قرار گرفته بود. او چهارم فروردین به وزارت اطلاعات احضار شده بود.
پیکر این زندانی سیاسی سابق روز دوشنبه ششم فروردین در شهرک اسکمان در استان تهران تشییع و به خاک سپرده شد.
بر اساس اعلامیه ترحیم سارا تبریزی، قرار است مراسم ختم او روز پنجشنبه ۹ فروردین در مسجد «صاحبالزمان» شهرک اسکمان برگزار شود.
سارا تبریزی روز ۲۵ آبان ۱۴۰۲ در حالی که قصد سفر به انگلیس داشت، همراه یک شهروند دیگر به دست ماموران امنیتی در فرودگاه بینالمللی «امام خمینی» تهران بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
تبریزی پس از حدود ۱۰ روز و با پایان بازجوییها، با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی از زندان اوین آزاد شد.
بنا بر اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، تبریزی سه روز ابتدایی بازداشت خود را در سلول انفرادی بهسر برد و پس از آنکه به دلیل استرس تنها بودن در انفرادی، دچار ضربان قلب بالا و فشار خون بالا شد، ابتدا به بهداری بند ۲۰۹ اوین و پس از آن به سلولی سه نفره در بازداشتگاه این نهاد امنیتی منتقل شد.
یک منبع نزدیک به خانواده تبریزی درباره ایام بازجویی او به ایراناینترنشنال گفت: «سارا پس از آزادی به دوستانش گفته بود در اتاق بازجویی تهدید شده در صورت همکاری نکردن با ماموران، دوباره به سلول تکنفره منتقل میشود و محتویات خصوصی گوشی تلفن همراهش را به صورت عمومی نشر میدهند تا به دست خانوادهاش برسد.»
به گفته این منبع آگاه، تبریزی به دنبال این موضوع متحمل فشار روحی و روانی زیادی شده بود.
او بار دیگر در تاریخ ۱۸ دی ۱۴۰۲ احضار و این بار پس از چند ساعت بازجویی، به بند زنان زندان اوین منتقل شد. بعد از چند روز، مبلغ وثیقه او از یک میلیارد تومان به دو میلیارد تومان افزایش یافت و نهایتا در تاریخ ۲۵ دی ماه ۱۴۰۲، با تودیع قرار وثیقه تعیین شده، به صورت موقت و تا زمان صدور حکم از زندان آزاد شد.
او مدتی بعد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری، با اتهاماتی از جمله «توهین به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، استفاده از اوراق مجعول و گذرنامه متعلق به دیگری» محاکمه و به حبس تعلیقی محکوم شد.
اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال نشان میدهند تبریزی پس از آن در چند نوبت، طی تماسهای تلفنی که از سوی نیروهای امنیتی با او گرفته شد، تهدید شد که اگر با وزارت اطلاعات همکاری نکند، مدارک و گفتوگوهای شخصیاش به صورت علنی و در فضای مجازی افشا خواهند شد.
این زندانی سیاسی سابق آخرین بار در روز چهارم فروردین با دریافت احضاریهای برای روز پنجم فروردین ۱۴۰۲ به وزارت اطلاعات احضار شد و پیکرش روز یکشنبه پنجم فروردین، یک روز پس از احضار به این نهاد امنیتی، در منزل پدریاش در تهران پیدا شد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، سازمان پزشکی قانونی در گزارش اولیه خود که با حضور ماموران امنیتی به خانواده سارا تبریزی تحویل داده شد، دلیل فوت او را «خوردن قرص» اعلام کرده است.
مسوولان حکومتی درباره افرادی که بهطور مشکوک در زندانها و بازداشتگاهها یا اندکی پس از آزادی فوت میکنند، همواره ادعای «خودکشی» را پیش میکشند. ادعایی که از سوی افکار عمومی ایرانیان رد شده و بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی با عباراتی کنایهآمیز چون «خودکشی شد»، به آن واکنش نشان میدهند.
منبع نزدیک به خانواده تبریزی به ایراناینترنشنال گفت: «خانواده هیچ پوکه قرصی کنار پیکر او یا در اتاقش پیدا نکردند و هنوز نمیدانند او از ترس احضار دوباره به وزارت اطلاعات قرص خورده و خودکشی کرده یا سنگکوب کرده یا ماموران او را کشتهاند و قربانی قتل حکومتی شده است.»
این منبع آگاه با بیان اینکه سارا به خانوادهاش گفته بود بازجوی پرونده شمارهای در اختیارش قرار داده تا اطلاعات زندگی خصوصی و اطلاعات شخصی را که با او در حال خروج از ایران بود در اختیار آنها قرار دهد، تاکید کرد سارا در هفتههای پایانی زندگیاش از سوی ماموران وزارت اطلاعات تحت فشار روحی و روانی سنگینی قرار داشت.
او پس از احضار آخر خود گفته بود بهشدت ترسیده و به هیچ وجه خود را به اداره اطلاعات معرفی نخواهد کرد.
تا زمان تنظیم این گزارش، مقامهای قضایی جمهوری اسلامی درباره این جریان اظهار نظری نکرده و واکنشی نشان ندادهاند.
در ۴۵ سال اخیر، شمار قابل توجهی از زندانیان سیاسی و جرایم عمومی در زندانهای ایران، اندکی پس از آزادی خودکشی کردهاند و برخی هم با مرگهای مشکوک از دنیا رفتهاند.
اخبار مربوط به جان باختن برخی از آنان که شناختهشدهتر بودند، به رسانهها درز پیدا کرد و برخی دیگر که شهرتی نداشتند در سکوت خبری به خاک سپرده شدند.
مریم آروین، عرشیا امامقلیزاده و یلدا آقافضلی، سه تن از بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، برخی از افرادی هستند که در فاصله کوتاهی پس از آزادی جان خود را از دست دادند.
ایراناینترنشنال
نگرانی در مورد احتمال اعدام قریب الوقوع زندانی سیاسی کرد، نایب عسکری
نایب عسکری، زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام در زندان مرکزی ارومیه، از بعد از ظهر روز چهارشنبه از بند خود خارج و به سلول انفرادی منتقل شده است. این موضوع نگرانیها را درخصوص اجرای حکم اعدام مخفیانه وی افزایش داده است. به گفته نزدیکان؛ «نایب عسکری در دوران بازداشت شکنجه شده است».
بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، بعد از ظهر روز چهارشنبه ۸ فروردین ماه، نایب عسکری، ساله زندانی سیاسی زندان مرکزی ارومیه از بند خود (بند داخله) این زندان خارج و به سلول انفرادی منتقل شده است.
انتقال ناگهانی و بدون دلیل این زندانی، نگرانیها را درخصوص اعدام مخفیانه وی افزایش داده است.
نایب عسکری، ۴۵ ساله و پدر ۶ فرزند است که از فروردین ماه ۱۴۰۰ بازداشت شده، و به اتهام «بغی» از طریق عضویت در حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) به اعدام محکوم شده است.
یک منبع مطلع درخصوص جزییات پرونده وی به سازمان حقوق بشر ایران گفت:«نایب عسکری زمانی که در عراق بود بهصورت غیابی از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود. او سه سال پیش با وعده نهادهای امنیتی مبنی بر اینکه برایش مشکلی پیش نمیآید به ایران بازگشت. به نایب قول داده بودند که بازداشت نمیشود ولی پس از اینکه خود را به سپاه پاسداران تحویل داد، بازداشت و در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ از سوی شعبه دو دادگاه انقلاب ارومیه به اعدام محکوم شد. این حکم عینا در دیوان عالی کشور به تایید رسید و به او ابلاغ شد».
این منبع در ادامه گفت: «دلیلی که برای نایب عسگری حکم اعدام صادر شده، اقدام به قتل مصطفی سلطانی، معاونت اطلاعات سپاه پاسداران ارومیه است. این درحالی است که گفته میشود مصطفی سلطانی طی یک درگیری بین نیروهای پژاک مجروح شده و بعدا بر اثر کرونا فوت شده و مرگ وی هیچ ارتباطی به اقدامات نایب عسکری نداشته است. او سه ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیه بوده و در این مدت مدام شکنجه میشود. اکنون نیز بهدلیل شرایط بد انفرادی و زندان، از بیماری سنگ کلیه رنج میبرد و از خدمات درمانی مناسب محروم است».
روز دوشنبه ۹ بهمن ماه نیز حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کرد با اتهام مشابه در زندان مرکزی ارومیه به اجرا درآمده بود. زندانیان که در ایران با اتهام جاسوسی برای اسرائیل مواجه هستند، در طول بازداشت مورد شکنجه قرار میگیرند و در دادگاههای انقلاب از پروسه عادلانه قضایی محروم هستند.
در حملات هوایی شامگاه پنجشنبه و بامداد جمعه ۱۰ فروردین به مناطقی در نزدیکی دمشق، پایتخت و حلب، در شمال سوریه دستکم ۳۸ نفر، از جمله پنج عضو حزبالله کشته شدند. در این گزارشها، اسرائیل عامل حمله معرفی شده است اما این کشور هنوز واکنشی رسمی به این گزارشها نشان نداده است.
دیدهبان حقوق بشر سوریه، یک گروه مخالف دولت بشار اسد مستقر در بریتانیا، از وقوع سه انفجار در اطراف فرودگاه بینالمللی حلب خبر داد.
دیدهبان حقوق بشر سوریه گفت: «در حمله اسرائیل به انبارهای تسلیحات در نزدیکی فرودگاه حلب ۳۸ نفر کشته شدند.»
خبرگزاری رویترز نیز به نقل از دو منبع امنیتی گزارش داد که پنج عضو حزبالله لبنان در حملههای اسرائیل به حلب کشته شدهاند.
خبر حمله به حلب در بامداد روز جمعه، ۱۰ فروردین، تنها ساعاتی پس از انتشار حمله به یک سایت مورد استفاده سپاه پاسداران در سیده زینب در نزدیکی دمشق در شامگاه پنجشنبه منتشر شد.
روزنامه جورازلم پست، به نقل از پایگاه خبری صدای پایتخت سوریه، گزارش داد که تنها دو ساعت قبل از حمله، رهبران سپاه پاسداران، حزبالله لبنان، ارتش سوریه و نیروهای حشد الشعبی مورد حمایت جمهوری اسلامی، جلسهای در ساختمانی که مورد اصابت قرار گرفت، برگزار کرده بودند.
به گفته رسانه های دولتی سوریه، در این حمله یک ساختمان فرو ریخته و دستکم دو نفر زخمی شدهاند.
منطقه سیده زینب پایگاه شبهنظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی ایرانی است و از زمان شروع جنگ غزه، بارها مورد حملات هوایی منتسب به اسرائیل قرار گرفته است. در برخی از این حملات، شماری از فرماندهان و افسران سپاه پاسداران در سوریه کشته شدهاند.
اسرائیل بهندرت، مسئولیت این حملات را بهصورت علنی میپذیرد.
حملات شامگاه پنجشنبه و بامداد جمعه تنها چند روز پس از آن انجام شد که حداقل یکی از اعضای سپاه پاسداران در یک رشته حملات هوایی در منطقه دیرالزور در شرق سوریه کشته شد.
خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، بعدازظهر سهشنبه گزارش داد که در حملات هوایی دوشنبه شب به چندین پایگاه در منطقه دیرالزور هفت سرباز سوری و یک غیرنظامی کشته و ۱۹ سرباز و ۱۳ غیرنظامی دیگر زخمی شدند. سانا آمریکا را به انجام این حملات متهم کرد.
رسانههای حکومتی در ایران نیز گزارش دادند که بهروز واحدی، یک عضو سپاه پاسداران که از او به عنوان «مستشار نظامی» در سوریه یاد کردند، در این حملات کشته شده است.
سازمان جهانی بهداشت نیز روز سهشنبه گفت که یک مهندس که برای آنها کار میکرد در این حملات کشته شد.
در حالی که برخی رسانههای سوریه و ایران آمریکا را عامل حمله معرفی کردند، منابع دفاعی اسرائیل روز سهشنبه اعلام کردند که این حملات توسط ارتش اسرائیل انجام شده است و در جریان این حملات «اهداف مهم» متعلق به سپاه پاسداران که از آنها برای قاچاق سلاح به گروههای تروریستی در کرانه باختری استفاده میشد، مورد اصابت قرار گرفتهاند.
این اهداف، همگی در پایگاههای متعلق به ارتش سوریه واقع شده بودند.
سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، نیز شامگاه سه شنبه به خبرنگاران گفت که ایالات متحده هیچ حمله ای در سوریه انجام نداده است.
به گفته منابع دفاعی اسرائیل، حملات در دیرالزور در اوایل این هفته با هماهنگی شین بت و ارتش اسرائیل و «در پاسخ به تلاشهای جمهوری اسلامی برای قاچاق سلاح به تروریستها در کرانه باختری» انجام شد.
ایران اینترنشنال
شرکتهای نفتی روسیه با تاخیر چند ماهه در دریافت پول نفت خام و سوخت فروخته شدهشان مواجه هستند زیرا بانکها در چین، ترکیه و امارات متحده عربی به دلیل نگرانی از تحریمهای ثانویه آمریکا، محتاطتر شدهاند.
طبق گزارش رویترز، این تاخیر در پرداخت، درآمدهای کرملین را کاهش داده است. این امر به واشنگتن اجازه میدهد تا به اهداف دوگانه تحریمهای خود، یعنی مختل کردن جریان پول به سمت کرملین برای مجازات آنها به خاطر جنگ در اوکراین، بدون ایجاد اختلال در جریان انرژی جهانی دست یابد.
به گفته هشت منبع آگاه از این موضوع، چندین بانک در چین، امارات و ترکیه طی هفتههای اخیر الزامات انطباق با تحریمها را تشدید کردهاند که منجر به تأخیر یا حتی رد انتقال وجه به مسکو شده است.
بانکها با احتیاط نسبت به تحریمهای ثانویه آمریکا، از مشتریان خود میخواهند که تضمین کتبی ارائه دهند که هیچ فرد یا نهادی از «لیست افراد و شرکتهای تحریمشده توسط وزارت خزانهداری آمریکا» (SDN) در معاملهای دخیل نیست یا ذینفع از پرداخت نباشد.
دو منبع گفتند که در امارات، بانکهای «فرست ابوظبی بانک» و بانک اسلامی دبی چندین حساب مرتبط با تجارت کالاهای روسی را تعلیق کردهاند.
چهار منبع دیگر هم گفتند بانک «مشرق» امارات، بانکهای «زیرات» و «وکیف بانک» ترکیه و بانکهای«آیسیبیسی» و بانک چین همچنان پرداختها را برای هفتهها و ماهها به تاخیر انداختهاند.
از دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، درباره گزارشهایی که بانکهای چین پرداختها را کند کردهاند، سؤال شده و او در پاسخ تأیید کرده که مشکلاتی در پرداخت وجود دارد. پسکوف در یک کنفرانس تلفنی روزانه با خبرنگاران گفت: «البته فشار بیسابقه آمریکا و اتحادیه اروپا بر جمهوری خلق چین همچنان ادامه دارد.»
پسکوف گفت: «این موضوع قطعاً مشکلاتی ایجاد میکند، اما نمیتواند مانعی برای توسعه بیشتر روابط تجاری و اقتصادی ما (با چین) شود.»
فرمان اجرایی ایالات متحده
غرب پس از حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ تحریمهای متعددی را علیه مسکو اعمال کرد. تجارت با نفت روسیه تا زمانی که زیر سقف قیمت ۶۰ دلاری هر بشکه که غرب تعیین کرده فروخته شود، غیرقانونی نیست.
صادرات نفت روسیه و پرداختهای آن در ماههای اولیه جنگ مختل شد اما بعداً با تغییر مسیر جریان نفت از اروپا به سمت آسیا و آفریقا توسط مسکو، به حالت عادی برگشت.
یک منبع تجاری گفت: «مشکلات از دسامبر گذشته بازگشتند، چرا که بانکها و شرکتها متوجه شدند که تهدید تحریمهای ثانویه آمریکا واقعی است.»
خزانهداری آمریکا در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳ هشدار داده که میتواند تحریمهایی را برای فرار از سقف قیمت نفت روسیه بر بانکهای خارجی اعمال کند و از آنها خواسته بود تا انطباقشان با فرمان اجرایی آمریکا را افزایش دهند.
این اولین هشدار مستقیم درباره احتمال اعمال تحریمهای ثانویه علیه روسیه بود که آن را در برخی زمینههای تجارت در ردیف ایران قرار داد.
به گفته منابع تجاری، پس از دستور آمریکا، بانکهای چین، امارات و ترکیه که با روسیه کار میکنند، بررسیها را افزایش داده و شروع به درخواست اسناد اضافی کردند تا انطباق معاملات با سقف قیمت در نظر گرفته شده را رعایت کنند.
اسناد اضافی همچنین میتواند شامل جزئیاتی در مورد مالکیت همه شرکتهای درگیر در معامله و اطلاعات شخصی افراد کنترلکننده شرکتها باشد تا بانکها بتوانند هرگونه ارتباط با لیست افراد و شرکتهای تحریمشده توسط وزارت خزانه داری آمریکا را بررسی کنند.
یورونیوز فارسی
روز پنجشنبه ۹ نفر در یک تصادف رانندگی در شمال شرقی ایران جان باختند که مرگبارترین حادثه از آغاز تعطیلات نوروزی بوده است. خبرگزاری ایرنا به نقل از اورژانس گزارش داد که این حادثه در استان سمنان، با برخورد دو خودرو و آتش گرفتن آنها رخ داده است.
به گزارش پلیس ایران از ابتدای تعطیلات نوروزی که از ۲۹ اسفند تا ۱۳ فروردین ادامه دارد و بسیاری از ایرانیان برای دیدار با خانواده سفر میکنند، ۵۸۵ نفر در جادهها جان خود را از دست دادهاند.
طبق گزارشهای مختلف، علت بالای تعداد تلفات، به وضعیت نامناسب بخشهایی از شبکه جادهای، رانندگی بیاحتیاطی و کیفیت پایین خودروها نسبت داده شده است.
به گفته سید تیمور حسینی، رییس پلیس راهور فراجا پنج استان تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و خوزستان، بیشترین فراوانی تصادفات را داشتهاند.
همچنین مطابق اعلام پلیس راهور، بیشترین تردد و فراوانی مسافران نوروزی در استانهای مازندران با ۳۱۲ هزار خودرو، گیلان با ثبت ۲۳۲ هزار خودرو و خراسان رضوی با ورود ۷۸ هزار خودرو بوده است.
کدام خودروهای داخلی در تصادفات بیشترین نقش را ایفا میکنند؟
رئیس پلیس راهور فراجا ماه گذشته درباره خودروهای دارای بیشترین تصادف در کشور گفته بود: «پراید، ساینا و پژو بیشترین فراوانی را در تصادفات دارند که البته نباید از تعداد این وسایل نقلیه غافل شد.»
به گفته حسینی، در سال ۱۴۰۲ شمار جانباختگان حوادث رانندگی ۱۷ هزار و ۱۷۷ نفر است که ۴.۹ درصد نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۱ افزایش داشته است. عدم توجه به جلو، عدم رعایت حق تقدیم و ناتوانی در کنترل وسیله نقلیه دلیل وقوع ۶۰ درصد تصادفات را به خود اختصاص دادهاند.
به گزارش خبرگزاری ایرنا هم تعداد کشتهشدگان در تعطیلات نوروزی سال گذشته هزار و ۲۱۷ نفر بوده است.
به این ترتیب، جعفر میعادفر، رییس سازمان اورژانس کشور اظهار داشت: هفت درصد کاهش ماموریتهای ترافیکی و ۱۰ درصد کاهش مصدومیتها در نوروز امسال داشتهایم.
۷۵ درصد از قربانیان تصادفات جادهای ایران افراد ۱۵ تا ۶۴ ساله هستند
سازمان جهانی ایمنی جاده (GRSF) یک صندوق چندمنظوره جهانی که زیر مجموعه بانک جهانی است، ایمنی جادهای کشورهای مختلف را بررسی و رتبه بندی میکند.
طبق این گزارش ۷۵ درصد از تلفات و جراحات تصادفات جادهای ایران در گروههای سنی مولدان اقتصادی یعنی ۱۵ تا ۶۴ سال رخ میدهد.
طبق آمار و اطلاعات این سازمان، نسبت تلفات مردان به زنان در گروه سنی ۱۵ تا ۴۹ ساله ۳ به یک است. برخی از آخرین آمار این سازمان به سال ۲۰۱۶ برمیگردد. طبق این گزارش، هزینه تلفات و جراحات جدی جادهای در این سال، ۶.۹ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران بوده است.
یورونیوز فارسی
شکیلا منفرد، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، از بابت پرونده ای که در دوران حبس علیه وی گشوده شده، توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به دوازده ماه حبس، دو سال تبعید و مجازاتهای تکمیلی محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، بر اساس حکمی که اخیرا توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی عباسعلی حوزان صادر و در زندان به خانم منفرد ابلاغ شده است، وی از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به دوازده ماه حبس، دو سال تبعید به خارج از تهران و استان های مجاور، دو سال منع خروج از کشور، دو سال منع عضویت در گروه های اجتماعی-سیاسی و دو سال منع استفاده از تلفن هوشمند محکوم شده است.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهام شکیلا منفرد در تاریخ بیست و ششم اسفندماه ۱۴۰۲، در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران برگزار شده بود.
این زندانی سیاسی اواخر دی ماه سال گذشته، توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به صورت غیابی به پانزده ماه حبس تعزیری و دیگر مجازاتهای تکمیلی مذکور محکوم شده بود.
بر اساس اطلاعات دریافتی هرانا، جلسه رسیدگی به اتهام خانم منفرد که با نرگس محمدی در این پرونده مشترک هستند، اواخر آذرماه سال گذشته در شعبه مذکور برگزار شده بود. حکم محکومیت آنها در همان جلسه به صورت غیابی صادر شد. خانم منفرد نسبت به این حکم درخواست واخواهی کرد. در نهایت اواخر بهمن ماه همان سال، درخواست او توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب رد شد و در تاریخ یکم اسفندماه، حکم در زندان به وی ابلاغ شد.
جلسه واخواهی شکیلا منفرد پیشتر در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شده بود.
خانم منفرد در اوایل شهریورماه ۱۴۰۲، از بابت این پرونده در شعبه دو بازپرسی دادسرای اوین به ریاست امیرحسین تاریان از بابت تبلیغ علیه نظام مورد تفهیم اتهام قرار گرفته بود.
لازم به ذکر است، این سومین پرونده ای است که در دوران حبس شکیلا منفرد علیه وی گشوده شده است.
شکیلا منفرد در تاریخ ۱۰ شهریورماه ۱۳۹۹، هنگام خروج از منزل توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و پس از اتمام مراحل بازجویی در یکی از بازداشتگاههای سازمان اطلاعات سپاه به زندان اوین منتقل شد. وی نهایتا در تاریخ ۲۴ شهریورماه با تودیع وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی از این زندان آزاد شد.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات شکیلا منفرد به همراه دو تن دیگر از بابت پرونده ای مشترک در تاریخ ۱ بهمنماه ۹۹ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. خانم منفرد پس از اتمام جلسه دادگاه توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت و به زندان منتقل شد.
وی نهایتا توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری از بابت اتهامات “فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به مقدسات اسلام” به شش سال حبس تعزیری و چهار ماه کار اجباری در جهاد کشاورزی محکوم شد. نهایتا شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران خانم منفرد را به چهار سال و دو ماه حبس قطعی محکوم کرد.
در دیماه سال ۱۴۰۰، خانم منفرد از بابت پرونده ای که در دوران حبس برای وی گشوده شد، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و نهایتا در خردادماه ۱۴۰۱، با حکم شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران از بابت اتهام “عضویت در گروهای مخالف نظام” به دو سال و هشت ماه حبس تعزیری و از بابت اتهام “نشر اکاذیب” به پرداخت ۱۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد.
لازم به ذکر است، خانم منفرد در تاریخ شانزدهم خردادماه ۱۴۰۲، از بابت گشایش یک پرونده جدید دیگر در دوران حبس از بابت اتهام “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” در شعبه دوم دادسرای شهید مقدس (اوین) با ریاست قاضی تاریان مواجه شد که در نهایت برای این پرونده قرار منع تعقیب صادر شد.
شکیلا منفرد، متولد ۱۳۷۲ و شهروند ساکن تهران است.
«به هر پهلو خدا میگه، بهار نو مبارک» تاجیکستانیها با این بیت شعر به استقبال نوروز میروند. خیدیرایام، عید بزرگ، عید سرسال، عید سال نو اسامی جشن نوروز در تاجیکستان است.
به گزارش رویداد۲۴، جشن نوروز برای مردم تاجیکستان، جشنی ملی و دیرینه است. تاجیکها از نوروز به مثابه رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند. مراسم نوروز در تاجیکستان با شکوه و آداب خاصی برگزار میشود.
رسوم و سنن مشترک در جای جای زندگی مردم تاجیک وجود دارد. آداب و سنن نیاکان از جمله جشنهای مهرگان و نوروز مورد توجه مردم این جمهوری است و آحاد مردم آن را در ابعاد گستردهای گرامی میدارند. پس از استقلال نیز از طرف دولت این اعیاد، تعطیل رسمی اعلام شده است.
شاید بتوان از مراسم نوروز در تاجیکستان به مثابه یکی از رنگارنگترین نوروزهای منطقه نام برد. نوروز در زمان شوروی سابق، گاه ممنوع، گاه بیاهمیت و گاه بیاهمیت و بیرنگ جلوه داده شده بود، اما ریشههای عمیق این سنت بین مردم تاجیکستان باعث نگهداری آن در همه دوران شوروی و پس از آن شد.
حدود سال ۱۹۲۷ در دوره شوروی جشن نوروز در شهر «خجند» از لحاظ اولویت، نخستین عید اعلام شد. اما این مساله با انتقاد بعضی روحانیون و رهبران کمونیست این ناحیه مواجه شد. به همین دلیل تا دهه ۱۹۷۰ مردم از ترس اینکه مبادا آنان را ضد دین و ملحد بخوانند، به طور خصوصی و شخصی در خانهها و روستاهای خود این عید را جشن میگرفتند. سرانجام نوروز که در زمان شوروی، روزی معمولی محسوب میشد، پس از فروپاشی به روز تعطیل تبدیل و پس از استقلال تاجیکستان در سال۱۹۹۱ ازطرف دولت تاجیکستان به عنوان جشن ملی پذیرفته شد.
۲۱ مارچ آغاز نوروز در تاجیکستان
در تاجیکستان آغاز نوروز ۲۱ مارچ است. ممکن است که ۱ فروردین و یا ۲۰ اسفند باشد. به هر حال نوروز تاجیکستانیها براساس تقویم میلادی ۲۱ مارچ است. این یکی از تفاوتهای نوروز ما و آنهاست.
ساعت تحویل سال در تاجیکستان اهمیت ندارد
تاجیکستانیها منتظر ساعت تحویل نمیمانند؛ برعکس ما ایرانیها که روز اول بهارمان را با ساعت خاصی شروع میکنیم و منتظریم که توپ سال تحویل را بشنویم آنها به محض اینکه وارد روز ۲۱ مارچ میشوند جشن سال نو را شروع میکنند، درست مثل مسیحیهای سراسر جهان.
آداب و رسوم نوروز در استان بدخشان تاجیکستان
در آستانه عید نوروز؛ شهر دوشنبه و به خصوص بدخشان تاجیکستان حال و هوای خاصی دارند. خانه تکانی، جنب و جوش مردم تاجیک برای آذین بندی خیابانها و منازل برای استقبال از بهار و برپایی جشن نوروز، شنیدنی و دیدنی است.
در این راستا روز نوروز معمولاً امام علی رحمان، رییسجمهور در یک اجتماع بزرگ سخنرانی میکند و مراسمی متشکل از بخشهای مختلف رقص و تئاتر مقابل او اجرا میشود. در بدخشان مدیحه سرائی در وصف پیامبر و امامان معصوم انجام میدهند. در مقابل در شب نوروز در مزار بزرگواران که در بدخشان تاجیکستان آستان گویند، آتش روشن میکنند و مردم به زیارت مزارها میروند و سنگ آتش را سه بار میبوسند و به دیدهها میمالند. این آیین میتواند بازماندۀ رسم زرتشتی فروردینگان باشد که اکنون هم در میان زرتشتیان معمول است.
گلگشت نوروزی
ساکنان شهر دوشنبه و حومه آن با رفتن به بوستانها و مراکز تفریحی که آن را «گشت عیدانه» مینامند، آغاز عید نوروز در این کشور را جشن میگیرند. جشن نوروز در تاجیکستان پنج روز ادامه دارد و تمام ادارهها و دستگاههای دولتی در طول این ایام تعطیل خواهد بود. این در حالی است که در برخی از مناطق شمال افغانستان حدود ۴۰ روز نوروز را جشن میگیرند. مردم تاجیکستان با حضور در پارکها و اماکن عمومی و تفریحی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان نخستین روز بهار را جشن میگیرند. این مراسم که به گلگشت نوروزی معروف است در همه شهرها و روستاهای تاجیکستان برگزار میشود.
عرضه سفرههای هفت سین و لباسهای رنگارنگ محلی در قالب نمایشگاههای خیابانی، پخت غذاهای ملی، جنگ کبکها و مسابقات کشتی گیری از مراسمهایی است که در جریان برگزاری مراسم گلگشت نوروزی اجرا میشود و اماکن عمومی این کشور در این هفته آکنده از عطر خوراکیهای محلی و رنگهای شاد است. تاجیکها در اولین روز بهار، با ماکت با شکوه تخت جمشید جشنها و فستیوال نوروزی را آغاز میکنند.
جشنهای نوروزی درتاجیکستان با این رسم که جشنهای مفصل معمولاً باید در تفرجگاههای خارج شهر برگزار شوند، تاجیکها به «گلگشت نوروزی» میروند، همانند؛ شهر دوشنبه، «شهرک وحدت» با داشتن پارکی بزرگ و در خجند «کالخوز اربابی» با باغهای وسیع اطرافش، میزبانان مراسم گلگشت نوروزی میشوند و با چای کبود و نان رایگان از مهمانان و فقیرترها پذیرایی میکنند و اگر «آش پلو»ی رایگان هم باشد نور علی نور است. آش پلو را با نخود، برنج، و پی گوسفند و آب زیاد میپزند. بندبازی، کشتی محلی و خروس جنگی -در مناطق روستایی جنوب- از دیگر مراسم در این روزها به شمار میرود.
آغاز نوروز با صدای سرنا در تاجیکستان
اولین روز سال نو در تاجیکستان صبح زود با صداهای کرنی، سرنا و فلوت آغاز میشود که مردم را به تجلیل از این جشن فرا میخواند. در وسط میدانی که مراسم تجلیل از نوروز در آن برگزار میشود، آتشی را روشن میکنند. به خاطر امید به زندگی خوبتر و دوری از بدیها همه شرکت کنندگان در مراسم گرد آن میچرخند و در گوشه دیگر میدان آوازخوانها اشعار نوروزی را میخوانند.
از هفت سین تا هفت شین و هفت میم
تاجیکها هم تقریبا همچون ایرانیها سفره هفت سین میچینند که به آن سفره «دسترخان» میگویند. ما ایرانیها نوروزمان فقط با سفرهی هفتسین معنا دارد، اما در تاجیکستان سفرهی هفتسین، هفتشین و هفتمیم هم در خانهها انداخته میشود.
شهد، شیر، شیرینی و شکر ناب، شمع، شمشاد و شایه اندر خوان، هفتشین تاجیکیهاست. هفت سینشان هم متفاوت با هفتسین ماست. به جای سماق سمبوسه میگذارند. سپند (اسپند)، سبزی (هویج)، سمنک (سمنو)، سیب، سبزه (پیازچه)، سنجد و سمبوسه اجزای دیگر این سفره هفتسین هستند. تخممرغ رنگی، آینه و ماهیقرمزی که در سفرهی هفتسین ما ایرانیهاست در سفرههای نوروزی تاجیکی جایی ندارد. هفت میم هم شامل ماهی سرخ، میگو، مشک، می (یک نوع نوشیدنی محلی)، میسه (نوعی گیاه کوهی بهاری)، موز و میوه است.
صبحانه نوروز در تاجیکستان
تاجیکها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف میکنند که عبارت است از: حلوا، شیر برنج و غوز حماچ؛ به این امید که تا پایان سال زندگیشان شیرین باشد.
خانه تکانی نوروزی در تاجیکستان
برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز، بانوی خانه وقتی خورشید طلوع کرد، دو جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع آوری کرده و تا جشن نوروز نگه داشته، جلوی خانه راست میگذارد. زیرا رنگ قرمز برای این مردم رمز نیکی، پیروزی و برکت است.
پس از طلوع کامل خورشید هر خانواده میکوشد هر چه زودتر وسایل خانه را بیرون آورد و پارچه قرمزی را بالای سر در ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال است. سپس درها و پنجرهها باز میشود تا هوای نوروزی و بهاری که حامل برکت و شادی است، وارد خانه شود.
در روزهای عید مردم تاجیک همه لباس نو میپوشند، به ویژه کودکان، زنان و دختران با پوشیدن لباسهای رنگارنگ که نقشی از گلهای بهاری دارند به شکوه این جشن میافزایند. نوروز را هر اداره، کارخانه و نهادهای دولتی و غیردولتی به طور دسته جمعی جشن میگیرند و مردم روستاها و قصبهها نیز مراسم جشن نوروز را برگزار میکنند.
دیگهایی را که سیاه شده اند را با خاک مخصوص به رنگ سفید در میآورند که به معنی نو شدن است. کودکان با گچ سفید روی دیوار نقش گل و بلبل و آهو و بز کوهی میکشند. رنگ سفید در روزهای نوروز نقش نمادین دارد و همه جا به چشم میخورد. مردان خانواده شاخههای بلند درختان را میبرند و با کارد روی آنها گل میتراشند. سپس شاخههای آراسته را با ندای شاگون بهار مبارک! وارد خانه میکنند و در سوراخهای پنج ستون خانه استوار میکنند.
مراسم حوت در تاجیکستان
مردم بهویژه کشاورزان از گذشته مراسم خاصی پیش از نوروز داشتند. یکی از این مراسم، مراسم حوت نام دارد. حوت از نظر کشاورزان آخرین ماه سال بود و به همین دلیل به عنوان زمانی مناسب برای کشت و کار بهاری انتخاب میشده است. در این مراسم مردم با فراهم کردن ملزومات جشن، سه شب اول ماه حوت را در مهمانیها گرد هم میآمدند و در اطراف آتش به شنیدن موسیقی، رقصیدن یا بازی میپرداختند.
گل گردانی در تاجیکستان
یکی دیگر از مراسم مهم وابسته به نوروز و کارهای دهقانی «گلگردانی» نام دارد. معمولا بهار تاجیکستان زودتر از ایران آغاز میشود. پایان زمستان آن کشور، گرمتر از زمستان عادی است؛ از اینرو، گل و سبزه فراوان میشود. مردم تاجیکستان از زمانهای قدیم به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفهدهی گلها و درختان به گل گردانی میپرداختند.
آیین گلگردانی چنین انجام میشود که نزدیک نوروز، گروههایی از مردم، مخصوصا کودکان، به کوه و صحرا رهسپار میشوند و دستههای گل و سبزه فراهم و با خود به شهر میآورند. با آن دسته گلها به میان مردم میروند. بدین ترتیب، آمدن نوروز و پایان زمستان را به مردم مژده میدهند و آنان را به جشن و شادمانی فرا میخوانند.
صاحبان خانه به گل گردانها که از ۵ تا ۱۰ نفر هستند، انعام میدهند. گلها را به چشم و ابروان خود مالیده و از صحت و سلامت و به بهار نو رسیدن خود اظهار شادی میکنند. پس از بوییدن و بوسیدن گلها، این جمله را به زبان میرانند: «سبکی تو از من، سنگینی من از تو» دسته گلگردانها با پول به دست آورده خود چهارپایی میخریدند و خوراکی پخته و ریش سفیدان ده خود را دعوت کرده و به آنان غذا میدادند.
مراسم جفت براران
یکی دیگر از مراسمی که در گذشته پیش از کاشت و کار کشاورزان و چند روز قبل از نوروز با آرزوی پر برکت شدن محصولات برگزار میشود، مراسم «جفت براران» است. جفت براران در اکثر محلها در اواخر ماه حوت تشکیل میشود.
در این آیین، کشاورزان هر مرحله یا خانواده، یک جفت گاو کشاورزی یا «ورزاو» را به خیش میبندند و با شادی و هلهله، شخمزنی نمایشی انجام میدهند. بدین ترتیب، فصل کشت بهاره را آغاز میکنند.در این مراسم همه اهل خانواده شرکت میکنند. کشاورزان نیز پلو، نان فطیر و یا غذای مربوط به مراسم را تهیه کرده و ۱۵ تا ۲۰ نفر از کهنسالان را دعوت میکردند و بعد از غذا نیز این عبارات را میگفتند: «مزید نعمت، زیاده دولت، برار کار، صحت و سلامتی خرد و کلان، رسد به بابای دهقان، خوش آمدید میهمانان»
سمنک پزی
بنا به عقاید رایج میان مردم، سمنک علاوه بر خوراک پرمنفعت و سالم، رمز برکت، فیض و رونق خاندان و امور کشت و زراعت است. شرکت مردان هنگام پخت سمنک جایز دانسته نمیشود و حتی ممنوع است. با اعتقاد زنان، چون سمنک خوراک مقدس است، حضور مرد را تحمل ندارد و سمنک خراب میشود. در شب تهیه سمنک، زنان برای خود تفریحاتی دارند.
یکی افسانه میگوید، دایره میزنند و میرقصند، سرود میخوانند. پیرزنان رساله سمنک میخوانند و از سمنک تعریف میکنند تا مبادا خواب به چشم زنان بیاید. حاجتمندان میتوانند حاجت بگیرند و بیماران نیز شفا یابند و به این خاطر سمنو به معنی استقبال از بهار و در بین تاجیکها شفابخش است. در مراحل آخر پخت این خوراکی عیدانه، زنان با آرزوی نیک به داخل دیگ سمنک هفت دانه سنگ خرد و چهارمغز (گردو) میاندازند. گفته میشود هنگام توزیع سمنو این سنگها و گردوها به کاسه هر کسی افتاد، وی به آرزویش خواهد رسید. صبح زود، زنان مراسمِ سمنک پزی جمع میشوند و بزرگ زنان آنان سرپوش دیگ را بر میدارد و طبیعی است، طَبَق نخست را به مسجد میفرستند و بقیه را بین خود تقسیم میکنند.
چهارشنبه آخرون
مردم تاجیکستان جنوبی و مرکزی هفته آخر اسفندماه نیز مراسمی دارند که آن را «چهارشنبه آخران» یا «چهارشنبه آخرون» و «شب سوری» مینامند. درباره ماه اسفند نیز چنین عقیده دارند که خداوند همه سال به بندههای گنهکارش ۱۲ هزار آفت و بلا میفرستد که ۹ هزارتای آن به ماه اسفند تعلق دارد. بنابراین، مردم برای خلاص از گناهها در هفته آخر اسفند، هنگام عصر تا غروب آفتاب آتش افروخته، خُرد و کلان به نوبت از بالای آن میپرند. هنگام پریدن از روی آتش آرزو میکنند که همیشه مثل این آتش، سرخ یعنی با صحت و سلامت باشند و غم و اندوه و مشقت از آنها دور باشد و کشتوکار دهقانان پرمحصول باشد.
شب سوری، فرصتی ویژه برای دختران دم بخت
در شب سوری، دختران دَم بخت برای گشایش زندگی و به خانه بخت رفتن، چند بار از زیر مجسمههای شیر رد میشوند. در این شب دختران و زنان به فال گوش میایستند. دختران دم بخت بر سر چهار راهها ایستاده، کلیدی زیر پا میگذارند و به سخن رهگذران گوش میدهند. از سخن آنها، نیت خود را تغییر میکنند و معمولا امیدوار و شاد به خانه بر میگردند.
رفتن بر سر مزار رفتگان
مردم در روزهای پایانی سال سری به گورستانها میزنند تا یادی از مردگانشان کنند. گویا این رسم، یادگار سنتهای باستانی ایرانیان است که معتقد بودند در هفته پایانی سال، روح در گذشتگان به زمین و میان بازماندگان برمیگردد تا از حال آنان آگاه شود. رفتن مردم به سر گور مردگان، این دیدار ارواح را با بازماندگان آنها آسانتر میکند.
بازیهای نوروزی در تاجیکستان
رسمها و بازیهای نوروزی گوناگون است و تجلیل نوروز را نمیتوان بدون برگزاری بازیها و مسابقههای کشتی، اسبسواری، تیراندازی با کمان، خروس جنگی و رهاکردن کبوتران تصور کرد.در ایام این جشن فرهیخته، اسبسواران از همه نقاط تاجیکستان در یکی از مناطق تعیین شده جمع میشوند و مراسم بزکشی را برگزار میکنند. همچنین، بهترین کشتیگیران از همه نقاط تاجیکستان وکشورهای همسایه به این منطقه سفر میکنند تا مراسم کشتی را باشکوه برگزار کنند.
دختران در باغ گرد آمده، ارغنچک (تاب بازی) میکنند. جوانان در میدانی مشغول تخم جنگ (تخم مرغ بازی)، کبک جنگ، خروس جنگ و کشتی میشوند. همه این بازیها تا پاسی از شب ادامه مییابد. روز دوم هم از صبح زود شادی سرور در گذرگاه ده و کوچهها آغاز شده و تا آخر روز دوام دارد.
مسابقه بزکشی
مسابقهی بزکشی یکی دیگر از برنامههای جداییناپذیر جشن نوروز در تاجیکستان است. لاشه بز را میان میدان میگذارند. از بلندگویی که آنسوی میدان نصب شده، هر دور مقدار جایزه و نام کسبهای را اعلام میکنند که هزینه جایزه این دور را متقبل شده است. مسابقه تا جایی ادامه مییابد که جایزه دهندهای باشد.
در زمین باز میدان بزکشی دو تکه پارچه قرمز بیش از هرچیز جلب توجه میکند. یکی پرچم جایی که مقصد نهایی لاشه بز است و دیگری دستار داور مسابقه که با ریش سفید و بلندش در تضاد کامل قرار دارد او را وسط میدان نمایان میکند.
غذاها و شیرینیهای سنتی نوروزی، هنر زنان تاجیکی
پختن غذاهای نوروزی به دست زنان از مهمترین عناصر جشن نوروز در تاجیکستان است. در روزهای عید نوروز تهیه انواع غذا از قبیل نانهای مخصوص تنوری، نان راچله، کمانچه، نان سمرقندی و انواع سمبوسه و شیرینی، حلواهای کاردچ، حلوای کنجدی و… بر عهده زنان تاجیک است.آتش پریده (آش رشته) نیز که با سبزیجات تازه آماده میشود، از دیگر مراسم نوروزی تاجیک هاست. زنان با آرد، حبوبات و مواد خوراکی دیگر، آتش بریده میپزند. این مراسم شباهت زیادی به مراسم «قاشق زنی» در ایران دارد.
باج و کلا غوز غوز؛ سنت شب دوم سال نو
در تاجیکستان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند و گندم غذای مخصوصی تهیه میکنند که به آن «باج» میگویند. وقت شام بچهها بام به بام گشته از روزنه درون خانه، رومالی (روسری) را برای دریافت تحفه نوروزی دراز میکنند و آمدن نوروز را با سرودخوانی جشن میگیرند. تاجیکها این سنت را «کلا غوز غوز» مینامند. صاحبخانه حتما باید آن را اجرا کند.
ایام سلام؛ سنت روز سوم سال نو
در این روز رد کردن خواستگاری دوشیزگان ممنوع است و صاحبخانه مجبور است برخلاف میل خود برای ازدواج دخترش راضی شود. صبح روز سوم نوروز، سلام نوروزی یا «ایام سلام» شروع میشود. اگر طی سال گذشته به این خانه عروس آورده باشند، او در این روز به دیدار والدین خود میرود.
سیزده به در، روز طبیعت
مردم تاجیکستان نیز سیزدهمین روز از نوروز را به نام سیزدهبهدر میشناسند و آن را گرامی میدارند. آنان در این روز به طبیعت میروند و با خواندن سرودهای محلی به رقص و پایکوبی میپردازند.سیزدهبهدر برای آنان به نوعی هجرت و گریختن از خویشتن است و معتقدند همانگونه که زمین و زمان تازه میشود آنان باید روح خویش را با پاک کردن از آلودگیها تازه کنند.
در این روز تاجیکیها نزد پیرمردی که عمری طولانی دارد میروند و از او دعا میگیرند. او برای آنها دعا میکند تا عمرشان طولانی شود و سال جدید برایشان اتفاقهای خوبی به همراه داشته باشد.در این روز سبزههایی را که برای سفره هفتسین یا هفتشین خود سبز کردهاند به آبی روان میسپارند تا آرزوهایشان برای سال جدید برآورده شود. دیگر رسم روز سیزدهبهدر در میان مردم تاجیکستان پختن شیرینی است. زنان لباسهای محلی به تن میکنند و در دیگهایی که همراه با خود به طبیعت بردهاند شیرینیهای سنتی میپزند. بر این باورند که هرکس از آن بخورد سالی شیرین در پیش رو خواهد داشت.
نامه سروناز احمدی از زندان اوین
دوستان و رفقا!
سلام و نوروز مبارک!
سروناز احمدی هستم، مددکار اجتماعی و مترجم و بعد از جنبش زن زندگی آزادی زندانی در زندان اوین.
این نامهای است در مورد دوستان افغانستانیمان که در کنارمان در داخل همین مرزها زندگی میکنند. امید دارم که این نامه یکطرفه نماند و تبدیل به یک گفتگو شود. چون فکر میکنم که در موقعیت فعلیمان نیاز داریم که بیشتر و شفافتر در مورد «فردا» و جزئیات «آنچه که میخواهیم باشد» با هم گفتگو کنیم.
چند روز پیش شنیدم که طرح «جمعآوری» اتباع «غیرمجاز» با شروع نوروز در تفرجگاههای تهران شروع شده. مدتی قبل هم شنیدم که ویدئویی از ضربوشتم و تحقیر مهاجری افغانستانی بهطور گستردهای پخش شده. در این مدت هم چند باری از دوستانم شنیدم که نوعی فضای «افغانستانیستیزی» در شبکههای مجازی شکل گرفته.
من زمانی که آزاد بودم و بهعنوان مددکار اجتماعی کار میکردم حدودا ۶ سال فرصت آشنایی با دوستان مهاجر افغانستانیمان را داشتم. دوستی هم دارم به اسم یحیی. ۱۲ ساله است. مدتی پیش پای تلفن به مادرم گفته بود که در مدرسه دانشآموز دیگری به او گفته: «قراره جمعتون کنن! دیگه نمیتونی بری مترو کار کنی!» دلش شکسته بود. اصلا یک جوری از مدرسه بدش آمده بود. میخواهم بگویم تیتر این خبرها اگر به زندگی ما که «افغانستانی» تعریف نمیشویم نمیرسد اما به زندگی و چشمها و نقاشیهای یحیی میرسد. یحیی خوب میداند که نوروز چیست. یحیی با خانوادهاش بعد از اینکه طالبان در سال ۱۴۰۰ به قدرت رسید آمدند ایران. ۲ سال است که نوروز را در افغانستان نبوده. من با اینکه بسیار دلتنگ یحیی هستم اما هنوز تلفن نزدهام تا نوروز را به او تبریک بگویم. چون هنوز نمیدانم چه جوابی بدهم اگر که بپرسد «خانم! آیا نوروز از مرز که رد میشود نوروز دیگری میشود؟ نوروز ما هم مثل خودمان بیگانه است؟ نوروز ما آنقدر نوروز نیست که جایی برای تفریح برویم؟»
میخواهم رو به فردا حرف بزنم. سوالم این است: آیا ما در آن فردایی که در تلاشیم بسازیم باز هم میخواهیم نوعی نظام امتیازوری را بازتولید کنیم و آن زندگی را که در «زن زندگی آزادی» از آن میگوییم باز هم منحصر به عدهای خاص کنیم؟ من فکر میکنم که وقتی میگوییم «این نباشد، آن باشد» دیگر نباید این در آن بازتولید شود و اگر این در آن به هر شکلی تداوم یابد ما فقط تغییری ظاهری کردهایم! آیا ما وقتی از فردا حرف میزنیم باز هم اقتصاد سیاسی سرمایهداری را میخواهیم که از فرودست نگهداشتن مهاجران در سطح جهان سود میبرد؟ آیا قرار است در فردا بگذاریم از «هویت ایرانی/آریایی» برای تحت سلطه گرفتن و تحقیر آنهایی استفاده شود که «غیرایرانی/آریایی» تعریف میشوند و باز گروهی امتیازاتی داشته باشند و گروهی دیگر نه؟
فکر میکنم وقت خوبی است که از خودمان بپرسیم چرا سیاست داخل این مرزها در برابر مهاجران همیشه دوگانه بوده؟ چرا همیشه بر افغانستانیها فشار بوده اما نه آنقدری که همه این مرزها را ترک کنند؟ پاسخم این است که چون این اقتصاد سیاسی در هر دورهای برای پیشبرد پروژههایی نیاز به نیروی کار یدی ارزان داشته. از نیروی کار یدی برای پروژههای عمرانی نیمهکارهمانده از حاکمیت قبلی تا پروژههای شهرسازی و مسکنسازی که نیازمند «پاکبان» و کارگر ساختمانی است. آیا رفتاری انسانی است که گروهی مدام با ابزارهای مختلف تحت فشار گذاشته شوند، از جمله با تمسخر گویش و لهجه و زبانشان در برنامههای سخیف، طرحهای «جمعآوری»، محدودکردن رفتوآمدشان به برخی مکانها و استانها و دامنزدن به باورهای غلطی مثل اینکه اینها همگی «مجرمند»؟ فکر میکنم تمام این فشارها اعمال میشود تا مدام یادآوری و هشدار داده شود که اینها انسانهای درجهدو هستند پس عیبی ندارد که برخی از حقوق را نداشته باشند. مثلا عیبی ندارد از گُرده این درجهدوها کار بیشتر کشیده شود و مزد کمتر به آنها داده شود و «مزایا» نگیرند! بعد هم گفته شود که اگر بیکاری هست بهخاطر اینهاست! اما از آن ساختار اقتصادی که نیازمند ارتش بیکاران است چیزی گفته نشود، ارتشی که همیشه باید پشت درها باشند تا آن یکیها که کاری با مزد بخورونمیر دارند حواسشان باشد که اگر صدایشان دربیاید فورا کسی هست که جایگزینشان شود! یا چیزی گفته نشود از آن نظام اقتصادی که همیشه نیازمند گروههای فرودست بهلحاظ اجتماعی است تا استثمار اقتصادیشان را توجیه کند!
از تمامی این ابزارها استفاده میشود تا از افغانستانیها بیگانه و دیگری ساخته شود. تا من و تو فراموش کنیم که با یحیی در این منطقه همسرنوشتیم، در این منطقهی «صلحهای موقت بین جنگهای پیاپی». فراموش کنیم که جمعمان بزرگتر از اینهاست. فراموش کنیم و برای مثال اگر کارگریم و در محل کار هنوز تشکلی داریم در روز کارگر مطالبهمان اخراج پدر یحیی باشد!
بهجای اینکه از تشکلمان برای استیفای حقوق پدر یحیی استفاده کنیم تا دیگر این بهانه مطرح نباشد که «اینها خودشان قبول میکنند با مزد کم کار کنند!» فکر میکنم باید به سیاستهایی معترض باشیم که در دانشگاهها نیروی متخصص تربیت میکند اما نمیتواند برایشان شغلی فراهم کند. فکر میکنم باید به این معترض باشیم که بیکاری و بیپولیِ این نیروهای متخصص با استدلالهایی از این دست توجیه میشود که «اگر اینها نبودند همین بچههای ایرانی خودمون با لیسانس حاضرن برن سر ساختمون کار کنن!» فکر میکنم وقت خوبی است که باورهای رایج در مورد مهاجران را به چالش بکشیم. همانطور که دههها پیش درست نبود بگوییم حالا وقت حرفزدن از مسائل زنان نیست، حالا هم درست نیست که رنج مهاجران را «اولویت» خود ندانیم. فکر میکنم که رسیدگی به رنج هیچ گروهی از انسانها نسبت به گروه دیگر در اولویت نیست. همین حالا وقت حرفزدن درباره همه اینهاست. همین حالا وقت حساسبودن به مواضع نژادپرستانه گروهها و جریانهاست. فکر میکنم اینکه جریانی از همراهی با «زن زندگی آزادی» بگوید برای اینکه آن را بپذیریم کفایت نمیکند باید از شعار و کلیگویی فراتر رویم و بپرسیم و حساس باشیم که در بدیل پیشنهادی، زندگی و آزادی قرار است برای چه کسانی باشد؟ همه یا باز هم گروهی خاص براساس هویتی خاص؟ آیا در این بدیل باز هم قرار است مرزها انسانها را به بند بکشند؟
من یک بار به اردوگاه عسگرآباد رفتم تا تلاش کنم کودکی ۹ ساله و پدرش رد مرز نشوند. یعنی در کمتر از ۲۴ ساعت سوار اتوبوسی نشوند و به آنجایی که از آن به اینجا پناه آوردهاند «بازگشت» داده نشوند. حشمت بعد از طالبان به ایران آمده بود و وقتی من دیدمش بهخاطر اضطرابهایی که در آن فضای جنگ و خشونت تحمل کرده بود لکنت زبان داشت. تازه لکنت زبانش بهتر شده بود که با پدرش «جمعآوری» شدند! (از نوشتن کلمه جمعآوری در مورد یک انسان شرم میکنم!) در اردوگاه از او پرسیدند که دوست دارد با پدرش به افغانستان برگردد و یا با «خانم» یعنی من در اینجا بماند؟ حشمت اینجا را انتخاب کرد.
از آن روز هروقت که یادم میآید فقط از خودم میپرسم که مگر در سرزمینشان چه میگذشت که حشمت ۹ ساله پدرش را رها میکرد؟ و بعد هم گریههای زنی را به یاد میآورم که میگفت «خانم! شما نمیدانید اینکه اجبار شوید وظیفهتان (کارتان) را در وطنتان رها کنید یعنی چه!» تاجیکها اصطلاحی دارند تحت عنوان «مهاجرت محنتی» و معنایش آن نوع مهاجرتیست که بهاجبار و از روی محنت و رنج انجام میشود. من قبل از هر قضاوتی سعی میکنم این مهاجرت محنتی را به یاد بیاورم. فکر میکنم همانقدر که سلب حقوقی از گروهی بهواسطه جنسیتشان، دین و مذهبشان، نژادشان، قومیتشان، طبقهشان، معلولیت داشتنشان، شناسنامه نداشتنشان و چیزهایی از این دست غیرانسانی است، سلب حقوق گروهی بهخاطر ملیتشان هم غیرانسانی است.
میخواهم خواهش کنم که به باورهای غلط رایج در مورد افغانستانیها تن ندهیم، چیزهایی از این قبیل که اینها همگی مجرمند. نمیخواهم بگویم که هیچ فرد افغانستانی امکان ندارد مرتکب جرم یا جنایتی شود. میخواهم بگویم که ما بعد از اینکه به ستایش ۶ ساله افغانستانی توسط پسری ایرانی تجاوز شد و بعد ستایش کشته شد، رویش اسید ریخته شد و سوزانده شد نگفتیم که ایرانیها همه متجاوزند. میخواهم بگویم این باورهایی را که رفتاری را به ذات ملیتی نسبت میدهند کنار بگذاریم. باور دیگری هم هست که «اینها به فرهنگ ما لطمه میزنند.» هر فرهنگی ممکن است عنصری آسیبزا داشته باشد. اصلاح آن نیازمند آموزش است و من فکر میکنم تا زمانی که گروهی طرد و به حاشیه رانده شود نه بهاندازه سایرین به آموزش دسترسی پیدا میکند و نه جرئت میکند انجام سنتهای آسیبزا در فرهنگش را کنار بگذارد تا مبادا از جامعه کوچک خودش هم طرد شود. گاهی شنیدهام که برخی میگویند «تقصیر خودشان است که کشورشان را دادهاند دست طالبان و مقاومت نکردهاند». من فکر میکنم اتفاقا مقامت کردهاند و همچنان هم مقاومت میکنند. من باور دارم که «هر جا ستمی هست مقاومتی هم هست». اما مسئله این است که مقاومتها به ما نشان داده نمیشود. میخواهم خواهش کنم که برای لحظاتی فریادهای آن زن افغانستانی بعد از بهقدرترسیدن طالبان را به یاد بیاورید: «ما از مرگ نمیترسیم، ما نسل نامیرا هستیم، ما آزادی را شِکوفا مِسازیم». این فقط درماندگیها و قربانیشدنهایمان است که به ما نشان داده میشود تا گفته شود که ما نیازمند نجاتدهندهایم، که ما خودمان از پس مشکلاتمان برنمیآییم و ما خودمان نمیتوانیم تعیین کنیم سرنوشتمان چه باشد.
تاریخ به ما نشان داده که «نجاتدهنده در آینه است»، منجیهای دیگر هر زمان که صرف کند، گاهی با وامهای کلان و گاهی با تفنگهایشان میآیند و هر زمان هم که صرف نکند میروند و هیچکس هم نقششان در قدرتگرفتن گروههای بنیادگرا را به رویشان نمیآورد، همین گروههایی که هر وقت صرف نمیکند میگویند «فرهنگ عقبمانده خود این جهانسومیها» است که گره خورده با «تروریسم» و به ما ربطی ندارد. در آخر میخواهم بگویم که ما در این منطقه که برپایه ویرانیهایش در جاهای دیگر آبادانیهای بسیار شده، همسرنوشتیم و دستهایمان با دستهای هم بیگانه نیست و هیچکسی با بهبندکشیدن دیگری، خود به رهایی نمیرسد.
عضو کوچکی از آن جمع و جنبشی که میخوانَد «برای کودکان افغانی»
سروناز احمدی
۵ فروردین ۱۴۰۳
زندان اوین
منبع: اینستاگرام گلرخ ایرایی
یازده فعال حقوق زنان به نام های فروغ سمیع نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس، متین یزدانی، زهره دادرس، هومن طاهری و جلوه جواهری توسط دادگاه انقلاب رشت مجموعا به بیش از ۶۰ سال و ۶ ماه حبس محکوم شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، بر اساس حکم صادره توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی مهدی راسخی، زهره دادرس به ۹ سال و شش ماه و دو روز حبس، فروغ سمیع نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس و متین یزدانی هر کدام به شش سال و یک ماه و ۱۷ روز حبس و جلوه جواهری و هومن طاهری هر کدام به یک سال زندان محکوم شده اند.
مورخ دهم اسفندماه سال گذشته، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این افراد در شعبه مذکور برگزار شده بود.
اتهامات مطروحه علیه فروغ سمیع نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیا، نگین رضایی، واحده خوش سیرت، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس و متین یزدانی عضویت در گروه و اجتماع و تبانی با هدف برهم زدن امنیت ملی عنوان شده است.
علاوه بر این اتهامات مطروحه علیه هومن طاهری و جلوه جواهری، تبلیغ علیه نظام و زهره دادرس، تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت کشور عنوان شده است.
در تاریخ بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۲، به مدت دو روز موجی از بازداشت شهروندان در استان گیلان توسط نیروهای امنیتی شکل گرفت.
زهرا دادرس، زهره دادرس، متین یزدانی، هومن طاهری، سارا جهانی، جلوه جواهری، فروغ سمیع نیا و آزاده چاوشیان در رشت، نگین رضایی و یاسمین حشدری نیز به ترتیب در فومن و انزلی و همچنین شیوا شاه سیاه و واحده خوش سیرت، شهروندان اهل لاهیجان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
آنها نهایتا پس از مدتی با تودیع وثیقه از زندان لاکان رشت آزاد شدند.
نیاز مالی، حلقه وصل بسیاری از فروشندگان و خریداران اعضای بدن است. بازاری که حالا میزبان نسل Z شده است. دیگر نهتنها دهه شصتیها بلکه دهه هشتادیها هم برای معامله تکهای از بدن خود چانهزنی میکنند. کسانی که کلیه خود را با قیمت ۳۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان به فروش گذاشتهاند.
به گزارش تجارتنیوز، پای دهه هشتادیها هم به بازار فروش اعضای بدن باز شد. نسلی که نه به بازار کار امیدی دارند و نه از آموزش عالی دل خوش. حالا میان آگهیها به دنبال مشتری میگردند، برای فروش تکهای از بدن خود!
نیاز مالی، حلقه وصل بسیاری از فروشندگان و خریداران اعضای بدن است. معاملهای برای کلیه، مغز استخوان و... . طرفین معامله هر کجای کشور باشند، همدیگر را پیدا میکنند. شیراز، مشهد، ارومیه و... فرقی ندارد. خودشان میگویند دیر و زود دارد، اما بالاخره «مچ» میشوند.
«مچ» هم اصطلاحی است که در بازار فروش اعضای بدن باب شده است. یعنی مشخصات گیرنده و دهنده عضو با یکدیگر همخوانی دارد و میتوانند پای معامله بروند. بعد از «مچ» شدن چانهزنی برای قیمت شروع میشود.آنطور که انجمن اهدای عضو ایران اعلام کرده است، در حال حاضر ۲۵ هزار نفر در لیست پیوند عضو هستند. بسیاری از بیماران اما لزوما از طریق اهدا به عضو مورد نیاز خود نمیرسند. آنها راهی بازار فروش اعضای بدن میشوند و پیوند عضو را با یک معامله به ثمر میرسانند.
دهه هشتادیها در بازار فروش اعضای بدن
بازار فروش اعضای بدن حالا میزبان دهه هفتادیها و دهه هشتادیهاست. خرید کلیه بیشتر آگهی میشود. به نظر میرسد دهندگان اعضای بدن با فروش کلیه زودتر به پول مورد نیاز خود میرسند.حمید ۱۶ سال دارد. کودکی که به دنبال یک گیرنده کلیه است. میگوید: «گروه خونی A+ دارم. قیمت هر چه بقیه میگویند من کمی ارزانتر هم میفروشم.» او میگوید: «نیاز مالی دارم. آزمایشها را هم انجام دادهام. رضایتنامه والدین را هم دارم و از این نظر مشکلی نیست.»
سینا هم ۱۹ سال دارد. او میگوید: «نیاز مالی دارم. کافی است انجمن را راضی کنید.» سینا کلیه خود را برای فروش آگهی گذاشته است: «فقط کلیه را میفروشم. گروه خونی O+ هستم. قیمت هم ۴۵۰ میلیون تومان.»
بهنام یکی دیگر از دهه هشتادیهاست که در بازار دنبال یک خریدار میگردد. او هم ۱۹ ساله است. آزمایشهایی که باید را هم انجام داده است و نشان میدهد. میگوید: «گروه خونی AB+ هستم. هیچ مشکلی هم ندارم و کاملا سالم هستم. رضایتنامه محضری دارم.» او هم برای کلیه خود، ۴۵۰ میلیون تومان قیمت گذاشته است.
سیمین متولد ۱۳۸۱ است. او هم میگوید: «کلیهام را میفروشم. گروه خونی O+ هستم. کمتر از ۴۰۰ میلیون تومان هم نمیتوانم. نیاز مالی دارم.» سعید هم ۲۰ ساله است و میگوید برای رهن خانه، کلیه خود را با قیمت ۳۶۰ میلیون تومان میفروشد.
دهه هفتادیها هم پیگیر آگهیهای خرید کلیه هستند
مهدی متولد ۱۳۷۶ است. میگوید در پیک موتوری مشغول به کار است. مهدی میگوید: «از سر خوشی که کلیه را نمیفروشم. بدهی دارم و مجبورم. راه دیگری ندارم. گروه خونی A+ هستم و کلیهام را ۴۵۰ میلیون تومان میفروشم. آزمایشهایم را نگاه کنید، اگر خواستید با همین قیمت میفروشم.»
امیر هم متولد ۱۳۷۴ است. او هم کلیه خود را برای فروش گذاشته است. قیمت پیشنهادی خود را هم ۴۰۰ میلیون تومان میگوید. تعداد آگهیهای دهه هفتادیها هم کم نیست. به طور کلی قیمتها تقریبا حدود ۳۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان میچرخد. البته میان فروشندگان همچنان دهه شصتیها و دهه پنجاهیها هم دیده میشود؛ با قیمتهای تقریبا مشابه با ۲۰ سالهها و ۳۰ سالهها.خرید کلیه چندان کار سختی نیست، البته اگر گیرنده عضو دغدغه مالی نداشته باشد. خریداران و فروشندگان هم حضوری و هم غیرحضوری میتوانند یکدیگر را پیدا کنند. فرقی ندارد کدام شهر، معمولا اطراف برخی بیمارستانها و مراکز درمانی میتوان آگهیهای خرید کلیه را پیدا کرد.
آگهیهای فروش اعضای بدن
تهران محل این آگهیها بیشتر است. یکی از مناطقی که فروشندگان و خریداران را به هم میرساند، حوالی چهارراه طالقانی است. دیوارهای کوچه «حسینی» پر است از شماره تلفن خریداران و فروشندگان. آگهیها هم کوتاه است؛ شماره تلفن، عضو مورد معامله و گروه خونی.در برخی از آگهیها هم «فوری» مینویسند. اگر آگهی متعلق به گیرنده باشد یعنی از نظر سلامتی نیاز فوری دارد، اما اگر فروشنده باشد، ماجرا فرق دارد. فروشندگان مینویسند: «فروش فوری، نیاز مالی شدید»
قواعد خرید و فروش اعضای بدن!
شکل دیگر آگهیها، آنلاین است. چند سالی میشود که گیرندگان و دهندگان اعضای بدن به صورت آنلاین یکدیگر را از شهرهای مختلف پیدا میکنند. در کنار مشخصات دیگر، شهر خود را هم در آگهیها مینویسند.تقریبا هر دو سر معامله با قواعد معامله آشنا هستند. دهنده عضو، ساکن هر شهری باشد، هزینههای رفت و آمد و کارهای بیمارستانی او بر عهده گیرنده عضو است.از دهنده عضو هم یک سفته میگیرند. سفته برای این است که مبادا دهنده عضو بعد از دریافت پول و پیش از انجام عمل جراحی برود. البته این سفته را انجمن حمایت از بیماران کلیوی میگیرد. جایی که خریدار و فروشنده بعد از توافق باید ثبتنام کنند.
تائید پزشک و مجوز وزارت بهداشت برای عمل پیوند
دهندگان و گیرندگان کلیه باید از پزشک، نامه منع پیوند بگیرند. یعنی نامهای که پزشک تائید کند پیوند عضو میان طرفین منعی ندارد. بعد از دریافت این نامه، دهنده و گیرنده عضو باید در انجمن حمایت از بیماران کلیوی ثبتنام کنند و مدارک مورد نیاز را تحویل دهند. انجمن از وزارت بهداشت برای انجام عمل جراحی مجوز میگیرد و به آنها اعلام میکند. بعد از آن عمل جراحی امکانپذیر است.
علاوهبر روشهای آنلاین و آگهیهای خیابانی، از طریق انجمن هم میتوان گیرندگان اعضا را پیدا کرد. البته زمان پیدا کردن گیرنده بیشتر از دو روش دیگر طول میکشد.برخی از فروشندگان میگویند اگر بخواهند از طریق انجمن گیرنده پیدا کنند، باید با قیمت کمتری کلیه خود را بفروشند. اما یکی از مسئولان ثبتنام در انجمن حمایت از بیماران کلیوی تهران میگوید: «شایعه است. این حرفها را گردانندگان سایتها و کانالها برای رونق صفحات خود میگویند. ما قیمت تعیین نمیکنیم. دهنده و گیرنده خودشان برای قیمت به توافق میرسند، ما به هیچ عنوان قیمت نمیگوییم.»
او میگوید: «سن دهنده عضو باید ۲۲ تا ۳۸ ساله باشد. کمتر یا بیشتر از این بازه سنی باید پزشک کسی که گیرنده عضو است تائید کند که شرایط بیمار خاص است. در این صورت میتوانیم از وزارت بهداشت برای آنها مجوز بگیریم.»
جوان بودن؛ یک امتیاز در بازار فروش اعضای بدن
جوان بودنِ دهنده عضو معمولا به عنوان یک امتیاز تلقی میشود. فروشندگان هم به سن خود به عنوان یک امتیاز اشاره میکنند. اگر هم ورزشکار باشند، باز هم آن را به عنوان یک امتیاز توضیح میدهند. به عبارتی میخواهند به خریدار بگویند یک عضو کاملا سالم را قرار است بخرند و نگران نباشند.
خرید و فروش کلیه، کبد و... تازگی ندارد؛ بهویژه آنکه هر چند وقت یکبار موج تورم این بازار را شلوغتر میکند. اما حالا پای دهه هفتادیها و دهه هشتادیها هم به این بازار باز شده است. کسانی که دیگر کورسوی امیدی برای حل مشکلات اقتصادی خود ندارند. نه توان پرداخت وام با سود زیاد و دنگ و فنگهای آن را دارند، نه درآمد آنچنانی. برای خانوادههای نسل Z هم سرمایه مالی چندانی نمانده است که حالا در گیر و دار مالی آنها بتوانند گرهی از مشکلات را باز کنند.
دفتر نخست وزیر اسرائیل گروه حماس را مسئول شکست مذاکرات دوحه دانست و خبرگزاری رویترز هم گزارش داد اسرائیل از مذاکرهکنندگان خود خواست دوحه را ترک کنند.
دفتر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در بیانیهای که روز سهشنبه هفتم فروردین منتشر کرد، حماس را به «بیعلاقگی کامل نسبت به توافق مذاکرهشده» متهم کرد و این گروه را مسئول بنبست مذاکرات دانست.
گروه افراطی حماس که از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا تروریستی شناخته میشود٬ گفته است همچنان بر مواضع قبلی خود از جمله خواسته عقبنشینی کامل نیروهای اسرائیل از نوار غزه اصرار دارد.
مذاکرات مربوط به دستیابی به آتشبس موقت در غزه طی روزهای اخیر در دوحه، پایتخت قطر، با حضور نمایندگانی از کشورهای میانجی شامل آمریکا مصر و قطر و همچنین نمایندگان اسرائیل در جریان بود.
خبرگزاری رویترز از قول یک مقام ارشد اسرائیل گزارش داد که این کشور روز سهشنبه مذاکرهکنندگان خود را از دوحه فراخواند.
به نوشته رویترز، این مقام اسرائیلی و نزدیک به هیات اعزامی موساد به دوحه، همچنین یحیی سنوار رهبر حماس را متهم کرد که در ادامه تلاش برای تشدید جنگ در ماه رمضان اقدام به خرابکاری در کوششهای دیپلماتیک کرده است.
با این حال ماجد الانصاری، سخنگوی وزارت خارجه قطر، روز سهشنبه گفت مذاکرات «همچنان بین تیمهای فنی در دوحه ادامه دارد».
دفتر نخست وزیر اسرائیل نیز در بیانیه خود تاکید کرد که حماس خواستههای «توهمآمیزی» مطرح کرده است که نشان میدهد علاقهای به توافق ندارد.
این بیانیه همچنین شکست مذاکرات را «مؤید آسیبهایی که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل وارد کرد» دانسته است.
شورای امنیت سازمان ملل برای نخستین بار از آغاز جنگ غزه روز دوشنبه با صدور قطعنامهای خواهان آتشبس فوری در ماه رمضان شد. آمریکا برخلاف دفعات گذشته این قطعنامه را وتو نکرد و به آن رای ممتنع داد.
پس از آن اسرائیل سفر یک هیات این کشور که قرار بود برای مذاکره درباره رفح به واشینگتن بروند را لغو کرد.
دفتر بنیامین نتانیاهو تاکید کرده است که اسرائیل «اهداف جنگ عادلانه خود را دنبال خواهد کرد و به آنها دست خواهد یافت».
در همین حال وبسایت اکسیوس به نقل از دو مقام ارشد آمریکا گزارش داده که بیانیه دفتر نخست وزیر اسرائیل با نارضایتی کاخ سفید روبهرو شده است.
در تحولی دیگر رویترز گزارش داد که شامگاه سهشنبه حدود ۳۰۰ تن از خانوادههای گروگانها و حامیان آنها با تجمع در تلآویو بار دیگر خواهان توافق برای آزادی گروگانها شدند.
گروه افراطی حماس در جریان یورش ۱۵ مهرماه خود به خاک اسرائیل بیش از ۲۴۰ تن را گروگان گرفت که در وقفه قبلی جنگ حدود یکصد تن از آنها آزاد شدند.
در همین حال مقامهای درمانی غزه، زیر کنترل حماس، روز سهشنبه اعلام کردند که شمار کشتهها به بیش از ۳۲ هزار نفر رسیده است.
رادیو فردا
آمیت سوسانا زن اسرائیلی که ۵۵ روز در غزه در اسارت اسلامگرایان حماس بوده است روز سهشنبه به نیویورکتایمز گفت که دستکم ۱۰ مرد عضو حماس او را روز ۷ اکتبر با خشونت از خانهاش دزدیدند به غزه منتقل کردند و با زور اسلحه به او تجاوز کردند.
او که نخستین زن اسرائیلی است که پس از آزادی به طور علنی در مورد تحمل تجاوز جنسی و سایر اشکال خشونت از سوی نیروهای حماس صحبت میکند، در یک مصاحبه ۸ ساعته به نیویورکتایمز گفت که او را به تنهایی در اتاقی نگهداشته و مچ پای چپش را با زنجیر به تخت بسته بودند و گاهی اوقات، نگهبان وارد میشد، کنارش روی تخت مینشست، پیراهنش را بالا میزد و بدن او را لمس میکرد.
آمیت سوسانا در این مصاحبه افزود: «نگهبان که محمد نام داشت، بارها از زمان پریودم میپرسید، اما یک روز صبح قفل زنجیرم را باز کرد و مرا به حمام فرستاد، پس از آن که لباسهایم را درآوردم و شروع به شستن خود کردم، محمد بازگشت و در حالی که یک تپانچه در دست داشت، داخل حمام شد، به سمت من آمد و اسلحه را به پیشانی من زد و به من تعرض کرد.»
سوسانا که به وکالت اشتغال دارد، در اواخر ماه نوامبر ۲۰۲۳ به عنوان بخشی از تبادل گروگانها آزاد شد.
انجمن خانوادههای گروگانها در بیانیهای اعلام کرد: «شهادت شجاعانه آمیت سوسانا در شرح جزئیات اسارت وحشتناک او، یکی از بسیار روایتهای دلخراش گروگانهایی است که توسط حماس نگهداری میشوند.»
این انجمن اضافه کرد: «آن چه برای آمیت اتفاق افتاد همان کابوسی است که بسیاری از گروگانها، هر روز در اسارت با آن روبرو هستند. زندگی آنها در خطر است. دختران و همه عزیزانمان را قبل از اینکه خیلی دیر شود به ما بازگردانید.»
سازمان ملل اواسط اسفندماه گزارشی را منتشر کرد که نشان میداد نیروهای گروه اسلامگرای حماس در حمله ۷ اکتبر به اسرائیل و سپس نسبت به گروگانهای اسیر شده در آن روز، تجاوز جنسی، تجاوز گروهی و دیگر اعمال خشونت جنسی را روا داشتهاند و کسانی که در هنوز در غزه اسیر این گروه هستند، هنوز با چنین آزار و اذیتی روبرو هستند.
باسم نعیم، یکی از مقامات حماس، اما گزارش سازمان ملل در مورد تجاوزات جنسی را تکذیب کرد.
گروه اسلامگرای حماس که از حمایت جمهوری اسلامی برخوردار است ۱۵ مهر ۱۴۰۲ با حمله به اسرائیل ۱۲۰۰ تن را کشت و حدود ۲۵۰ را گروگان گرفت. حدود ۱۰۰ نفر از این گروگانها دو ماه بعد در یک آتشبس موقت، آزاد شدند اما حماس با وجود مذاکرات و میانجیگریهای فراوان،از آزاد کردن بقیه گروگانها خودداری و رهایی گروگانها را مشروط به قبول خواستههای خود کرده است، درخواستهایی که مقامات اسرائیل میگویند «زیادهخواهی» است.
صدای آمریکا
رسانههای ایران خبر دادند که یک عضو سپاه پاسداران در حملات هوایی در شرق سوریه کشته شده است. دیدبان حقوق بشر سوریه، نهادی که مقرش در بریتانیاست گزارش داده بود که دستکم «۹ نیروی وابسته به ایران» از جمله یک فرمانده سپاه پاسداران، سهشنبه در حمله هوایی به ویلایی در شرق سوریه کشته شدند.
خبرگزاری مهر نوشته است بهروز واحدی «در حملات آمریکا» به مواضع «محور مقاومت در استان دیرالزور سوریه» کشته شده است.
به گفته دیدبان حقوق بشر سوریه، «۹ نیروی هوادار ایران، از جمله یک فرمانده سپاه پاسداران، در حمله به ویلای محل اقامتشان که به عنوان یک مرکز ارتباطی عمل میکرد، کشته شدند».
بر اساس گزارش دیدبان حقوق بشر سوریه، چهار نفر دیگر نیز در یک حمله جداگانه در شهر ابوکمال در مرز عراق کشته شدند.
دیدبان همچنین گفته، این حمله ساعاتی پس از فرود یک هواپیمای ترابری ایرانی در فرودگاه دیرالزور رخ داد.
یک فروند هواپیمای ترابری حامل اعضای سپاه پاسداران و تجهیزات لجستیکی امروز در فرودگاه نظامی دیرالزور فرود آمد.
منابع دیدبان حقوق بشر سوریه تایید کردند، هواپیما حامل دستگاههای ارتباطی، دوربین و تجهیزات بوده که با کامیون به مکان نامعلومی منتقل شده است.
شبکه خبری اسپوتنیک روسیه نیز گزارش داده است که در ۱۰ حمله هوایی همزمان، مناطقی در شهر میادین در استان دیرالزور و ابوکمال هدف قرار گرفتهاند.
خبرگزاری مهر نوشته است بهروز واحدی «در حملات آمریکا» به مواضع «محور مقاومت در استان دیرالزور سوریه» کشته شده است
به گزارش شبکه المیادین، در این حمله تعدادی کشته و زخمی شدهاند.
دیدبان حقوق بشر سوریه گفت هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه این حملات را چه کسی انجام داده است ندارد و کسی نیز مسئولیت حمله را بر عهده نگرفته است.
رسانههای نزدیک به دولت سوریه مسئولیت حملات اخیر آمریکایی را متوجه آمریکا دانستهاند.
دولت اسرائیل معمولا حمله به مناطقی در سوریه را نه تایید میکند نه تکذیب اما رسانههای اسرائیل خبر میدهند که حملات، کار ارتش آن کشور بوده است. اسرائیل البته بارها اعلام کرده که به ایران اجازه نخواهد داد در سوریه فعالیت کند. ایران میگوید در سوریه فعالیت مستشاری دارد و نیروهایش به دعوت دولت بشار اسد در آن کشور حضور دارند.
آمریکا نیز اخیرا حملاتی را علیه گروههای مورد حمایت ایران در شرق سوریه انجام داده است. آمریکا این گروهها را مسئول حمله به نیروهای ائتلاف بینالمللی ضد داعش در سوریه میداند.
دیده بان حقوق بشر سوریه در بریتانیا گفت که تنها یکی از کشتهشدگان در این ویلای سوری بوده است.
بنابر این گزارش، ۱۰ غیرنظامی سوری که در نزدیکی این ویلا زندگی میکردند نیز مجروح شدند. مجموع زخمیها تا ۳۰ نفر گزارش شده است.
پس از کشته شدن سه سرباز آمریکایی در حمله پهپادی به یک پایگاه آمریکایی در اردن، نیروهای آمریکا دوم فوریه، به ۸۵ هدف در سوریه و عراق حمله کردند که مواضع نیروهای مرتبط با ایران تلقی میشدند.
کتائب حزبالله عراق از گروههای شبهنظامی مورد حمایت سپاه پاسداران که مسئولیت حمله به پایگاه برج ۲۲ در مرز اردن و سوریه را پذیرفته بود، با شدت گرفتن تنشها اعلام کرد حملات خود علیه نیروهای آمریکایی را برای جلوگیری از «سرافکندگی» آمریکا متوقف میکند.
حملات گروههای طرفدار ایران به اهداف آمریکایی در هفتههای اخیر کاهش یافتهاند.
بیبیسی، العربیه فارسی
مقامهای تاجیکستان بستگان فریدون شمسالدین، یکی از متهمان تاجیک حمله به سالن کنسرت کروکوس در روسیه، را بازجویی کردند و یک کانال تلگرامی متعلق به گروه مزدوران واگنر نیز ویدئویی از این متهم منتشر کرده که صورتش کاملاً متورم شده بود.
حملهٔ روز سوم فروردین به این سالن در حومه مسکو که بدترین اقدام «تروریستی» دو دههٔ اخیر در روسیه به شمار میرود، ۱۳۷ کشته برجای گذاشت.
دادگاهی در روسیه چهار تن از شهروندان تاجیک به نامهای محمد صابر فیضف، سعیدکرم رجبعلیزاده، فریدون شمسالدین و دلیرجان میرزایف را متهمان این حمله معرفی و آنها را به «اقدامات تروریستی» متهم کرده است.
رادیو اوزودی، بخش تاجیک رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، گزارش داده که مقامهای تاجیک روز دوشنبه ششم فروردین بستگان آقای شمسالدین را بازجویی کردند.
یکی از این بستگان که خواست نامش فاش نشود، در این باره گفت «ما رفتار مشکوکی از فریدون ندیدیم. او شش ماه پیش به روسیه رفت و برای خانوادهاش پول میفرستاد».
او افزود اتهامهای واردشده از سوی مقامهای روسیه قابل باور نیست.
فریدون شمسالدین ۲۵ ساله اهل حومه شهر حصار در نزدیکی دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، است. او در ویدئوی بازجوییاش، درحالیکه دستهایش بسته شده و زانو زده بود، میگوید که روز چهارم مارس (۱۴ اسفند) از راه ترکیه به روسیه رفت. او به قصد ماندن در روسیه از مرز عبور کرد.
او در همین ویدئو که از سوی مقامهای روسیه منتشر شده، میگوید یک دستیار روحانی «۵۰۰ هزار روبل» به او داد تا دست به حمله تروریستی بزند.
رادیوفردا نمیتواند صحتوسقم این ویدئو را تأیید کند و مشخص نیست که این «اعترافات» تحت چه شرایطی از متهم گرفته شده است.
خویشاوند فریدون شمسالدین در گفتگو با رادیو اوزودی میگوید: «او مانند یک مهاجر عادی رفتار میکرد و هیچ رفتار مشکوکی از او دیده نشد. وقتی خبرها را شنیدیم، شوکه شدیم. او حتی جرئت کشتن یک گنجشک را نداشت و ترسو بود».
بهگفتهٔ بستگان این متهم، او پیش از عزیمت به روسیه در یک نانوایی در شهر حصار کار میکرد و «نه اهل نماز بود و نه روزه».
بازداشت به اتهام آزار جنسی
براساس اطلاعاتی که رادیو اوزودی به دست آورده، فریدون شمسالدین پیشتر در تاجیکستان به اتهام آزار جنسی بازداشت و در سال ۲۰۲۰ آزاد شده بود. او خدمت سربازی هم انجام نداده بود.
این شهروند تاجیکی در سال ۲۰۲۲ ازدواج کرد و یک پسر هشت ماهه دارد. خویشاوند فریدون میگوید که این حادثه بستگان او را در وضعیت خیلی بدی قرار داده است.
«همسر، والدین و مادرزن او برای بازجویی به دوشنبه برده شدهاند. فریدون نام خود را در آدرس خواهرش در مسکو ثبت کرده بود. شوهر خواهرش الان او را طلاق داده. مقامهای روسیه هم امروز صبح بهدلیل اینکه فریدون از آدرس محبوبه زرگرووا، خواهرش، استفاده کرده بود، خواهر و سه کودک او را از کشور اخراج کردند و باید امشب وارد تاجیکستان شوند».
مقامهای تاجیکستانی در مورد شهروندان بازداشتی این کشور و اتهامهای مطرحشده توسط روسیه اظهارنظر نکردهاند. با این حال، وزارت امور داخلی تاجیکستان روز چهارم فروردین فوراً به انتشار اطلاعات در مورد این چهار شهروند واکنش نشان داد و دخالت سه تن از آنها در این حادثه را رد کرد.
فریدون شمسالدین، یکی از متهمان حمله به سالن کروکوس مسکو، قبل و بعد از حادثه
پلیس روسیه میگوید ۱۱ نفر را به ظن دست داشتن در این حمله بازداشت کرده است. فیلم «اعترافات» متهمان تاجیکی که مشخص نیست تحت چه شرایطی گرفته شده، پرسشهایی در مورد اعتبار آن برانگیخته است. پلیس روسیه هنوز هیچ مدرکی در مورد دست داشتن این متهمان در حادثه سالن کنسرت کروکوس ارائه نکرده است.
شبکهٔ بیبیسی جهانی گزارش داده که دو تن از متهمان کشته شدهاند؛ یکی در خود سالن کنسرت و دیگری هنگام بازداشت در منطقهٔ بریانسک روسیه. مقامهای روسیه اطلاعاتی در مورد سرنوشت پنج متهم دیگر ارائه نکردهاند.
ویدئوهای منتشرشده از متهمان
در همین حال، یک کانال تلگرامی نزدیک به گروه مزدوران «واگنر»، عکسی منتشر کرده که احتمال میرود مربوط به لحظهٔ «شکنجه» فریدون شمسالدین باشد.
این عکس را کانال تلگرامی «گری زون» منتشر کرده و در آن دیده میشود که متهم روی زمین افتاده درحالیکه شلوار به پا ندارد و یک وسیله نظامی به نام «تیای-۵۷» کنارش افتاده است. از این وسیله برای شکنجه زندانیان با برق استفاده میشود.
زیر عکس هم چنین نوشته شده است: «یکی از مهاجران تروریست از تاجیکستان از هیجان غش کرده است، مانند پدری که منتظر تولد فرزندش است. او با وجود اینکه شهروند روسیه نیست ولی نیروهای ویژه به حقوق او احترام گذاشتند و تلفنی در اختیارش گذاشتند که با آن به یک وکیل زنگ زد.»
فریدون شمسالدین روز پنجم فروردین در حالی برای تفهیم اتهام در دادگاه حضور پیدا کرد که صورتش متورم شده بود. دادگاه باسمانی در حومهٔ مسکو برای او و سه متهم دیگر تاجیک تا روز ۲۲ مه امسال قرار بازداشت موقت صادر کرد.
قبل از این، ویدئویی در کانالهای تلگرامی نزدیک به مقامهای روسیه منتشر شده بود که ظاهراً حاکی از شکنجه سعیدکرم رجبعلیزاده، دیگر متهم تاجیکی، بود. در این ویدئو دیده میشود که گوش این شهروند تاجیکی بریده و داخل دهانش گذاشته شده است و مجبور میشود که آن را قورت بدهد.
رجبعلیزاده ۳۰ ساله دارای همسر و یک کودک است. او گفته که به خاطر نمیآورد کی و کجا آدرس خود را در روسیه ثبت کرده است.
به گزارش سایت «فونتانکا»، این ویدئو را کانالهای نزدیک به گروه مزدوران واگنر منتشر کردهاند.
مقامهای روسیه به انتشار این ویدئوها واکنش نشان ندادهاند. استفاده از شکنجه در روسیه بهطور قانونی ممنوع است. رجبعلیزاده روز پنجم اسفند در حالی به دادگاه آورده شده که سمت راست سرش پانسمان شده و صورتش متورم بود.
دلیرجان میرزایف (باروتوویچ) نیز در حالی در دادگاه حضور یافت که غیرهشیار و گیج به نظر میرسید و آثار کتک روی صورتش دیده میشد. به ادعای دفتر مطبوعاتی دادگاه، این متهم اتهاماتش را پذیرفت و خود را گناهکار دانست.
مارگاریتا سیمونیان، مدیر کانال دولتی «راشا تودی» و یکی از نزدیکان حکومت روسیه، از دلیرجان میرزایف ۳۲ ساله به عنوان رهبر مهاجمان یاد کرده. این ادعا هنوز به طور رسمی از سوی منابع رسمی تأیید نشده است.
او چهار فرزند خردسال دارد و نشانی خود را در شهر نووسیبیرسک ثبت کرده است.
محمد صابر فیضف ۲۰ ساله نیز در حالی روز پنجم فروردین در دادگاه حضور یافت که روی ویلچر نشسته بود و لباس بیمارستان به تن داشت. به گزارش رسانهها، او تا روز قبل در آیسییو بستری بود و بازجویی میشد.
ادعا شده که او همچنان مقاومت میکرده و یک چشمش نیز بهطور جدی آسیب دیده است.
گزارش شده که قاضی تیمور واخرامیف پزشکان را از جلسه دادگاه بیرون کرده است.
فیضف در سال ۲۰۲۳ در آرایشگاهی در شهر ایوانوو مشغول به کار شد و بهگفتهٔ صاحبان آن، تنها سه ماه در آنجا کار کرد.
بهرغم اینکه وکلای متهمان خواستار برگزاری علنی دادگاه بودند، اما این جلسه با ادعای اینکه ممکن است به روند تحقیقات آسیب بزند، غیرعلنی برگزار شد.
رادیو فردا
رویداد۲۴| زینب غبیشاوی: پرستو بخشی، پزشک متخصص قلب، که دوران طرح خود را در خرم آباد میگذراند، در اتاق خود با خوردن دارو، اقدام به خودکشی کرد. گفته میشود این پزشک طی سه سال اخیر پدر و مادر خود را از دست داده بود و روانپزشک شرایط روحی او را برای طبابت مناسب ندانسته بود، با این حال او را به منطقهای محروم فرستادند تا دوره طرح خود را بگذراند.
این البته اولین و آخرین خودکشی پزشکان، خصوصا پزشکان در دوره طرح نیست. فشارهای روانی، حقوق پایین، تحقیر از سوی پزشکان ارشد، مشکلات مناطق دورافتاده برای طرح و.. فقط گوشهای از مشکلاتی است که پزشکان در دوران دانشجویی و طرح با آن دستوپنجه نرم میکنند و برخی از آنها تحت این فشارها، متاسفانه دست به خودکشی میزنند.
طرح پزشکی دورهای ۲۴ ماهه است که هر پزشک ایرانی باید بر اساس قوانین مربوطه بگذراند. نحوهٔ گذراندن طرح و محل انجام این دوره، بر مبنای نیازهای وزارت بهداشت به خدمات درمانی در مناطق مختلف و موضوعات وابسته به آن، متفاوت است. مبنای قانونی این طرح مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۰ ، و بر مبنای قانون خدمت پزشکان و پیراپزشکان است. بر این اساس، همه دانش آموختگان پزشکی و پیراپیزشکی باید این دوران را بگذرانند.
هادی یزدانی، پزشک، درگفتگو با رویداد۲۴ به مسائل و مشکلات پزشکان و دلایل این خودکشیها میپردازد. در ادامه بخشهای مهم این گفتگو را میخوانید:
داستان یک مرگ ناخواسته
* موضوع دکتر بخشی مانند نوک کوه یخی است که بیرون زده است. ولی مشخصا موضوع ایشان بسیار دراماتیک است. مجموعهای از سلسله اشتباهات و تخلفات اداری وجود دارد که حاصل آن مرگ این پزشک جوان است و عملا اکنون کاری هم نمیتوان انجام داد.
* براساس مستنداتی که من دارم، دکتر بخشی طی سه سال گذشته پدر و مادر خود را از دست میدهد و اصلا شرایط روحی خوبی نداشته است. ایشان نامهای از روانپزشک خطاب به کمیسیون طرح داشته که ایشان را به دلایل شرایط روحی واجد طبابت ندانستند و حتی ایشان را توصیه به بستری کرده بودند.
* کمیسیون این دلیل را نمیپذیرد و یک مدت با تعلیق طرح موافقت میکند و نهایتا او را مجبور میکنند تا کارهای طرح را انجام دهد. برای طرح به منطقه خرمآباد میرود و فعلا تا جمعآوری اطلاعات دقیقتر وارد جزئیات این موضوع نمیشوم. اما در آنجا با مجموعهای از نامهربانیها و تخلفات روبهرو میشود و توسط همکاران خودمان با او رفتارهای بسیار بد و تحقیرآمیزی صورت میگیرد.
* او تحت فشارهای عجیب و غریب قرار میگیرد و بر خلاف قانون، حقوقش را نصف میکنند.
* الان دیگر به حال دکتر بخشی این پیگیریها فرقی نمیکند، اما معتقدیم دکتر بخشیهای دیگری هم وجود دارند که باید جلوی این اتفاقات را گرفت. مجموعهای از این شرایط، فرد را به جایی میرساند تا از علم خودش در راه کشتن خودش استفاده کند.
* سرنوشت خانم بخشی ناشی از تروماهایی بوده که بر او اثر گذاشته است، مرگ والدین یکی از مهمترین و اولین تروماهایی است که فرد با آن روبه رو میشود. چرا نگذاشتید او استراحت کند و به درمان خودش بپردازد؟
چرا دوره طرح پزشکان اینقدر با سختی اعمال میشود؟
* یکی از دلایل این خودکشیها همین طرحهای اجباری است. یک عرفی است که میگویند پزشکها با هزینه مملکت درس خواندند و باید هزینه آن را با خدمت کردن به مردم بپردازند که خب این از اساس اشتباه است. مگر بقیه رشتهها با چه هزینهای درس خواندند؟ حالا این طرح را گذاشتید، چرا آنقدر شرایطش ناعادلانه است؟ شرایط عجیب و غریب، تحقیرهای بیرویه، بیعدالتی زیاد. چرا توزیع افراد را به شکلی انجام میدهید که تنش ایجاد کنید و حتی قوانین خودتان را هم نادیده میگیرید. افراد متاهل را کیلومترها دورتر از همسر و بچه میفرستند.
* پرداختیها چیزی شبیه به شوخی است. نگهبان مرکز درمان از پزشک طرحی بیشتر دریافتی دارد. خب اینها فشار روانی است! قانون طرح نه تنها ظالمانه است بلکه بسیار بد هم اجرا میشود. اینها را من به عنوان پزشکی مطرح میکنم که چهارمحال و بختیاری، بوشهر، کردستان و خراسان جنوبی خدمت کردم، تمام مناطق محرومی که مسئولین فقط نام آن را میدانند، ما در آنجا زندگی و خدمت کردیم.
* تخلفات و مشکلات سیستماتیک بیداد میکند. وضعیت پانسیون پزشکان خودش قصه پردردی است. یک منطقه گاز ندارد، منطقه دیگر آب ندارد، یک تخت مناسب برای استراحت وجود ندارد، سبک زندگی افراد با مناطقی که برای خدمت میروند در بسیاری از مواقع همخوانی ندارد.
* شرایط اعتراض به طرح وجود دارد، اما گزینههای بعد از اعتراض آنقدر شرایطش بدتر است که افراد ترجیح میدهند در این مسیرگام برندارند. آنقدر برایتان مسئله ایجاد میکنند که افراد تمام تلاششان را میکنند تا فقط این دوره طرح بگذرد.
درحالیکه نخستین وعده در اولین سفر رئیس جمهور به خوزستان اصلاح شبکه فاضلاب در اهواز بود، اما بعد از هشتمین سفر کابینه به این استان همچنان آبگرفتگی معابر بعد از بارندگی گریبان مردم اهواز را میگیرد.
به گزارش خبرآنلاین، اولین وعده ابراهیم رئیسی در خرداد ۱۴۰۰ در اولین سفر استانی خود به خوزستان رفع مشکلات فاضلاب و آبگرفتگی شهر اهواز بود، اما حالا در نوروز ۱۴۰۳ با آبگرفتگی مجدد خیابانهای اهواز در پی بارشهای اخیر نه تنها دستگاههای امدادی استان خوزستان برای بیرون کشیدن آب از خانهها در اهواز بسیج میشوند بلکه از استان همجوار هم نیروی کمکی میگیرند.
اهواز غرق آب شد؛ درخواست حوصله از مردم برای تخلیه آب از خانهها!/ اولین وعده رئیسی هنوز محقق نشده است
مردم حوصله کنند تا آب را جمع کنیم
تصاویر روز گذشته نشان میدهد نه تنها معابر شهر اهواز در پی بارندگی پر از آب شده بلکه به خانهها هم سرایت کرده است، طوریکه سید احمد موالیزاده، فرماندار اهواز به رسانهها گفت: «متاسفانه در مناطقی مانند گلدشت و کوی رزمندگان، آب وارد حیاط منازل شده که این مساله برای ما بد است و قابل قبول نیست. به هیچ وجه نباید آب وارد منازل مردم شود اما سطح برخی از منازل پایینتر از سطح خیابان است.»
با این وجود تلاشها برای خالی کردن آب از منازل مردم به حوصله آنها گره خورد! طوریکه علی شمسی معاون خدمات شهری شهرداری اهواز هم در گفتوگو با رسانهها از مردم درخواست کرد: «حوصله به خرج دهند تا بتوانیم تا شب آبگرفتگی را جمع کنیم.»
همچنین برای سریعتر شدن امدادرسانی از استانهای مجاور هم برای اهواز نیروی امدادی ارسال شد. منصور شیشه فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان گفت: «به منظور کمکرسانی در کنترل آب گرفتگی شهر اهواز ناشی از بارندگیهای اخیر، امکانات و تجهیزاتی از اصفهان به اهواز ارسال شد. یک دستگاه جرثقیل ۸ تن و یک دستگاه تانکر آبکش نیز به اهواز ارسال شده است، همچنین یک دستگاه تویوتا هایلوکس، یک دستگاه پمپ آبکشی ۴ سیلندر با خروجی ۴ اینچ و یک دستگاه پمپ خود مکش ۶ اینچ به اهواز ارسال شده است.»
اهواز غرق آب شد؛ درخواست حوصله از مردم برای تخلیه آب از خانهها!/ اولین وعده رئیسی هنوز محقق نشده است
وعدهای که روزی زمین ماند
بعد از رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به وزیران دولت سیزدهم خوزستان و کارگاه احداث شبکه فاضلاب اهواز مقصد نخستین سفر استانی رییس جمهور و کابینه او شد و همانجا بود که «تکمیل شبکه فاضلاب اهواز تا ۲ سال آینده» به عنوان نخستین وعده از سوی رییس جمهور صادر شد. حالا درحالیکه هیات دولت اواخر سال گذشته (۱۴۰۲) هشتمین سفر استانی خود به خوزستان را انجام داد اما همچنان عدم تحقق اولین وعده ابراهیم رئیسی به خوزستانیها درباره رفع مشکلات آبگرفتگی شهر اهواز گریبان این مردم را گرفته است.
این درحالیست که در شهریور سال ۱۴۰۰ مدیر عامل شرکت آبفا خوزستان اعلام کرد: «با عنایت ویژه مقام معظم رهبری ۵۰ میلیون یورو اعتبار از محل صندوق توسعه ملی به اجرای طرح فاضلاب شهر اهواز اختصاص یافت و این اعتبار برای اجرای طرح به حساب شرکت آب و فاضلاب خوزستان واریز شد.»
در واکنش به همین موضوع کیوان ساعدی، کنشگر اجتماعی در خوزستان در شبکه ایکس(توئیتر) نوشت: «میشه بپرسیم این پولها چه شد؟»
او همچنین با این پرسش که «مناطق محروم اهواز فقط برای قبل از انتخاباتها و سوژه عکاسی کاندیداهاست؟ از دوربین و چکمه و ژست گرفتنها چه خبر؟» در توئیتی دیگر نوشت: «وضع فجیع آبگرفتگی در اهواز به رغم همه هشدارهای قبلی، کارنامه گویای مدیریت سوپرانقلابیها و پرمدعاها است.»
علی اکبر حسینی محراب ، استاندار خوزستان درباره پایان رفع آبگرفتگی معابر و منازل به رسانهها گفته که: «یک باران رگباری با حجم زیاد حدود ۴۰ میلیمتری در اهواز رخ داده، با توجه به ظرفیت شبکه فاضلاب تخلیه این حجم از آب مقداری زمان نیاز دارد.»
حالا باید دید درصورت عدم تداوم بارشها در اهواز این آبگرفتگی چه زمانی برطرف میشود.
شورای امنیت سازمان ملل متحد روز دوشنبه ششم فروردین قطعنامهای را درباره غزه به تصویب رساند که خواهان «آتشبس فوری» تا پایان ماه رمضان و آزادی فوری و بیقید و شرط گروگانها است.
قطعنامه که با ۱۴ رای موافق اعضای شورای امنیت و رای ممتنع ایالات متحده به تصویب رسید، همچنین بر «نیاز فوری به گسترش» کمکها به غیرنظامیان ساکن غزه تاکید میکند.
قطعنام در نشست روز دوشنبه شورای امنیت به ریاست ژاپن، از اعضای غیردائم شورا، و حضور نمایندگان پنج عضو دائم یعنی ایالات متحده، روسیه، چین، بریتانیا، و فرانسه، و نمایندگان اعضای غیردائم الجزایر، اکوادور، گویان، مالت، موزامبیک، سیرالئون، اسلوونی، کره جنوبی و سوئیس برگزار شد، به تصویب رسید.
قطعنامه بر سه محور «آتشبس فوری تا پایان ماه رمضان»، «آزادی بیقید و شرط همه گروگانها» و «تضمین دسترسی بشردوستانه برای رسیدگی به نازهای پزشکی و دیگر نیازهای بشردوستانهشان»، و همچنین «نیاز فوری به گسترش جریان کمکهای بشردوستانه» به ساکنان غزه استوار است.
این قطعنامه آتشبس در غزه را بدون پیششرط آزادی گروگانهای اسرائیلی میپذیرد. نمایندگی روسیه در سازمان ملل سعی کرد در پیشنویس قطعنامه واژه «دائمی» را نیز اضافه کند، اما این تلاش شکست خورد.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، در واکنش به تصویب این قطعنامه با انتشار پستی در رسانه ایکس گفت شورای امنیت قطعنامهای را که مدتها انتظار تصویب آن میرفت، به تصویب رساند و خواستار آتشبس فوری و آزادی بی قید و شرط گروگانها شد.
به گفته آقای گوترش، این قطعنامه «باید اجرا شود. شکست [در اجرای آن] نابخشودنی خواهد بود.»
با اینکه آمریکا تاکنون در قبال ملزم شدن اسرائیل به آتشبس فوری اکراه نشان داده بود، با افزایش فشار بینالمللی به این قطعنامه رای ممتنع داد تا در تقریبا دوهفتهای که تا پایان ماه رمضان مانده است، جنگ متوقف شود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، اعضای غیردائم شورای امنیت در روزهای اخیر با ایالات متحده مذاکره کردند تا از شکست دیگری در تصویب قطعنامههای آتشبس غزه جلوگیری کنند. کشورهای عضو غیردائم شورای امنیت خواهان آتشبس فوری در غزه برای باقیمانده ماه رمضان هستند.
دفتر نخستوزیری اسرائیل با انتشار بیانیهای، اقدام آمریکا در وتو نکردن قطعنامه شورای امنیت را «عقبنشینی» واشینگتن از «موضع ثابت» خود از ابتدای جنگ دانست.
به گفته دفتر نخستوزیری اسرائیل، عقبنشینی آمریکا هم به عملیات نظامی اسرائیل و هم به تلاشها برای آزادی گروگانها لطمه میزند، زیرا حماس را امیدوار میکند که آتشبس در غزه بدون آزادی گروگانهای اسرائیلی نیز تحققپذیر خواهد بود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در اعتراض به این اقدام آمریکا، سفر برنامهریزی شده هیات اسرائیلی به ایالات متحده را لغو کرد.
هیات عالیرتبه اسرائیلی قرار بود برای مذاکره درباره حمله احتمالی این کشور به رفح در جنوب نوار غزه، به واشینگتن سفر کند.
نتانیاهو پیشتر به آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در اسرائیل گفت این کشور آماده است به تنهایی به جنگ خود علیه حماس ادامه دهد. نتانیاهو افزود از حمایت واشینگتن در مبارزه با حماس قدردانی میکند و اسرائیل میداند که باید از غیرنظامیان محافظت کند. او بار دیگر بر برنامههای خود برای عملیات در رفح تاکید کرد.
رویداد۲۴ / لیلا فرهادی: ماجرای تلاش اسحاق قالیباف فرزند محمدباقر قالیباف برای گرفتن اقامت دائم کانادا احتمالا تمام تلاشهای پرهزینه سایر آقازادهها را در سال ۱۴۰۲ زیر سایه خود فرو برد، اما این به معنای فقدان خبر جنجالی درباره فرزندان مقامات و حتی مقامات پرحاشیه جمهوری اسلامی در سالی که گذشت نیست.
پرونده مهاجرت اسحاق قالیباف به کانادا
اسفند ماه سال ۱۴۰۲ خبر تلاش پرهزینه اسحاق قالیباف پسر کوچک محمدباقر قالیباف رئیس مجلس برای دریافت اقامت دائم کانادا رسانهای شد. بر اساس گزارش مفصلی که در وبسایت دادگاه فدرال کانادا قرار گرفته، اسحاق قالیباف از سال ۲۰۱۸ برای دریافت «اکسپرس اینتری» کانادا تلاش کرده، اما تلاشش بی نتیجه بوده است.
اسحاق، فرزند کوچک محمدباقر قالیباف برعکس برادرش الیاس چندان علاقهای به ظاهر شدن مقابل دوربین نداشته و به همین دلیل تصاویر کمی از او موجود است، اما نام اسحاق قالیباف در کنار سایر اعضای خانواده بارها با حواشی اقتصادی، رسانهای شده است.
نام او اولین بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ در فهرست خوداظهاری پدرش از اموال و داراییهای خانواده قالیباف به گوش مردم ایران رسید. در آن فهرست معروف، محمدباقر قالیباف ادعا کرده بود که اسحاق به عنوان تنها فرزند تحت تکفلش تنها یک خودروی پاترول مدل ۷۱، یک دستگاه موتور سیکلت و مجموعا یک میلیون تومان سپرده بانکی دارد.
اسناد منتشر شده از تلاش اسحاق برای دریافت اقامت دائم کانادا نشان میدهد او تنها یک سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری هزینه هنگفتی برای پر کردن درخواست اکسپرس اینتری داده است. رسیدگی به پرونده او به دلیل «ملاحظات امنیتی و لزوم بررسی بیشتر» به مدت ۵ سال معلق مانده و در نهایت بعد از رسانهای شدن این خبر، مقامات اداره مهاجرت کانادا اعلام کردند که درخواست او رد شده است.
پرونده فساد فرزندان معاون اول قوه قضاییه
مهرماه ۱۴۰۲ محمدرضا یزدی، رییس دبیرخانه ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی از وجود پرونده فساد قضایی برای «دو فرزند یک مقام ارشد قوه قضاییه» خبر داد. منظور یزدی از مقام ارشد قوه قضاییه، محمد مصدق، معاون اول قوه قضاییه بود. اسفندماه اولین جلسه دادگاه پرونده فرزندان معاون اول قوه قضاییه به اتهام تشکیل شبکه اعمال نفوذ و پولشویی در پروندههای کلان اقتصادی تشکیل شد.
بررسی اطلاعات آنها نشان میدهد دو شرکت «بازرگانی صنعتی کیمیا اکسیر ملل» و «بازرگانی و پخش سپهر پارس مایا» به نام محمد صادق و امیر حسین در اسناد رسمی ثبت شرکتهای کشور به ثبت رسیده است. از این شرکتها هیچ اطلاعاتی در اینترنت موجود نیست.
پیگیریهای رویداد۲۴ نشان میدهد این شرکتها هیچ وبسایت یا شبکه اجتماعی ندارند و این یعنی فعالیت آنها یا صوری بوده یا نیازی به تبلیغ و ارائه اطلاعات مربوط به خدمات نداشته است. این در حالی است اهداف تعریف شده برای این شرکتها، دستکم برای بیزینسها نیاز به معرفی دارد.
شرکت بازرگانی سپهر پارس مایا با هدف فعالیتها در زمینه «تهیه، تولید، ساخت، مونتاژ، تجهیز و راهاندازی خطوط تولید کارخانجات صنعتی، صنایع تبدیلی، واردات تکنولوژی و صنایع مادر و ماشینآلات و تجهیزات تولیدی و صنعتی، همچنین انجام کلیه فعالیتهای تجاری و بازرگانی اعم از تهیه تولید و واردات و صادرات و خرید و فروش و تهیه و توزیع و پخش و بسته بندی کلیه کالاهای مجاز بازرگانی، گشایش اعتبارات و ال سی برای شرکت نزد بانکها و ترخیص کالا از گمرکات داخلی، اخذ و اعطاء نمایندگی شرکتهای معتبر خارجی و داخلی» در سال ۱۳۹۹ احداث شده است.
شرکت بازرگانی اکسیر ملل هم اهدافی در حوزه معادن تعریف کرده است. در بین اهداف تعریف شده برای این شرکت عناوینی همچون «فعالیتهای معدنی و صنعتی در زمینه اکتشاف و استخراج»، «فرآوری و تولید انواع فلزات معدنی»، «ساخت و بهره برداری از کارخانجات فرآوری» و «استحصال مواد معدنی و بازرگانی مواد معدنی و محصولات پاییندستی» دیده میشود.
سلمان سامانی، مقام ارشدی و داماد وزیری که به کانادا مهاجرت کرد
بر اساس قانون اداره مهاجرت کانادا، این کشوراخراج مقامات جمهوری اسلامی را در دستور کار قرار داده است. تازهترین مورد، سید سلمان سامانی قائم مقام سابق وزیر کشور دولت روحانی است.
روز گذشته رسانه «گلوبال نیوز» کانادا گزارشی از جزییات یک جلسه استماع در اداره مهاجرت و پناهندگان کانادا منتشر کرد که طی آن «یک مقام ارشد سابق ایران» که با خطر اخراج از کانادا مواجه بوده در جلسه حاضر شده و از خودش دفاع کرده است.
بر اساس این گزارش سلمان سامانی در دفاع از خود در برابر هیات مهاجرت و پناهندگان کانادا شهادت داده که «از دستور استفاده از نیروی قهریه مرگبار صادر شده توسط مافوق خود» در جریان اعتراضات نوامبر ۲۰۱۹ اطلاعی نداشته است.
گلوبال نیوز مدعی شده سامانی با اشاره به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در این جلسه استماع گفته «از وقایع آن زمان مضطرب بوده» و به همین دلیل «تصمیم به ترک دولت گرفته است.»
بر اساس این گزارش سامانی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود اینکه تصمیم داشته دولت را ترک کند، تا آگوست سال ۲۰۲۱ در سمت خود در وزارت کشور باقی مانده گفته «تصمیم گرفته در وزارت کشور بماند تا به مبارزه با کرونا کمک کند.»
ظاهرا سامانی در جلسه استماع مدعی شده «هرگز در نقض حقوق بشر دست نداشته و نمیدانسته که دولت درگیر دستگیریهای خودسرانه و اقدامات خشونت آمیز است.»
در گزارشی که از جلسه خارج شده آمده است که سامانی گفته «من تمام تلاش خود را برای حفظ حقوق بشر در کشورم انجام دادم.»
او تصدیق کرده که معاون وزیر و سخنگوی وزارت کشور بوده، اما گفته دراین سمتها «تنها مسئول توزیع اطلاعات بوده است». گفته میشود سامانی از نزدیکان رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی است.
آقازاده شمخانی
جنجال پسران علی شمخانی دبیرسابق شورای عالی امنیت مالی در سال ۱۴۰۲ با انتشار تصویر حضور یکی از آنها در سفری به امارات در کنار پدرش آغاز شد.
واکنش چهرههای اصولگرای مخالف شمخانی به این تصویر، منجر به کشیده شدن پای پروندههای اقتصادی خانواده علی شمخانی به رسانهها شد. حمید رسایی، نماینده سابق و منتخب مجلس دوازدهم در کانال تلگرامی خود نوشت: اینکه فرزندان آقای شمخانی فعالیتهای اقتصادی گستردهای در حمل و نقل دریایی دارند، شاید به ما ربط نداشته باشد، اما اینکه پدر با عنوان پیگیری مسائل کشور به امارات سفر کند و با امیر و ولیعهد آن دیدار داشته باشد و فرزند در جلسه رسمی حاضر باشد، به ما ربط دارد!
رسایی گفته بود «حق داریم از آقای شمخانی بپرسیم که دلیل حضور فرزند تاجر شما در یک جلسه رسمی چیست؟ آیا این فرصت و رانت برای بقیه تجّار هم فراهم است؟ چرا این شاهین اقبال که قطعا در لابیهای تجاری بعدی کارگشا و راهگشاست، فقط روی شانه آقازاده محترم مینشیند؟»
احمد امیرآبادی فراهانی نماینده قم در مجلس هم گفت «آقای شمخانی بفرمایند آیا خبر حضور پسر ایشان که گفته میشود تاجر در امور حمل و نقل دریایی است در معیت پدر در دیدار با مقامات امارات صحت دارد؟»
محمدحسین شمخانی پسر علی شمخانی و مدیرعامل شرکت کشتیرانی آدمیرال است. محمدحسین شمخانی همان جوان ۲۴ سالهای است که ۱۴ سال پیش در برنامه مثلث شیشهای کنار پدرش ایستاد و اعلام کرد شغل آزاد دارد. علی شمخانی در این برنامه گفت به پسرم توصیه کردهام از هر شغلی که به دولت مربوط باشد دوری کند.
یک دهه بعد خبر توقیف یکی از کشتیهای شرکت کشتیرانی متعلق به او و برادرش رسانهای شد. اسفند ماه ۱۴۰۰ خبرگزاری ایلنا در گزارشی به نقل از رسانههای هندی از توقیف یک کشتی به نام «کابل» متعلق به شرکت «ادمیرال» خبر داد و اعلام کرد که مالکیت این کشتی برای پسران علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بوده است.
موضوع شرکت پسران شمخانی پیش از این هم مطرح شده بود. شرکت کشتیرانی آدمیرال (Admiral) در سال ۱۳۹۰ تاسیس شد؛ کار این شرکت «ارائه سرویسهای حمل و نقل کانتینری» عنوان شده است. حسن شمخانی دیگر پسر علی شمخانی شریک برادرش در شرکت کشتیرانی ادمیرال است. او احتمالا فرد حاضر در جلسه با محمد بن زاید بود.
پسر رئیس کمیته داوران فدراسیون فوتبال
خداداد افشاریان، رئیس کمیته داوران فدراسیون فوتبال به دلیل حضور تعداد زیادی از بستگانش در سطح اول داوری فوتبال ایران جنجال برانگیز شد. بررسیها نشان میداد که پسر او پوریا افشاریان، داماد او روح الله شریفی و برادر زن برادر او حمیدرضا افشون در بخش داوری فدراسیون فوتبال فعالیت دارند. حتی دختر او راحیل افشاریان نیز در کلاسهای داوری فوتبال بانوان شرکت کرده بود؛ کلاسهایی که برای حضور داوران در لیگ برتر بانوان در تهران برگزار شده بودند.
آبان ماه ۱۴۰۲ در برنامهی «فوتبال برتر» حضور پیدا کرد و صحبتهای عجیبی دربارهی پسرش پوریا افشاریان که به عنوان داور فوتبال فعالیت دارد، مطرح کرد.
محمدحسین میثاقی، مجری برنامهی «فوتبال برتر» از خداداد افشاریان پرسید که فرزندش پوریا افشاریان متولد چه سالی است، رئیس کمیته داوران اعلام کرد که او در سال ۱۳۷۱ به دنیا آمده. در ادامه میثاقی عنوان کرد که شناسنامهی دیگری هم وجود دارد که نشان میدهد فرزندش متولد سال ۱۳۶۹ است که افشاریان در پاسخ گفت: «پسرم زمانی که برای تیم نوجوانان ذوب آهن بازی میکرد، طبق رأی دادگاه صالحه سال تولدش را به ۷۱ تغییر داد.»
آمارها و دادههای رسمی حکایت از آن دارند که تصویر مبادلات تجاری ایران در سال ۱۴۰۲، چندان خوشایند نیست. نقطه شروع این تصویر نه چندان روشن، سال ۹۷ و به دنبال تحریمها علیه ایران، جهش نرخ ارز، بخشنامههای مختلف و گهگاه ضد و نقیض و چندنرخی بودن ارز رقم خورد و موجب شده تجارت به اغما برود.
به گزارش اقتصاد24؛ در این راستا از سال ۹۵ تا بهمن سال جاری، معادل دو هزار و ۱۹۶ بخشنامه برای تجارت صادر شده که این خود یکی از بزرگترین موانع فعالیتهای تجاری است.
ارزش صادرات و واردات ایران و سنتشکنی گمرک
براساس آمار گمرک در ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۲، ارزش تجارت خارجی کشور در بخش صادرات حدود ۴۴ میلیارد و ۸۹۰ میلیون دلار بوده، به استثنای صادرات برق، نفت و خدمات فنی مهندسی بوده و حجم آن نیز برابر با ۱۲۴ میلیون و ۷۵۶ هزار تن کالا بوده است. ناگفته نماند که رقم مذکور در مقایسه با ارزش صادرات در ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۱ حدود ۴.۲ میلیارد دلار پایینتر بوده است.
سهم نفت در سبد صادراتی هم در ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۲، ۳۲ میلیارد و ۵۹۰ میلیون دلار برآورد شده و صادرات بخش خدمات فنی و مهندسی هم به یک میلیارد و ۹۰ میلیون دلار رسید؛ با این شرایط میتوان گفت مجموع صادرات کشور در این مدت به رقم ۷۸ میلیارد و ۸۹۰ میلیون دلار رسیده است.
طبق ادعای محمد لاهوتی، رئیس کمیسیون توسعه صادرات اتاق بازرگانی ایران، ارزش واردات کشور در ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۲، به ۵۹ میلیارد دلار رسیده و در نتیجه اینها صادرات غیرنفتی و واردات کشور با ۱۵ میلیارد دلار ناترازی تجاری روبهرو بوده است. حجم واردات ۳۵ میلیون و ۷۶۶ هزار تن کالا بدده و این میزان به لحاظ وزنی ۶.۴ درصد و از حیث ارزش ۱۱.۱۱ درصد افزایش داشته است. همچنین در این مدت ۶۰ میلیون دلار برق وارد کشور شده است که نسبت به مدت مشابه سال قبلتر، ۴۸ درصد کاهش داشته است.
با این حال، به این دلیل که ارزش واردات سال ۱۴۰۲، بیشتر از صادرات است، تراز تجاری منفی شده و چهبسا در حالت معکوس آن، تراز تجاری مثبت میشد. به این ترتیب، ناترازی موجود احتمالا در یک دهه گذشته، بزرگترین تراز منفی شکل گرفته میان صادرات و واردات کشور است.
منشا تراز مثبت در برخی اخبار از کجاست؟
طبق آمارهای موجود، یکی از بالاترین مقادیر صادرات غیرنفتی طی یک دهه اخیر، در سال ۱۴۰۲ ثبت شده است، اما رکورد زدن واردات و رسیدن آن به مرز ۶۰ میلیارد دلار با لحاظ کردن آورده نفتی است و تراز تجاری بدون محاسبه نفت تقریبا به منفی ۱۵ میلیارد دلار میرسد، یعنی معادل حدودا یک سوم کل صادرات غیرنفتی ایران!
طبق سنت تازهای که سازمان گمرک آن را باب کرده، ظاهرا آمار صادرات نفتی نیز در کنار صادرات غیرنفتی آورده شده که با محاسبه آن آمار صادرات نفتی تراز تجاری کشور مثبت میشود، مسیری خلاف جریان چهار دهه گذشته که ملاک عمل را تنها صادرات غیرنفتی قرار میداد. هرچند مجموع این درآمدها، آوردههای ارزی کشور را تشکیل میدهند، اما با تکیه بر شعار اقتصاد بدون نفت و سیاستهایی که در راستای فاصلهگیری از این مساله طی سالهای اخیر اتخاذ شد، گمان میرفت که ملاک صادرات غیرنفتی باشد.
بر اساس آخرین آمار منتشر شده از سوی سازمان گمرک، حجم تجارت خارجی ایران بدون احتساب درآمدهای نفتی، حدود ۱۰۴.۹ میلیارد دلار از ابتدای سال تا پایان بهمن ماه ۱۴۰۲ اعلام شده است. همچنین طبق اظهارات رئیس کمیسیون توسعه صادرات اتاق بازرگانی ایران در گفتگو با ایلنا، ارزش صادرات غیرنفتی کشور در ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۲، بالغ بر ۸.۸ درصد کاهش سالانه داشته و آنچه بیشتر سببساز این کاهش شده، سیاستهای ارزی کشور است که بر صادرات سایه انداخته است. از جمله این سیاستها موضوع رفع تعهد ارزی در صادرات محصولات کشاورزی و صنعتی است.
تصویر صادرات و واردات در ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۲
ارزش صادرات کالای ایرانی در فروردین سال ۱۴۰۲، بالغ بر ۳ میلیارد و ۸۱۳ میلیون دلار بود که در پایان فصل بهار با افزایش حدود ۲۴ درصدی، به ۴ میلیارد و ۸۳۱ میلیون دلار رسید. هر تن کالای صادراتی در سال ۱۴۰۲، در حدود ۴۰۰ دلار ارزش داشته در صورتی که در کالاهای وارداتی این رقم حدود دو هزار دلار است. مسیر صادرات در تابستان سال ۱۴۰۲، کمی با فراز و نشیب مواجه شد. تیر ماه کاهش ۲۵.۷۹ درصدی صادرات نسبت به خرداد بود و در شهریور ماه نیز عدد نهایی صادرات به ۴ میلیارد و ۲۰۷ میلیون دلار رسید و پرونده تابستان را بست. این عدد در پاییز روند نزولی به خود گرفت و در پایان ماه آذر به ۴ میلیارد و ۱۹۱ میلیون دلار رسید. پس از افت حدود ۴ درصدی حجم صادرات در ماه دی، بهمن رشدی نسبی در این حوزه به خود دید و طبق آخرین دادههای موجود حجم صادرات ایران تا این ماه روی ۴ میلیارد و ۴۱۸ میلیون دلار ایستاد.
در مقابل، میزان واردات طی ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۲، به ۵۹.۹ میلیارد دلار رسید که بالاترین میزان طی ۱۱ سال اخیر است. طبق دادههای موجود، ارزش واردات از سال ۹۹ به بعد با سرعت زیادی درحال رشد است و طی همین سالها از حدود ۳۵ میلیارد دلار به مرز ۶۰ میلیارد دلار رسیده است. در حوزه واردات، اما کمترین میزان در سال ۱۴۰۲ مربوط به ابتدای سال با رقم ۳ میلیارد و ۸۶ میلیون دلار است.
طبق گزارش دنیای اقتصاد از کارنامه واردات، در تیر ماه ورود کالا با افت پنج و نیم درصدی نسبت به ماه قبل مواجه و ۵ میلیارد و ۵۱۱ میلیون دلار کالا به ایران وارد شد. در شهریور حجم واردات با رشد ۶ درصد به ۵ میلیارد و ۵۷۸ میلیون دلار رسید و در پایان فصل پاییز، این عدد بازهم افزایش یافت و به ۶ میلیارد و ۱۵۹ میلیون دلار واردات رسید. اما در دی ماه رشد ورود کالا متوقف شد و شاهد کاهش ۲.۵۶ درصدی واردات بودیم. ارزش کالاهای واردشده در این ماه ۶ میلیارد و یکمیلیون دلار ثبت شد. در بهمنماه نسبت به ماه قبل کاهش حدود ۸ درصدی در واردات کالا ثبت شد و ارزش کالاهای واردشده به ۵ میلیارد و ۵۲۱میلیون دلار رسید.
عمده کالاهای صادراتی و وارداتی در سال ۱۴۰۲
دادههای اعلام شده نشان دهنده آن است در مدت زمان مورد بررسی، گاز طبیعی مایع شده با ۳ میلیارد دلار، پروپان مایع شده با ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار و متانول با ۲ میلیارد دلار در میان سه قلم عمده کالاهای صادراتی قرار داشتهاند.
همچنین در بین اقلام عمده کالاهای صادراتی، «سنگ آهن» با ۶۴ درصد، گازهای نفتی و «هیدروکربورهای گازی شکل مایع شده» با ۵۴ درصد و «محصولات نیمه تمام از آهن یا از فولاد» با ۲۸ درصد از بیشترین رشد به لحاظ ارزشی در بین اقلام عمده کالای صادراتی برخوردار بوده اند.
با توجه به دادههای اعلام شده سهم صادرات «گاز طبیعی مایع شده» برابر با ۵۵ درصد، «پروپان مایع شده» ۲۲ درصد و «بوتان مایع شده» ۹.۲۱ درصد به لحاظ ارزشی در ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۲، بیشترین کاهش در ارزش را در بین اقلام عمده کالای صادراتی به خود اختصاص دادند. همچنین صادرات کالاهای پتروشیمی با ۴۵ میلیون و ۶۰۰ هزار تن و به ارزش حدود ۱۸ میلیارد دلار، از نظر وزن ۹.۴ درصد کاهش و از حیث ارزش حدود ۲۹ درصد کاهش داشته است که ناشی از کاهش قیمت جهانی فرآوردههای پتروشیمی بوده است.
در مقابل، «ذرت دامی» با ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار، «گوشی تلفن همراه هوشمند» با ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار و «دانه سویا» با یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار سه قلم عمده کالای وارداتی بودند. از سوی دیگر در این مدت واردات طلا به اشکال خام، تراکتورها و قطعات منفصله، اتومبیلهای سواری در بین اقلام عمده کالای وارداتی از بیشترین افزایش به لحاظ ارزش و برنج و گندم از بیشترین کاهش برخوردار بودند.
در نهایت از تحریمهای بینالمللی تا نوسانات نرخ ارز، عدم دسترسی ایران به سیستمهای مالی بینالمللی، نقص در زیرساختهای حملونقل و لجستیک، قوانین و مقررات داخلی محدودکننده و پیچیده، محدودیتها در دسترسی به فناوریها و تجهیزات پیشرفته، ناامنیهای سیاسی تا این لحظه اصلیترین چالشهای مبادلات تجاری ایران هستند. هرچند حرکت در مسیر اقتصاد بدون نفت و کاهش وابستگی به آن با ارتقاء صنایع دیگر در دستور کار قرار گرفته، اما در همین بخش صادرات به عنوان نمونه، سیاستگذار ارزی و صادرکنندگان در زمینه نرخ ارز چالشهایی وجود دارد و تا زمانی که سیاست را به سمت نزدیک شدن نرخ آزاد و نرخ نیما هدایت نشود این چالشها نیز سرشکن نخواهد شد.
آیدا صالحی / خبرآنلاین
یک جامعهشناس به خبرآنلاین میگوید: «بعد از جنبشهای ۱۴۰۱ تغییرات اجتماعی حاصل شده در سال ۱۴۰۲ بسیار بالا بود. یکی از این تغییرات، تغییر جایگاه زنان و بازنمایی آن در جامعه بود، طوریکه در سال ۱۴۰۲ با جمعیتی مواجه میشویم که به ارث بردن یکسان زن و مرد باور دارند، حق طلاق برای زنان مورد پذیرش قرار میگیرد و پذیرشهای اجتماعی والدین برای تغییرات فرزندان بالا رفته است. این نشان دهنده تساهل بین گروهی و بین خانوادگی در میان مردم است.»
درهمینباره، سمیه توحیدلو، جامعهشناس به خبرآنلاین میگوید: «از نگاه علوم اجتماعی در جامعهای که طبقه متوسط حذف میشود، تغییرات بسیاری اتفاق میافتد. ماهیت اقتصادی در جامعه رخ میدهد اما نتیجهای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت.»
متن کامل گفتوگو در ادامه آمده است.
* تحلیل شما از منظر یک جامعهشناس درباره جامعه ایران در سالی که گذشت چیست؟
سال ۱۴۰۲ از منظر اجتماعی و اقتصادی تحولات بسیاری داشته و وضعیت اقتصادی برای تمام دهکهای جامعه نامساعد بوده است، اگرچه تغییرات با ماهیت اقتصادی در جامعه رخ میدهد اما نتیجهای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت، در این شرایط طبقه بالا به سمت طبقه پایین افت میکند و بعضا طبقه متوسط از بین میرود. از نگاه علوم اجتماعی در جامعهای که طبقه متوسط حذف میشود تغییرات بسیاری اتفاق میافتد.
* در وضعیت متزلزل طبقه متوسط چه چیزی توجه شما را جلب کرده است؟
وقتی در جامعه وضعیت طبقه متوسط متزلزل و رشد اقتصادی پایین است، ماجرای اشتغال جوانان و بیکاری به شدت به چشم میآید. آمار رسمی بیکاری در پاییز ۱۴۰۲ هفت و نیم درصد است ولی اعداد واقعی به نظر میآید که اینطور نیست؛ زیرا که ما بیکاری پنهان و اشتغال ناقص بسیار داریم. آمارهای موجود از اشتغال جوانان ناراحتکننده است. حدودا ۴۰ درصد از کل بیکاران افراد تحصیل کردهاند و از این جمعیت تحصیل کرده بیکار حدود ۷۱ درصد زنان هستند.
* این طبقه متوسط بیکار میتواند آبستن حوادث شود؟
طبیعتا بیشترین میزان کنش و جنبشهای اجتماعی بسته به اینکه چه ماهیتی داشته باشد از طبقه متوسط شروع میشود. یک سری از جنبشهای اجتماعی به این باز میگردد که افراد قبلا کرامت و جایگاهی داشتند و اکنون به هر دلیلی آنرا از دست دادهاند. در شرایطی که مطالبات سیاسی و اجتماعی بیشتری وجود دارد، طبقه متوسط آغازگر است.
* حوادث سال ۱۴۰۱ هم به نوعی کنشگری طبقه متوسط بود، آن را چهطور بررسی میکنید؟
بعد از جنبشهای ۱۴۰۱ تغییرات اجتماعی حاصل شده در سال ۱۴۰۲ بسیار بالا بود. یکی از این تغییرات، تغییر جایگاه زنان و بازنمایی آن در جامعه بود. از دهه ۷۰ با توجه به پیمایشهای انجام شده، ما یک جامعه مردسالار را داشتیم که همیشه به شکل مشخصی به محدود کردن زنان میرسید اما در سال ۱۴۰۲ یکباره با جمعیتی مواجه میشویم که به ارث بردن یکسان زن و مرد باور دارند، حق طلاق برای زنان مورد پذیرش قرار میگیرد و پذیرشهای اجتماعی والدین برای تغییرات فرزندان بالا رفته است. این نشان دهنده تساهل بین گروهی و بین خانوادگی در میان مردم است.
* به برخی از مطالبات زنان اشاره کردید، به نظرتان این مطالبات در جامعه پذیرفته شده است؟
جامعه و خانواده مطالبات زنان را میپذیرد و در مسیر پذیرش قرار گرفته است اما حکمران نپذیرفته و با انواع روشها مقابله میکند، با این وجود باید گفت اتفاقهای بزرگی برای پذیرش زنان رخ داده، تلاش برای دیده شدن زنان در فضای اکادمیک، رسانه و مطبوعات و اینکه زنان در سخنرانیها حضور داشته باشند مسئلهای است که قبلا حساسیتها نسبت به آن کمتر بود. اما موضوعی در قانون نهادینه نشده و تغییرات اجتماعی زیرپوست جامعه در یکسال بیش از اندازه بوده است.
* با کدام نشانهها میگویید که جامعه مطالبات زنان را پذیرفته است؟
هر چند که حکمران از منظر اجتماعی با خواستها و نیازهای مردم مقابله کرده اما به نظر میرسد زیر پوست جامعه علیرغم تفاوت سیاسی و حتی دینی و مذهبی تفاهمی در حال شکل گرفتن است که بستر پذیرش گونههای دیگر زیستن را مهیا میکند. اینکه شبکههای مجازی و رسانهای بپذیرند که کاری با پوشش زنان نداشته باشند، یک تغییر بزرگ است و مسئلهای است که بعد از آن جنبش در جامعه فرونشست کرده است.
* این روزها درباره افزایش مهاجرتها بهویژه در همان طبقه متوسط که کانون توجه شما هم هست زیاد گفته و شنیده میشود، نظرتان چیست؟
به نظر میرسد که به عنوان هفتمین کشور مهاجر فرست شناخته میشویم. یکی از دلایل مهاجرت فشار اجتماعی است یعنی اگر فرد شرایط خوبی داشته باشد فشار هم نسلیها و اطرافیان برای مهاجرت اتفاق میافتد. یکی از دلایل تشویق به خارج رفتن جوانان، نبود افق دید برای آینده است. وقتی افراد ناتوان از هر تصمیمگیری برای آینده میشوند به این دلیل است که نمیدانند فردا روزی چه اتفاقی خواهد افتاد، ارزش پول ملی چهقدر میشود و انواع مسائلی که ثبات را متزلزل میکند. این موضوعات باعث انواع مهاجرت میشود.
* منظور شما از انواع مهاجرت چیست؟
یک بخشی از مهاجرت جامعه ما برخلاف گذشته، مهاجرت خانوادگی است. نگرانی از اینده فرزندان به نوعی در میزان مهاجرت در سال اخیر تاثیرگذار بوده است. نمودهای مهاجرت انقدر زیاد است که هرکسی در حلقه اطراف خودش آن را لمس میکند، نمونهاش در بیمارستانها، فضای آکادمیک و دانشگاهی دیده میشود. امار و رقم مهاجرت آنقدر زیاد است که جمعیت ایرانیان خارج از کشور بعد از این حجم از مهاجرت تغییرات بزرگ و گستردهای خواهد داشت.
* از فضای آکادمیک نام بردید، علاوه بر مهاجرت دانشگاه شاهد اخراج استادان است، نظرتان چیست؟
در فضای آموزش دانشگاهی و پیش از دانشگاه تغییرات میبینیم که عجیب و غریب است. اخراج اساتید و تعلیقی دانشجویان بدون هرگونه پشتوانه قضایی نشانههایی از کوچک کردن نهاد علمی و دانشگاهی است.
* اجازه بدید به جامعه برگردیم، شما از مشکلات اقتصادی گفتید این مشکلات چه آسیبهای اجتماعی را درپی خواهد داشت؟
اگر خشونت را به معنای بزهکاری اجتماعی در نظر بگیریم فقر بر روی آن تاثیر میگذارد. فقری که باعث به وجود آمدن کودکان کار میشود، اینها همه بروز خشونت علیه کودکان است. البته خشونتهای سایبری و مجازی هم داریم. وقتی که ما درگیر هویتهای متضاد میشویم اغلب این خشونتهای زبانی و کلامی شکل میگیرد. اما خشونتورزی جمعی برای فقر به معنای یک شورش حقیقی، به نظر میرسد که اتفاق نیفتاده و درجامعه ایران کمتر با آن مواجه بودهایم.
* با همین ایده بروز خشونت، جامعه ایران تغییری در سالهای اخیر داشته است؟
بعد از جریانات ۱۴۰۱ میزان خشونت کلامی در فضای مجازی میان کنشگرهای مختلف، مدام بیشتر و بیشتر میشود. این هم یک مدل خشونت است که از فقر نشات نمیگیرد از ایدئولوژی و تمایز رادیکالی ما در قشرهای مختلف است.
* چشمانداز سال ۱۴۰۳ را چهطور میبینید؟
چشمانداز مثبتی از منظر حکمرانی و سیاستگذاری دیده نمیشود، بنابراین انتظار تغییرات گسترده هم در جامعه وجود ندارد. شکاف دولت- ملت آنقدر زیاد است که تغییرات زیرساختی هنوز امکانپذیر نیست. در جامعهای که با زیرساخت موضوعی مثل آموزش، بهداشت و سلامت، انرژی و سوخترسانی، محیط زیست و مشکلات کمبود آب مواجهایم؛ نشان دهنده این است که ما بحرانهای زیرساختی داریم و نیازمند حکمرانی عاملانهتری هستیم.
علی سلحشور سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران در پی درگذشت دکتر پرستو بخشی متخصص بیماریهای قلب و عروق در بیمارستان نورآباد دلفان در مطلبی با عنوان “این حجم از افسردگی میان جوان پزشکان بیسابقه است!” در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: خانم دکتر بخشی پس از دو ترومای بزرگ (از دست دادن پدر و مادر) و با یک سال تاخیر طرح خود را آغاز کردند. وزارت بهداشت کمکی به جابجایی محل طرح ایشان نکردند (ایشان در لیست سیاه وزارتخانه بودند).
به گزارش یک تن از اساتید داخلی (گوارش) بیمارستان رحیمی خرمآباد هم نهایت بیانصافی، توهین و تحقیر را در حق ایشان انجام دادند. حقوق ایشان و متخصص دیگر قلب طرحی را نصف پرداخت کردند! به دلیل اینکه مسوول آموزش بیمارستان رحیمی نامهای به ریاست بیمارستان نوشته بودند و در آخر این اتفاق ناگوار و فاجعه رخ میدهد.
به گزارش فانا، محمدرضا اسدی عضو هیات مدیره نظام پزشکی تهران بزرگ گفت: شاید تنها با پیگیری علل خودکشی مرحوم خانم دکتر پرستو بخشی بتوان جلوی دومینوی فاجعهبار خودکشی پزشکان و دستیاران که با بیتوجهی یا سوءمدیریت برخی مسوولان، نظام سلامت کشور را با تهدید جدی مواجه کرده، گرفت تا مانع خودکشی بعدی شد. قطعا عوامل انسانی دخیل در این امر قابل شناسایی و مجازات هستند
علاالدین شیخی، رئیس هیات مدیره نظام پزشکی خرمآباد: با جدیت در حال پیگیری موضوع هستیم و نظام پزشکی دفاع از حقوق پزشکان به خصوص پزشکان جوان را از اولویتها کاری خود میداند
بلافاصله پس از این اتفاق، مکاتبات لازم با رئیس کل نظام پزشکی کشور صورت گرفته و درخواست جلسه فوری با حضور مسوولان وزارت بهداشت و سایر مقامهای اجرایی (مجلس و دولت) در کنار استفاده از ظرفیت انجمن متخصصین روانپزشکی ایران داده شد. اتفاقات اینچنینی نیازمند واکاوی و بررسیهای تخصصی است و امیدواریم هرچه زودتر این بررسیها انجام شود تا دیگر شاهد چنین اخبار ناگواری نباشیم.
بخش مانیتورینگ بیبیسی
در چند ماه گذشته، ایروان دست به اقدامات جدیدی برای فاصله گرفتن از روسیه و کاهش همکاریهای نظامی با مسکو زده است.
مقامات ارمنستان ابراز تمایل کردهاند که کشورشان عضو اتحادیه اروپا شود و رابطه نزدیکتری با ناتو داشته باشد.
رابطه ایروان و مسکو بعد از این که سازمان پیمان امنیت جمعی و روسیه حاضر نشدند از ارمنستان در جریان جنگ خونین این کشور با جمهوری آذربایجان در سپتامبر ۲۰۲۰ حمایت کامل کنند رو به سردی گذاشت.
کنترل کامل منطقه ارمنینشین قرهباغ در سپتامبر ۲۰۲۳ توسط ارتش جمهوری آذربایجان نیز باعث شد که رابطه ارمنستان و روسیه بیش از پیش تیره شود.
تمایل ارمنستان به عضویت در اتحادیه اروپا
در ماههای اخیر، مقامات ارمنستان برای عضویت در اتحادیه اروپا ابراز تمایل کردهاند و همزمان نیز اعلام کردهاند که این کشور شاید از پیمان نظامی تحت رهبری مسکو خارج شود.
آرارات میرزویان، وزیر خارجه ارمنستان، در اوایل ماه مارس به تلویزیون دولتی ترکیه گفت که ایروان در حال بررسی درخواست عضویت در اتحادیه اروپا است.
آلن سیمونیان، رئیس مجلس، نیز گفت که این کشور باید به گرفتن جایگاه نامزدی عضویت در اتحادیه اروپا فکر کند، چرا که کشورش «از لحاظ شاخصهای دموکراتیک وضعیت بسیار بهتری در مقایسه با خیلی از شرکایمان دارد که همین حالا عضو اتحادیه اروپا هستند.» او اضافه کرد که اتحادیه اروپا میتواند بهتر از روسیه امنیت ارمنستان را تضمین کند.
نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان هم گفته است که دولتش «میخواهد به تلاش برای تعمیق و توسعه» روابط با اتحادیه اروپا ادامه دهد.
او گفت که تصمیم بر سر عضویت بالقوه کشورش در اتحادیه اروپا و همچنین عضویت فعلی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا که با محوریت مسکو تشکیل شده است به همهپرسی گذاشته خواهد شد.
ایروان در عین حال دارد رابطه خود با ناتو را هم تقویت کند.
پاشینیان به ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو که به ایروان سفر کرده بود، گفت «ما میخواهیم همکاریها با ناتو را تعمیق دهیم، و امیدوارم که برنامهای که صرفا برای رفع نیازهای ارمنستان تهیه شده است هر چه سریعتر اجرایی شود. شما میدانید که ما در حال حاضر داریم اصلاحات گستردهای انجام میدهیم، و من امید دارم که این برنامه برای نیازهای خارجی ما هم مفید باشد.»
او اضافه کرد که همکاری ارمنستان با ناتو نباید برای کشورهای منطقه نگرانکننده باشد، ولی نامی از روسیه نبرد.
او گفت «روابط خاص ما با گرجستان و جمهوری اسلامی ایران بسیار مهماند و همکاریهای ما نباید متوجه این منطقه باشد.»
ارمنستان در ضمن همکاری نظامی با فرانسه را نیز افزایش داده است. در پی نخستین قرارداد نظامی بین دو کشور در اکتبر ۲۰۲۳، ایروان و پاریس در فوریه امسال نیز بر تمایل خود به گسترش روابط نظامی تاکید کردند.
مساله مهم دیگر این است که مردم ارمنستان دیگر روسیه را متحد و ضامن امنیت خود قلمداد نمیکنند.
بر اساس یک نظرسنجی جدید، روسیه در بین مردم ارمنستان جایگاه پنجم را میان کشورهایی کسب کرد که به نظرشان شریک مهم سیاسی قلمداد میشوند – پس از فرانسه، ایالات متحده، ایران و اتحادیه اروپا. همچنین فرانسه، ایران و ایالات متحده بین مردم شرکای امنیتی مهمتری از روسیه محسوب میشوند.
البته وضع روسیه به عنوان شریک اقتصادی بهتر بود و بعد از ایران در جایگاه دوم قرار گرفت.
از طرف دیگر، مرکز پژوهش برای توسعه روابط روسیه که اندیشکدهای حامی کرملین محسوب میشود در گزارش اخیر خود اعلام کرد که رتبه دوستی ارمنستان از ۴۶ به ۵۸ تنزل پیدا کرده است.
ابعاد دیگر دوری از روسیه
همزمان با تلاش برای برقراری روابط نزدیکتر با اتحادیه اروپا و ناتو، رهبران ارمنستان به آمادگی این کشور برای خروج از سازمان پیمان امنیت جمعی نیز اشاره کردهاند.
آقای پاشینیان در سفر ماه فوریه خود به پاریس به تلویزیون فرانسه ۲۴ گفت که ایروان مشارکت در این پیمان را «در عمل معلق» کرده است. او مدعی شد که این پیمان نظامی تعهدات خود به امنیت ارمنستان را زیر پا گذاشته بود.
او البته اضافه کرد که ایروان «هیچ دلیلی ندارد» که بخواهد موضوع حضور پایگاه نظامی روسیه در ارمنستان را پیش بکشد.
او در اواسط ماه مارس گفت که کشورش در صورتی که پیمان امنیت جمعی نسبت به نگرانیهای امنیتی ارمنستان کوتاهی کند شاید از آن خارج شود. البته او چیزی راجع به زمان این کار نگفت.
در عین حال، ارمنستان در ماه جاری از روسیه خواست که ماموران مرزی خود را از فرودگاه بینالمللی ایروان خارج کند. ایروان میگوید که ماموران مرزی خودش دیگر میتوانند به تنهایی خدمات مرزی لازم را در فرودگاه ارائه کنند.
ماموران مرزی روس از اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی در فرودگاه زوارتنوتس و همچنین در امتداد مرز این کشور با ترکیه و ایران مستقر بودهاند، تصمیمی که به نزدیکی روابط نظامی دو کشور در گذشته اشاره دارد. طبق توافق سال ۱۹۹۵، پایگاه نظامی روسیه تا سال ۲۰۴۴ در ارمنستان باقی خواهد ماند.
آقای پاشینیان در ماه فوریه نیز گفته بود که در جنگ اوکراین «ارمنستان متحد روسیه نیست.»
حمایت اتحادیه اروپا و ناتو از چرخش ایروان به طرف غرب
روسیه غرب را متهم کرده است که «تمایل دارد ارمنستان را به ابزاری علیه روسیه تبدیل کند.»
ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، هشدار داد که ایروان ممکن است به روابط دو کشور «آسیبی جبرانناپذیر» بزند و استقلال و امنیت کشور را «با خطر جدی» روبهرو کند.
خانم زاخارووا در ماه مارس نیز دفتر اتحادیه اورپا در ایروان را متهم کرد که دارد از روسیه، ایران و جمهوری آذربایجان «جاسوسی» میکند. او اضافه کرد که «چنین فعالیتهای مخربی به افزایش تنش در منطقه منجر میشود، و شاید پیامدهای بازگشتناپذیری نیز به همراه داشته باشد.»
سرگی لاوروف، وزیر خارجه، هشدار داد که «تصمیم آگاهانه» ارمنستان برای سرد کردن رابطه با مسکو شاید باعث شود که روسیه نیز در روابط خود با این کشور بازبینی کند.
رسانههای حامی کرملین نیز در پی بازدید آقای استولتنبرگ از ایروان روایتهای رسمی را بازتاب دادند.
پیامدهای احتمالی برای ارمنستان
اپوزیسیون و تحلیلگران در ارمنستان هشدار میدهند که فاصله گرفتن از مسکو شاید پیامدهای شدیدی برای کشور داشته باشد، چرا که اقتصاد همچنان به میزان زیاد به روسیه وابسته است.
بر اساس دادههای دولت ارمنستان، یک سوم تجارت خارجی این کشور بین ماههای ژانویه و نوامبر ۲۰۲۳ با روسیه بود، و مراودات مالی دوجانبه با رشدی ۴۰ درصدی به ۶.۳ میلیارد دلار رسید.
فیچ، یکی از آژانسهای مهم رتبهبندی اعتباری، در اوایل سال جاری گفت که «اقتصاد ارمنستان به شدت به تجارت و انرژی روسیه وابسته است، و ما انتظار نداریم که در کوتاه مدت شاهد متنوعسازی اقتصادی و دوری از روسیه باشیم.»
این آژانس اضافه کرد که «صادرات کالا به روسیه از سال ۲۰۲۱ رشدی ۳۰۰ درصدی داشته است، و از ژانویه تا اکتبر ۲۰۲۳ روسیه مقصد ۵۱ درصد صادرات ارمنستان و مبدا ۳۰ درصد واردات این کشور بود.»
روزنامه هراپاراک نوشت که فراکسیون پارلمانی حزب حاکم و آرمن گریگوریان، دبیر شورای امنیت، راجع به عواقب بالقوه کسب جایگاه نامزدی عضویت در اتحادیه اروپا تبادل نظر کردهاند. این روزنامه گفت که یکی از معاونان وزیر اقتصاد گزارشی گسترده از وابستگی اقتصادی به روسیه در اختیار نمایندگان گذاشت.
الکساندر اسکندریان، مفسر سیاسی، گفت که روسیه شاید گذرگاه مرزی لارس [گذرگاه مرزی گرجستان با روسیه که راه ارتباط زمینی ارمنستان با روسیه را نیز تامین میکند] را به روی محمولههای ارمنستان ببندد، یا کیفیت کالاهای وارداتی از ارمنستان را زیر سوال ببرد.
به گفته آرگیشتی کیویریان، تحلیلگر سیاسی، روسیه شاید برای تلافی قیمت گاز صادراتی به ارمنستان را افزایش دهد، کارگران مهاجر ارمنستانی را اخراج کند، یا به نیروهایش دستور دهد که نوار مرزی ارمنستان با آذربایجان و ترکیه را ترک کنند.
واردان آرامیان، وزیر دارایی سابق، گفت که یافتن جایگزینی برای روابط نزدیک اقتصادی با روسیه کار بسیار سختی خواهد بود.
آرمان قوکاسیان، کارشناس سیاسی، نیز هشدار داد که آنچه که بعضیها رقابتپذیر نبودن کالاهای ارمنستان میخوانند به این معنی است که بازارهای اروپایی نمیتوانند جایگزینی برای بازار روسیه باشند.
منابع خبری گزارش دادند صدیقه وسمقی، دینپژوه منتقد جمهوری اسلامی که در زندان اوین به سر میبرد، در اعتراض به «تحمیل حجاب اجباری در ازای حقوق ابتدایی زندانیان زن» در دفتر این زندان تحصن کرده و نرگس محمدی نیز به او پیوسته است.
حساب کاربری «برای نرگس» در ایکس، روز یکشنبه اعلام کرد که مقامات زندان اوین «به دلیل عدم تمکین صدیقه وسمقی به حجاب اجباری، اجازه خروج از بند زنان برای ملاقات با خانواده» را به او ندادند و این زندانی سیاسی نیز برای اعتراض در دفتر زندان تحصن کرده است.
این دومین بار است که طی دو هفته اخیر، با وجود مراجعه خانواده به سالن ملاقات، از خروج ایشان از بند ممانعت به عمل میآید.
بنا بر این گزارش، صدیقه وسمقی به مقامات زندان اعلام کرده است: «من حاضر نیستم به رفتارهای سخیف و بیمعنا تن دهم و برای این که با خانواده خودم در زندان ملاقات کنم، که حق بدیهی من است، چیزی بر سرم بگذارم و از دری عبور کنم تا بتوانم به آنان برسم. این گونه سیاستها و رفتارها منحط و سخیف است و من زیر بار آن نمیروم.»
این زندانی سیاسی افزوده است: «مسئولان زندان اوین به نمایندگی از طرف جمهوریاسلامی حقوق بدیهی من را در زندان نقض کردهاند، همانطور که حقوق همه زنان را در جامعه نقض کردهاند.»
او همچنین گفته است: «جمهوری اسلامی با محروم کردن زنان از حقوقشان در تمام عرصههای اجتماعی حتی در دوران زندان میکوشد سیاست جاهلانه، غیرمنطقی و سراسر ناموجه خود را بر زنان تحمیل کند که یکی از آنها حجاب اجباری است و این شأن انسانی ملت ایران را پایمال میکند.»
این دومین بار است که در دو هفته گذشته مقامات زندان از خروج صدیقه وسمقی از بند زنان جلوگیری کردند، در حالی که خانوادهاش به سالن ملاقات مراجعه کرده بودند.
بنا بر این گزارش، صدیقه وسمقی گفته «رهبری چنین اختیاری ندارد که خط قرمز خود را بر زنان تحمیل کند و حقوق آنان را به این وسیله نقض کند. تمام سیاستهای سرکوبکننده زنان از این خط قرمز رهبری نشأت گرفته است. من زیر بار نمیروم.»
بر اساس این گزارش، نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر و دارنده جایزه نوبل صلح نیز «در اعتراض به سیاستهای سرکوبگرانه علیه زنان» به این تحصن پیوسته است.
همچنین، هرانا، ارگان رسانهای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز به نقل از «یک منبع مطلع نزدیک به خانواده وسمقی» گزارش داد که «صبح امروز یکشنبه به عنوان روز ملاقات هفتگی بند زندان اوین، خانم وسمقی به دستور هدایت فرزادی، رئیس زندان برای دومین بار از ملاقات با خانواده خود محروم ماند» و «در اعتراض به این اقدام به همراه نرگس محمدی، در دفتر افسر نگهبانی بند زندان زنان دست به تحصن زده است.»
صدیقه وسمقی، دینپژوه و فعال سیاسی منتقد حکومت، روز شنبه ۲۶ اسفند در منزلش بازداشت شد. این زندانی سیاسی از حضور در دادگاه انقلاب برای محاکمه سر باز زده و گفته است که «دفاع در این بیدادگاه» معنایی ندارد.
صدای آمریکا
کولبر نیوز در گزارشی نوشت طی سال ۱۴۰۲ در مناطق مرزی و مسیرهای بینجادهای استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه ۴۴ کولبر کشته و ۴۰۰ کولبر دیگر مجروح شدند. شمار کولبرانی که در سال ۱۴۰۲ مجروح شده یا جانشان را از دست دادهاند، نسبت به سال ۱۴۰۱ حدود ۹۰ درصد افزایش داشته است.
بر اساس گزارش کولبر نیوز، این کولبران بر اثر عواملی همچون تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، رفتن روی مین، بهمن، سرمازدگی و سقوط از کوه و ارتفاع کشته و زخمی شدهاند.
از میان کولبران کشته شده در باره زمانی اول فروردین ۱۴۰۲ تا ٢٩ اسفند ۱۴۰۲، دستکم ۳۱ کولبر با شلیک ماموران مرزی جمهوری اسلامی جان خود را از دست دادهاند، دو تن با خودرو ماموران مرزی زیر گرفته شدند و یک کولبر با شلیک گلوله مرزبانان عراق و اقلیم کردستان جان باخته است.
سه کولبر بر اثر سرمازدگی، دو کولبر در پی غرق شدن در آب، دو نفر به دلیل ایست قلبی، دو نفر با تصادف در مسیر کولبری و یک کولبر دیگر به دنبال سقوط از ارتفاع جان باخته است.
از میان کولبران زخمیشده، ٣٣۷ کولبر بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و دو نفر بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی عراق زخمی شدهاند.
١۴ کولبر بر اثر ضربوشتم از سوی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، ١٧ نفر بر اثر ضرب و شتم نیروهای نظامی عراق، چهار تن در پی پرتاب سنگ از سوی ماموران جمهوری اسلامی، هفت نفر به دلیل انفجار مین، ١٠ نفر به دنبال سقوط از ارتفاع و ٩ نفر حین تصادف در مسیر کولبری زخمی شدهاند.
به نوشته کولبر نیوز، ٣٧ نفر از کولبران کشته و زخمی شده در سال ۱۴۰۲ افراد زیر ١٨ سال هستند و کودک محسوب میشوند.
کولبر نیوز با اشاره به کاهش سن کولبری به ۱۳ سال نوشته که کودکان بسیاری برای کمک به معیشت خانوادههایشان به کولبری روی آوردهاند.
بر اساس آمار ارایه شده از سوی کولبر نیوز، از مجموع کولبران کشته و زخمیشده در سال گذشته، ۲۶۲ کولبر معادل ٥٩ درصد در استان کردستان، ١۶۹ کولبر معادل ٣٨ درصد در استان کرمانشاه و ١٣ کولبر معادل سه درصد در استان آذربایجان غربی کشته و زخمی شدهاند.
دادههای این گزارش نشان میدهد که ماههای اسفند، آبان، آذر، دی و بهمن در سال ۱۴۰۲ به ترتیب به ۸۵، ۸۴، ۶۸، ۵۵ و ۴۹ مورد مرگ یا مصدومیت سختترین ماههای سال برای کولبران بودند.
سازمان حقوق بشری ههنگاو پیش از این و در دی ماه ۱۴۰۲ در گزارشی از کشته شدن ۴۱ کولبر و کاسبکار در سال گذشته میلادی و مجروح شدن دستکم ٢٩٢ کولبر دیگر خبر داد.
بر اساس این گزارش، در سال ۲۰۲۳ میلادی ۲۷ کولبر بر اثر شلیک مستقیم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی کشته و ۲۵۹ نفر دیگر زخمی شدهاند. این رقم ۸۶/۵ درصد از کولبران کشته و مجروحشده را تشکیل میدهد.
مرکز آمار سازمان حقوق بشری کردپا نیز دی ماه ۱۴۰۲ در گزارشی نوشت از سال ٢٠١٢ تا ٢٠٢۳ در مجموع دستکم دو هزار و ۲۰۶ کولبر کشته و زخمی شدهاند.
بر اساس این گزارش طی این بازه زمانی دستکم ٥۸۹ کولبر کشته و هزار و ۶۱۷ کولبر زخمی شدهاند.
نهادهای حقوق بشری و برخی نمایندگان مجلس بارها اعلام کردهاند شهروندان کُرد در استانهای غربی کشور به دلیل فقر اقدام به کولبری میکنند.
یک کولبر سابق آبان سال ۱۴۰۰ به خبرگزاری ایسنا گفت: «کولبر باید چهار ساعت در باران و برف به خاک عراق برود، چند ساعت هم با کوله در راه باشد و تقریبا یک روز کامل، کولبر در راهی است که ممکن است از آن برنگردد و به ازای آن ۴۰۰ هزار تومان میگیرد. این راه پر خطر در همین هشت ماه امسال ۱۱ نفر قربانی گرفته است.»
قباد کرمپور، عضو شورای عالی استانها نیز گفت: «بیش از ۵۰ درصد کولبران دارای مدارک لیسانس و فوقلیسانساند.»
او در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفت یک کولبر با فوقلیسانس ریاضی، به خاطر حمل تلویزیون کشته شد.
ایران اینترنشنال
در ادامه برخورد جمهوری اسلامی با اصناف ارائه دهنده خدمات غذایی در ماه رمضان و تلاش برای اجبار در روزهداری، در ۱۲ روز ابتدایی این ماه ۶۵ واحد صنفی در همدان پلمپ شدند.
دادستان همدان پلمب این واحدهای صنفی را به دلیل «عدم رعایت ضوابط ابلاغی در ماه رمضان» اعلام کرده و از تداوم برخوردها در این زمینه خبر داده است.
این رویکرد جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف در جریان است و بر اساس آخرین آمار منتشر شده طی روزهای گذشته پلمب گسترده واحدهای صنفی در سراسر کشور از جمله در شهرستان ری، دزفول، ابهر، قم و شیراز صورت گرفته است.
خوردن و آشامیدن در انظار عمومی در ماه رمضان در فاصله اذان صبح و مغرب در ایران ممنوع است و با عنوان «روزهخواری بدون دلیل و عذر شرعی» «عملی حرام» شمرده میشود که طبق قوانین اسلامی میتواند مجازاتهایی از جمله شلاق در پی داشته باشد.
پلمب کسبو کارها به بهانه رعایت نکردن حجاب اجباری نیز کماکان در دستور کار قرار دارد و در تازهترین مورد خبرگزاری «برنا» وابسته به وزارت ورزش و جوانان نوشت: «کافه طهرون کیش بهدلیل برهنگی و رقص برخی مشتریان خانم یا آقا پلمب شد.»
این خبرگزاری تاکید کرده که پیگیریها نشان میدهد برخی از این کافهها مانند «کافه طهرون» به علت آنچه «برهنگی» برخی مشتریان و «رقص مختلط زنان و مردان» توصیف شده پلمب شدند و تعدادی از کافهها نیز اخطار دریافت کردهاند.
روز گذشته، شنبه چهارم فروردین ماه نیز فرمانده مرزبانی استان بوشهر از توقیف یک لنج با تعدادی مسافر نوروزی در دریا خبر داده بود.
عبدالله خسروی در جمع خبرنگاران در بوشهر گفته بود که این افراد «شئونات اسلامی» را در ماه رمضان رعایت نکرده و «هنجارشکنی» کردهاند.
پس از اعتراضات سراسری دو سال گذشته و مقاومت بخش قابل توجهی از زنان و دختران در مقابل تحمیل حجاب اجباری، جمهوری اسلامی به روشهایی از جمله پلمب واحدهای صنفی و ارائه ندادن خدمات به کسانی که حجاب اجباری را رعایت نمیکنند، روی آورده است.
صدای آمریکا
حمله مرگبار روز جمعه سوم فروردین، به یک سالن کنسرت در حومه مسکو که دستکم ۱۴۳ کشته بر جای گذاشت، موجی از محکومیت جهانی را به همراه داشته است.
جان کربی، سخنگوی کاخ سفید، گفت: «تصاویر وحشتناک هستند و تماشای آنها سخت است.»
او افزود: «بدیهی است که ما هم برای قربانیان متاسفیم و با بازماندگان این حادثه همدردی میکنیم.»
سفارت ایالات متحده در روسیه که در اوایل ماه جاری نسبت به حملات «افراطگراها» به مسکو هشدار داده بود، در بیانیهای گفت: «صمیمانه به مردم روسیه برای جانباختگان و مجروجان تسلیت میگوییم.»
شورای امنیت سازمان ملل متحد در بیانیهای این حمله را حمله «تروریستی شنیع و بزدلانه» خواند و گفت: «اعضای شورای امنیت بر لزوم پاسخگو کردن عاملان، سازماندهندگان، تامینکنندگان مالی و حامیان این اقدام مذموم تروریستی و اجرای عدالت برای آنها تاکید کردند.»
اتحادیه اروپا نیز ضمن ابراز همدردی با مردم روسیه گفت که هر حمله علیه غیرنظامیان را محکوم میکند.
میخایلو پودولیاک، مشاور رئیسجمهوری اوکراین، هم در بیانیهای گفت: «ما یک جنگ تمام عیار و همهجانبه با ارتش و فدراسیون روسیه به عنوان یک کشور داریم. صرفنظر از هر چیز، سرنوشت این جنگ در میدان جنگ تعیین خواهد شد.»
یولیا ناوالنایا، همسر الکسی ناوالنی؛ رهبر جان باخته اپوزیسیون روسیه، «محکوم کردن این جنایت وحشتناک را وظیفه جامعه جهانی» خواند و تاکید کرد که «همه تلاشها باید برای نجات مردم انجام شود.»
او افزود باید عاملان این جنایت را پیدا کرد و به عدالت سپرد.
همچنین شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین، روز شنبه به ولادیمیر پوتین، همتای روس خود، تسلیت گفت.
آقای شی در پیام خود نوشت که از شنیدن وقوع یک حمله تروریستی جدی در یک سالن کنسرت در استان مسکو روسیه شوکه شده است و تاکید کرد که چین با همه اشکال تروریسم مخالف است، حملات تروریستی را قویا محکوم میکند و از تلاشهای دولت روسیه برای آنچه «حفظ امنیت و ثبات ملی» خواند، قاطعانه حمایت میکند.
جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا، نیز این حمله را قتلعام توصیف کرد و از جانب دولت ایتالیا این «حمله تروریستی» را محکوم کرد.
وزارت خارجه فرانسه گفت: «تصاویری که از مسکو بیرون میآید، وحشتناک است.» پاریس در این بیانیه با مردم روسیه ابراز همدردی کرد.
وزارت خارجه آلمان نیز «تصاویر حمله هولناک به مردم بی گناه در سالن شهر کروکوس در نزدیکی مسکو» را وحشتناک خواند و به خانوادههای قربانیان تسلیت گفت.
نخستوزیر هلند هم این حمله را تروریستی خواند و همدردی کشورش با مردم روسیه را اعلام کرد.
علاوه بر این، نارندرا مودی، نخستوزیر هند، گفت: «ما حمله تروریستی شنیع در مسکو را قویا محکوم و برای خانوادههای قربانیان دعا میکنیم. هند در این لحظه غمانگیز با دولت و مردم فدراسیون روسیه اعلام همبستگی میکند.»
نروژ، ژاپن، اسرائیل، مالزی، کوبا، جمهوری اسلامی ایران و شمار دیگری از کشورهای جهان این حمله تروریستی را محکوم کردند.
صدای آمریکا
گروه حکومت اسلامی، داعش شاخه خراسان٬ با انتشار بیانیهای در رسانه خود به صورت رسمی مسئولیت حمله به یک تالار کنسرت در حومه مسکو را بر عهده گرفت.
به گزارش خبرگزاری رویترز، مقامات آمریکا ساعاتی پس از این بیانیه تایید کردند که داعش خراسان عامل این حمله بوده است.
منابع امنیتی آمریکا دو هفته پیش هشدار داده بودند که داعش خراسان به دنبال یک حمله به تجمعات عمومی در روسیه است.
این در حالی است که یک مقام کمیته تحقیقات روسیه گفت، هنوز زود است که درباره هویت عوامل این حمله قضاوت کرد.
مقامات امنیتی روسیه گفتند که عوامل این حمله توانستند با یک خودروی رنو سفید از محل بگریزند.
* آمار قربانیان حمله به ۱۴۵ نفر افزایش یافت
رسانههای روسیه به نقل از کمیته تحقیقات روسیه اعلام کردند که تعداد قربانیان حمله شب گذشته به سالن کنسرت کروکوس به ۱۴۵ افزایش یافته است.
در پیامی که این کمیته در شبکه اجتماعی تلگرام منتشر کرده است، گفته شده که نیروهای امداد که در حال پاکسازی محل حمله هستند اجساد بیشتری را پیدا کردند.
کمیته تحقیقات روسیه در بیانیهای با اشاره به افزایش تعداد قربانیان، احتمال بالا رفتن تعداد کشتههای این حمله هشدار داده و گفته است:
- سالن کنسرت همچنان در حال بازرسی است و نیروهای امداد در تلاش برای پاکسازی آوار، کشف شواهد و بررسی فیلمهای دوربینهای مدار بسته هستند.
- مهاجمان از مایع قابل اشتعال برای آتش زدن بخشهایی از سالن کنسرت استفاده کرده بودند.
- علت مرگ قربانیان جراحات گلوله و مسمومیت با مواد محترقه بوده است.
- گمان میرود که مهاجمان از سلاحهای خودکار استفاده کرده باشند و مهمات را در محل حمله جا گذاشتهاند.
- بررسی سلاحهای گرم و همچنین بررسیهای ژنتیکی و اثر انگشت هم اکنون در حال انجام است.
آمریکا اعلام کرد به سازمانهای اطلاعاتی روسیه درباره حمله داعش هشدار داده است
یک مقام آمریکایی به سیبیاس نیوز گفت که ایالات متحده اطلاعاتی برای حمایت از ادعای مسئولیت داعش در اختیار دارد و هیچ دلیلی برای شک در آنها ندارد. وی همچنین تایید کرد که آمریکا اطلاعاتی را در اختیار روسیه قرار داده است.
علاوه بر هشدار علنی در ۷ مارس در مورد حمله احتمالی، مقامات ایالات متحده گفتند که به طور خصوصی به مقامات روسی در مورد اطلاعاتی که نشان می دهد حمله ای در راه است، گفته اند.
نیویورک تایمز می نویسد که معلوم نیست ایالات متحده چه اطلاعاتی را در اختیار مقامات روسی قرار داده است، علاوه بر آنچه در این هشدار عمومی آمده است. مقامات ایالات متحده می گویند که آژانس های اطلاعاتی ایالات متحده “مسئولیت هشدار” به اهداف احتمالی از خطرات زمانی که آنها از آنها آگاه می شوند.
به گزارش نیویورک تایمز، در ماه مارس، ایالات متحده اطلاعاتی را جمع آوری کرد که نشان می دهد دولت اسلامی- خراسان (ISIS-K)، این شاخه از یک گروه مستقر در افغانستان قصد حمله به مسکو را داشت.
همچنین یک مقام آمریکایی گفت که اعضای داعش در روسیه فعال هستند.
وزارت امور خارجه اوکراین اتهام دست داشتن در تیراندازی مسکو را قاطعانه رد کرد
وزارت امور خارجه اوکراین اتهامات روسیه مبنی بر دخالت ادعایی اوکراین در تیراندازی در کراسنوهورسک را یک کار برنامه ریزی شده از سوی کرملین با هدف تحریک بیشتر هیستری ضد اوکراینی در جامعه روسیه، ایجاد شرایط برای افزایش بسیج شهروندان روسیه برای مشارکت در تجاوز جنایتکارانه علیه دولت ما و بدنام کردن اوکرا ین درجامعه بین المللی می داند.
در این بیانیه آمده است: «ما از جامعه بینالملل میخواهیم که قاطعانه اتهامات دروغین روسیه مبنی بر دخالت ادعایی اوکراین در تیراندازی در کراسنوهورسک را رد کند و حمایت از اوکراین را در مقاومت در برابر تجاوزات جنایتکار روسیه تقویت کند».
درباره گروه «داعش خراسان»
این شاخه از گروه تروریستی «داعش» که با نام (ISIS-K) نیز شناخته شده، از ایدئولوژی و تاکتیکهای گروه اصلی، پیروی میکنند. پسوند «خراسان» اشاره به منطقهای است که افغانستان و پاکستان را شامل میشود.
گروه «داعش خراسان» در سال ۲۰۱۵ به دست اعضای ناراضی از «طالبان» تاسیس شد. طبق گزارش «نیویورک تایمز»، شمار اعضای این گروه تا سال ۲۰۲۱ در نتیجه ترکیبی از حملات هوایی ایالات متحده و «کماندوهای» افغان که به کشتهشدن بسیاری از رهبران آن انجامید، تقریباً به نصف یا تقریباً ۲هزار عضو، کاهش یافت.
نام این گروه اندکی پس از سرنگونی دولت افغانستان توسط «طالبان» در سال ۲۰۲۱ مطرح شد. در جریان خروج نظامی آمریکا از افغانستان، این گروه در ماه اوت ۲۰۲۱ انفجار انتحاری در فرودگاه بین المللی کابل انجام داد که منجر به کشته شدن ۱۳ سرباز آمریکایی و ۱۷۰ غیرنظامی شد.
این حمله با ارتقاء موقعیت «داعش خراسان»، آن را به تهدیدی بزرگ برای قدرت «طالبان» در حکمرانی بر افغانستان تبدیل کرد بهطوری که از آن زمان، طالبان، درگیر نبردهای سنگین علیه گروه «داعش خراسان» در افغانستان شده است.
«داعش خراسان» دی ماه گذشته در پستی در حساب کاربری منتسب به این گروه در «تلگرام» اعلام کرد که در پشت حملهای قرار دارد که طی آن ۸۴ نفر در شهر کرمان در جریان مراسم سالگرد قتل قاسم سلیمانی، کشته شدند.
این گروه ضمن تهدیدهای مکرر خود علیه ایران، مسئولیت این دست از حملات را برعهده گرفته است.
علت تلاش «داعش خراسان» برای حمله به روسیه
کولین بی کلارک، تحلیلگر مبارزه با تروریسم در شرکت مشاوره امنیتی «سوفان» مستقر در نیویورک میگوید: «توجه سازمان داعش خراسان طی دو سال گذشته بر روسیه متمرکز شده و اغلب از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در تبلیغاتش در خصوص مداخله او در افغانستان، چچن و سوریه انتقاد میکند.»
حمله در مسکو، نشاندهنده افزایش قابل توجه عملیات «داعش خراسان» است که بیانگر دشمنی در قبال روسیه و شخص پوتین است. از جمله علل حملات «داعش خراسان» به روسیه، دخالتهای نظامی پوتین در خاورمیانه و مشخصا سوریه است.
سیاست پوتین در اعزام نیروهای روسیه به سوریه برای حمایت از رژیم بشار اسد، گامی در راستای حفظ قدرت اسد در حاکمیت سوریه و تاکیدی بر نفوذ روسیه بر منطقه است که مستقیما در تضاد با اهداف داعش و قلمرو آن قرار داشت. بر این مبنا، مداخله روسیه علیه داعش در سوریه، چهبسا انگیزه لازم برای اقدامات داعش خراسان در هدف قراردادن روسیه به عنوان دشمن مستقیم به دلیل اقداماتش در خاورمیانه را فراهم کرده باشد.
افزون بر این، عوامل مسلحی از آسیای میانه با پیشینه تاریخی ضد روسیه نیز در میان اعضای«داعش خراسان» حضور دارند که بر انگیزههای این گروه برای انجام چنین حملاتی در خاک روسیه، دامن میزنند.
منابع گزارش: رادیو فردا، بیبیسی، العربیه فارسی
گزارشی سالانه وضعیت سرکوب و فشار بر روزنامهنگاران در ایران در سال ۱۴۰۲
بخش فارسی فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران سعی دارد در این گزارش به بررسی وضعیت رسانهها و روزنامهنگاران در سال ۱۴۰۲ خورشیدی بپردازد.
فعالیت روزنامهنگاری در ایران کاری پر خطر بوده و همواره از جانب حاکمیت با سوءظن و سختگیری مواجه بوده است، و از اینرو فشار بر رسانهها در ایران امر جدیدی نیست و در همه سالهای گذشته وجود داشته و با فراز و فرود باعث ناامنی شغلی و حرفهای روزنامهنگاران و تعطیلی بسیاری از مطبوعات و بیکاری، مهاجرت، بازداشت و زندان برای آنان شده است.
در یک سال اخیر نیز این وضعیت ادامه داشته و احضار و بازداشت، توقیف و تعطیلی نشریات، محکومیتهای سنگین و مهاجرت اجباری بسیاری از روزنامه نگاران یا اجبار به ترک شغل، از شواهدی است که میتواند این وضعیت را بازتاب دهد.
در زیر به صورت آماری وضعیت روزنامهنگاران ایران را در سالی که گذشت مرور میکنیم.
* بازداشت ۲۷ روزنامهنگار و فعال رسانهای
بر اساس گزارش فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران از ابتدای سال ۱۴۰۲ در ایران حدود ۲۷ روزنامهنگار و فعال رسانهای بازداشت شدهاند.
برخی از آنها با محکومیتهای سنگین مواجه شدند، عدهای با قید وثیقه آزاد شدند و پرونده برخی از آنها به رغم عفو حکومتی، بار دیگر به جریان افتاد و در زندان هستند.
فهرست روزنامهنگارانی که در سال ۱۴۰۲ به زندان افتادهاند، بدین شرح است:
۱- ژینا مدرس گرجی، روزنامهنگار در شهر سنندج در ۲۲ فروردین ماه بازداشت شد.
۲- کیوان صمیمی، روزنامهنگار پیشکسوت ۳۱ فروردین ماه در تهران بازداشت شد.
۳- سجاد شهرابی، گوینده خبر رادیو در ۱۳ اردیبهشت ماه در منزل خود در تهران بازداشت شد.
۴- نازیلا معروفیان، روزنامه نگار مستقل ۱۷ تیرماه بازداشت شد.
۵- علی مصلحی، روزنامه نگار مستقل اول مردادماه در کاشان بازداشت شد.
۶- غزاله زارع، روزنامه نگار حوزه زنان ۴ مرداد بازداشت شد.
۷- مهدی نیک عهد، سردبیر نشریه نامه امیر در اراک روز پنجشنبه ۱۲ مرداد بازداشت شد.
۸- نیما صفار، روزنامهنگار محلی گرگان ۲۵ شهریور ماه در این شهر بازداشت شد.
۹- شایا شهوق، روزنامهنگار رسانه های محلی مازندران اول مهرماه در ساری بازداشت شد.
۱۰- نگار استادآقا، روزنامه نگار اعتماد آنلاین در جریان مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند بازداشت شد.
۱۱- منیژه موذن، خبرنگار حوزه اقتصاد ۱۷ آبان ماه بازداشت شد.
۱۲- مریم لطفی، روزنامه نگار شرق ۱۲ مهرماه در تهران بازداشت شد.
۱۳- هلاله ناطقی، خبرنگار پایگاه خبری مرور در رشت ۲۰ آبان ماه بازداشت شد.
۱۴- ابراهیم رشیدی، خبرنگار محلی مشکین شهر نهم دی ماه بازداشت شد.
۱۵- سینا بندعلیزاده، خبرنگار محلی اردبیل ۲۵ دی ماه بازداشت شد.
۱۶- مهدی افشار نیک، روزنامه نگار حوزه اقتصاد ۱۱ بهمن ماه در تهران بازداشت شد.
۱۷- روح الله نخعی، روزنامه نگار سابق شرق ۳ اسفندماه بازداشت شد.
همچنین تعدادی از مدیران مسئول و کارکنان رسانهای نیز در سال گذشته بازداشت شدهاند که به شرح زیر است:
۱- سعید سیف علی، مدیرمسئول وبسایت خبری دیدهبان ۲۵ فروردین ماه بازداشت شد.
۲- حسن عباسی، مدیر مسوول پایگاه خبری اشکان نیوز ۱۳ اردیبهشت ماه بازداشت شد.
۳- روحالله رسولی، فعال رسانهای، نوجوان پانزده ساله ساکن فندرسک از توابع گرگان ۱۴ اردیبهشت ماه بازداشت شد.
۴- حسین یزدی، مدیر وب سایت مبین ۲۴ و کانال خبری ایران تایمز در ۱۴ تیرماه بازداشت شد.
۵- مصطفی جعفری، مدیر مسئول سایت خبری تیترقزوین دوم مرداد در قزوین بازداشت شد.
۶- مجید نیک عهد، مدیر مسوول نشریه نامه امیر در اراک روز پنجشنبه ۱۲ مرداد بازداشت شد.
۷- نسیم طواف زاده، مدیر مسوول پایگاه خبری مرور در رشت ۲۰ آبان بازداشت شد.
۸- محمد میرقاسم زاده، مدیر مسوول صومعه سرا نیوز اوایل آبان ماه بازداشت شد.
۹- هادی کساییزاده، مدیر مسوول ماهنامه میدان آزادی ۲۸ آذرماه در پی احضار به دادسرا بازداشت شد.
۱۰- نسرین حسنی، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به ۱ سال زندان محکوم شد
* محکومیت به زندان
بر اساس احکام صادره از سوی دادگاههای جمهوری اسلامی بیش از ۲۱ روزنامهنگار با اتهامات انتسابی عمدتا تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور به زندان محکوم شدهاند.
در مجموع این روزنامهنگاران به ۶۰ سال زندان محکوم شدند، هر چند که تعدادی از آنها با عفو از زندان رهایی یافتند، اما با این وجود، حکم برخی از آنها در دادگاههای انقلاب، تایید شد و برخی از آنها منتظر اجرای حکم هستند.
البته این تنها آمار روزنامهنگارانی است که وضعیت آنها در رسانهها منعکس شده و احتمال بیشتر بودن روزنامهنگاران محکوم به زندان نیز وجود دارد.
۱- روح الله نخعی بابت اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به دو سال و هفت ماه حبس محکوم شد.
۲- روح الله زرین با اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس محکوم شد.
۳- نسیم سلطان بیگی با اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام به سه سال و 7 ماه حبس محکوم شد.
۴- مهدی نیک عهد، به اتهام توهین به مقدسات ۵ سال حبس تعزیری و اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی ۱ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
۵- کیوان صمیمی به ۶ سال حبس محکوم شد که ۵ سال آن لازم الاجراست.
۶- سعیده شفیعی به ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری برای اتهام اجتماع و تبانی و ۸ ماه حبس برای فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم شد.
۷- نگین باقری به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور به سه سال حبس محکوم شد.
۸- الهه محمدی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی به ۶ سال حبس محکوم شد.
۹- نیلوفر حامدی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی به ۷ سال حبس محکوم شد.
۱۰- غزاله زارع به یک سال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام و سیاهنمایی و دوسال به اتهام تشکیل دستهجات و گروه محکوم شده است.
۱۱- مهرداد درواع با چهار عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب، تحریک به قصد بر هم زدن امنیت کشور و اهانت به رهبری روبرو شد که در نهایت دادگاه بندر لنگه این روزنامهنگار را از بابت اهانت به رهبری به شش ماه حبس تعلیقی و بابت تبلیغ علیه نظام به ۱۰۰ روز حبس تعزیری محکوم کرد.
۱۲- سلطانعلی عابدی با اتهام نشر اکاذیب به ۱ سال حبس محکوم شد.
۱۳- ارسلان رسولی عمارلویی با اتهام توهین به رهبری به ۶ ماه حبس محکوم شد.
۱۴- مریم وحیدیان به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی به چهار سال حبس محکوم شده است.
۱۵- امیر مسکنی با اتهام اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۶ ماه حبس محکوم شده است.
۱۶- پریسا صالحی به یک سال حبس با اتهام تبلیغ علیه نظام محکوم شده است.
۱۷- شایا شهوق به اتهام عضویت در گروههای معاند، اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار، توهین به رهبری و اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
۱۸- کامیار فکور حکم تعلیقی محکومیت به ٢ سال حبس بابت اتهام تشویش اذهان عمومی در پرونده سال ١۴٠٠ صادره از شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به اجرا در آمده است و به میزان حبس فعلی وی ٨ ماه اضافه شد.
۱۹- ویدا ربانی به تحمل شش سال حبس بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و پانزده ماه حبس دیگر بابت اتهام تبلیغ علیه نظام محکوم شد.
۲۰- نسرین حسنی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به ۱ سال زندانمحکوم شد.
۲۱- علی مصلحی، اتهام توهین به مقدسات و نشر اکاذیب به ۴ سال زندان محکوم شد.
* مجازاتهای عجیب تکمیلی
محاکم قضایی ایران در صدور رای برای روزنامهنگاران، فعالان رسانهای و مدیران رسانهها به مجازات زندان بسنده نکردند و در احکامی عجیب با عنوان مجازاتهای تکمیلی حکم به موارد نادری برای اصحاب رسانه دادند.
برخی از این حکمها به شرح زیر است:
- الناز محمدی(روزنامهنگار): شرکت در دورههای اخلاق حرفهای به صورت فصلی، ممنوعیت معاشرت با روزنامهنگاران خارجی، ۵ سال ممنوع الخروجی.
- نگین باقری(روزنامهنگار): شرکت در دورههای اخلاق حرفهای به صورت فصلی، ممنوعیت معاشرت با روزنامهنگاران خارجی، ۵ سال ممنوع الخروجی.
- مهدی نیکعهد(سردبیر نامه امیر): ۷۴ ضربه شلاق در مصلای بیت المقدس اراک، بعد از نماز جمعه و در ملا عام.
- حسین یزدی(مدیر ایرانتایمز): دو سال ابطال گذرنامه و ممنوعیت خروج از کشور و نیز الزام به شرکت در دوره مدیریت رفتار و مهارت دانش.
- مصطفی جعفری(مدیر مسوول تیتر قزوین): محرومیت به مدت ۳ ماه از اشتغال به حرفه خبرنگاری و خبرنویسی و هرگونه فعالیت مرتبط با خبر و نشر آن در فضای مجازی و سایر رسانههای مکتوب.
- مرضیه محمودی(سردبیر تجارت نیوز) : تبعید به شهرستان تربت جام.
* احضار به دادسرا
موضوع احضار اصحاب رسانه به دادسرا که منجر به بازداشت و یا سپردن وثیقههای سنگین میشود، در ایران سابقه طولانی دارد، اما در یک سال اخیر این امر افزایش چشمگیری داشته است.
آمار زیر نمونه گردآوری شده از خبرهای رسانهای شده این احضارهاست که در واقعیت تعداد بیش از این است.
۱. مریم وحیدیان روزنامهنگار آزاد ۲۹ فروردین صدور رای محکومیت
۲. مهدی نصیری کیهان (سردبیر سابق) ۳۰ اردیبهشت بازجویی و تذکر
۳. مرضیه محمودی تجارت نیوز ۷ خرداد صدور رای محکومیت
۴. هنگامه شهیدی روزنامهنگار آزاد ۲۳ خرداد تفهیم اتهام
۵. سعیده شفیعی روزنامهنگار آزاد ۱۲ تیر صدور رای محکومیت
۶. نسیم سلطانبیگی روزنامهنگار آزاد ۱۲ تیر صدور رای محکومیت
۷. مهرنوش زارعی روزنامهنگار آزاد ۱۲ تیر بازجویی
۸. طاهر جانی بهمن بندر ترکمن ۲۵ تیر بازجویی و تذکر
۹. مهدی میرآبی هرمزگان ۱۴ مرداد بازجویی و منتظر دادگاه
۱۰. فردین مصطفایی روداوو سقز ۹ مرداد بازجویی و تذکر
۱۱. جواد حیدریان روزنامهنگار آزاد ۲ شهریور تفهیم اتهام
۱۲. نسرین حسنی سیاحت شرق ۱۲ شهریور صدور رای محکومیت
۱۳. پریسا صالحی دنیای اقتصاد ۱۸ شهریور صدور رای محکومیت
۱۴. هوشیار بابایی دهنگی کوردستان ۲۷ شهریور بازجویی و تذکر
۱۵. علی هدیه لو روزنامهنگار آزاد ۳۰ شهریور تفهیم اتهام
۱۶. محمد رضا باقرزاده اعتماد ۵ مهر بازجویی و تذکر
۱۷. سجاد رستم زاده ماسال نیوز ۵ مهر تفهیم اتهام
۱۸. محمدرضا دانایی فر خبر فوری ۱۲ مهر بازجویی و تذکر
۱۹. حسن عباسی اشکان نیوز ۱۸ مهر تفهیم اتهام
۲۰. بهاره شبانکارئیان اعتماد ۴ آبان بازجویی و تذکر
۲۱. هادی کسایی زاده میدان آزادی ۱۰ آبان بازجویی و تذکر
۲۲. احسان بداغی فراز ۱۶ آبان بازجویی و تذکر
۲۳. الهه موسوی سلیم ۱۶ آبان بازجویی و تذکر
۲۴. متین غفاریان روزآروز ۱۷ آبان بازجویی و تذکر
۲۵. آوات مام سلیم کورد پیام ۱۲ بهمن بازجویی و تذکر
۲۶. هیرش سعیدیان روزنامهنگار آزاد ۱۵ بهمن بازجویی و تذکر
۲۷. سمیه سایش تجارت نیوز ۳ اسفند بازجویی و تذکر
* توقیف، تعلیق یا تعطیلی روزنامه و لغو مجوز انتشار
از اعتراضات سال گذشته خورشیدی در ایران تاکنون برخی از روزنامهها به دلیل فشار نهادهای امنیتی، دستورات قضایی یا مشکلات انتشار توقیف، تعلیق، تعطیل یا لغو مجوز شدند.
- پایگاه خبری انتخاب (به حکم هیات نظارت بر مطبوعات توقیف و پس از مدتی رفع توقیف شد).
- روزنامه اعتماد (بخاطر درج یک مصاحبه با تذکر و تحریم آگهی دولتی روبرو شد).
- روزنامه سازندگی (به حکم هیات نظارت بر مطبوعات توقیف و پس از مدتی رفع توقیف شد).
- روزنامه جهان صنعت (دوبار در فواصل مختلف توقیف و رفع توقیف شد).
- روزنامه شهروند امروز (به دلیل مشکلات انتشار متوقف شد).
- روزنامه صبح اقتصاد (به دلیل مشکلات انتشار متوقف شد).
- نشریه فردای اقتصاد (توقیف و بسیاری از خبرنگاران بازداشت شدند).
* اخراج از کار
همچنین در پی اعتراضات سال گذشته که بیش از پیش منجر به افزایش فشارها بر روزنامهنگاران منتقد شد و صرفنظر از روزنامهنگارانی که با بازداشت و زندان، کار و حرفه خود را از دست دادند، چند تن از آنها نیز تنها به علت اظهار نظر یا ابراز انتقاد در شبکههای اجتماعی یا در محافل خصوصی با فشار نهادهای امنیتی از کار اخراج شدند.
در زیر به نمونههای رسانهای شده آن اشاره میکنیم:
- مریم ورشویی، پس از ۸ سال فعالیت از روزنامه همشهری اخراج شد.
- آزاده پیراکوه، به دنبال انتشار یک گزارش انتقادی از روزنامه ایران اخراج شد.
- محسن آجرلو، به دنبال انتشار یک گزارش انتقادی از روزنامه ایران اخراج شد.
- حامد طالبی، به دلیل توئیتهایی که در آن از رئیس شورای اطلاعرسانی دولت انتقاد کرده بود از روزنامه ایران اخراج شد.
- آریا جعفری، پس از ۱۳ سال فعالیت از خبرگزاری ایسنا اخراج شد.
- حنا خلج، به دنبال انتشار یک مطلب انتقادی در صفحه شخصی خود از خبرگزاری ایرنا اخراج شد.
* واکنشهای مختلف فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران
فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران در یک سال گذشته با صدور بیانیههای متعدد از مقامات ایرانی خواست تا به فشار و سرکوب و بازداشت و زندان روزنامهنگاران پایان داده و روزنامهنگاران زندانی را سریعا آزاد کنند.
آنتونی بلانگر، دبیرکل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران در این رابطه گفت: «ما از مقامات ایرانی میخواهیم که از پوشش اعتراضات ملی به عنوان بهانهای برای سرکوب رسانهها استفاده نکنند. هر شهروند در ایران حق دارد بداند چه خبر است.»
آقای بلانگر همچنین افزود: «همکاران ما باید فورا آزاد شوند و اجازه گزارش آزادانه وقایع را داشته باشند»
دبیرکل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران، با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت روزنامهنگاران ایرانی در زندان گفت: «ما یک بار دیگر خواستار آزادی فوری همه خبرنگاران و کارکنان رسانهای هستیم که بهطور ناعادلانه در ایران به دلیل انجام کارشان بازداشت شدهاند.»
آقای بلانگر افزود: «ما به مقامات ایرانی یادآور میشویم که آزادی بیان حق بنیادین همه شهروندان ایرانی از جمله روزنامهنگاران است.»
همچنین دومنیک پرادالیه، رئیس فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران گفت: «حبس روزنامهنگاران علامت هشدار دهندهای در سطح بینالمللی است. ما بار دیگر اتهامات بیاساس علیه همکاران خود را محکوم میکنیم و از مقامات ایران میخواهیم که از همه اتهامات علیه آنها صرف نظر کنند.»
به گفته خانم پرادالیه «روزنامهنگاری جرم نیست و جمهوری اسلامی باید همه خبرنگاران و فعالان رسانهای کشور را آزاد کنند».
هر چند که مقامات ایران با تاکید بر عدم زندانی کردن خبرنگاران و تغییر عناوین اتهامی آمار را به تعبیر خود اصلاح میکنند، اما با این وجود نقض آزادی بیان و سرکوب رسانهها همواره یکی از معضلات فعالیت خبرنگاران و روزنامهنگاران در ایران است.
در پایان این گزارش یادآور میشویم که به رغم همه مشکلات روزنامهنگاری و فعالیت رسانهای در ایران، شاغلان به این حرفه، به رغم شرایط دشوار کاری و با پذیرش خطرها، به انجام وظیفه حرفهای خود در اطلاعرسانی و آگاهی بخشی به جامعه مشغول هستند و میتوان امیدوار بود و آرزو کرد که در سال جدید، وضعیت بهتری برای فعالیت رسانهای و روزنامهنگاری در ایران بوجود آید.
دانشگاه برکلی کور شدن «حدود ۱۲۰ معترض» در ایران به دست نیروهای امنیتی را تأیید کرد
مرکز حقوق بشر دانشگاه برکلی برای اولین بار تأیید کرده است که حدود «۱۲۰ معترض» در ایران با شلیک تفنگهای ساچمهای، پینتبال و حتی گاز اشکآور نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، بینایی خود را از دست دادهاند.
محققان این مرکز روز جمعه، سوم فروردین، اعلام کردند که بسیاری از قربانیان این حملات را دانشآموزان تشکیل میدادند و اکثر کسانی که در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» دچار آسیب چشمی شدهاند، زیر ۳۰ سال سن داشتند.
در این گزارش آمده است که یکی از قربانیان یک دختر پنج ساله بوده که از روی بالکن منزل تظاهرات خیابان را تماشا میکرده است.
الکسا کونیگ، یکی از مدیران مرکز حقوق بشر دانشگاه برکلی، گفت که دادههای ارائهشده در این گزارش در نهایت میتواند به عنوان مدرکی در پیگرد قانونی رهبران جمهوری اسلامی و عوامل آنها در نهادهای حقوقی بینالمللی استفاده شود.
او یافتههای تیم تحقیقاتی تحت مدیریتش را به صورت ویدئویی در میزگردی با سارا حسین، وکیل بنگلادشی که ریاست هیئت بینالمللی حقیقتیاب مستقل در مورد جمهوری اسلامی ایران را بر عهده دارد، ارائه کرد.
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل در زمینهٔ اعتراضات سال گذشتهٔ ایران روز جمعه، ۱۸ اسفندماه، در گزارشی جمهوری اسلامی را مسئول «خشونت فیزیکی» منجر به جان باختن مهسا امینی معرفی کرد و اقدامات حکومت علیه زنان در ایران را مصداق «جنایت علیه بشریت» دانست.
این کمیته به صراحت تأکید کرد که بسیاری از موارد جدی نقض حقوق بشر «بهویژه جرایم قتل، حبس، شکنجه، تجاوز و سایر اشکال خشونت جنسی، آزار و تعقیب، ناپدیدسازیهای قهری و سایر اعمال غیرانسانی مصداق جنایت علیه بشریت است».
جان باختن مهسا امینی منجر به اعتراضات گستردهای در ایران علیه حجاب اجباری، سیاستهای رهبران جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور و درخواست برای آزادیهای فردی و اجتماعی بیشتر شد.
این اعتراضات با سرکوب گسترده نیروهای امنیتی و انتظامی روبهرو شد.
کمیته حقیقتیاب در گزارش خود تأکید کرده که حکومت جمهوری اسلامی برای سرکوب تظاهراتی که پس از جان باختن مهسا امینی به راه افتاد، به شکل «غیرضروری و نامتناسب از نیروی مرگبار» استفاده کرد و نیروهای امنیتی به بازداشتشدگان تجاوز جنسی کردند.
رادیو فردا
تیراندازی و آتشسوزی در یک سالن کنسرت در کراسنوگورسک در حومه مسکو دهها کشته و زخمی برجای گذاشت. این حادثه حوالی عصر جمعه ۲۲ مارس رخ داد. ویدئویی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده نشان میدهد که تودههای بزرگی از دود سیاه از بالای این ساختمان با ظرفیت بیش از ۶ هزار نفری بلند میشود.
بنا بر گزارش رسانههای روسی بین ۳ تا پنج مرد مسلح در این حمله شرکت داشتند. در تعدادی از ویدئوهایی که در کانالهای تلگرام روسی منتشر شده، مشاهده میشود که سه مهاجم با شلیک اسلحه وارد این مجموعه میشوند.
این اتفاق در سالن کنسرت «کروکوس سیتی هال» واقع در شمال غربی پایتخت روسیه رخ داده است.
طبق گزارش خبرگزاری تاس و به نقل از مقامهای اورژانس «تخلیه افراد در حال انجام است.»
گزارشهای خبری روسیه حاکی از آن است که مهاجمان از مواد منفجره استفاده کردند که باعث آتشسوزی گسترده در این تالار شد. به گزارش خبرگزاری تاس، آتش سوزی یک سوم ساختمان محل برگزاری کنسرت را فراگرفته و سقف ساختمان تقریباً به طور کامل در شعله های آتش سوخته است.
خبرگزاری ریانووستی به نقل از خبرنگار خود در محل حادثه، از «مجروح شدن» شماری از افراد بر اثر «تیراندازی با اسلحه خودکار» خبر داده است.
ویدئوهای دیگر نشان میدهد که تماشاگران در این سالن قبل از شروع کنسرت گروه موسیقی «پیکنیک» خود را پنهان میکنند.
سرویس امنیت فدرال روسیه اعلام کرد در حمله روز جمعه به سالن کنسرت در حومه مسکو دستکم ۴۰ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی شدند.
این حمله که مقامات روسیه در حال بررسی «تروریستی» بودن آن هستند، مرگبارترین حمله در سالهای اخیر در روسیه است.
یگانهای ویژه گارد ملی روسیه در محل حاضر شده و بیش از ۷۰ آمبولانس به محل اعزام شدهاند.
رسانههای روسیه میگوید که گارد ملی این کشور در جستوجوی کسانی است که به سالن کنسرت حمله کردهاند. وزارت فرهنگ روسیه نیز از لغو تمامی رویدادهای تفریحی و گروهی در کشور خبر داد.
واکنشها به حادثه تیراندازی
ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه از جامعه جهانی خواست تا این «جنایت وحشتناک» را محکوم کنند.
در همین حال، رمضان قدیروف، رهبر چچن با صدور بیانیهای در مورد این حملات گفت: «اینگونه اعمال خشونتآمیز، وحشیانه و بیاحتیاطی علیه غیرنظامیان را به شدت محکوم میکنم.»
جان کربی، سخنگوی امنیت ملی کاخ سفید ضمن ابراز تاسف بابت این «تیراندازی وحشتناک وحشتناک» به خبرنگاران گفت: «در حال حاضر هیچ نشانهای وجود ندارد که اوکراین یا اوکراینیها در این تیراندازی دست داشته باشند... ما در حال بررسی موضوع هستیم.»
کربی در پاسخ به اینکه آیا این نشانه ای از شکاف در رژیم ولادیمیر پوتین مشاهده میشود، گفت: :«در مسکو و روسیه افرادی هستند که به نحوه اداره کشور توسط آقای پوتین اعتراض دارند، اما فکر نمیکنم الان بتوان بین این حمله و انگیزههای سیاسی خط و ربط برقرار کرد. فکر میکنم... زمان بیشتری نیاز داریم و باید اطلاعات بیشتری به دست آوریم.»
سفارت ایالات متحده در روسیه چندین روز قبل با صدور هشدار امنیتی به شهروندان آمریکایی، از آنها خواسته بود تا «در ۴۸ ساعت آینده از شرکت در تجمعات بزرگ خودداری کنند.»
این سفارتخانه علاوه بر این اعلام کرده بود که «در حال رصد گزارشهای منتشر شده در مورد برنامههای قریبالوقوع افراطگرایان برای هدف قرار دادن اجتماعات بزرگ در مسکو و کنسرتها است.»
اوکراین دست داشتن در این حمله را رد کرد
میخایلو پودولیاک مشاور ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین دست داشتن در این حملات را رد کرد و گفت: «اوکراین قطعا هیچ ارتباطی با تیراندازی و انفجار در تالار کروکوس ندارد.»
وی افزود: «اوکراین بیش از دو سال است که با ارتش روسیه میجنگد و همه چیز در این جنگ تنها در میدان نبرد تعیین میشود، تنها با کمیت سلاح و تصمیمات کیفی نظامی. حملات تروریستی هیچ مشکلی را حل نمیکند.»
وی تاکید کرد که اوکراین هرگز به استفاده از روشهای تروریستی متوسل نشده است. بیمعنی است. برخلاف روسیه که در جنگ کنونی علیه اوکراین از حملات تروریستی استفاده میکند.»
واکنش همسر ناوالنی
یولیا ناوالنایا، همسر الکسی ناوالنی رهبر فقید اپوزیسیون روسیه با خانواده قربانیان این حمله ابراز همدردی کرد.
وی در شبکه ایکس نوشت: «چه کابوسی در کروکوس ایجاد شد. تسلیت به خانواده قربانیان و شفای مجروحان. تمام افرادی که در این جنایت دست دارند باید پیدا شوند و پاسخگو باشند.»
واکنش ایران: مبارزه مشترک با تروریسم نیازمند اقدام جدی جامعه بینالمللی است
حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه ایران در واکنش به این حمله در شبکه ایکس نوشت: «اقدام تروریستی اخیر در شهر مسکو را قویا محکوم کرده، ضمن ابراز همدردی با خانواده های جان باختگان، به همكارم سرگی لاورف، دولت و ملت روسیه این حادثه تلخ را تسلیت می گویم. »
وی افزود: «مبارزه مشترک و موثر با تروریسم، نیازمند اقدام جدی و بدون تبعیض جامعه بین المللی است.»
روسیه در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی در جریان نبرد با جداییطلبان در استان چچن، تحت تأثیر یک سری حملات مرگبار قرار گرفت.
شبه نظامیان چچنی در اکتبر ۲۰۰۲، حدود ۸۰۰ نفر را در یک تئاتر در مسکو گروگان گرفتند. دو روز بعد، نیروهای ویژه روسیه به ساختمان هجوم بردند و ۱۲۹ گروگان و ۴۱ جنگجوی چچنی جان باختند که بیشتر آنها بر اثر استشمام گازهای مخدری که نیروهای روسیه برای سرکوب مهاجمان استفاده میکنند، کشته شدند.
حدود ۳۰ شبه نظامی چچنی در سپتامبر ۲۰۰۴ نیز مدرسهای را در شهر بسلان در جنوب روسیه تصرف کردند و صدها گروگان نفر را گرفتند. این محاصره دو روز بعد با حمام خون پایان یافت و بیش از ۳۳۰ نفر که حدود نیمی از آنها کودک بودند، کشته شدند.
یورونیوز فارسی
کاترین (کیت) میدلتون، همسر ولیعهد بریتانیا اعلام کرد که به بیماری سرطان مبتلا شده و در حال گذراندن مراحل اولیه درمان است.
خانم میدلتون در یک پیام ویدئویی گفت که خبر تشخیص این بیماری، «شوک بزرگی» برای او «بعد از چندین ماه بهشدت دشوار» بوده است.
او گفت: «حال من خوب است و روز به روز قویتر میشوم.»
جزییات بیشتر درباره نوع سرطان کیت میدلتون منتشر نشده، اما دربار بریتانیا میگوید اعتماد کامل دارد که او به سلامت کامل دست یابد.
بر اساس آنچه خانم میدلتون در ویدئوی اخیر میگوید، در زمانی که او در ماه ژانویه (حدود سه ماه پیش) برای یک جراحی در بیمارستان بستری شد، هنوز بیماریاش تشخیص داده نشده بود.
او گفت: «اما بعد از جراحی، (نتایج) آزمایشها نشان دادند که سرطان وجود داشته. در نتیجه تیم پزشکی من توصیه کرد که من یک دوره شیمیدرمانی بازدارنده انجام بدهم و هماکنون، در حال گذراندن مراحل اولیه درمان هستم.»
کیت میدلتون افزود، به فکر تمامی کسانی است که سرطان زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده است: «به همه کسانی که با این بیماری به هر شکلی روبهرو هستند، میگویم که ایمان یا امید را از دست ندهید. شما تنها نیستید.»
خانم میدلتون گفت که نقاهت بعد از عمل جراحی، زمان زیادی از او گرفته و در حال حاضر، اولویتش خانوادهاش است.
او افزود: «ویلیام (ولیعهد بریتانیا) و من، به خاطر خانواده جوانمان همه تلاشمان را میکنیم تا به شکل خصوصی این مساله را حل و فصل کنیم.»
«شرح دادن موضوع برای جرج، شارلوت و لوئیس (فرزندان خانم میدلتون و شاهزاده ویلیام) به شکلی که برای آنها مناسب باشد و اطمینان خاطر دادن به آنها مبنی بر اینکه حال من خوب خواهد شد، زمان زیادی از ما گرفت.»
انتظار میرود که کاترین میدلتون و همسرش، شاهزاده ویلیام در مراسم سلطنتی عید پاک شرکت نکنند و خانم میدلتون نیز در کوتاهمدت به اجرای وظایف سلطتنیاش بازنگردد.
دربار بریتانیا همچنین اعلام کرد غیبت ناگهانی شاهزاده ویلیام از یک مراسم ختم در اواخر ماه فوریه به این دلیل بود که بیماری همسرش، سرطان تشخیص داده شده بود.
از ماه ژانویه که خبر جراحی خانم میدلتون منتشر شد، افکار عمومی بریتانیا و شبکههای اجتماعی در این کشور به شکل گستردهای درباره وضعیت سلامتی او به گمانهزنی روی آوردند.
او از زمان کریسمس تاکنون در هیچ مراسم عمومی شرکت نکرده است.
کیت میدلتون در ویدئوی خود درباره حمایت خانوادهاش گفت: «ویلیام در کنار من، منبع بزرگی از آرامش و اطمینان است. همانطور که عشق، حمایت و مهربانی که بسیاری از شما به من نشان دادید. این حمایتها برای هر دوی ما بسیار با ارزش است.»
دربار بریتانیا اعلام کرد که این ویدئو در روز چهارشنبه، توسط بیبیسی استودیوز (یکی از نهادهای زیر مجموعه بیبیسی) فیلمبرداری شده است.
بیبیسی نیوز (بخش خبر بیبیسی) با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «در کنار دیگر رسانهها، بیبیسی نیوز نیز در عصر امروز در جریان این خبر قرار گرفت.»
بیبیسی فارسی
رهبران اتحادیه اروپا عصر روز پنجشنبه و در جریان نشست خود در بروکسل توافق کردند تا طرح استفاده از سود داراییهای مسدود شده بانک مرکزی روسیه برای مسلح کردن اوکراین را به پیش ببرند.
آنها همچنین روز جمعه سیاست مالی کمی سختگیرانهتر از قبل را برای منطقه یورو در سال آینده تصویب خواهند کرد. این اقدام برای کمک به کاهش تورم و ثبات بیشتر امور مالی دولتی پس از هزینههای بیش از حد ناشی از همه گیری کووید و بحران قیمت انرژی صورت خواهد گرفت.
تأیید این موضوع پس از آن صورت گرفت که وزرای دارایی ۲۰ کشوری که از واحد پول یورو استفاده میکنند در ۱۱ مارس بر سر دستورالعملهای سیاست مالی برای سال ۲۰۲۵ توافق کردند. توافق آنها برای در نظر گرفتن قوانین مالی جدیدی است که زمان بیشتری را برای کاهش بدهیها و در عین حال حفظ سطح بالای سرمایهگذاری مطرح میکند.
تعیین تکلیف سود داراییهای بلوکه شده روسیه
بیش از دو سال پس از شروع جنگ مسکو علیه همسایه خود، نیروهای کییف در حال تلاش برای عقب راندن ارتش روسیه هستند، از طرفی تحویل سلاح از غرب با مشکل مواجه شده است.
در همین حال، پوتین پس از سرکوب مخالفان، با پیروزی دوباره در «به اصطلاح» انتخابات ریاست جمهوری، کنترلش را بر کشور تشدید کرده است.
این پیشنهاد که محور مذاکرات بین رهبران در اجلاسی در بروکسل است، میتواند پس از تایید، سالانه حدود سه میلیارد یورو (۳.۳ میلیارد دلار) را برای کییف آزاد کند.
اورزولا فن در لاین، رئیس کمیسیون اروپا به خبرنگاران گفت: «خوشحالم که رهبران پیشنهاد ما را برای استفاده از سود بالای داراییهای بلوکه شده روسیه تأیید کردند. این طرح بودجهای را برای تامین تجهیزات نظامی به اوکراین فراهم میکند.»
اتحادیه اروپا حدود ۲۰۰ میلیارد یورو از داراییهای بانک مرکزی روسیه را که در این اتحادیه نگهداری میشد، به عنوان بخشی از تحریمهای تنبیهی علیه مسکو به دلیل اعزام نیرو به همسایه خود در فوریه ۲۰۲۲ مسدود کرد.
تلاش اتحادیه اروپا برای یافتن بودجه بیشتر برای اوکراین در حالی صورت میگیرد که بسته حمایتی ۶۰ میلیارد دلاری ایالات متحده، حامی اصلی دیگر کییف، در کنگره به نتیجه نرسیده است.
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در سخنرانی ویدیویی خطاب به ۲۷ رهبر اتحادیه اروپا، به آنها گفت که کمبود مهمات نیروهایش برای اروپا «تحقیرآمیز» است.
او همچنین پس از حملهای گسترده به کییف، خواستار سیستمهای دفاع هوایی اضافی شد.
کرملین تهدید به تلافی کرد
رهبران اتحادیه اروپا اصرار داشتند که طرح هدف قرار دادن سود حاصل از داراییهای مسدود شده روسیه از نظر قانونی صحیح است.
اما کرملین هشدار داد از روشهای قانونی و «روشهای دیگر تلافیجویانه» برای ضربه زدن استفاده خواهد کرد.
در کنار تلاشها برای رساندن سلاحهای بیشتر به کییف، رهبران درباره راههای تقویت صنعت دفاعی اروپا برای مسلح کردن اوکراین و تقویت نیروهای خود بحث کردند.
بروکسل مجموعهای از پیشنهادها را برای افزایش ظرفیت ارائه کرده است، اما شکایتهایی وجود دارد که اروپا به اندازه کافی سریع عمل نمیکند.
در حالی که روسیه اقتصاد خود را در شرایط جنگی قرار داده، اتحادیه اروپا در قبال قول سه سال گذشته خود مبنی بر تأمین یک میلیون گلوله توپخانه تا این ماه برای اوکراین، به شدت کمکاری کرده است.
در همین زمینه، فرانسه و استونی پیشنهاد استفاده از استقراض مشترک را مشابه بسته حمایتی عظیمی که اتحادیه اروپا در دوران همهگیری کووید ارائه کرد، برای تأمین مالی مخارج دفاعی مطرح کردند.
اما اکثر کشورهای عضو به رهبری کشورهای به اصطلاح «مقتصد» مانند آلمان، صراحتا این موضوع را رد کردهاند.
در عوض، این کشورها، خواستار گسترش بودجه بانک سرمایهگذاری اروپا، بازوی وامدهی اتحادیه اروپا، برای بخش دفاعی شدند. در حال حاضر، این بانک تنها مجاز به سرمایهگذاری در تعداد محدودی از «محصولات با کاربرد دوگانه» است که میتواند کاربردهای نظامی و غیرنظامی داشته باشد.
تلاش برای توافق بر سر آتشبس درغزه
در حالی که بحث بر سر درگیری در اوکراین در نشست سران غالب بود، اما رهبران اتحادیه اروپا موفق شدند صحبتهایی هم درباره جنگ غزه مطرح کنند.
رهبران اروپایی که گروهی از آنها حامیان سرسخت اسرائیل و گروهی دیگر بیشتر طرفدار فلسطینیها هستند گفتند که «از تلفات بیسابقه غیرنظامیان و وضعیت بحرانی بشردوستانه وحشتزده شدهاند.»
یورونیوز فارسی
مجمع عمومی سازمان ملل متحد به اتفاق آرا اولین قطعنامه جهانی در مورد هوش مصنوعی را تصویب کرد.
هدف از این قطعنامه غیرالزامآور، تشویق به حفاظت از دادههای شخصی، نظارت بر خطرات ناشی از پیشرفت هوش مصنوعی و حفظ حقوق بشر اعلام شده است.
خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه، دوم فروردین، این خبر را به نقل از مقامهای دولت آمریکا منتشر کرد که پیشنهاددهنده این قطعنامه معرفی شده است.
به گفته آنها، تنظیم این قطعنامه غیرالزامآور که از سوی ایالات متحده پیشنهاد و با حمایت چین و ۱۲۱ کشور دیگر همراه شد، سه ماه به طول انجامیده است.
به نوشته خبرگزاری رویترز، این قطعنامه همچنین بر تقویت سیاستهای حفظ حریم خصوصی تأکید میکند.
یکی از مقامهای ارشد دولت آمریکا با توصیف این قطعنامه به عنوان «اولین سند واقعی اجماع جهانی در مورد هوش مصنوعی» گفت: «با تغییر سریع فناوری، ما در دریایی مواج حرکت میکنیم و در چنین شرایطی باید بیش از پیش ارزشهای خود را چراغ راهمان قرار دهیم.»
با پیشرفت سریع و روزافزون فناوری هوش مصنوعی، نگرانی از تأثیر مخرب آن بر انتخابات دموکراتیک، تسهیل اختلاس و کلاهبرداری و از دست رفتن بسیاری از مشاغل نیز افزایش پیدا کرده است.
اتحادیه اروپا به تازگی قانونی را برای نظارت بر این فناوری به تصویب رساند و قطعنامه جدید سازمان ملل قدم مهم دیگری در این مسیر ارزیابی میشود.
در قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمده است: «طراحی، توسعه، استقرار و استفاده نادرست یا مخرب از سامانههای هوش مصنوعی… خطراتی را به همراه دارد که میتواند… تضعیفکننده حمایت، ترویج و بهرهمندی از حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد.»
به نوشته رویترز، مقامات آمریکایی در مورد مذاکراتِ پیش از تصویب این قطعنامه گفتند: «حتی کشورهای چین، روسیه، کوبا و سایر کشورهایی که اغلب در مورد مسائل مختلف با ما همسو نیستند» برای به سرانجام رساندن این قطعنامه «همکاری لازم را انجام دادند.»
در ماه نوامبر ۲۰۲۳، ایالات متحده، بریتانیا و بیش از ۱۲ کشور دیگر، اولین توافق بینالمللی در مورد چگونگی حفظ امنیت فناوری هوش مصنوعی در برابر افراد یا نهادهای خطرآفرین را منتشر کردند.
این توافق، شرکتها را به ایجاد سیستمهای هوش مصنوعی ایمن تشویق میکند.
اعضای پارلمان اروپا نیز روز ۲۳ اسفند سال گذشته رسماً «قانون هوش مصنوعی» را که اولین مجموعه قوانین جامع جهان برای هوش مصنوعی است، تصویب کردند و در این زمینه از ایالات متحده پیشی گرفتند.
دولت جو بایدن قانونگذاران آمریکایی را برای تصویب مقررات مربوط به هوش مصنوعی تحت فشار قرار داده، اما کنگره دوقطبی ایالات متحده پیشرفت چندانی در این زمینه نداشته است.
کاخ سفید در ماه اکتبر با یک دستور اجرایی جدید، به دنبال کاهش خطرات هوش مصنوعی برای مصرفکنندگان، کارگران و گروههای اقلیت و در عین حال تقویت امنیت ملی بود.
مانند دیگر دولتها در سراسر جهان، مقامات چینی و روسی به دنبال استفاده گسترده از ابزارهای هوش مصنوعی برای اهداف مختلف هستند.
ماه گذشته، شرکت مایکروسافت اعلام کرد که پرده از فعالیت هکرهایی از هر دو کشور در حال استفاده از نرمافزار «اوپن اِیآی» برای مقاصد جاسوسی برداشته است.
رادیو فردا
سالها پیش زمانی که دادگاههای شهرام جزایری و سالها بعد دادگاههای مه آفرید امیرخسروی برگزار میشد، مردم مشتاقانه نتایج را دنبال میکردند، اما در سالهای اخیر موضوع فساد به یک خبر پرتکرار تبدیل شده و حتی ارزش خبری خود را در سطوح پایین با رقمهای کم از دست داده است. در حال حاضر هر ساله شاهد بروز چندین فقره پرونده فساد در ابعاد فساد پرونده مه آفرید امیرخسروی هستیم.
سال ۱۴۰۲ از این منظر سال نسبتا پر فسادی بود. پرونده فساد چای دبش به تنهایی بار چندین پرونده فساد کوچک را به دوش کشید و یک تنه مرزهای عددی فساد در کشور را جابه جا کرد.
رویداد ۲۴ در این گزارش چهار پرونده فسادی را که سال ۱۴۰۲ رسانهای شده، بازگو میکند.
فساد واردات نهادههای دامی - اردیبهشت ۱۴۰۲
اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ رئیس قوه قضائیه با اشاره به بررسی پروندههای فساد اقتصادی اعلام کرد: برای نمونه در یک فقره در نتیجه یک ارتباطات ناصحیح با یک شرکت، برای واردات میلیونها تن نهاده دامی، بیش از هزار میلیارد تومان از مردم دریافت شده بود، اما کالایی وارد کشور نشده بود.
بیشتر بخوانید: ماجرای فساد ۱۱۰۰ میلیارد تومانی وزیر سابق کشاورزی چیست؟ /وزیر دستور فروش کالاهایی را داد که اصلاً خریداری و وارد کشور نشده بود
بعدا مشخص شد در این پرونده، پای وزیر جهاد کشاورزی سابق هم در میان بوده است. سید جواد ساداتی نژاد در پرونده فساد نهادههای دامی به چندین عنوان از جمله اخلال در نظام اقتصادی، توزیعی و تولیدی و صادر کردن کوتاژ جعلی برای شرکتی به نام آریو تجارت سهیل متهم شده است.
در این پرونده، مجوز انحصاری و رانتی واردات نهادههای دامی به شرکت آریو تجارت سهیل داده شده، اما نهادهای وارد کشور نشده. این در حالی است که وزیر وفت جهاد کشاورزی نه تنها این شرکت را توبیخ نکرده بلکه زمینه را برای دریافت بیش از هزار میلیارد تومان از بیت المال را با صادر کردن دادههای جعلی فراهم کرده است.
فساد چای دبش - آذر ۱۴۰۲
آذر ماه ۱۴۰۲ سازمان بازرسی کل کشور از یکی از بزرگترین فسادهای تاریخ ایران پرده برداشته که همه رکوردهای سابق را جابجا کرده است. میزان فساد چای دبش برابر ۳.۴ میلیارد دلار یا معادل ریالی آن یعنی ۱۴۰ هزار میلیارد تومان اعلام شده است.
ماجرا از جایی آغاز میشد که شرکت کشت و صنعت چای دبش برای واردات چای درجه یک هندی ثبت سفارش کرده و ارز نیمایی دریافت کرده بود؛ در حالیکه چای درجه دو کنیایی را وارد کشور کرده بود. این همان چایی بوده است که تحت عنوان کشت فراسرزمینی انجام میداد. طبق قانون کشت فراسرزمینی باید به دیگر کشورها صادر میشد، اما این کشت به کشور وارد میشد. اینجا همان سناریو تکراری ارز رانتی را مشاده میکنیم که چندین میلیارد به اقتصاد کشور تا همینجا ضرر زده است.
از سوی دیگر شرکت چای دبش، مقادیز زیادی چای سنواتی غیر قابل شرب را به دبی صادر کرده و بعد از مخلوط کردن با چای خارجی درجه سه، تحت عنوان چای خارجی درجه یک وارد کشور کرده است. بخش دیگر این فساد مربوط به مجوزها و ارزهای دولتی است که بابت واردات ماشین آلات دریافت کرده، اما هیچ ماشین آلاتی به کشور وارد نشده است. مجموع ارزهای دولتی دریافت شده توسط شرکت چای دبش وارد بازار آزاد شده و به قیمت دلار آزاد به فروش رسیده است.
فساد لاستیک- دی ۱۴۰۲
سال ۹۸، در دوره مدیریت «علیرضا پیمانپاک» مدیرعامل وقت شرکت «مدیریت زنجیره تامین رضوی» وابسته به آستان قدس، ۸٠ میلیون دلار ارز دولتی را در قالب قراردادی در اختیار «محمد ذوالفقاری» گذاشت تا ۲٠٠ هزار حلقه لاستیک وارد کند. پس از آنکه «ذوالفقاری» به ۲۲ میلیون دلار از تعهدات خود عمل نکرد و لاستیک را به شرکت زنجیره رضوی تحویل نداده، این شرکت از او شکایت کرد و پرونده قضایی مربوطه تشکیل شده است.
کوروش کمپانی- بهمن ۱۴۰۲
شرکتی به نام کوروش کمپانی با ادعای پیش فروش ۲۰ میلیون تومانی آیفون ۱۳، مقادیر زیادی پول از شهروندان گرفت و مدیران این شرکت بعد از جمع آوری پول ها، متواری شدند. سندی در فضای مجازی از سوی مال باختگان منتشر شده که نشان میدهد این شرکت مبلغی حدود دو هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان بدهی به مردم دارد.
برخی رسانهها رقم بدهی شرکت کوروش کمپانی را بین ۵۰۰ تا سه هزار میلیارد تومان گمانهزنی کردهاند.
رویداد۲۴ / سعید شمس
اقتصاد ایران در دوران تحریم، اتصالش به بازارهای اقتصادی جهانی را تقریبا به طور کامل از دست داده است. درحالی که سال گذشته به نظر میرسید ایران در تلاش برای از سرگیری رابطه با کشورهای همسایه خلیج فارس و حل بحران هستهای با غرب است، حمله اسرائیل به غزه اوضاع منطقه را یکبار دیگر با تردید و تنش روبه رو کرد و گشایشی در روابط خارجی ایران حاصل نشد. قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه در گفتگو با رویداد۲۴ موانع تجارت منطقهای ایران را توضیح داده و معتقد است، حل مساله هستهای را تنها راه رشد اقتصادی میداند.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
زمینه گسترش مناسبات اقتصادی با عربستان فراهم نیست
* ایران و عربستان هنوز در مرحله برقراری روابط دیپلماتیکاند و اتفاقی بیش از این رخ نداده است با شرایطی که ایران دارد، زمینههای گسترش مناسبات اقتصادی با سعودیها مهیا نیست. سیاست بانکی عربستان تغییری نکرده است. عربستان هدفهای بزرگی را دنبال میکند و به همین دلیل بازار ایران برای آنها جذاب نیست. از طرفی ایران فرصتهای چندانی برای مناسبات اقتصادی با عربستان ندارد.
امارات نفت ایران را به اسم خودش یا با واسطه میفروشد
* امارات از تحریم ایران سود زیادی در حوزه صادرات مجدد برده است. امارات نفت ایران را به عنوان نفت امارات یا با واسطه میفروشد. وضعیت رابطه امارات و ایران با دیگر همسایهها کاملا متفاوت است. امارات بازاری سنتی ایران است. البته اماراتیها هم از تحریم ما بهرهبرداری زیادی میکنند. خیلی از کالاهایی که امکان ارسال مستقیم به کشور ما ندارند، از طریق امارات به ایران ارسال میشوند.
*رابطه با عراق ثبات ندارد. یعنی خیلی از مسائل شان هنوز حل نشده است. همچنین رابطه عراق با آمریکا و به طور مشخص حضور نیروهای آمریکایی در این کشور باعث میشود ایران نتواند اعتماد ۱۰۰ درصدی به آنها داشته باشد. مسائلی، چون کردها در شمال عراق و مناسبات اهل سنت با دولت فعلی عراق و البته عواقب و آثاری که از جنگ هشت ساله همچنان باقی مانده ، روابط ایران و عراق را معلق نگه داشته است.
بازار ایران برای همسایهها جذاب نیست
* تحریمها، عدم عضویت در کنوانسیونهای افای تی اف و نگاه تقابلی با غرب، توسعه و رشد اقتصادی را معطل کرده است. از طرفی کالاهای تولیدی ایران کیفیت لازم برای صادرات به منطقه را ندارند و به همین دلیل نمیتواند در داد و ستد منطقهای وارد رقابت جدی شوند. شرح این شرایط موید این است که اساسا بازار ایران برای همسایهها بازار کوچکی است و به همین دلیل طبیعی است که صادرات ایران حتی با صادرات کشورهای منطقه هم قابل مقایسه نیست، چه برسد به کشورهای توسعه یافته.
* نظام حکمرانی ایران در حالی اصرار به تداوم شیوه فعلی و نگاه تنازعی به غرب دارد که موانع یک دهه اخیر در برابر اقتصاد ایران آشکار و انکارنشدنی است. نه تنها ساختار اقتصادی در ایران، بلکه سیاست، جامعه و فرهنگ هم تحت تاثیر این موانع قرار گرفته اند. ب
* با بن بست عمیقی در همه امور مواجهیم. «تجدیدنظر جدی در سیاست کلی» امری است که به هیچ وجه نباید به آن بیتفاوت بود. هرچند که مشاهدات و نوع اداره کشور، متاسفانه مردم را به این نتیجه تلخ رسانده که سیاستمداران هیچ تصمیمی برای تغییر در نوع تصمیمگیری خود ندارند.
فرامرز اصلانی، آهنگساز، ترانهسرا و خواننده ایرانی در ۶۹ سالگی در مریلند آمریکا درگذشت.
صفحه رسمی اینستاگرام فرامرز اصلانی با اعلام خبر درگذشت این خواننده نوشت: «در شامگاه روز اول فروردین ۱۴۰۳، ۲۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی، سرطانی جانسوز فرامرز اصلانی، شاعر، خواننده، آهنگساز، روزنامهنگار، و یک انسان خوب را، همراه با نسیم نوروزی، با بدرودی همیشگی، با خود برد، در حالی که دستانش در دستان عزیزانش بود.»
مرجان اصلانی، همسر این هنرمند نامدار، نیز با انتشار یادداشتی در اینستاگرام در مورد آقای اصلانی نوشته است:
در شامگاه روز اول فروردین ۱۴۰۳، ۲۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی، سرطانی جانسوز فرامرز اصلانی، شاعر، خواننده، آهنگساز، روزنامهنگار، و یک انسان خوب را، همراه با نسیم نوروزی، با بدرودی همیشگی، با خود برد، در حالی که دستانش در دستان عزیزانش بود.
فرامرز ما را برای همیشه تنها گذشت و از میان ما رفت، شاید برای سرودن ترانهای دیگر!
عشق من، تو فراتر از یک فرد، یک شریک یا یک هنرمند افسانهای بودی؛ تو “مهراب” من بودی. بودن تو تنها برای من، خانواده و یا عزیزانت نبود، تو خويشاوند ملت ایران بودی، از میهنی که با تمام وجودت دوست داشتی، از فرهنگی که همیشه با افتخار از آن حرف میزدی، و زبان فارسی که همواره با اشتیاق و با یکدندگی از آن حفاظت میکردی، تو همیشه وابسته به همه اینها بودی ....
در ۲۴ سالگی هموندی ما، زندگیمان پر بود از خنده، از عشق و از قصههای فراموش نشدنی. همراهی ما با هم، چه مثل دوست و چه مانند شریک زندگی، همهاش برای من سراسر شادی بود.
امروز قلبم هزار تکهاست، من بینفس ماندهام، اما دلخوشی من در این است که از این پس هم مثل همیشه، ولی این بار در خیال من، باز هم دست در دست هم داریم و باز هم تو هستی که مرا در تاریکی هدایت خواهی کرد.
من از همیشه تو را دوست داشتم، من همیشه تو را دوست خواهم داشت، تا ابد و تا آن روزی که دوباره با هم باشیم ...
فرامرز ما، هنرمندی جهانی و کم نظیر، و انسانی شاید کمنظیر، از میان دوستدارانش، که شاید فراتر از مرز و بوم ایران رفته است، ولی باور دارم که در روح و روان و خاطره ملتی که با عشق و برای عشق زنده است، در زمان و یادها زنده خواهد ماند.
مرجان اصلانی مریلند- ۲۰ مارس ۲۰۲۴
آقای اصلانی میانه اسفند سال ۱۴۰۲ از ابتلای خود به سرطان خبر داد و گفته بود، تلاش میکند ضمن حفظ روحیه به درمان این بیماری بپردازد.
فرامرز اصلانی ۲۲ تیر ۱۳۳۳ در تهران به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو به موسیقی علاقه داشتند. مادر او صدای زیبایی داشت. پدرش نوازنده تار و سهتار بود. خانه آنها مهمان اهالی هنر و موسیقی مانند پرویز یاحقی، برادران ملک، علی تجویدی، رحیم معینی کرمانشاهی، رهی معیری و غلامحسین بنان بود.
فرامرز اصلانی پس از پایان دبیرستان به انگلستان رفت. در دانشگاه لندن به تحصیل در رشتهٔ روزنامهنگاری پرداخت. پس از پایان تحصیلات به روزنامهنگاری پرداخت و نوشتههای بسیاری را به زبانهای انگلیسی و فارسی منتشر کرد. در سال ۱۹۷۵ به ایران بازگشت و فعالیت خود را در یکی از روزنامههای انگلیسیزبان به نام تهران ژورنال (Tehran Journal) وابسته به مؤسسه اطلاعات آغاز کرد.
او در شبی که مهمان پری زنگنه بود، ترانه آهوی وحشی را نواخت. این ترانه مورد توجه دیگر مهمان آن جمع قرار گرفت که رئیس کمپانی سیبیاس رکوردز اینترنشنال در تهران بود. این آشنایی به انتشار نخستین مجموعه آثار موسیقی فرامرز اصلانی با نام دلمشغولیها انجامید که به سرعت توانست جزو پرفروشترین آثار موسیقی در آن سال قرار گیرد.
فرامرز اصلانی پس از انقلاب ۱۳۵۷، به همراه خانوادهاش به بریتانیا کرد و در آن کشور بهطور همزمان فعالیتهای رسانهای و موسیقایی را پی گرفت. در سال ۱۹۹۷ به لسآنجلس رفت. فرامرز اصلانی دو دختر به نامهای فدرا و رکسانا دارد که آنها نیز مانند پدر در زمینه موسیقی فعالیت میکنند.
از مهمترین آثار اصلانی که در ایران هم به شهرت فراوانی رسید آلبومهای دلمشغولیها و روزهای ترانه و اندوه بودند. این آلبومها در ایران اجازه پخش ندارند. اما برخی آهنگهای او از جمله آهوی وحشی با شعری از حافظ بارها در ایران از رادیو پخش شدهاند.
فرامرز اصلانی در نوروز ۱۴۰۲: آرزو میکنم شادی و آزادی به ایران برگردد
متن کامل
گزارش هیئت حقیقتیاب مستقل بینالمللی سازمان ملل متحد
در مورد جمهوری اسلامی ایران
ترجمه: ن. نوری زاده
NOURIZADEH.N@GMAIL.COM
Advance edited version
A/HRC/55/67
Human Rights Council
Fifty-fifth session
26 February–5 April 2024
Agenda item 4
Human rights situations that require the Council’s attention
گزارش حاضر بر اساس قطعنامۀ S ۳۵/۱ ارائه شده به شورای حقوق بشر تهیه گردیده است که شامل یافتههای هیئت حقیقتیاب بینالمللی مستقل و بر اساس قوانین بینالمللی در مورد جنایات (مقامات) جمهوری اسلامی (در اعتراضات مسالمت آمیز جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی) میباشد. این جنایات ممکن است طبق قوانین بینالمللی، جنایات علیه بشریت و قابل پیگیری باشد. در این گزارش هیئت حقیقتیاب بینالمللی مستقل، یافتههای خود را در مورد اعتراضاتی را که در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تحت عنوان “زن، زندگی، آزادی” در ایران رخ داد، شرح میدهد، اعتراضاتی که از سوی مردم ایران بویژه زنان، دختران و جوانان (در این تاریخ) آغاز گشت. شرح این یافتهها شامل مرگ ژینا مهسا امینی در هنگام بازداشت و سایر موارد نقض فاحش حقوق بشر علیه اعتراض کننده گان و سایرین از جمله کاربرد خشونت، بازداشت، رفتار خشونت آمیز و شکنجه در بازداشتگاهها، (قطع و محدودیت و کنترل) فضای دیجیتالی مرتبط با اعتراضات میباشد. این گزارش با ارزیابی مسئولیت مقامات دولت (جمهوری اسلامی) در قبال (جنایات) و تخلفات انجام گرفته شده و توصیههایی در مورد پاسخگویی و جبران خسارات، به پایان میرسد.
I – پیشگفتار
۱- شورای حقوق بشر در قطعنامه S-۳۵/۱ خود یک هیئت حقیقتیاب بینالمللی مستقل جهت تحقیق و بررسی کامل در مورد ادعای نقض حقوق بشر در ایران مرتبط با اعتراضات (جنبش زن، زندگی، آزادی) تعیین نمود. اعتراضاتی که از تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد و در آن (مردم) بویژه زنان، دختران، (جوانان) و کودکان در آن نقش اساسی داشتند. هیئت حقیقتیاب بینالمللی در این ماموریت میبایست حقایق و جزئیات ادعای نقض حقوق بشر را در این رابطه مشخص نماید، اسناد و مدارک نقضها و تخلفات آنرا گردآوری نماید، آنها را تجزیه و تحلیل کند و شواهد نقضها و تخلفات را بطور قانونی ضبط و حفظ نماید. بر اساس قطعنامه S-۳۵/۱ هیئت حقیقتیاب گزارش حاضر را برای پنجاه و پنجمین اجلاس شورا حقوق بشر (سازمان ملل متحد) و نیز گزارشی مبسوط (جهت مطالعه در) اتاق کنفرانس تهیه کرده است که در آن حقایق، تصمیمات قانونی و توصیهها شرح داده شده است.
۲- شورای حقوق بشر از دولت جمهوری اسلامی درخواست کرد که با هیئت حقیقتیاب بینالمللی مستقل همکاری کامل نماید، اجازۀ نامه دسترسی بدون مانع (به اسناد، شواهد، شاهدان و... در اطراف و اکناف کشور) صادر کند و نیز اطلاعات لازم و ضروری را در اختیار هیئت حقیقتیاب قرار دهد. هیئت حقیقتیاب بینالمللی مستقل از عدم همکاری دولت (جمهوری اسلامی) جهت دسترسی به اسناد و شواهد و نیز عدم ارائه اطلاعات و پاسخ به ۲۰ نامۀ ارسالی این هیئت تا تاریخ ۲ بهمن ۱۴۰۲، ابراز تاسف میکند. همچنین این هیئت ضمن اذعان تعامل با کمیته ویژه (کمیته ویژه که از سوی رئیسی تعیین شده بود) نسبت به بررسی ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ و عدم واکنش اعضای این کمیته اظهار تاسف مینماید.
۳- هیئت حقیقتیاب در ماموریت خود با محدودیتهای اعمال شده توسط دولت (جمهوری اسلامی) مانند ارتباطات اینترنت، تلفن ثابت، شبکههای تلفن همراه و نظارت الکترونیکی شدید، آزار و اذیت قربانیان و شاهدان و اعضای خانوادههای آنها در داخل و خارج از کشور روبرو شد. در نتیجه چنین اقداماتی، ترس و وحشت فراگیری میان مردم ایجاد شد تا آنان از ارتباط برقرار کردن با هیئت حقیقتیاب خودداری کنند.
۴- هیئت حقیقتیاب با این وجود توانست شواهد و مدارک کافی مبنی بر ارتکاب جنایات و نقض فاحش قوانین بینالمللی (از سوی دولت جمهوری اسلامی) را طبق اصول و قوانین بینالمللی اثبات نماید.
II- روش شناسی و چارچوب قانونی
۵- هیئت حقیقتیاب منابع و مراجع خود را در تیر ماه ۱۴۰۲ منتشر کرد.[۱] این هیئت تضمین نمود که اصول “آسیب نرسانید”، استقلال، بی طرفی، انصاف، شفافیت و صداقت را در تمام فعالیتهای خود کاملاً رعایت میکند.
۶- اطلاعات، اسناد و شواهد هیئت حقیقتیاب بر اساس قوانین، احکام، مقررات، سیاستها، بیانیهها، گزارشات رسمی، مدارک قضائی صادر شده از سوی مقامات قضائی ایران، مصاحبههای جامع همراه با جزئیات کامل با قربانیان و شاهدان، تصاویر پزشکی، اسناد و گزارشات مستقل، عکسها و فیلمهای تائید شده و تصاویر ماهوارهای گردآوری شده است.
۷- در مواردی هیئت حقیقتیاب ضمن در دست داشتن اطلاعات و منابع معتبر و قابل اعتماد از منابع ثانویه دیگری جهت تائید و اثبات مجدد منابع و اطلاعات خود استفاده کرده است. این منابع در واقع اطلاعاتی بودند که بوسیله نهادهای سازمان ملل متحد و سازمانهای حقوق بشر به این هیئت ارائه شده بود.
۸- هیئت حقیقتیاب به دلیل محدودیت زمان و دستیابی محدود به منابع، حوادث و رخدادهای (جنبش زن، زندگی، آزادی) را بر اساس اهمیت و شدت و ضعف ادعاهای (نقض حقوق بشر)، ماهیت نمادین (جنبش) و اطلاعات موجود رده بندی کرده است در نتیجه یافتههای ارائه شده جامع نمیباشند.
۹- هیئت حقیقتیاب با توجه به اطلاعات موجود، رویکرد خود را به وضعیت زنان، دختران، کودکان، و (جوانان) متمرکز ساخت. همچنین این هیئت تأثیر نقض حقوق قربانیان را با در نظر گرفتن هویتهای مشابه و تبعیض ساختاری بر اساس سن، جنس، جنسیت، گرایش جنسی، هویت جنسیتی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، عقاید سیاسی، مذهب یا عقیده، قومیت یا ملیت رده بندی کرد.
۱۰- هیئت حقیقتیاب در این گزارش مطابق رویه عمومی نهادهای تحقیقاتی سازمان ملل متحد از معیارهای “مستدل و معقول” جهت اثبات (موضوعات و قضایا) استفاده کرده است.
۱۱- هیئت حقیقتیاب در این گزارش در درجۀ نخست از قوانین بینالمللی حقوق بشر بمثابه چارچوب تحقیقاتی خود استفاده نمود و برای بررسی بیشتر، تعهدات دولت (جمهوری اسلامی) را نسبت به پیمانهای بینالمللی و قوانین عرفی در مورد جنایت علیه بشریت در نظر گرفته است. ناگفته نماند که این هیئت همچنین قوانین ایران را نیز مدّ نظر داشت.
۱۲- هیئت حقیقتیاب از کسانیکه با ارائه مطالب و تحلیلهای خود در تحقیقات هیئت مشارکت کردند، بویژه از قربانیان، شاهدان و خانوادههای آنان که برای ارائه گزارشات دست اول، خود را بخطر انداختند، تشکر میکند. این افراد نباید تحت هیچ شرایطی بدلیل همکاری با هیئت حقیقتیاب مورد تهدید، آزار و اذیت و انتقام گیری قرار گیرند.
III- پیشینه
۱۳- جنبش “زن، زندگی، آزادی” در ادامه تاریخ طولانی مبارزات و اعتراضات مردم به (نظام جمهوری اسلامی) به همت زنان و دختران مبارز آغاز گردید. تبعیض ریشه دار علیه زنان و دختران که به اجرای مقررات و قوانین حجاب اجباری منتهی گشت باعث گردید که زنان و دختران بطور عملی وارد میدان شوند. اعتراضات (مردم) بویژه زنان و دختران به دلیل بازداشت ژینا مهسا امینی دختر جوان کُرد به علت بد حجابی در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ که در تهران درگذشت آغاز شد و در سراسر کشور گسترش یافت. (به سخنی دیگر) نارضایتی گسترده، انبوه جمعیت زنان، دختران، مردان و جوانان را اعم از دختر و پسر با پیشینههای گوناگون قومی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی به اعتراض واداشت. دولت (جمهوری اسلامی) در واکنش به اعتراضات بی سابقه به رهبری زنان، دختران و جوانان دست خشونت مرگبار زد و باعث گردید که شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد هیئت حقیقت باب مستقل بینالمللی (را جهت تحقیق و بررسی تخلفات و جنایات) ایجاد کند.
۱۴- اعتراضات تحت عنوان جنبش “زن، زندگی، آزادی” مانند دیگر جنبشهای پیشین در جمهوری اسلامی با سرکوب وحشیانه توام با بخشیدن جرائم از سوی دولت روبرو شد. همانطور که در گزارش حاضر به تفصیل شرح داده شده است دولتمردان (حکومتی) معترضان را مورد تحقیر و توهین قرار دادند و از خشونتهای فیزیکی، روانی و جنسی، آزار و اذیتهای قضائی (احضار به دادگاهها) و سرانجام از قتل و کشتار دریغ نکردند. (قابل توجه است که) این اعتراضات سراسر مناطق روستائی کشور به ویژه مناطق اقلیت نشین را نیز دربر گرفت.
۱۵- هنگامی که اعتراضات خیابانی (بعد از سرکوب وحشیانه) تا حدی فروکش کرد، اثرات آن و سایر اشکال اعتراضی همراه با سرکوب دولتی همچنان ادامه داشت. این هیئت در گزارش حاضر، تحقیقات یکساله خود را در مورد اتهامات نقض حقوق بشر مرتبط با اعتراضات و پیشینه اقدامات شجاعانه مردم و مقاومت آنها در سراسر کشور را تشریح میکند.[۲]
IV- مرگ ژینا مهسا امینی در بازداشتگاه
۱۶- هیئت حقیقت یاب، اطلاعات، اسناد و شواهد بدست آمده در مورد مرگ خانم امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد و یا “پلیس امنیت اخلاقی” را بررسی و تحلیل کرد و به جزئیات آن پرداخت.
۱۷- هیئت حقیقتیاب در گزارش خود به وضوح مشخص کرد که در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ حوالی ساعت ۱۸:۳۰ خانم امینی هنگامیکه از ایستگاه متروی شهید حقانی تهران خارج شد توسط پلیس امنیت اخلاقی به اتهام بد حجابی دستگیر شد. پلیس امنیت اخلاقی خانم امینی را با یک وَن به بازداشتگاه وزراء منتقل کرد تا زیر نظر “کلاسهای بازآموزی” آموزش ببیند. او پس از گذشت ۲۶ دقیقه به زمین افتاد و ۳۰ دقیقه بعد به بیمارستان کسری منتقل شد. همان شب به پدر و مادر مهسا اطلاع دادند که دخترشان ” با تاخیر” به بیمارستان (کسری) آورده شده و ” پیش تر دچار مغزی” شده است. پدر مهسا که به او یکبار اجازۀ دیدن دخترشان در بیمارستان را داده بودند، آشکارا اعلام میکند که او در آنجا کبودی روی پاهای دخترش و لکههای خون در گوش او را دیده است. خانم امینی در ۲۵ شهریور فوت میکند و در ۲۶ شهریور جسد او به زادگاهش سقز منتقل میشود. در گواهی پزشکی و رسمی مرگ مهسا آمده است که او به “علل نامعلومی” فوت کرده است.
۱۸- هیئت حقیقتیاب به شیوۀ بازداشت خودسرانه خانم تاکید میکند و مرگ او را ناشی از قوانین و سیاستهای تبعیض آمیز (نظام جمهوری اسلامی) علیه زنان و دختران میداند که نمونۀ مشهود آن قانون حجاب اجباری است که طبق قوانین بینالمللی حقوق بشر مجاز و قانونی نمیباشد. این قوانین، مقررات و سیاستها اصول حقوق بشر مانند آزادی بیان، مذهب، عقیده و استقلال فردی زنان و دختران را آشکارا نقض کرده است. (بدون تردید) دستگیری خانم امینی که به مرگ (جان گداز) او منجر شد نقض حق آزادی (و زندگی ) او بود.
۱۹- فرض مسلم این است هنگامیکه فردی در بازداشتگاه مجروح میشود و یا فوت میکند مسئولیت جراحت و یا مرگ او به عهده دولت میباشد.
بر اساس شواهد موجود عوارض ناشی از عمل جراحی خانم امینی در دوران کودکی اش به هیچ وجه نمیتواند علت مرگ او باشد. هیئت حقیقتیاب دلایل متقن و مستدل در دست دارد که نشان میدهد مرگ مهسا امینی به دلایل دیگر از جمله ضربه وارده (با جسم سخت) از سوی پلیس امنیت در زمان بازداشت او رخداده است. این امر برای هیئت حقیقتیاب محرز میباشد. با توجه به شواهد و نمونههای خشونت آمیز پلیس امنیت اخلاقی در اجرای دستور العمل حجاب اجباری، این هیئت بدون تردید علت مرگ خانم امینی را خشونت فیزیکی دانسته و بر این اساس مقامات دولت جمهوری اسلامی را مسئول مرگ غیر قانونی و اخلاقی او میداند.
۲۰- هیئت حقیقتیاب در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که دولت (جمهوری اسلامی) نه تنها در مورد چنین مرگ غیر قانونی و اخلاقی به وظائف خود مبنی بر تحقیقات موثر، مستقل، کامل، بی طرفانه و شفاف عمل نکرده است بلکه قوانین بینالمللی حقوق بشر را نیز نقض کرده است. همچنین مقامات دولت (جمهوری اسلامی) بطور عمد اقداماتی را در جهت پنهان نگاه داشتن حقایق مرگ خانم امینی از خانوادۀ او و مردم بعمل آوردهاند و مهمتر از آن برای ساکت کردن خانوادۀ مهسا امینی و جلوگیری از پیگرد حقوقی آنان، به تهدید، آزار و اذیت و احضار به دادگاه روی آوردهاند. در این رابطه برخی از اعضای خانواده مهسا با بازداشت و زندانی خودسرانه مواجه شدند. صالح نیک بخت وکیل خانواده مهسا امینی و سه روزنامه نگار به نامهای نیلوفر حامدی، الهه محمدی و نازیلا معروفیان به جرم پوشش خبری درگذشت خانم امینی دستگیر و به زندان محکوم شدند.
V- جنبش اعتراضی که در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ آغاز گشت
۲۱- حق تجمعات مسالمت آمیز بنابر قوانین جمهوری اسلامی به شدت محدود میباشد. سازماندهی و شرکت در تجمعات مسالمت آمیز که سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را نقد میکنند، جرم محسوب میشود. مقامات دولت جمهوری اسلامی معترضان جنبش “زن، زندگی، آزادی” را “آشوبگر” و “عوامل دشمن” مینامند و در نتیجه اصول و قوانین دفاع از حقوق بشر مندرج در قوانین بینالمللی را تهدیدی جدی علیه نظم عمومی و امنیت ملی خود ارزیابی میکنند.[۳] در حالیکه قوانین بینالمللی حقوق بشر به اصولی در جهت بخطر نیفتادن امنیت ملی و نظم عمومی قائل است، اصولی که تجمعات مسالمت آمیز و بدون خشونت را مجاز میداند. هیئت حقیقتیاب به این واقعیت اذعان دارد که در اعتراضات (اخیر) نمونههایی از خشونت توسط معترضان صورت گرفته که به کشته و مجروح شدن نیروهای امنیتی منجر شده است. با این وجود هیئت حقیقتیاب بطور کلی بر این باور میباشد که اکثر تظاهرات اعتراضی مسالمت آمیز بوده است.
الف: توسل و استفاده از زور
۲۲- دولت جمهوری اسلامی هیچگونه ارقام دقیقی و یا اطلاعات تفکیک شدهای در مورد کشته و یا زخمی شدگان معترضان ارائه نداده است، اما اعلام کرده که در این اعتراضات بالغ بر ۷۵ مامور اجرائی قانون کشته و ۷۰۰۰ نیز مجروح شدهاند.[۴] یک آمار دقیق منتشر شده تعداد کشته شدگان را ۵۵۱ نفر تا تاریخ شهریور ماه ۱۴۰۲ برآورد کرده است که از این تعداد ۴۹ نفر زن و ۶۸ نفر کودک میباشند. این آمار تعداد مجروحین زن و مرد را یکسان آورده است. همچنین تعداد کشته شدگان در ۲۶ استان از ۳۱ استان ثبت شده است که بیشترین تعداد کشته شدگان در مناطق کم جمعیت به ویژه در استان سیستان و بلوچستان و مناطق کرد نشین (کردستان، کرمانشاه و بخشهائی از آذربایجان غربی) بوده است. در این آمار آمده است که تعداد کشته شدگان در روز هشتم مهرماه ۱۴۰۱ صد و چهار نفر میباشد که در پی برگزاری نماز جمعه در شهر زاهدان استان سیستان و بلوچستان رخ داد.
۲۳- هیئت حقیقت یاب، توسل به زور و خشونت از سوی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی را در سرکوب (وحشیانه) اعتراضات (مسالمت آمیز) در ۱۴ استان و در روزهای ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و ۳۰ آبان همین سال، صحه میگذارد.
۲۴- برای هیئت حقیقت یاب، کاربرد و استفادۀ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی (جمهوری اسلامی) از سلاحهای گرم مانند اسلحههای جنگی مرگبار، تفنگهای ساچمهای در به قتل رساندن بسیاری از معترضان را تائید میکند. همچنین برای این هیئت استفاده نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از سلاحهای طبقه بندی شده “کمتر کشنده” مانند سلاحهای سرد و پرتاب کننده (چاقو، قمه، سنگ و...) جهت سرکوب اعتراضات محرز میباشد.
بر اساس یک ابلاغیه رسمی مقامات قضائی تائید کردهاند که در جریان یک شب از اعتراض مردم، نیروهای فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی (فراجا)، نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و نیروهای بسیج با استفاده از سلاحهایی مانند MPS و AK-۴۷ (مسلسلهای خودکار و نیمه خودکار) و سلاحهای کمری تعداد ۳۰۰ گلوله واقعی و بیش از دو جین گلوله مشقی و در حدود ۳۰۰ گلوله پلاستیکی چند لایه و ۴۰ گلوله پلاستیکی به سوی مردم معترض شلیک کردهاند. این سند همچنین خاطر نشان میکند که نیروهای انتظامی، سپاه و بسیج از مواد شیمیائی و نارنجکهای دود زا برای سرکوب استفاده کردهاند.
۲۵- هیئت حقیقت یاب، استفاده نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از سلاحهای کشنده علیه معترضین، در شرایطی که اعتراضات آنان هیچ گونه خطر مرگ و یا جراحتی را تهدید نمیکرد، تائید میکند. اِعمال خشونت از سوی معترضین مانند پرتاب سنگ، سوزاندن لاستیک و یا ایجاد موانع در اجرای قانون، استفادۀ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از سلاحهای مرگبار را توجیه نمیکند. تظاهرات در مقابل یک ساختمان دولتی و یا یک پایگاه بسیج و سر دادن شعار و یا کمک به دیگران و یا رانندگی در نزدیکی مناطق اعتراضی ماهیتا اقدامات خشونت آمیز تلقی نمیشوند. (باید توجه داشت که) در واکنش به اینگونه اعتراضات مسالمت آمیز ماموران انتظامی و نیروهای امنیتی با شلیک گلولههای مرگبار بسیار از معترضین را کشته یا مجروح ساختند. هیئت حقیقتیاب با توجه به حوادث و اتفاقاتی که بررسی کرده است کاربرد و استفادۀ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از سلاحهای مرگبار را غیر قانونی و کشتن معترضین را اقدامی هدفمند و به منزله اعدامهای فراقانونی میداند.
۲۶- هیئت حقیقتیاب روش استفادۀ انواع سلاحهای مرگبار از سوی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را برای سرکوب و متفرقه کردن معترضین تشخیص داده است که بی رویه، بدون هدف و بی دلیل به سمت معترضین و حتی عابران شلیک شده است. سلاحهای مورد استفادۀ نیروهای سرکوب در این مورد تفنگهای ساچمهای و تفنگهائی سرپر فلزی و تفنگهای شکاری میباشند که نیروهای امنیتی بطور عمد بخشهای حیاتی معترضین و عابرین مانند صورت، سر، گردن و ناحیه تناسلی را مورد هدف قرار دادند. استفاده از سلاحهای ساچمهای و سر پر فلزی با کاربر بی رویه و خارج از کنترل به دلیل ایجاد خطرات آسیب پذیر جدی غیر قانونی میباشد.
۲۷- هیئت حقیقتیاب همچنین استفاده از سلاحهای “کمتر کشنده” را مورد بررسی قرار داد، اما دریافت که حتی استفاده از سلاحهای به اصطلاح کمتر کشنده، مانند گاز اشک آور یا ماشینهای آب پاش، به دلیل استفادۀ بی رویه علیه معترضان، به ویژه آنهایی که به طور مسالمت آمیز تظاهرات میکنند، نامتناسب میباشد. علاوه بر آن استفاده از گلولههای ساچمهای و لاستیکی از سوی نیروهای سرکوبگر خطراتی بهمراه داشت که منجر به صدمات جبران ناپذیر به چشمهای معترضین شد و برخی از آنان را کور ساخت. همچنین باید متذکر شد که بر اساس گزارشات شورای عالی حقوق بشر جمهوری اسلامی، معترضان خسارات فراوانی به اموال شخصی و اماکن عمومی و مذهبی وارد کردهاند.[۵] هیئت حقیقتیاب برخی از ادعاهای مذکور در مورد تخریب مادی از سوی معترضین را تائید میکند.
۲۸- هیئت حقیقت یاب، صدمات گسترده و دائمی که در نتیجه استفادۀ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از سلاحهای کشنده و “کمتر کشنده” علیه معترضین بکار رفته است و باعث گردیده که زندگی مصدومین و مجروحین بطور کلی تغییر کند را تائید مینماید. گزارشات پزشکی قانونی و پزشکان متخصص صدمات و آسیبهای وارده شدید به جمجمه، بافت مغز، اندامهای داخلی افراد که مورد اصابت گلوله قرار گرفتند را ثبت و تائید کردهاند.
۲۹- هیئت حقیقتیاب صدمات چشمی معترضان و عابران از جمله زنان و کودکان را که منجر به از دست دادن جزئی و یا کامل نابینائی آنان شده و بر سلامت روانی و جسمی آنان تاثیر گذاشته و همچنین باعث (عقب افتادگی) تحصیل کودکان و (جوانان و نوجوانان) شده است را تائید میکند. یک شاهد که بینائی یک چشم خود را در اعتراضات از دست داده بود به یاد میآورد که یکی از اعضای نیروهای امنیتی با تفنگ بادی پر شده از گلولههای (ریز) پلاستیکی از فاصلۀ یک متری به او شلیک کرد. این هیئت صدمات وارده به قربانیان را بمثابه “نشان دار” کردن و مجرم شناختن معترضین میداند. زیرا اصولا اعتراض علیه (نظام جمهوری اسلامی) جرم میباشد.
۳۰- هدف قرار دادن معترضین در جهت نشان دار کردن آنان بوسیله نیروهای امنیتی بر اساس جنسیت و قومیت انجام گرفته بود. (برای مثال) از طرفی زنی را تهدید کردند که اگر حجاب را رعایت نکند به سوی او شلیک میکنند و از طرف دیگر زنان و دختران را فاحشه خطاب میکردند و میگفتند که چیزی با عنوان “زن، زندگی، آزادی” وجود ندارد.
۳۱- فقدان مراقبتهای پزشکی و بهداشتی وضعیت معترضان بازداشت شده را بیش از پیش وخیم تر کرده بود. در برخی موارد نیروهای امنیتی از آمبولانس جهت حمل و نقل معترضان بازداشت شده استفاده میکردند. همچنین معترضان مجروح از رفتن به بیمارستانها که در قرق نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بود خودداری میکردند زیرا از سوی وزارت درمان و بهداشت به پرسنل پزشکی بیمارستانها بطور رسمی دستور داده شده بود نام افراد مجروح را به این وزارت خانه گزارش دهند. در این رابطه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، پزشکان و متخصصین که از دستور العملهای آنان پیروی نمیکردند را مورد آزار و اذیت قرار دادند و برخی از آنها را دستگیر کردند.
۳۲- هیئت حقیقتیاب به این نتیجه رسیده است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی معترضان مجروحی که جراحات جدی نداشتند و خطر مرگ آنها را تهدید نمیکرد را بطور عمد بقتل رساندهاند.
ب: دستگیری و بازداشت معترضان
۳۳- هیئت حقیقتیاب روشهای متعددی که نیروهای امنیتی “خودسر” بکار بردند تا طیف وسیعی از معترضان را به دلیل رفتارهای متعارف آنان مانند رقصیدن، شعار دادن، نوشتن شعار بر روی دیوارها، بوق زدن درون خودروها دستگیر و بازداشت کنند را تائید مینماید. نیروهای امنیتی همچنین اعضای خانواده معترضین بازداشت شده را همراه با وکلای آنان و نیز برخی از پرسنل پزشکی، معلمان، هنرمندان، ورزشکاران و افراد تاثیر گذار اجتماعی که با آنان ابراز همدردی و همبستگی کردند را دستگیر و بازداشت کردند. مقامات جمهوری اسلامی همچنین روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر که در پی کشف حقایق در مورد وضعیت معترضان بودند را دستگیر و زندانی کردند.
۳۴- هزاران زن، دختر، مرد، جوان و نوجوان در سراسر کشور دستگیر و زندانی شدند. دولت جمهوری اسلامی در بهمن ماه ۱۴۰۱بدون ارائه هیچگونه اطلاعات عمومی در مورد تعداد دستگیر شدگان اعلام کرد که ۲۲۰۰۰ نفر در ارتباط با اعتراضات مورد عفو قرار گرفتهاند.[۶] به گفته برخی از سازمانهای مدافع حقوق بشر تعداد افراد بازداشت شده در جریان اعتراضات ممکن است به ۶۰۰۰۰ نفر رسیده باشد. مقامات دولتی میانگین سن دستگیر شدگان را ۱۵ سال اعلام کردند.[۷]
۳۵- نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی به منظور دستگیری معترضین، حملات هدفمندی را به منازل، محل کار، مدارس، دانشگاههای آنها چه در جریان اعتراضات و چه پس از آن انجام دادند. این حملات و یورشها حتی در مراسم یادبود و یا تشیع جنازه معترضین کشته شده صورت گرفت. نیروهای امنیتی با استفاده از ابزارهای اطلاعاتی و نظارتی مانند دوربینهای نظارتی و پهباد معترضان را مورد شناسائی قرار دادند. همچنین تعداد قابل ملاحظهای از ماموران امنیتی در اطراف بیمارستانها حضور داشتند تا معترضان مجروح را که برای مراقبتهای پزشکی به بیمارستان رجوع میکردند را دستگیر کنند.
۳۶- برخی از ماموران لباس شخصی جمهوری اسلامی با زدن نقاب به چهره جهت شناخته نشدن بدون حکم قضائی معترضان را دستگیر میکردند و به بازداشتگاهها تحویل میدادند. در بازداشتگاهها دستگیر شدگان مورد خشونتهای فیزیکی، جنسیتی و کلامی قرار میگرفتند.
۳۷- زنان و دختران به طور خشونت آمیز توسط اعضای نیروهای انتظامی دستگیر شدند و در خلال انتقال به بازداشتگاهها با لمس اندام تناسلی آنان مورد آزار جنسی قرار گرفتند. بعضی از زنان و دختران به دلیل شرکت در اعتراضات (مسالمت آمیز) که با ابزارهای نظارتی (دوربین و پهباد) شناسائی شده بودند، در خانههایشان دستگیرشدند. زنان مدافع حقوق بشر و کسانیکه نقش برجستهای در تظاهرات اعتراضی داشتند دستگیر و یا به دادگاهها احضار شدند تا از شرکت آنان در تظاهرات جلوگیری شود.
۳۸- معترضان دستگیر شده را با چشمان بسته در خودروهای بدون شماره و نام و نشان و در بعضی مواقع به درون آمبولانس میانداختند و به بازداشتگاههای ناشناس میبردند. ماموران امنیتی همچنین بازداشت شدگان را در بسیاری از بازداشتگاهها از جمله بازداشتگاههای پلیس، بازداشتگاههای غیر رسمی مانند پادگانهای نظامی، اماکن ورزشی، خانهها و آپارتمانهای اَمن، ساختمانهای فرسوده و زیرزمینهای ساختمانهای متعلق به وزارت کشور زندانی میکردند. واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اسامی بازداشت شدگان را یا ثبت نمیکرد و یا با تاخیر طولانی و فقط پس از اعتراف گیری اجباری از آنها که حتی با رویههای کیفری ایران هم مغایرت داشت نامشان را ثبت میکرد.[۸]
۳۹- صدها جوان، نو جوان و کودک از جمله دختران را که برخی از آنها فقط ۱۰ سال داشتند دستگیر و همراه دستگیر شدگان بزرگسال در یک بازداشتگاه نگه میداشتند. برخی دیگر از این کودکان و نوجوانان را با هدف اصلاح و تربیت شدن به کانونهای “اصلاح و تربیت” و یا مراکز بهداشت روانی میفرستادند.
۴۰- در هیچیک از موارد یاد شده حقوق اولیه بازداشت شدگان از جمله دسترسی به وکیل حتی وکیل تائید شده [۹]از سوی قوه قضائیه نه تنها نادیده گرفته میشد بلکه حتی معرفی بدون تاخیر آنان به مراجع بی طرف قضائی هم رعایت نمیشد.
۴۱- مقامات جمهوری اسلامی معمولا بازداشت شدگان را در سلولهای انفرادی به مدت طولانی زندانی میکردند و از ابراز هر گونه اطلاعی به خانوادهها خودداری میکردند. در برخی موارد بازداشت شدگان را به مکانهای خارج از حمایت قانونی به عنوان ناپدید شدگان اجباری انتقال میدادند. هیئت حقیقتیاب مواردی را بررسی کرده است که بازداشت شدگان پس از پرداخت وثیقههای سنگین از سوی خانوادههایشان آزاد شدند.
ج: شکنجه، رفتار و مجازاتهای خشونت آمیز و تحقیر کننده غیر انسانی
۴۲- هیئت حقیقتیاب این واقعیت را مشخص نمود که مقامات دولتی جمهوری اسلامی بازداشت شدگان را جهت کسب اطلاعات، اعترافات، تحقیر، آزار اذیت و مجازات شکنجه کرده است. در نتیجه بسیاری از بازداشت شدگان که اغلب جوان بودند تحت وحشیانه تری انواع شکنجه، آنچه را که بازجویان از آنها درخواست کرده بودند، اعتراف کردند.
۴۳- انواع شکنجه و رفتارهای خشونت آمیز تحقیر کننده پس از دستگیری معترضین بلافاصله آغاز میشد و در خلال انتقال آنان به بازداشتگاهها و ندامتگاههایی که توسط سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و نیز سازمان زندانها اداره میشد، ادامه پیدا میکرد. دستگیر شدگان با چشم بند و یا سرپوش مورد آزار و اذیتهای مختلف جنسی، جسمی و روانی مانند ضرب و شتم، شلاق، سوزاندن، استفاده از شوک الکتریکی، انفصال از خدمت، ایجاد نگرانیهای شدید مورد شکنجه قرار گرفتهاند. به تعداد زیادی از بازداشت شوندگان از جمله کودکان و نوجوانان به زور مواد ناشناخته تزریق شده است. اکثر قربانیان گزارش دادهاند که با وجود جراحات ناشی از شکنجه به مراقبتهای پزشکی دسترسی نداشتند. زندانیان بطور سیستماتیک مورد آزارهای لفظی از جمله توهینهای جنسی یا الفاظ رکیک قومی و مذهبی قرار گرفتند. ماموران زندانها و بازداشتگاهها از انواع مختلف شکنجههای روانی و بد رفتاری از جمله سلولهای انفرادی یک شب تا چند هفته، تهدید به مرگ، تجاوز جنسی و آسیب رساندن به اعضای خانواده در مورد دستگیر شدگان استفاده میکردند. خشونت جنسی معمولا در بازداشتگاههای غیر رسمی و ناشناخته که توسط سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات اداره میشد، انجام میگردید.
۴۴- هیئت حقیقتیاب به این واقعیت پی برد که کودکان، نوجوانان و جوانانی که روزها و یا حتی هفتهها در بازداشتگاههای رسمی و غیر رسمی بسرمی بردند هیچ اطلاعی از علت بازداشت خود نداشتند و در آن مدت از تماس با خانوادۀ خود و یا وکیل محروم بودند. این افراد (نابالغ) مانند بزرگسالان تحت شکنجههای شدید جسمی، روانی و جنسی از جمله تجاوز جنسی قرار گرفتند.
۴۵- هیئت حقیقتیاب از مرگ چندین معترض در اثر شکنجه در بازداشتگاهها مطلع گردید. کسانی که با جراحت خود در بازداشتگاهها زنده ماندند به دلیل ترس از انتقام و محروم شدن از مراقبتهای اولیه پزشکی موضوع شکنجه را گزارش نمیکردند. اما برخی از آنان پس از آزادی و خارج شدن از کشور ضمن بیان انواع شکنجه در بازداشتگاهها، تحت مراقبتهای پزشکی و روانی ناشی از شکنجه قرار گرفتند.
۱: خشونتهای جنسی و جنسیتی
۴۶- هیئت حقیقتیاب رفتارهای خشونت آمیز جنسی و جنسیتی که توسط مقامات دولتی و ماموران امنیتی در بازداشتگاهها انجام شده است را تایید میکند. چنین رفتارهای خشونت آمیز از طریق تجاوز جنسی بوسیله اشیاء، تهدید، شوک الکتریکی به دستگاه تناسلی، برهنگی اجباری، لمس کردن و دیگر اشکال خشونتهای جنسی نسبت به زنان، دختران، مردان، جوانان و کودکان، افراد دگر جنس گرا و ترا جنسیتی که در ارتباط با اعتراضات دستگیر شده بودند اِعمال شده است.
۴۷- در آبانماه ۱۴۰۱ یک زن معترض را نیروهای امنیتی در استان کرمانشاه دستگیر کرده و به یکی از بازداشتگاههای غیر رسمی ناشناخته منتقل میکنند تا در مورد نقش ادعائی او در اعتراضات بازجوئی شود. سپس او را به اتاق دیگری جهت “بازدید بدنی” میبرند. این زن در حال درآوردن لباسهای خود بود که یک مرد و یک زن مامور چادر بسر وارد میشوند و این زن را بزور کف زمین میخوابانند. مرد و زن چادر بسر در حالیکه او را نگه داشته بودند مامور مرد دیگری میآید و به او تجاوز میکند. بعد از آن نوبت مردی میرسد که این زن را مهار کرده بود.
۴۸- ماموران دولتی پس از کاربرد خشونت جنسی جهت مجازات معترضان همواره برای ترس و تحقیر زنان، مردان، و جوانان دختر و پسر و نیز افراد دگر جنس گرا و تراجنسیتی با برچسب زدنهای اجتماعی و فرهنگی ضمن تفریح باعث رنج و آزار آنان میشدند. خشونتهای جنسی و جنسیتی در بازداشتگاهها همراه با توهین علیه زنان معترض صورت میگرفت. ماموران امنیتی و اطلاعاتی به زنان معترض برچسبهای “فاحشه”، روسپی” که “مایل به برهنه شدن در انظار عمومی اند” و مروّج “فحشا” خطاب میکردند. در برخی موارد مقامات دولتی اِعمال خشونتهای جنسی و جنسیتی را به این دلیل که زنان و دختران زندانی خود “خواهان آزادی” هستند و مایلند که به آنها تجاوز شود، تجاوز میکردند. این هیئت کاربرد روشهای خشونت آمیز، تحقیر کننده و ظالمانه ماموران امنیتی و اطلاعاتی را که بر اساس جنسیت، تمایلات جنسی و هویت جنسی اعمال گردیده است را محکوم میکند.
۴۹- خشونت به ویژه خشونتهای جنسی و جنسیتی عواقب بسیار ناگوار و وخیمی را در سلامت روحی و جسمی معترضان از بند رسته بجای گذاشته است. اِعمال این گونه رفتارهای شرم آور نسبت به قربانیان اثرات مضاعف خواهد داشت زیرا نه تنها باعث اجرای قوانین تبعیض آمیز علیه آنان شده بلکه حتی رفتارهای متعارف آنها نیز جرم بوده است. در نتیجه، این عوامل سبب شده است که در مورد خشونت جنسی و جنسیتی کمتر گزارش شود.
۲- شرایط بازداشت
۵۰- هیئت حقیقتیاب وضعیت زنان، مردان، جوانان اعم از دختر و پسر را که در ارتباط با اعتراضات دستگیر و در بازداشتگاههای رسمی و غیر رسمی در سراسر کشور زندانی شدهاند بسیار وحشتناک یافته و رفتار غیر انسانی، خشونت آمیز و تحقیر کننده و در برخی موارد شکنجه نسبت به آنان را تصدیق مینماید.
۵۱- زندانیان در سلولهای پر جمعیت، غیر بهداشتی و بدون پتو و زیرانداز در زیر نور چراغهایی که ۲۴ ساعته روشن بود و یا در تاریکی مطلق نگهداری میشدند. اکثر افرادی که در جریان اعتراضات دستگیر شده بودند گزارش کردند که نه تنها به آنها آب و غذای ناکافی بدون کیفیت داده میشد بلکه از مراقبتهای پزشکی نیز برخوردار نبودند، فقط هرازگاهی و در شرایط بیماری وخیم داروهای اولیه دریافت میکردند.
ج: دادرسیها
۵۲- هیئت حقیقتیاب روشهای تعقیب و مجازات کسانیکه طبق قانون اساسی در تظاهرات مسالمت آمیز شرکت میکنند و یا با قوانین و سیاستهای دولت نسبت به اعمال تبعیض آمیز نسبت به زنان و دختران مانند رقصیدن و شادی کردن، سردادن شعار و انتشار پُست در رسانههای اجتماعی ابراز مخالفت قانونی میکنند را تصدیق میکند.
۵۳- دادگاههای کیفری و انقلاب، معترضان را به اتهامات واهی و مبهم مانند “تبلیغ علیه نظام”، “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور”، سازماندهی و عضویت در گروهها و یا جمعیتها به قصد تضعیف امنیت کشور”، “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی”، “توهین به رهبری” و “توهین به مقدسات” محکوم و مجازات میکنند.
۵۴- به دلیل اصول مبهم و نا مشخص در مورد حقوق شناخته شده (شهروندان) در قانون اساسی و یا در قانون مجازات اسلامی در مورد “توهین به اسلام” و یا شخصیتها و مقامات میباشد که چنین محکومیتهایی امکان پذیرشده است. این قوانین و مقررات قابل تفسیر و برداشتهایی است که با اصل قانون اساسی مغایرت دارد. مقامات دولتی معمولا با گفتن حقوق قانونی (شهروندان) به سرکوب مخالفان خود میپردازند.[۱۰] مجازات برخی از این جرایم اعدام، حبسهای طولانی یا صدور احکامی چون شلاق زدن میباشد که همان شکنجه است.
۵۵- هیئت حقیقتیاب با توجه به فقدان ساختار استقلال و بی طرفی قوه قضائیه دریافت که قضات دادگاههای کیفری و انقلاب نسبت به معترضان و مخالفان سیاسی بطور جانبدارانه قضاوت کرده و پیوسته شکایات مربوط به شکنجه و بدرفتاریها نسبت به آنان را بطور عمدی انکار میکنند. همچنین این قضات برای محکوم کردن معترضان و یا مخالفان سیاسی به اعترافاتی که از آنها زیر شکنجه گرفته شده است استناد میکنند. رسیدگی به پروندههای معترضان و مخالفان سیاسی در دادگاههای غیر علنی کوتاه مدت و عجولانه صورت میگیرد که نشان دهندۀ این واقعیت است که در دستگاه قوه قضائیه دادرسی عادلانه و بی طرف وجود ندارد.
۵۶- اظهارات افرادی که یا خود متهم شدهاند و یا دیگران را در رسانههای دولتی و وابسته متهم کردهاند از جمله ” اعترافات” ضبط شده از شش مرد که در ارتباط با اعتراضات دستگیر شده بودند و قبل از اعدام، اعترافات آنها در رسانههای دولتی پخش شد، نمونهای از این نوع میباشد. در بسیاری از موارد “اعترافات” محکومین اندکی پس از دستگیری زیر شکنجه و سایر بد رفتاریها ضبط میشود تا در محاکمات، قضات علیه آنان به این گونه اعترافات استناد کنند.
۵۷- اکثر افراد بازداشت شده در طول بازجوئیها به وکیل دسترسی نداشتند. کسانی هم که وکیل داشتند وکلای مستقلی نبودند که متهمی میخواستند. (وکلا از سوی قوه قضائیه دست چین و منصوب میشوند.)
هیئت حقیقتیاب همچنین به این واقعیت پی برد که تعداد وکلای منصوب شده از سوی رئیس قوه قضائیه در استانهای ویژه، ارتباط نزدیکی با مقامات قضائی دارند و در جهت خواسته آنان از موکل خود دفاع میکنند. در اینجا باید متذکر شد که برخی از معترضان پس از صدور حکم در مرحله تجدید نظر از وکلای مستقل برخوردار بودند.
۵۸- افرادی که تحت پیگرد قانونی قرار داشتند و بازداشت شدند در طول بازجوئیها از مفاد پرونده خود اطلاعی نداشتند و در نتیجه آنان از توانائی لازم برای دفاع از خود محروم بودند.[۱۱] در برخی موارد معترضان در دو دادگاه جداگانه محاکمه میشدند، یکبار در دادگاه کیفری و بار دیگر در دادگاه انقلاب.
۵۹- جلسات دادگاهها اغلب در پشت درهای بسته برگزار میشدند و اعضای خانواده و وکلای مستقل نیز از حضور در دادگاه منع شده بودند. تلاش دادگاهها از محاکمه معترضان جهت بازدارندگی دیگران به شرکت در اعتراضات بود. در بیشتر موارد دادگاه در یک جلسه چند دقیقهای و در غیاب شاهدان برگزار میشد.
۶۰- هیئت حقیقتیاب در تحقیقات خود دریافت که احکامی در جهت تعلیق پی گیریهای قانونی و احکام تعلیقی دیگری برای بازدارندگی افراد به شرکت در اعتراضات صادر شده بود. در ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ قوه قضائیه پیش شرط اعطای عفو دولتی را بر مبنای پذیرش جرم و ابراز پشیمانی متهمین اعلام کرد که نشان از نقض اصل برائت بود.[۱۲]
د: صدور حکم اعدام معترضان
۶۱- دولت جمهوری اسلامی هیچ اطلاعی در مورد تعداد احکام اعدام صادر شده معترضان ارائه نکرده است. این هیئت اطلاع موثقی دارد که دادگاهها تا دیماه سال ۱۴۰۲ حداقل ۲۸ حکم اعدام برای معترضان صادر کردهاند. از این تعداد ۹ جوان در ماه آذر سال ۱۴۰۱ و ماههای دی، اردیبهشت، آبان و دیماه سال ۱۴۰۲ اعدام شدند. در حالی که طبق گزارشات حداقل ۶ نفر دیگر منتظر اجرای حکم اعدام میباشند و برخی نیز در معرض خطر قریب الوقوع اعدام قرار دارند. مراحل قانونی اعدام ۹ جوان در یک روند حقوقی ناعادلانه بر خلاف حقوق بشر انجام گرفت. برخی دیگر از معترضین به دلیل جرائم رده پائین تر و جرائم تحت قوانین حمایت شده، محکوم شدند. یکی از نمونهها جواد روحی میباشد (که در جریان خیزش ۱۴۰۱) توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و از سوی دادگاه انقلاب (ساری) به اتهام “ارتداد” سه بار به اعدام محکوم گردید. اما قبل از مرگ او در بازداشتگاه به علت شکنجه در تاریخ ۹ شهریور ۱۴۰۲ حکم اعدام او لغو شد.
۶۲- هیئت حقیقتیاب این واقعیت را تائید میکند که به دلیل درخواست مکرر مقامات دولتی در تسریع محاکمات و اجرای احکام اعدام معترضان، نه تنها مراحل حقوقی دادرسی انجام نمیگرفت بلکه حتی محاکمات با سرعت و بسیار خلاصه برگزار و به اتمام میرسید تا جایی که بعد از چند هفته محکومین جرائم سنگین تر اعدام شدند.[۱۳] اعدام مجید رضا رهنورد با حکم دادگاه انقلاب (مشهد) در ۲۱ آذر ۱۴۰۱ به فاصله ۲۳ روز از زمان بازداشت او در ملاء عام اجرا شد. این دومین اعدام کسانی است که در ملاء عام بعد از وقفه دو ساله اعدام شدند. به همین ترتیب مهدی کرمی و سید محمد حسینی دو ماه پس از ارتکاب جنایت مورد ادعای قوه قضائیه اعدام شدند.
۶۳- دادگاهها با استناد به اعترافاتی که در زیر شکنجه از معترضان گرفته میشد و هیچ تحقیقی در مورد ارتکاب جرم آنان صورت نمیگرفت حکم (بعضا اعدام) صادر میکردند. (به عبارت دیگر) مقامات قضایی جمهوری اسلامی به اظهارات متهمان و یا وکلای آنان مبنی بر اینکه جرمی مرتکب نشدهاند و آنها در زیر شکنجه اعتراف کردهاند هیچ توجهی نمیکردند. در مواردی که موضوع شکنجه مطرح میشد مقامات قضایی بدون هیچ گونه تحقیق و یا بررسی موضوع حکم اعدام صادر میکردند.
۶۴- هیئت حقیقتیاب مشخص نمود که محسن شکاری، محمد رضا رهنورد، محمد مهدی کرمی، سید محمد حسینی، مجید کاظمی، سعید یعقوبی، صالح میرهاشمی، میلاد زهروند و محمد قبادلو بدون طی روند عادلانه دادرسی در چشم بهمزدنی اعدام شدند.
ه: اعضای خانواده
۶۵- مقامات دولتی اقدامات همه جانبه و هماهنگی را در جهت پنهان کردن حقایق کسانی که در جریان اعتراضات کشته شدند، بعمل آوردند و در این رابطه خانوادههای آنان را مجبور به سکوت نمودند. خانوادههای معترضین کشته شده پس از گفتگو با رسانهها در مورد قتل و یا مجروح شدن عزیزانشان و یا برگزاری مراسم یادبود و یا طرح شکایت رسمی به دادگاهها مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. این گونه آزار و اذیتها نیز قبل از مراسم سنتی عزاداری که در روزهای سوم و چهلم و روز تولد متوفی برگزار میشد، زمانیکه خانوادهها تلاش میکردند پیرامون مزار عزیزانشان گردهم آیند و سوگواری کنند، صورت میگرفت.
۶۶- مقامات امنیتی و اطلاعاتی، خانوادههای داغدار را تهدید میکردند که اگر سکوت نکنند و یا محدویتهای شدید برگزاری مراسم دفن و یا یادبود عزیزان از دست رفته شان را رعایت نکنند، اجساد عزیزانشان را در مکانهای ناشناس دفن خواهند کرد. همچنین خانوادهها تحت شدیدترین فشار از سوی مقامات امنیتی قرار میگرفتند تا عزیزان خود را به سرعت و بدن تشیع، شعار دادن و فقط با حضور افراد نزدیک خود دفن کنند. در بسیاری از موارد نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در مراسم خاکسپاری معترضان کشته شده حضور داشتند. همین نیروها با یورش به خانهها و یا قبرستانها اعضای خانوادۀ قربانیان و دیگر عزاداران را با خشونت هرچه تمامتر مجروح، دستگیر و بازداشت میکردند.
۶۷- در چندین مورد ماموران امنیتی و اطلاعاتی خانوادههای معترضان کشته شده را وادار میکردند تا”مصاحبه” کنند و یا اوراقی را مبنی بر اینکه عزیزانشان توسط “آشوبگران” و یا “گروههای مخالف” کشته شدهاند را امضاء کنند. همچنین مقامات دولتی اعضای خانوادههای معترضان کشته و یا بازداشت شده را برای بازجوئی به دادگاه احضار میکردند و با نسبت دادن آنها به ارتکاب جرائم مبهمی مانند به خطر انداختن امنیت کشور به زندان و شلاق محکوم میکردند. ماموران امنیتی برخی از اعضای خانوادۀ قربانیان را مورد آزار و اذیت قرار میدادند تا تصاویر و کلمات حک شده روی سنگ قبر عزیزانشان را پاک کنند. قبرهای قربانیان اعتراضات (مسالمت آمیز) نیز یا مورد آسیب قرار گرفته و یا تخریب شده است. هر گل واژهای که روی سنگ قبرها حکایت از جنبش “زن، زندگی، آزادی” داشته است بکلی محو نابود شده است.
VI- سرکوب هر پیوندی با اعتراضات و هر حمایتی با جنبش “زن، زندگی، آزادی”
الف: زنان و دخترانی که از قوانین حجاب اجباری سرپیچی میکنند
۶۸- از زمان مرگ خانم امینی، زنان و دختران به طور فزایندهای از قوانین و مقررات حجاب اجباری سرپیچی میکنند و با تبعیضهای جنسیتی که در قوانین (جمهوری اسلامی) وجود دارد شدیدا مخالفت میورزند.
هیئت حقیقتیاب به این واقعیت پی برد که از ماه آذر ۱۴۰۱ مقامات دولتی گامهای جدیدی در جهت تقویت و شدت بخشیدن اجرای قوانین و مقررات حجاب اجباری برداشته است که این اقدامات بر آزادیهای اساسی مانند آزادی بیان، مذهب، عقیده، استقلال زنان و دختران و دسترسی آنها به آموزش و بهداشت تاثیر بسزائی گذاشته است. همچنین یک سری فعالیتهای سازمان یافته مانند نظارت، ارعاب و تهدید، آزار و اذیت علیه زنان و دخترانی که قوانین و هنجارهای دولتی را آشکارا نادیده میگیرند و نیز افرادی که از آنها حمایت میکنند بویژه مردان را افزایش داده است.
۶۹- علیرغم انتشار گزارشاتی در ماه آذر سال ۱۴۰۱ مبنی بر اینکه گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی منحل شده است، سخنگوی فرماندهی انتظامات جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۴۰۱ از استقرار گشتهای پیاده و سواره (حجاب بانان) بمنظور تهدید زنان و دخترانی که قوانین حجاب اجباری را رعایت نمیکنند، خبر داد و تهدید کرد که این افراد را به “قوه قضاییه” معرفی خواهند شد. ماموران دولتی از جمله ماموران امنیتی و اطلاعاتی سپاه پاسداران و قوه قضاییه اکنون قوانین و مقررات حجاب اجباری را علیه زنان و دختران اجرا میکنند. طی سال گذشته مسئولیت اجرای قوانین و مقررات حجاب اجباری به افراد ویژه و بخش خصوصی گسترش یافته است. زیرا شبکه پیچیدهای از اقدامات قانونی بازدارنده و تنبیهی برای اجرا و تقویت رعایت حجاب اجباری ایجاد شده است.
۷۰- این اقدامات شامل ارائه لایحه حمایت از خانواده با ترویج فرهنگ عفاف و حجاب میباشد. این لایحه اقداماتی مانند: الف- افزایش مجازات برای کسانیکه از قوانین تعیین شده پیروی نمیکنند. ب- گسترش اختیارات اجرائی به نهادهای دولتی در سراسر کشور ج- افراد و بخش خصوصی را جهت انطباق با قوانین و اجرای آن مسئول بداند. ه- گسترش تفکیک جنسیتی در حوزههای گوناگون از جمله دانشگاهها، بیمارستانها، ادارات و فضای عمومی. گرچه لایحه عفاف و حجاب دستورالعمل نوع پوشش مردان را نیز تعیین کرده است اما بوضوح هدف این لایحه، نوع پوشش زنان میباشد که قوانین تبعیض آمیز را بیش از پیش شدت بخشیده است. علیرغم عدم تصویب لایحه حجاب و عفاف در مجلس به پلیس امنیت اخلاقی دستور داده شده است که منتظر تصویب نباشند و قانون عفاف و حجاب را اجراء کنند. مقامات دولتی جریمههایی نیز برای عدم رعایت حجاب اجباری تعیین و به اجرا گذاشتهاند. در همین ارتباط بسیاری از مشاغل از جمله کافهها، رستورانها، داروخانهها، مطبهای خصوصی پزشکان، آژانسهای مسافرتی و شرکتهای خصوصی بدلیل عدم اجرای قوانین و مقررات حجاب اجباری تعطیل شدهاند. اِعمال قوانین و مقررات حجاب اجباری بر زمینههای اجتماعی، اقتصادی زنان تاثیرات ناگواری گذاشته است. بویژه آنکه زنان به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری توان پرداخت جریمههای سنگین دولت را ندارند.
۷۱- در بالاترین سطوح تائید شده است که مقامات دولتی در ماه بهمن ۱۴۰۱ زنان و دختران را به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری از طریق دوربینهای مدار بسته اماکن عمومی شناسائی میکنند.[۱۴] مقامات دولتی به زنان و دخترانی که قوانین حجاب اجباری را زیر پا میگذارند هشدار دادند که با “محرومیتهای اجتماعی” روبرو خواهند شد. [۱۵]همچنین از سوی دادستان کل کشور به نیروهای پلیس امنیت اخلاقی و پلیس دستور داده شد که “با قاطعیت با زنان و دخترانی که حجاب از سر برمی دارند مقابله کنند.”[۱۶] زنانی که در هنگام رانندگی حجاب ندارند، پیامکهای هشدار گونه در مورد انواع مجازات مانند توقیف خودرو، جریمه، لغو کارت شناسایی، محرومیت از خدمات عمومی از جمله خدمات بانکی دریافت میکنند. در ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ سخنگوی پلیس اعلام کرد که از تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ پلیس ۹۹۱۱۷۶ پیامک هشدار دهنده برای زنانی که طبق تصویر برداری در خودروهایشان بی حجاب بودند، ارسال شده است. همچنین ۱۳۳۱۷۴ پیامک جهت توقیف احتمالی خودروها و ۲۰۰۰ پیامک در توقیف قطعی خودروها ارسال کرده و ۴۰۰۰ متهم را به قوۀ قضاییه معرفی نموده است. سخنگوی پلیس در بیانیه خود خاطر نشان کرد که پلیس تخلفات ۱۰۸۲۱۱ فروشگاه را در خصوص حجاب اجباری و ۳۰۱ نفر از فروشندگان متخلف را به مراجع قانونی گزارش کرده است.[۱۷] مقامات دولتی جمهوری اسلامی بوضوح به زنان و دختران هشدار دادند که در صورت تخطی از قوانین و مقررات حجاب اجباری از تحصیل و خدمات بهداشتی محروم میگردند.[۱۸] دختران دانشجو به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری از دانشگاهها، خوابگاهها اخراج و یا تعلیق شدهاند.[۱۹] در همین حال برخی از دانشجویان دختر تهدید شدند که یا از شرکت در امتحانات نهائی محروم میشوند و یا نمره صفر دریافت میکنند.[۲۰] در تاریخ مهرماه سال ۱۴۰۲ در استان مازندران پروانه پزشکی یک زن پزشک را به علت حضور بی حجاب او در مراسم اهدای جوائز عمومی لغو شد.[۲۱] علاوه بر این ورود دختران و زنان بی حجاب در دادگاهها ممنوع میباشد که این امر در تصمیم گیریهای عادلانه تاثیر بسزائی گذاشته است. یک برنامۀ تلفنی بوسیله نیروهای پلیس به نام “ناظر” ایجاد شده است تا ماموران پلیس اخلاقی و یا داوطلبان، زنان و دخترانی که حجاب اجباری را رعایت نمیکنند را به این مرکز گزارش دهند. مقامات دولتی پیش تر یک خط تلفن و یک سرویس پیام رسان برای مردم ایجاد کرده بودند تا آنان زنان و دختران متخلف را معرفی کنند.
۷۲- دستگیریهای خشونت آمیز با روشهای پیشین همچنان علیه زنان و دختران که از قوانین حجاب اجباری در اماکن عمومی سرپیچی میکنند، ادامه دارد. این هیئت دریافت که شکنجههای مورد تایید دولت و مجازاتهای غیرانسانی و تحقیرآمیز، مانند شلاق، شستن اجساد مردگان و فرستادن به مراکز روانپزشکی، همچنان به عنوان انواع مجازات اِعمال میشود.
۷۳- در تاریخ نهم مهرماه ۱۴۰۲ دختری بنام آرمیتا گراوند (۱۷ ساله) در پی درگیری با زنان “حجاب بان” در واگن مترو تهران بر اثر هل دادن خشونت آمیز بر زمین افتاد و به کما رفت (و پس از ۲۸ روز درگذشت). در تاریخ ششم آبانماه ۱۴۰۲ رسانههای وابسته به دولت اعلام کردند که بر زمین افتادن آرمیتا که منجر به مرگ او شد به دلیل اُفت فشار خون بوده است. این نوع اقدامات، یادآور مرگ خانم امینی (مهسا) میباشد که چگونه مقامات دولتی علت چنین مرگهائی از جمله مرگ گراوند را با دستگیر خبرنگارانی که این گونه رویدادها را پوشش میدادند، پنهان میکنند. آرمیتا گراوند به بیمارستان نظامی “فرج” در تهران منتقل شد و بنابر گزارشات موثق ماموران امنیتی و اطلاعاتی مانع از ملاقات والدین آرمیتا از دخترشان شدند. مقامات جمهوری اسلامی نه تنها فیلم داخل واگن مترو را نشان ندادند (تا مردم از چگونگی برخورد حجاب بان با آرمیتا مطلع شوند) بلکه حتی از انتشار گزارشات پزشکی او نیز جلوگیری کردند. بنابر گزارشات در جریان تشیع جنازۀ آرمیتا در تهران در تاریخ ۷ آبانماه ۱۴۰۲ ماموران امنیتی اطلاعاتی بسیاری در مراسم حضور داشتند و به آزار و اذیت عزاداران پرداختند. در این مراسم چندین زن از جمله نسرین ستوده وکیل برجسته و مدافع حقوق بشر به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری دستگیر شدند. برای هیئت حقیقتیاب محرز شده است که دولت جمهوری اسلامی در انجام تعهدات خود مبنی بر تحقیق علت مرگ خانم آرمیتا گراوند و پیگیری قضایی افراد مسئول مرگ او اعم از مقامات امنیتی دولتی و یا نهادهای غیر دولتی، کوتاهی کرده است. تحقیقات هیئت حقیقتیاب در مورد علل مرگ آرمیتا گراوند ادامه دارد.
ب: دانشجویان، استادان و معلمان
۷۴- دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاهها خواه بصورت فردی و خواه گروهی، پیشروان جریانات اعتراضی میباشند. اعتراضات در چند دانشگاه در تهران از تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ آغاز گشت. دانشجویان ۱۱۱ دانشگاه کلاسهای خود را به نشانه اعتراض تعطیل کردند. همچنین اعتراضات گستردهای در مدارس متوسطه به ویژه مدارس دخترانه براه افتاد. دانش آموزان مسافت بین خانه تا مدرسه را با رقص و آواز و خواندن سرودهای اعتراضی پیمودند.
۷۵- هیئت حقیقتیاب روشهای خشونت آمیز ماموران امنیتی و اطلاعاتی نسبت به دانشجویان مانند: قتل، دستگیری و بازداشت، شکنجه، بد رفتاری، تعلیق و اخراج از دانشگاه و خوابگاه، آزار و اذیت، ارعاب نظام مند را تایید میکند. بر اساس اطلاعات موثق دانشجویان ۳۰ استان از ۳۱ استان مورد ضرب و شتم، دستگیری و بازداشت قرار گرفتند. اکثریت این دستگیریها در استان تهران و مناطق اقلیت نشین قومی رخ داد.
هیئت حقیقتیاب همچنین ۸۱۷ مورد از دانشجویانی که در رابطه با اعتراضات از سوی ماموران امنیتی و اطلاعاتی دستگیر شدند از جمله دانشجویان دختر، و نیز دستگیریهای دست جمعی دانشجویان را تصدیق میکند.
۷۶- مدارس، دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویان مورد حمله و هجوم ماموران امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفت. در این حملات ماموران امنیتی با باتوم، تیزر، گاز اشک آور، شلیک گلولههای جنگی و مشقی به جان معترضان افتادند. نمونه چنین سرکوب وحشیانه، تظاهرات سازماندهی شده در دانشگاه صنعتی شریف در تهران در تاریخ ۱۰ مهرماه ۱۴۰۱ میباشد که نیروهای سپاه و بسیج و افراد لباس شخصی با تفنگهای ساچمهای، تفنگهای رنگ پاش، گاز اشک آور، گلولههای پلاستیکی از درب ورودی دانشگاه وارد شدند و شروع به تیراندازی کردند در این حمله وحشیانه عدهای زیادی از دانشجویان همراه با اعضای هیئت علمی دانشگاه مجروح و بازداشت شدند.
۷۷- در فروردین ۱۴۰۲ شورای ملی اتحادیههای دانشجویی گزارش داد که بیش از ۴۳۵ دانشجو در دانشگاههای سراسر کشور به دلیل شرکت در اعتراضات سراسری تعلیق و یا اخراج شدند. برخی دیگر از دانشجویان به علت انتقام گرفتن ماموران امنیتی از آنها دانشگاه را ترک کردند. در ماه مرداد ۱۴۰۲ یک کانال خبری دانشجوئی فهرستی از ۲۸۴۳ دانشجو را منتشر کرد که به دلیل نقش آنان در اعتراضات به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده بودند.
۷۸- تعداد بسیاری از معلمان مدارس و رهبران اتحادیه معلمان به دلیل ایفای نقش در اعتراضات به جرائم جدی علیه امنیت کشور متهم شدند.
هیئت حقیقتیاب روشهای تعلیق، اخراجهای غیر شفاف، بازنشستگیهای اجباری، کاهش دستمزد و سایر مجازاتها که از سوی دولت علیه معلمان و دانشگاهیانی که به دلیل مشارکت در اعتراضات و عدم رعایت قانون حجاب اجباری اعمال شده است را تصدیق میکند. بر اساس اطلاعات موثق مقامات دولتی جمهوری اسلامی[۲۲] اقداماتی را برای حفظ و استخدام اعضای آموزشی وفادار به نظام در مدارس و دانشگاهها را انجام داده است و در مقابل افرادی که در اتحادیهها و اصناف و سازمانهای (غیر انتفاعی) فعال بودند را از کادر آموزش حذف کرده است.
۷۹- در ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که در سال ۱۴۰۲ نزدیک به ۲۰۰۰۰ مدیر مدرسه به دلیل “تغییر ساختاری مدارس” تغییر کردهاند.[۲۳] در تاریخ هفتم آبانماه ۱۴۰۲ رسانههای ایران گزارش دادند که دانشگاهها در حال روند “تصفیه” حرکت میکنند که در نتیجه آن تعدادی از استادان دانشگاه اخراج خواهند شد. این روند تا تصفیههای نهائی ادامه خواهد داشت.[۲۴]
ج: وکیلان
۸۰- وکلای مدافعی که وکالت افرادی که در اعتراضات دستگیر و زندانی شدهاند را بعهده داشتند با اتهاماتی از نوع ابراز همبستگی و همدردی با متهمین روبرو شدند. به همین علت آنان ضمن احضار و بازجویی از سوی دستگاههای اطلاعاتی مورد تهدید، تعلیق پروانه وکالت، پی گرد قانونی، دستگیری و بازداشت و سایر بد رفتارهای قرار گرفتند.
۸۱- هیئت حقیقتیاب اقدام مقامات دولتی را نسبت به وکلا که برای دفاع از متهمین وکالت آنان را پذیرفتهاند و به دلیل شغل و حرفه خود موارد دستگیریها، بازداشتها، شکنجه، رفتارهای خشونت آمیزی که موکلهایشان دچار شده بودند در مصاحبه با رسانههای گروهی افشا کردند و به دلیل همکاری با معترضان دستگیر و زندانی شدهاند را تائید میکند. تعداد ۱۵۷ وکیل از ماه شهریور۱۴۰۲ به اشکال گوناگون تحت تعقیب قضایی و مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. از این تعداد ۵۷ نفر دستگیر و بازداشت شدند.
مقامات دولتی کانون وکلا را تحت فشارهای فزاینده قرار داده است تا اقدامات انضباطی علیه بسیاری از وکلای این کانون بعمل آورد. در همین رابطه دادگاههای انقلاب و جنائی برخی وکلا را از فعالیت در شغل و حرفۀ خود ممنوع کردهاند. همچنین مقامات دولتی جمهوری اسلامی اقدامات بیشتری جهت تضعیف استقلال کانون وکلا از طریق صدور پروانه وکالت از سوی قوۀ قضاییه بعمل آورده است.
۸۲- وکلائی که با هیئت حقیقتیاب مصاحبه کردهاند همواره نگرانی خود را در مورد تحت تعقیب قانونی قرار گرفتن از سوی قوه قضاییه ابراز کردهاند چندین وکیل به دلیل آزار و اذیتهای قضایی مجبور به ترک کشور شدند. دو وکیل زن در رابطه با شغل خود در دفاع از معترضان اندکی بعد از بازداشت جان باختند.
د: روزنامهنگاران
۸۳- هیئت حقیقتیاب بر این موضوع صحه میگذارد که مقامات دولتی جمهوری اسلامی بیش از ۱۰۰ روزنامه نگار و کارمند رسانههای گروهی را فقط به دلیل اینکه آنان یا اعتراضات را پوشش میدادند و یا به کاری تحقیقاتی در مورد آن میپرداختند و یا نظرات خود را راجع به اعتراضات بیان میکردند و یا صدای قربانیان را منعکس میکردند، تحت پیگرد قانونی قراردادند و بسیاری را دستگیر و زندانی نمودند. سازمانهای غیر دولتی دستگیری ۳۱ روزنامه نگار زن را در جریان اعتراضات گزارش کردند.
۸۴- هیئت حقیقتیاب همچنین ثابت نمود که مقامات دولتی روزنامه نگاران و کارمندان رسانههای گروهی خارج از کشور از جمله افرادی که در سرویس خبرگزاری بی بی سی، تلویزیون ایران نشنال، صدای آمریکا، ایران وایر و دویچه وله کار میکنند را مورد تهدید و اذیت و آزار قرار دادند. مقامات دولتی جمهوری اسلامی همچنین اعضای خانوادههای این روزنامه نگاران و کارکنان رسانهای را احضار، تهدید و در برخی موارد بازداشت کردند تا ظاهرا روزنامه نگاران و کارکنان رسانههای خبری خارج از کشور را تحت فشار قرار دهند تا از تهیه گزارش در مورد جمهوری اسلامی دست بکشند. در تاریخ ۲۷ مهرماه ۱۴۰۱ وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی سرویس خبرگزاری بخش فارسی بی بی سی و تلویزیون اینترنشنال را تحریم کرد و دارائیهای کارکنان این دو شبکه خبری را مسدود نمود. خبرگزاران همچنین مورد تهدید جدی از جمله تهدید جانی و امنیت شخصی قرار گرفتند تا جائیکه در برخی از کشورها منجر به دخالت پلیس شد. روزنامه نگاران و خبرنگاران زن با آزار و اذیت و توهینهای مضاعف در فضای مجازی (و واقعی) مواجه شدند.
ه: سایر گروههای مورد هدف
۸۵- هیئت حقیقتیاب به طیف وسیعی از گروههای دیگر پی برد که به دلیل حمایت از جنبش “زن، زندگی، آزادی” مورد هدف ماموران امنیتی قرار گرفتند. (برای مثال) در این مورد میتوان از مدافعان حقوق بشر، هنرمندان، ورزشکاران، افراد تاثیر گذار، افراد دو تابعیتی و اتباع خارجی نام برد. اسناد کامل این موضوع در اتاق کنفرانس موجود است.
و: هراس افکنی و اعمال خشونت آمیز علیه دانش آموزان/ مسمومیتهای مدارس
۸۶- در تاریخ نهم آذرماه ۱۴۰۱ دو ماه پس از آغاز اعتراضات سراسری، اولین حادثه مسمومیت در مدارس در شهر قم گزارش شد که در این حادثه ۱۸ دختر بچه از مدرسه فنی نور به دلیل مشکلات تنفسی، سرگیجه و حالت تهوع به بیمارستان منتقل شدند. در ماه بعد گزارش مسمومیتها در قم و سایر استانها ادامه پیدا کرد که اوج آن تا ماه اسفند ۱۴۰۱ بود[۲۵] و سپس در پائیز همان سال کاهش یافت. آخرین حادثه مسمومیت در مدارس در آبان ۱۴۰۲ اتفاق افتاد.[۲۶] مقامات دولتی اذعان کردند که این حوادث، هزاران دانش آموز بویژه دانش آموزان دختر را تحت تاثیر قرار داد.[۲۷]
۸۷- هیئت حقیقتیاب با توجه به اینکه مسمومیت دختران دانش آموز به دلیل شرکت آنان در اعتراضات سراسری و ایجاد ترس و مجازات آنان بویژه دختران دانش آموز و اعضای خانواده شان بود و مسمومیتها سازماندهی شده است به بررسی این رویداد پرداخت. منابع پزشکی و سایر منابع دیگر نشان داد گرچه این مسمومیتها علائم موقتی از چند ساعت تا چند روز بجا گذاشت اما نمیتوان عوارض طولانی مدت مسمومیتها را نادیده گرفت.
۸۸- هیئت حقیقتیاب بر اساس ارزیابی اطلاعاتی که بدست آورده بود و بررسی پاسخ مقامات دولتی به حادثه مسمومیتها در مدارس و نیز عدم تشخیص موادی که باعث مسمومیت دانش آموزان شد به این نتیجه رسید که این حادثه (بر خلاف گفتههای برخی از دولتمردان) نمیتواند کار دانش آموزان باشد.
۸۹- به دلیل توضیحات ضد و نقیض مقامات دولتی، عدم شفاف سازی در مورد مسمومیتها، برحذر داشتن خانوادههای قربانیان از دستیابی به اطلاعات، تناقض گوئی در اظهارات تحقیقاتی مسئولان دولتی که از طرفی علل مسمومیتها را “بمبهای بدبو”، نیتروژن، گاز اشک آور، اسپری فلفل ومواد گندیده در داخل و اطراف مدارس ذکر کردند و از طرف دیگر اشاره به “سمی نبودن” مواد مسمومیت دانش آموزان میکنند و در همان حال بطور رسمی اعلام میدارند که این رویداد “شایعه”[۲۸] و یا نتیجه “یک عمل هیستریک دست جمعی” نبوده است، نشان دهنده این واقعیت میباشد که مقامات دولتی این حادثه را جدی نگرفتهاند.
۹۰- هیئت حقیقتیاب احتمال میدهد که مسمومیتهای دانش آموزان مدارس با هدف هراس افکنی و یا تنبیه دختران دانش آموز که در جنبش “زن، زندگی، آزادی” شرکت کرده بودند و نیز از قوانین و مقررات حجاب اجباری سرپیچی نموده بودند، انجام گرفته است. این نتیجه گیری بر اساس زمان وقوع رویدادها و ماهیت بی سابقه و گستردۀ آن میباشد که بطور عمد دختران دانش آموز را مورد هدف قرار داده بود. در زمانی که موضوع حق برابری زنان و دختران در کانون گفتمان عمومی مطرح است بعید میباشد که مسمومیتهای مدارس آنهم در این مقیاس وسیع بدون دخالت دولت صورت گرفته باشد. هیئت حقیقتیاب بر این واقعیت واقف است که در این مورد حقوق برخورداری از آموزش، بهداشت و درمان بطور موثر از جانب دولت جمهوری اسلامی نقض شده است.
VII- وضعیت اقلیتهای قومی و مذهبی در ارتباط با اعتراضات
۹۱- مرگ خانم امینی طیف وسیع واکنشهای اعتراضی را در میان اقلیتهای قومی و مذهبی کشور برانگیخت. هویت کُردی مهسا و شعار کُردی “زن، زندگی، آزادی” بانگ خروشان گروههای قومی در سراسر کشور را بصدا درآورد و نارضایتیهای دیرینه آنها که برپایه تبعیضات ساختاری و به حاشیه راندن قانونی و عرفی بود را موجب شد.
۹۲- بلافاصله پس از تشیع جنازه مهسا امینی اعتراضات در زادگاهش سقز آغاز گشت و بدنبال آن به مناطق اقلیت نشین دیگر از جمله خوزستان، آذربایجان، کرمانشاه، کردستان، لرستان، ایلام و سیستان و بلوچستان گسترش یافت. از این مناطق زاهدان واقع در سیستان و بلوچستان، سنندج، سقز و مریوان در کردستان، مهاباد و آذربایجان غربی به کانونهای جنبش اعتراضی تبدیل شدند. با گذشت بیش از یکسال از آغاز اعتراضات مردم زاهدان هنوز بطور مرتب و پیوسته پس از برگزاری نماز جمعه به اعتراضات خود ادامه میدهند.
۹۳- هیئت حقیقتیاب به این واقعیت پی برد که اقلیتهای قومی و مذهبی بویژه کُردها و بلوچها که اکثریت جامعه سنی مذهب را تشکیل میدهند بطور نامتناسب تحت تاثیر واکنشهای مقامات جمهوری اسلامی قرار گرفتند زیرا در روزهای اولیه تظاهرات، دولت جنبش “زن، زندگی، آزادی” را بمثابه یک جنبش جدایی طلبانه معرفی کرد که هدفش خدشه دار کردن وحدت و یکپارچگی کشور است. در نتیجه گروههای تجزیه طلب را عامل جنبش خواند.
هیئت حقیقتیاب همچنین به این واقعیت آگاه است که مقامات دولتی بطور سیستماتیک علیه معترضان مناطق اقلیت نشین قومی از اتهاماتی مثل جدائی طلب استفاده میکنند بویژه در زمان بازداشت، آنها را بر اساس هویت قومی و مذهبی شان “تروریست” و آشوبگر” خطاب میکنند.
۹۴- ماموران امنیتی و اطلاعاتی سپاه با توجه به نسبت میزان جمعیت مناطق اقلیت نشین تعداد بسیاری از معترضان را در مناطق کُرد نشین مانند مهاباد، سنندج، جوانرود[۲۹] و پیرانشهر کشته و یا مجروح کردهاند.
۹۵- دولت جمهوری اسلامی برای سرکوب اعتراضات در مناطق اقلیت نشین به ویژه در استان سیستان و بلوچستان و مناطق کُرد نشین از سلاحهای جنگی و تجهیزات نظامی که ویژه نیروهای مسلح میباشد، استفاده کرده است.
۹۶- قتل عام مردم زاهدان در روز ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ که “جمعه خونین” نام گرفت نماد چنین کشتاری است. تجاوز به یک دختر بلوچ در شهر چابهار خشم مردم زاهدان را برانگیخت. مقامات دولتی به طور غیر عادی تعداد زیادی از نیروهای امنیتی مسلح را در ساختمانهای نزدیک به مصلای بزرگ زاهدان و میدانها و خیابانهای اطراف آن مستقر ساختند. تقریبا در هنگام برگزاری نماز جمعه نیروهای امنیتی از (پشت بام) پاسگاه پلیس که روبروی نمازگزاران واقع شده بود با تفنگهای جنگی (AK-۴۷) بسوی آنان شلیک کردند. بر اساس اطلاعات موثق تعداد ۱۰۳ نمازگزار در این حادثه کشته شدند و ۳۵۰ نفر مجروح گردیدند.
۹۷- هیئت حقیقتیاب دریافت که اقلیتهای قومی و مذهبی معترض در هنگام بازجوئی و مجازات تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفتند. زنان زندانی اقلیت نه تنها بدلیل هویت بلوچی و یا کُردی خود مورد تحقیر قرار میگرفتند بلکه با خشونت جنسی و جنسیتی از جمله تجاوزات جنسی روبرو میشدند.
۹۸- هیئت حقیقتیاب همچنین شدت تاثیر اعتراضات نسبت به اقلیتهای قومی و مذهبی را بررسی کرده است که میتوان تفصیل آنرا در اطاق کنفرانس مطالعه نمود.
VIII- اعتراضات و فضای مجازی
۹۹- در جریان اعتراضات (مسالمت آمیز) مقامات دولت جمهوری اسلامی محدودیتهائی برای اتصال به اینترنت جهت عدم دسترسی به اطلاعات و برنامههای رسانههای اجتماعی اِعمال کردند و نیز از نظارت و کنترل فضای مجازی برای اختلال و یا جلوگیری از گسترش اعتراضات استفاده نمودند.
۱۰۰- هیئت حقیقتیاب کاربرد روشهای قطع اینترنت و مسدود کردن پلتفرمهای رسانههای اجتماع و خدمات پیام رسانی را در زمان و مکانهای اعتراض از سوی مقامات جمهوری اسلامی، را تصدیق میکند. بر اساس اطلاعات موثق اختلالات اینترنتی با شروع اعتراضات در روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در مناطق اقلیت نشین آغاز گشت. اینترنت بطور کلی در جریان “جمعه خونین” در زاهدان قطع شد و سپس بطور سیستماتیک و در هنگام برگزاری نماز جمعه قطع و وصل میگردید. این اختلال در اینترنت در طول سال ۱۴۰۲ ادامه داشت.
۱۰۱- حتی اگر برای محدود کردن اینترنت دلایلی در جهت جلوگیری از تحریک به خشونت داشته باشد باید اذعان کرد که این محدودیتها با معیارهای قانونی و نیازمندیهای اساسی تطابق ندارد. قطع اینترنت در بخشهای وسیعی از کشور بویژه در چند منطقه در دورههای متفاوت به طور منظم صورت میگرفت. محدودیتها که با قطع کامل اینترنت همراه بود حتی برای دستیابی به یک هدف مشروع، ضرورتی نداشت. با توجه به محدود کردن یا قطع اینترنت بی رویه فعالیتهای اقتصادی وابسته به آن بویژه فعالیت اقتصادی زنان با مشکلات بسیاری روبرو گشت و نشان میداد که این محدودیتها و قطع و وصلها با احتیاجات اقتصادی مردم حتی برای رسیدن به یک هدف مشروع، متناسب نبوده است.
۱۰۲- ایجاد اینترنت ملی، باعث شده است که طیف گستردهای از نهادهای امنیتی برای کنترل فضای سایبری تلاش کنند و محتوای (سیاسی، فرهنگی) فضای مجازی را (مطابق خواستههای نظام) در اختیار گیرند.
۱۰۳- مقامات امنیتی، افرادی که مطالبی در رابطه با اعتراضات در پلاتفرمهای رسانهها مینویسند را تهدید، آزار و اذیت، احضار و دستگیر کردند. محتوای چنین مطالبی شامل پیامهای همبستگی با معترضان، گزارش تخلفات ماموران دولتی، تصاویر معترضانی که کشته یا مجروح شدند و درخواست کمکهای حقوق، پزشکی برای معترضان و خانوادۀ آنان میباشد. ماموران امنیتی محتوای شبکههای اجتماعی را بعنوان مدرک و اتهام جنائی مانند “تبلیغ علیه نظام”، “نشر اکاذیب” و “توهین به رهبری” علیه آنان استفاده میکنند. همچنین محتوای مندرج در اینساگرام شخصی افراد نیز در جریان دادرسها بمثابه مدارک اتهامات سنگین که مجازات اعدام در پی داشت، مورد استفاده قرار گرفت. لایحه حجاب و عفاف دولت نظرات انتقاد آنلاینی به حجاب اجباری را جرم عنوان کرده است.
۱۰۴- بنظر میرسید که اگر مامورین دولتی از خطای کمپینهای توهینآمیز، تحقیرکننده و آزار و اذیت آنلاین، به ویژه در مورد زنان و دیگران، از جمله جامعه دگرهم جنسی گرا به دلیل حمایت یا مشارکت آنها در اعتراضات، چشم پوشی کردهاند، آنان از وظایف خود در حفظ و تحقق حقوق آزادی بیان و حفظ حریم خصوصی افراد کوتاهی کردند.
IX- پاسخگوئی
الف: نقض اصول قوانین بین المللی
۱۰۵- هیئت حقیقتیاب با دلایل منطقی و موثقی که دارد بر این باور است که مقامات دولتی (از صدر تا ذیل) در مورد اعتراضاتی که از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ آغاز گشت مرتکب نقض فاحش اصول حقوق بشر شدهاند که شامل، اعمال شکنجه و رفتارهای خشونت آمیز، ایجاد عدم امنیت، نقض حق زندگی، نقض اصول آزادیهای فردی، نقض محاکمات عادلانه، نقض حق آزادی بیان، عقیده و مذهب، نقض حق برگزاری اجتماعات مسالمت آمیز، نقض حفظ حریم خصوصی، نقض حق تحصیل و کسب و کار میباشند.
۱۰۶- هیئت حقیقتیاب دریافته است که حق برابری و عدم تبعیض بر اساس جنسیت و جنسیتی، سن، مذهب یا عقیدهای از جمله عقیده سیاسی در جمهوری اسلامی نقض گردیده است. در این میان نقض حقوق زنان، کودکان و اقلیتهای قومی و مذهبی بسیار شدید میباشد.
۱۰۷- هیئت حقیقتیاب به این نتیجه رسیده است که مقامات جمهوری اسلامی یک سری اقدامات گسترده، مستمر و پایدار علیه حقوق زنان، دختران و افرادی که از برابری جنسیتی دفاع میکنند مرتکب شدهاند. این هیئت اقدامات دولت علیه زنان و دختران را بمثابه آزار و اذیت جنسیتی و نقض اساسی حقوق بشر ارزیابی میکند که در سرکوب اعتراضات به اوج خود رسیده بود.
هیئت حقیقتیاب در بررسی و تحقیقات خود دریافت که تبعیض علیه زنان و دختران، آزار جنسیتی و جدا سازی در این سیستم (جمهوری اسلامی) نهادینه شده است. زیرا زنان و دختران از حقوق گستردۀ اساسی خود مانند حق زندگی، حق رهائی از آزار و اذیت، حق آزادی بیان، حق آزادی مذهب، حق زندگی اجتماعی، حق اختیار بر بدن خود؛ حق استقلال، حق دسترسی به آموزش و حق دسترسی به مراقبتهای بهداشتی محروم میباشند. همچنین در اجرای سیاستهای نظام، ماموران امنیتی و اطلاعاتی دولت ضمن آزار و اذیت دائم نسبت به زنان و دختران، اشکال خشونت آمیز جنسی از جمله تجاوزات جنسی علیه زنان، دختران، و حتی مردانی که از مطالبات برابری جنسیتی و حقوق افراد دگر جنس گرا و ترا جنسیتی حمایت میکنند به منظور ساکت کردن، بازدارندگی و مجازات آنان اِعمال میکنند.
ماموران امنیتی دولت در اجرای قوانین و مقررات تبعیض آمیز راه و روشهای خشونت آمیزی چون: قتل، شکنجه، زندان، تجاوز جنسی و... بکار میبرند. در این میان زنان و دختران براساس عقاید مذهبی سیاسی، قومیت و پیشینههای اجتماعی، اقتصادی، گرایش جنسی و یا هویت جنسی مورد آزار و اذیتهای مضاعف قرار گرفتهاند.
ب: جرائم از نظر اصول حقوق بینالملل
۱۰۸- هیئت حقیقتیاب همچنین ثابت کرد که بسیاری از موارد نقض جدی حقوق بشر که در گزارش حاضر بیان کرده است بویژه در مورد جنایات قتل، حبس، شکنجه، تجاوزات جنسی و سایر اشکال خشونتهای جنسی، آزار و اذیت، ناپدید کردن اجباری افراد و نیز اَعمالی که به عنوان بخشی از اقدامات سیستماتیک علیه مردم غیر مسلح بویژه زنان و دختران و مدافعان حقوق بشر انجام گرفته است بمثابه جنایت علیه بشریت بشمار میرود.
هیئت حقیقتیاب همچنین به این نتیجه رسیده است که محرومیت حقوق اساسی قربانیان و ارتکاب چنین جرائم با هدف تبعیض آمیز جنسیتی صورت گرفته است که مصداق جنایت علیه بشریت میباشد.
هیئت حقیقتیاب این واقعیت را دریافته است که آزار و اذیت با تبعیضات قومی و مذهبی پیوند داشته است.
۱۰۹- هیئت حقیقتیاب در بررسی عناصر زمینهای لازم جهت یافتههای جنایات علیه بشریت در پرتو حقوق بینالمللی، بر این باور است که حمله علیه جمعیت غیرمسلح، همانطور که پیش تر بیان شد و بر اساس تعداد بسیار “گسترده” قربانیان، طیف وسیعی از مکانهایی که قربانیان در آنجا پیدا شدهاند به ویژه، روشهای مشابه و تکراری ارتکاب جرم در سراسر کشور، دریافته است که حمله و هجوم گسترده علیه مردم غیر مسلح دارای ماهیت سازمان یافته میباشد و نه تصادفی یا انفرادی. ارتکاب جنایت بوسیله ماموران امنیتی و اطلاعاتی دولت (جمهوری اسلامی) با پیروی از دستور العملها، هدایت، تشویق و تائید مقامات عالی رتبه نظام و اعضای ارشد نهادهای دولتی بطور سازمان یافته انجام گرفته است.
۱۱۰- هیئت حقیقتیاب دلایل محکم و موثقی دارد که نشان میدهد این گونه تخلفات و جنایات از سوی مامورین خواه به هدف ثبات و پیشبرد سیاستهای نظام بوده و یا خواه بوسیلۀ یک سازمان (سپاه) انجام گرفته باشد آنها از مجازات معاف میباشند. (به سخنی دیگر) عاملان جنایات مطمئن بودند که نه تنها از مجازات اَعمال جنایت کارانه خود معاف میباشند بلکه این جنایات را جهت ثبات و پیشبرد سیاستهای نظام انجام دادهاند.
هیئت حقیقتیاب با اطمینان اعلام میدارد که اقدامات جنایت کارانه انجام گرفته علیه مردم بی سلاح در اعتراضات طبق برنامه، سازماندهی شده و هدایت نهادهای مختلف نظام و با صرف سرمایه هنگفت دولتی انجام گرفته است.
ج: مسئولیتپذیری
۱۱۱- نهادهای مختلف امنیتی اطلاعاتی کشور خواه در لباس سازمانی و فرم و خواه با لباس شخصی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروهای انتظامی، بسیج، فرماندهی جمهوری اسلامی (فراجا) که شامل یگانهای ویژه میباشند با اقدامات خشونت آمیز و غیر ضروری نامناسب باعث کشتن و مجروح کردن (مردم بی سلاح) شدهاند.
۱۱۲- برخی از نیروها و نهادهای مختلف مانند وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، نیرویهای بسیج سپاه پاسداران، پلیس امنیت اخلاقی و ماموران فراجا در دستگیری و بازداشت دسته جمعی مردم شرکت داشتند. قربانیان اعتراضات از جمله کودکان، بازداشت، شکنجه و مورد خشونتهای جنسی و جنسیتی در بازداشتگاههای ناشناخته قرار گرفتند. بازداشتگاههای رسمی، شامل کلانتریها، بازداشتگاههای سازمان زندانها و ساختمانهائی که توسط نیروهای بسیج و سپاه اداره میگردد، میباشند.
۱۱۳- دادستانها و قضات در دادگاهها، به ویژه در دادگاههای انقلاب از اعترافاتی که در زیر شکنجه از معترضین گرفته شده است جهت محکومیت آنان استفاده کردهاند. بعضی از احکام محکومیت معترضان به اعدام آنها منجر شده است. دادستانها و قضات همچنین مسئول دادرسیهای ناعادلانه میباشند. آنها احکامی علیه زنان و دختران که قوانین و مقررات تبعیض آمیز از جمله حجاب اجباری را رعایت نکردهاند، صادر کردهاند که موجب بازداشت، شکنجه و رفتارهای خشونت آمیز مانند شلاق خوردن آنها شده است. چنین اقدامات خشونت آمیز و تحقیر کننده مورد تایید و رضایت مقامات جمهوری اسلامی میباشد.
۱۱۴- مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی از طریق صدور بیانیهها و (سخنرانیها) نه تنها اَعمال و رفتار خشونت آمیز ماموران امنیتی و اطلاعاتی را توجیه میکنند بلکه آنها را به انجام آن تشویق و تمجید نیز مینمایند. در مقابل مقامات دولتی معترضان را به عنوان اعضای گروههای “تروریستی” و یا ” جدائی طلب” میخوانند و با زنان و دختران رفتار توهین آمیز جنسیتی و زن ستیزانه رفتار میکنند. همچنین مقامات علی رتبه کشور از جمله مقام رهبری،(سید علی خامنه ای)، اعضای ارشد سپاه پاسداران، نیروهای بسیج، فرماندهی نیروهای انتظامی، دادستانها، اعضای شورای عالی امنیت ملی، اعضای شورای عالی فضای مجازی، رئیس قوه قضائیه، (رئیس قوه اجراییه)، قضات دادگاههای انقلاب و دادگاههای جزائی، مدیران زندانها و بازداشتگاهها، مقامات وزارت اطلاعات در این جنایات (علیه بشریت) و تخلفات مشارکت داشتهاند، کمک و حمایت کردهاند، یا به نحوی جنایات و تخلفات را نادیده گرفتهاند و یا از مجازات جنایت کاران و متخلفان ممانعت بعمل آوردهاند.
۱۱۵- هیئت حقیقتیاب تحقیقاتی در مورد هویت افرادی که بطور مستقیم مرتکب جنایات (علیه بشریت) شدهاند و یا دستور دادهاند و یا درخواست ارتکاب به جرم و جنایت کردهاند را تهیه کرده است و به عنوان بخشی از تحقیقات خود، سلسله مراتب مقامات عالی رتبه و فرماندهان نهادهای مختلف کشور را مشخص کرده است و در یک لیست محرمانه قرار داده است.
د: مصونیت (از مجازات)
۱۱۶- هیئت حقیقتیاب هیچ سند و یا مدرکی دال بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی اقدام موثری برای جبران رسمی و حقوقی نقض حقوق بشر قربانیان انجام دادهاند، پیدا نکرد. (اما) این هیئت مشخص نمود که مقامات دولتی نه تنها مسئولین نقض حقوق بشر را تحت پیگرد قانونی یا مجازات قرار ندادند بلکه بطور عمد و نظامند از هر کوشش و تلاشی که خانوادههای قربانیان اعتراضات جهت احقاق حق و یا اثبات حقایق بعمل آوردند، جلوگیری کردند.
۱۱۷- در حالیکه دولت جمهوری اسلامی اعلام کرد که کمیته ویژهای جهت بررسی و تحقیق ناآرامیهای ۱۴۰۱ تشکیل داده است و تحقیقاتی در این مورد انجام داده است، صرفنظر از اینکه تحقیقات این کمیته با استانداردها و معیارهای قوانین بینالمللی حقوق بشر مطابقت ندارد، هیئت حقیقتیاب هیچ مدرکی دال بر تحقیقات این کمیته در مورد نقض فاحش حقوق بشر پیدا نکرد و نیز مدرک و سندی که نشان دهد این کمیته مرتکبین این جنایات را تحت پیگرد قانونی قرار داده است و یا مدرکی که گویای جبران خسارات (مادی و معنوی) قربانیان باشد یافت نکرد.
۱۱۸- قربانیان ضمن عدم برخورداری از حقوق برابر، صداقت، عدالت، از سوی مقامات جمهوری اسلامی دریافت غرامت را تکذیب کردند زیرا آنان در معرض یک سیستم قضایی فاقد استقلال و شفافیت و پاسخگو قرار گرفتهاند. قضات، دادستانها، ماموران اطلاعات و وکلای مدافع تائید شده از سوی قوه قضاییه، همگی از طرفی نقض حقوق بشر را انکار کردند و از طرف دیگر از عاملان و جنایات دفاع بعمل آوردند و تلاش کردند کسانی را که بدنبال حقیقت و دادخواهی بودند، ساکت کنند.
ه: راههای پاسخگوئی (مقامات جمهوری اسلامی نسبت به جنایات خود) در خارج از کشور
۱۱۹- فقدان راههای موثر جهت پاسخگوئی (مقامات جمهوری اسلامی در مورد اتهام به ارتکاب جنایت) در داخل کشور، راههای قانونی در سطح بینالمللی در خارج از کشور تنها گزینهای میباشد، که میتوان مقامات جمهوری اسلامی را پاسخگوی کرد.
هیئت حقیقتیاب سرانجام به این نتیجه رسید که دخالت کشورهای ثالثی که دارای صلاحیتهای جهانی در مورد بررسی نقضهای حقوق بشر که در این گزارش شرح داده شده است را دارند، تنها راه حلی است که میتوان مقامات جمهوری اسلامی را وادار کرد تا در مورد جنایاتش پاسخگوی قربانیانی باشد که در این کشورها حضور دارند. این کشورها ممکن است برای پیگیری اتهاماتی که از سوی هیئت حقیقتیاب در این گزارش به مقامات جمهوری اسلامی وارد شده است بخواهند با ابزار و روشهای دیگر از جمله تشکیل یک تیم تحقیقاتی، جهت ردیابی آمران و عاملان (جنایات) تحقیقات جدیدی انجام دهند و یا برای بدست آوردن اطلاعات لازم و ضروری از جمله اطلاعاتی که هیئت حقیقتیاب در این گزارش ارائه داده است درخواست رسمی قضایی نمایند.
۱۲۰- در سطح بینالمللی برخی از اتهامات نقض حقوق بشر که در این گزارش شرح داده شده ممکن است بررسی آنها در صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری باشد. قربانیان (جنبش “زن، زندگی، آزادی”) میتوانند با استناد به کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان (مصوبه ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹) و ماده ۴۱ اساسنامه دیوان دادگستری از حقوق خود دفاع نمایند.
۱۲۱- هیئت حقیقتیاب با توجه به تعهد در ارائه راهکارهای مناسب، مؤثر، سریع و مناسب به قربانیان نقض حقوق بشر جهت حقیقت یابی، اعادۀ حیثیت، جبران غرامت، بازیابی سلامت و رضامندی قربانیان (جنایات) و تخلفات شرح داده شده در گزارش حاضر به ضرورت ابتکارات در سطوح ملی و بینالمللی اشاره میکند.
X- نتیجه گیری و پیشنهادات
۱۲۲- تبعیض ساختاری، فراگیر و نهادینه شده در (نظام) جمهوری اسلامی ایران که در تمام عرصههای زندگی عمومی و خصوصی زنان و دختران، سرایت کرده است، محرک و عامل نقض گسترده حقوق بشر آنان و مدافعان حقوق برابری و حقوق بشر در چارچوب جنبش “زن، زندگی، آزادی” و جرائمی که طبق قوانین بینالمللی جنایت محسوب میشود، میباشد. همچنین جنبههای تبعیض بر اساس پیشینه قومی و مذهبی، تجربه خشونت و بیعدالتی را که عدۀ بسیاری متحمل آنها بودند اعتراضات و پیامدهای آنرا شکل داد.
۱۲۳- هیئت حقیقتیاب با توجه به اهمیت یافتههای خود از مقامات جمهوری اسلامی میخواهد که بی درنگ اجرای حکم اعدامها را متوقف کنند، شرایط آزادی تمام افرادی که به دلیل مشارکت در اعتراضات مسالمت آمیز و یا به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری دستگیر و زندانی شدند را آزاد کنند. همچنین مقامات دولتی آزار و اذیت علیه قربانیان اعتراضات و خانوادههای آنها را متوقف نماید و نیز قوانین و مقررات تبعیض آمیزی علیه زنان، مردان، جوانان اعم از دختر و پسر وجود دارد، بویژه قانون حجاب و عفاف را لغو کنند و سازمان پیگرد قضائی را منحل سازند.
۱۲۴- هیئت حقیقتیاب از مقامات جمهوری اسلامی میخواهد تا اجرای عدالت، شفاف سازی، جبران غرامت را برای قربانیان نقض حقوق بشر در رابطه با اعتراضات ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و بازماندگان و خانوادۀ آنها مطابق معیارهای بینالمللی حقوق بشر فراهم کنند. همچنین با توجه به کیفر ناپذیری و ساختار تبعیض در درون کشور (ایران) کشورهای عضو (سازمان ملل) میبایست برای پاسخگوئی دولت (جمهوری اسلامی برای اتهامات وارده) به جامعه بینالمللی و دادن غرامت قابل تبدیل به قربانیان، بازسازی سلامتی قربانیان، رضایتمندی آنان (برای مثال برگزاری مراسم بزرگداشت و ادای احترام به قربانیان)، تضمین عدم تکرار چنین اقدامات خشونت آمیز غیر انسانی در داخل و خارج از کشور راهی پیدا کنند. در این مورد کشورهای عضو (سازمان ملل) باید به قربانیان و کسانیکه به دلیل دفاع از حقوق بشر در چارچوب اعتراضات دچار اذیت و آزار شده و از جمهوری اسلامی گریختهاند، پناهندگی و روادید بشر دوستانه اعطا کنند و کمکهای درمانی به آنها ارائه دهند.
۱۲۵- هیئت حقیقتیاب علیرغم یافتههای مهمی که که بدست آورده است، میتواند با داشتن زمانی بیشتر مستندات خود را در مورد تبعیض ساختاری و نهادینه شده در زمینه اعتراضات تقویت و گسترش و نیز به نگهداری و حفظ شواهد و مدارکی که در دست دارد اطمینان دهد.
۱۲۶- شجاعت و تحمل زنان، مردان، جوانان اعم از دختر و پسر، کودکان و نیاز حیاتی همبستگی جهانی با آنان و مبارزه برای عدالت، برابری، حق آزادی بیان و حق برگزاری اجتماعات مسالمت آمیز، دفاع از حقوق زنان و دختران در جمهوری اسلامی، تاکید میشود.
———————————-
[1] Available from https://www.ohchr.org/en/hr-bodies/hrc/ffm-iran/index.
[2] See the conference room paper for details on the underlying material and the mission’s analysis.
[3] Reports of the High Council for Human Rights of the Islamic Republic of Iran, 15 October 2022, 20 November 2022 and 7 February 2023.
[4] Statement by the Secretary-General of the High Council for Human Rights of the Islamic Republic of Iran at the fifty-third session of the Human Rights Council, 5 July 2023.
[5] Reports of the High Council of the Islamic Republic of Iran, 15 October 2022, 20 November 2022 and 7 February 2023.
[6] See https://en.irna.ir/news/85056317/ (in Persian).
[7] See https://www.irna.ir/news/84904665 (in Persian).
[8] Code of Criminal Procedure, art. 49, and executive by-law for formation and management of police detention facilities and their supervision, art. 47.
[9] Code of Criminal Procedure, art. 48.
[10] Islamic Penal Code, arts. 262, 513, 514 and 609.
[11] Code of Criminal Procedure, arts. 191, 351 and note under art. 351.
[12] See https://www.irna.ir/news/85020213/ (in Persian).
[13] See https://www.irna.ir/news/84934370/ (in Persian).
[14] See https://www.mehrnews.com/news/5811295/ (in Persian).
[15] See https://www.setaresobh.ir/fa/Main/Detail/94860 (in Persian).
[16] See https://www.isna.ir/news/1401102013051/ (in Persian).
[17] See https://www.khabaronline.ir/news/1727083/ (in Persian).
[18] See https://www.armanmeli.ir (in Persian).
[19] See https://www.iribnews.ir/fa/news/3804380/ (in Persian).
[20] See https://www.isna.ir/news/1402011405203/ (in Persian).
[21] See https://www.farsnews.ir/mazandaran/news/14020804000524/ (in Persian).
[22] See https://www.entekhab.ir/fa/news/739805 (in Persian).
[23] See https://www.isna.ir/news/1402063019032/ (in Persian).
[24] See https://www.isna.ir/news/1402063019032/ (in Persian).
[25] High Council of the Islamic Republic of Iran, “Second enlightening report on alleged poisoning of students in the Islamic Republic of Iran”, (May 2023).
[26] See https://www.mehrnews.com/news/5930549/ (in Persian).
[27] See https://www.mehrnews.com/news/5930549/ (in Persian).
[28] “No signs of toxic substances discovered in schools: Intelligence Ministry”, Tehran Times, 29 April 2023.
[29] See Hengaw Organization for Human Rights, #MahsaAmini, #JinaAmini, #IranRevolution2022, 21 November 2022, available at https://twitter.com/i/status/1594675897617076226.
بنیاد برتلزمن آلمان در گزارش «شاخص دموکراسی ۲۰۲۴» خود میگوید چشمانداز بازنگری اساسی در سیاستهای اجتماعی، اقتصادی و خارجی ایران پس از مرگ علی خامنهای بعید است.
تحلیل بینالمللی این بنیاد که روز سهشنبه ۲۹ اسفند منتشر شد، با بررسی شاخص «دگرگونی سیاسی»، «دگرگونی اقتصادی» و همچنین «حکمرانی» در ایران به این نتیجه رسیده که همزمان با ورود ابراهیم رئیسی به نیمه دوم دوره ریاستجمهوری وضعیت ایران «وخیم» شده است.
بر اساس این مطالعه، کشور در حال حاضر با «چالشهای شدید اقتصادی» مواجه است و «شاهد اعتراضات انقلابی گستردهای بوده که چالشی مهم برای رژیم به شمار میرود و هزینههایی را متحمل میشود که در حوره روابط بینالمللی، این هزینهها بیشتر است».
در این گزارش با اشاره به اعتراضات سراسری «زن زندگی آزادی» در ایران که ماهها کشور را درگیر کرد و سرانجام با سرکوب خشونتبار حکومت روبهرو شد، آمده که بسیاری از طبقات اجتماعی در این اعتراضات شرکت کردند.
نویسندگان گزارش پیشبینی کردهاند که احتمال بروز موج جدید اعتراضات وجود دارد، زیرا حکومت از برآورده ساختن نیازهای اساسی اقتصادی بخش فزایندهای از جامعه ناتوان است.
در بخش چشمانداز تحولات ایران، این گزارش تصریح میکند که مسیر آیندۀ کشور در درجه اول به دو عامل بستگی دارد. در داخل، پرسشهایی در مورد سرنوشت روند اعتراضات سال ۱۴۰۱ مطرح شده و از سوی دیگر، موضوع جانشینی علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی داغ شده است.
علی خامنهای، متولد ۲۹ فروردین ۱۳۱۸، در حال حاضر ۸۵ ساله است. او ۳۴ سال از عمر خود را رهبر جمهوری اسلامی بوده و به گفتۀ بنیاد برتلزمن، ایران به زودی نیاز به رهبر جدیدی پیدا خواهد کرد؛ با این حال، «هیچ جانشین مشخصی در چشمانداز وجود ندارد».
«ناامیدی جامعه» از کل نظام سیاسی جمهوری اسلامی
بر اساس این مطالعه، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بهترین موقعیت خود قرار دارد تا سلطهاش را در همه عرصهها گسترش دهد و بهطور بالقوه ترکیب ایدئولوژیک رژیم را از اسلامگرایی به ملیگرایی تغییر دهد. علاوه بر این، هر سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه در انحصار محافظهکاران یا تندروهاست، اما این امر به سیاستهایی که به نفع جامعه ایران باشد یا به مسائل اجتماعی-اقتصادی فزاینده بپردازد، منجر نشده است. چنین نتیجهای میتواند ناامیدی جامعه را از کل نظام سیاسی بیشتر کند».
این گزارش میافزاید رژیم در داخل بهطور فزایندهای به «اقدامات خشونتبار» روی آورده است، «زیرا بهنظر میرسد کشور تا آیندهای قابل پیشبینی وارد یک روند انقلابی شده است. این روند ناشی از نارضایتیهای عمیق اقتصادی و سیاسی و همچنین ناتوانی حکومت در برآورده ساختن نیازهای اساسی جامعه است که منجر به ایجاد شکاف روبهرشد و احتمالاً غیرقابل برگشت بین رژیم و جامعه شده است».
نویسندگان گزارش افزودهاند «بهطور خلاصه، چشمانداز اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ایران تیرهوتار بهنظر میرسد و بعید است بدون فشار داخلی و خارجی تحقق یابد، فارغ از اینکه چه کسی رهبر بعدی خواهد شد».
در حوزه بینالمللی نیز، تمایل دولت بایدن برای احیای برجام منجر به «موضع قاطعتر» تهران شده و «امتیازاتی فراتر از برجام» اولیه که در سال ۱۳۹۴ امضا شد، درخواست کرده است. همین امر، امیدها برای احیای توافق هستهای را حتی قبل از شروع اعتراضات سال ۱۴۰۱، که تعامل با ایران را از نظر سیاسی برای غرب پرهزینه کرد، تضعیف کرد.
علاوه بر این، تشدید تنش هستهای ایران و احتمال محدود بازنگری برجام، احتمال خرابکاری یا حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران را افزایش داده است. این وضعیت بهطور بالقوه میتواند آغازگر دور جدیدی از تنشهای منطقهای باشد.
شاخصهای وضعیت دموکراسی در ایران
بنیاد برتلزمن در ارزیابی خود از وضعیت دموکراسی در ۱۳۷ کشور جهان، ایران را با ۲.۵۷ امتیاز در رده ۱۲۶ قرار داده است.
در زمینه تغییر سیاسی، جایگاه ایران با ۲.۷۸ امتیاز در رده ۱۲۳ قرار دارد. در حوزه تغییر اقتصادی، ایران با ۲.۳۶ امتیاز رتبه ۱۲۷ را به خود اختصاص داده است. شاخص حکمرانی در ایران یکی از بدترین نمونههاست و بر اساس ارزیابی این بنیاد، ایران با ۱.۵۶ امتیاز در رده ۱۳۳ قرار دارد.
پیش از این، اوائل اسفند، گزارش سالانۀ بخش پژوهشی گروه اکونومیست دربارۀ وضعیت دموکراسی در سال ۲۰۲۳ در جهان منتشر شده بود که در آن، حکومت ایران در ردۀ ۱۵۳ جهان و پایینتر از کشورهایی چون اریتره، بلاروس و ازبکستان اعلام شد.
همچنین در شاخصهای پنجگانۀ دموکراسی در این گزارش که به کشورها از صفر تا ۱۰ امتیاز داده شده، حکومت ایران در شاخص «فرآیند انتخابات و کثرتگرایی» صفر گرفته بود.
وضعیت دموکراسی در جهان
بر اساس تحلیل بینالمللی بنیاد برتلزمن آلمان، دموکراسیها در کشورهای در حال توسعه و نوظهور در اقلیت هستند.
بر اساس این مطالعه، ۶۳ کشور دارای دموکراسی جمعیتی حدود سه میلیارد نفر دارند، در حالی که ۷۴ کشور دارای حکومت استبدادی جمعیتی حدود چهار میلیارد نفر را در خود جای دادهاند.
«شاخص دگرگونی ۲۰۲۴» برتلزمن با عنوان «دموکراسی بهطور فزاینده در حال از دست دادن جایگاه خود در سراسر جهان است» دهمین مطالعه از این دست در ۲۰ سال گذشته است.
گزارشهای مربوط به تک تک دولتها بیانگر آن است که بهویژه حق مشارکت سیاسی (انتخابات آزاد، آزادی تشکل و تجمع، و آزادی بیان و مطبوعات)، در کشورهای بیشتری محدود شده است.
در این گزارش آمده که «تفکیک قوا به شکل فزایندهای تضعیف میشود و فضای مشارکت جامعه مدنی رو به کاهش است».
این گزارش میگوید رهبران کشورهای استبدادی، مشارکت سیاسی را به شدت محدود میکنند یا اصلاً اجازه آن را نمیدهند.
در میان ۷۴ حکومت استبدادی، ۴۹ کشور به عنوان «استبداد افراطی» رتبهبندی شدهاند که روسیه تحت حاکمیت ولادیمیر پوتین از آن جمله است.
بر اساس مطالعه بنیاد برتلزمن، تنها طی دو سال گذشته، انتخابات در ۲۵ کشور کمتر آزاد و منصفانه بوده است، در حالی که حق گردهمایی و ایجاد تشکل در ۳۲ کشور بهطور فزایندهای محدود شده و آزادی بیان در ۳۹ کشور با کنترلهای شدیدتری مواجه شده است.
«این فرسایش تدریجی دموکراسی میتواند مسیر را برای استقرار حکومت استبدادی فراهم کند، روندی که میتوان نمونههای آن را در بنگلادش، موزامبیک و ترکیه دید».
با این حال، دلیلی برای امیدواری وجود دارد. نمونههای برزیل و لهستان، که در آن رایدهندگان روندهای اقتدارگرایانه را رد کردهاند، پتانسیل معکوس کردن فرسایش دموکراتیک را نشان میدهد.
هاوک هارتمن، کارشناس ارشد در بنیاد برتلزمن، میگوید: «روندهای اقتدارگرایانه را میتوان با حضور در پای صندوقهای رأی متوقف کرد. این امر مستلزم بسیج جامعه مدنی قبل از انتخابات و بازگشت به حاکمیت قانون پس از انتخابات است».
«فرَار» بودن حکمرانی خوب
مطالعه بنیاد برتلزمن بیانگر آن است که حکمرانی خوب، به ویژه در حکومتهای استبدادی، امری فرَار است.
بهرغم ادعای رهبران مستبد مبنی بر اینکه کشورهایشان بهدلیل فرآیندهای تصمیمگیری ساده، کارآمدتر از دموکراسیها اداره میشوند، آخرین یافتههای برتلزمن آلمان خلاف این را نشان میدهد.
بر اساس این گزارش، در انتهای مقیاس کارآمدی، ۴۵ رژیمی قرار دارند که گرفتار بیسازمانی و فساد هستند، از کامبوج و ونزوئلا گرفته تا زیمبابوه، که تقریباً همه آنها با مشت آهنین اداره میشوند. چند رژیم استبدادی هم که از حکومت کارآمد برخوردارند، نمونههای استثنایی هستند.
بنیاد برتلزمن که در سال ۱۹۷۷ تأسیس شد، مطالعات منظمی در زمینه آموزش، دموکراسی، جامعه، سلامت، فرهنگ و علم منتشر میکند. مطالعات این بنیاد تنها شاخص مقایسهای بینالمللی است که کیفیت حاکمیت را با استفاده از دادههای جمعآوری شده توسط خود اندازهگیری میکند و تجزیه و تحلیل جامعی از نقش عملکردهای سیاسی در فرآیندهای تحول ارائه میدهد.
رادیو فردا
مردم فنلاند برای هفتمین سال متوالی صدرنشین فهرست «احساس سعادت» شدند
در گزارش امسال «احساس سعادت» شهروندان کشورها که سازمان ملل متحد آن را منتشر کرده، شهروندان فنلاند برای هفتمین سال پیاپی به عنوان «راضیترین» شهروندان در جهان شناخته شدند.
در گزارش امسال نیز، کشورهای شمال اروپا همچنان جایگاههای خود را در میان ۱۰ کشور برتر «خرسند» جهان حفظ کردند. در این فهرست، به ترتیب دانمارک، ایسلند و سوئد در جایگاههای پس از فنلاند قرار گرفتهاند.
افغانستان که از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۰ با یک فاجعه انسانی مواجه شده است، در میان ردهبندی ۱۴۳ کشور در انتهای جدول قرار دارد.
رتبهبندی «احساس سعادت» در این گزارشها، بر اساس ارزیابیهای خود افراد از میزان رضایتشان از زندگی و همچنین تولید ناخالص داخلی سرانه، میزان برخورداری از حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم، آزادی، سخاوتمندی اجتماعی و میزان فساد محاسبه میشود.
جنیفر د پائولا، پژوهشگر میزان «احساس سعادت» در دانشگاه هلسینکی در فنلاند، به خبرگزاری فرانسه گفت ارتباط نزدیک فنلاندیها با طبیعت و تعادل سالم میان کار و زندگی از عوامل کلیدی رضایت آنها از زندگی است.
او افزود که علاوه بر این، فنلاندیها ممکن است «درک معقولتری از معنای یک زندگی موفق» داشته باشند، به عنوان مثال در مقایسه با ایالات متحده، جایی که موفقیت اغلب با دستاوردهای مالی برابر دانسته میشود.
در این گزارشها، سیستم قوی دولتی در زمینه ارائه کمکهزینه عادلانه به فنلاندیها، اعتماد به مقامات دولتی، سطوح پایین فساد، بهداشت و درمان و همچنین آموزش و پرورش رایگان نیز از جمله عوامل کلیدی حفظ این رتبه برشمرده شده است.
برای اولین بار از زمان انتشار این گزارشهای سالانه که بیش از ۱۰ سال است منتشر میشود، ایالات متحده و آلمان در میان ۲۰ کشور اول «سعادتمند» جهان قرار نگرفته و به ترتیب رتبههای ۲۳ و ۲۴ را به خود اختصاص دادند.
از طرف دیگر، کاستاریکا و کویت با رتبههای ۱۲ و ۱۳ برای اولین بار به جایگاه ۲۰ کشور «سعادتمند» جهان وارد شدند.
در این گزارش آمده است که فهرست کشورهای دارای شهروندان «سعادتمند»، دیگر شامل هیچیک از بزرگترین کشورهای جهان نمیشود.
«در میان ۱۰ کشور برتر، فقط هلند و استرالیا جمعیتی بیش از ۱۵ میلیون نفر دارند. در کل ۲۰ کشور برتر، فقط کانادا و بریتانیا جمعیتی بیش از ۳۰ میلیون نفر دارند.»
تندترین کاهش درصد رضایتمندی شهروندان از سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ در افغانستان، لبنان و اردن مشاهده شد، در حالی که کشورهای اروپای شرقی یعنی صربستان، بلغارستان و لتونی بیشترین افزایش احساس سعادت را گزارش کردند.
گزارش امسال همچنین نشان داد که در بیشتر مناطق جهان، نسلهای جوانتر «خرسندتر» از همتایان مسنتر خود هستند که البته این امر برای همه مناطق صادق نیست.
در آمریکای شمالی، استرالیا و نیوزلند، از سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میلادی سعادتمندی در میان گروههای زیر ۳۰ سال به شدت کاهش یافته است، در حالی که اکنون نسلهای قدیمیتر رضایتمندتر از جوانان هستند.
در مقابل، در اروپای مرکزی و شرقی، در همان بازه زمانی، احساس سعادت در همه سنین بهطور قابل توجهی افزایش یافت، در حالی که در اروپای غربی افراد در همه سنین سطوح مشابهی از احساس سعادت را گزارش کردند.
نابرابری در میزان احساس سعادتمندی تقریباً در تمام مناطق به جز اروپا افزایش یافته است، که نویسندگان گزارش آن را «روند نگرانکنندهای» توصیف کردند.
رادیو فردا
از پشت میلههای زندان، بهار دلنشین و عید نوروز را به نشان و امید پایان دادن به رژیم دینی استبدادی و استقرار دموکراسی، آزادی و برابری به همهی مردم ایران و جهان تبریک و شادباش میگویم.
هموطنان عزیز
زمستان دیگری طی شد و فصل رویش دگری از راه رسید. این تغییر باشکوه و باعظمت، نشان از وجود و تداوم زندگی دارد.
ما مردم ایران نیز گرچه سرمای ظلم، تبعیض و جنایتهای ۴۵ سالهی رژیم استبدادی دینی را بر جان و روح و روان مان حس کردهایم، اما با خواستی تزلزلناپذیر و مبتنی بر آموختهها و ارزشهایمان، فصل نو و رویشی ریشهدار را رقم زده و به بار خواهیم نشاند و ریشهی ظلم، تبعیض، فساد و جنایت را خواهیم خشکاند.
طبیعت، رویش بهار را و تاریخ این سرزمین رویش آزادی، برابری و دموکراسی را میزید و شهادت میدهد.
همان طور که تنوع طبیعت، زیبایی خیرهکننده جهان پیرامون ما را رقم زده و برای هر جنبندهای غنیمت و فرصتی فراهم میآورد، چه نیک و ضروری است دریابیم و باور کنیم که تنوع و تکثر قومیتها، زبانها، جنسیت، باورها، ایدهها و گرایشهای ایرانیان و گذرراهها و گاههای تاریخی و حتی تنوع زیست و طبیعت این سرزمین غنی، فرصت و امکان بیبدیلی را برای ما مردم ایران فراهم آورده که میتواند پایه و تقویتکنندهی دموکراسی، جامعهی مدنی و حقوق بشر باشد و الگویی برای منطقه و خاورمیانهی تشنهی صلح و دموکراسی گردد.
امید و ایمان دارم ما مردم ایران با مقاومت و مداومت، گذار از رژیم دینی استبدادی را به سرانجام رسانده و با اتحاد در مسیری دموکراتیک، تغییری زندگی بنیاد، آیندهساز و امیدآفرین را رقم خواهیم زد.
نرگس محمدی
زندان اوین
جو بایدن رئیس جمهوری ایالات متحده روز سهشنبه ۲۹ اسفند در پیامی به مناسبت فرارسیدن نوروز گفت: «ایالات متحده همچنان در کنار زنان شجاع ایران که برای آزادیهای خود مبارزه میکنند، خواهد ایستاد.»
او در این پیام در کنار جیل بایدن بانوی اول ایالات متحده، نوروز را «زمانی برای تأمل، تجدید و تولد دوباره» خواند و با تبریک فرارسیدن این عید «به میلیونها نفری که آن را جشن میگیرند» افزود: «امسال، نوروز در زمانی دشوار برای بسیاری از مردم فرا میرسد زمانی که بیش از هر زمان دیگری به امید نیاز است و ایالات متحده علاوه بر اینکه همچنان در کنار زنان شجاع و آزادیخواه ایرانی خواهد ایستاد، به همراه شرکای خود، مقامات جمهوری اسلامی را نیز در قبال نادیده گرفتن حقوق بشر بنیادین مردم ایران پاسخگو خواهد کرد.»
رئیس جمهوری آمریکا در ادامه پیام نوروزی خود تصریح کرد: «نوروز امسال در حالی فرا رسیده است که جنگ در غزه نیز رنج وحشتناکی را بر مردم فلسطین تحمیل کرده و ما همچنان به رهبری بینالمللی برای رساندن کمکهای بشردوستانه بیشتر به آنها از جمله غذا، آب، دارو و سرپناه مورد نیاز فوری ادامه خواهیم داد.»
جو بایدن همچنین خاطرنشان کرد: «ما سفره هفتسین خود را در کاخ سفید تزئین کردهایم تا امیدها، ظرفیت و نوید سال نو را منعکس کند و همانطور که شروع بهار را جشن میگیریم، به جوامع مهاجر متنوع در سراسر کشورمان که سنتهای قدیمی را برای روایت داستان مداوم آمریکا دوباره تطبیق دادهاند، احترام میگذاریم و حالا که نسلهای آمریکایی امید این عید را در سراسر ایالات متحده گستراندهاند، این امید را در شیرینیها و هدایایی که بین خانواده و دوستان رد و بدل میشود، میبینیم. در صدای کوبیدن قابلمههای کودکان و در خندههای خانوادههایی که در کنار سفره هفتسین جمع شدهاند، میشنویم و آن را حس میکنیم. نوروز جشنی است که روح ملی ما را منعکس میکند و به ما یادآوری میکند که امید در پیش است.»
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا نیز با انتشار تصویری از خود در کنار سفره هفتسین وزرات خارجه در «ایکس» نوشت: «نوروز خجسته! سال نو بر همه کسانی که آغاز بهار و نو شدن زندگی را جشن میگیرند مبارک باد. باشد که قدر پیوندهای خانوادگی را بدانیم و به روزهای روشنتر در آینده امیدوار باشیم.»
آبرام پیلی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران هم با انتشار ویدیویی در رسانه اجتماعی «ایکس» گفت:«مشتاقانه منتظر روزی هستیم که مردم ایران از حکومتی شایسته برخوردار شوند، ما به حمایتها برای رسیدن به ایرانی آزاد ادامه خواهیم داد.»
همچنین فرماندهی مرکزی ایالات متحده، سنتکام با انتشار عکسی از «هفت سین» ایرانی نوشت: «نوروز مبارک»
والاستریت ژورنال: کشورهای اروپایی خواستار تحریم بیشتر ایران شدند اما جوزپ بورل مخالفت کرد
وال استریت ژورنال گزارش داد فرانسه، آلمان، هلند و پنج کشور اروپایی ماه گذشته در نامهای به جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خواستار تحریم جمهوری اسلامی به دلیل تامین سلاح برای شبهنظامیان منطقه شدند، اما بورل گفت چنین اقدامی دیپلماسی هستهای با تهران را تضعیف میکند.
براساس این گزارش، در حالی که فرانسه، آلمان، هلند و پنج کشور اروپایی دیگر در تلاش بودند تحریمهای تازهای را علیه جمهوری اسلامی بهدلیل ارسال موشک و دیگر تسلیحات نظامی به متحدان منطقهای خود وضع کنند، چند مقام ارشد اتحادیه اروپا و بهطور مشخص، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه، با عقبنشینی از این طرح و مخالفت با وضع تحریمهای جدید گفتند تحریمهای جدید میتواند دیپلماسی با تهران را تضعیف کند.
وال استریت ژورنال، روز سهشنبه ۲۹ اسفند، در گزارشی نوشت که این کشورها ماه گذشته در نامهای به جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، گفتند که این اتحادیه باید رژیمی تحریمی را برگزیند که به آنها اجازه دهد بازیگران ایرانی را که اقدام به مشاوره، تامین مالی و مسلحسازی شبهنظامیان در منطقه میکنند، هدف قرار دهند.
جوزپ بورل اما در پاسخ گفته است اکنون این کار را نکنید.
وال استریت ژورنال به نقل از مقامهای اتحادیه اروپا نوشته است که آمریکا از پاسخ مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا حمایت کرده است.
با این حال، یک مقام دولت بایدن که نامش اعلام نشده، به وال استریت ژورنال گفت که واشینگتن به اتحادیه اروپا گفته که از افزایش فشار بر تهران از طریق تحریمها در مورد انتقال موشکها و تجهیزات نظامی ایران به شبه نظامیان منطقه و همچنین روسیه حمایت میکند.
این مناقشه که روز دوشنبه، ۲۸ اسفند، بار دیگر در نشست وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا مطرح شد، چند روز پس از آن بالا گرفت که اروپا و آمریکا متعهد شدند در صورت تحویل موشکهای بالستیک ایران به روسیه، بهسرعت و بهطور مشترک تحریمهای جدیدی را علیه تهران اعمال کنند.
مقامهای غربی گفتند که هنوز هیچ مدرکی ندارند که نشان دهد تهران موشکها را به روسیه تحویل داده باشد، اما انتظار دارند این کار صورت پذیرد.
بر اساس پیشنویس بیانیه اجلاس سران، رهبران اتحادیه اروپا در نشست این هفته خود متعهد خواهند شد که در صورت ادامه تحویل موشک به روسیه، تحریمهای هدفمند علیه افراد و نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی را گسترش دهند.
مقامهای آمریکایی هفته پیش گفتند این تحریمها میتواند شامل اقداماتی برای جلوگیری از پرواز خطوط هوایی ملی ایران، ایران ایر، به اروپا باشد.
اتحادیه اروپا پیش از این مقامها و نهادهای ایرانی را به دلیل دادن پهپادها و فناوری هواپیماهای بدون سرنشین به کرملین هدف قرار داده بود.
با این حال مقامهای اتحادیه اروپا در بروکسل به کشورهای عضو گفتهاند که اقدام علیه ایران به دلیل حمایت این کشور از متحدانش در خاورمیانه میتواند با تشدید تنشها در منطقه، دیپلماسی هستهای را تضعیف کند.
مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی ماهها است که متوقف شده و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز چندبار نسبت به همکاری نکردن تهران با این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد هشدار داده است.
بورل هفته گذشته در نامهای به هشت کشور عضو اتحادیه اروپا گفت که پیشنهاد آنها برای هدف قرار دادن فعالیتهای بیثباتکننده منطقهای ایران دو «تئاتر» روسیه و خاورمیانه را با هم ترکیب میکند، و چنین امری میتواند پیامدهایی بالقوه «ناخواسته» داشته باشد.
به گزارش وال استریت ژورنال، که این نامه را دیده است، بورل در نامه خود نوشته است: «ارزیابی دقیق تأثیر احتمالی اقدامات بیشتر برای جلوگیری از این تلقی که اتحادیه اروپا به جای تعامل، تشدید تنش را پیش گرفته و یا به خطر انداختن دیگر اهداف مهم سیاست اتحادیه اروپا مانند مهار برنامه هستهای ایران بیش از هر زمان دیگری ضروری و حیاتی است.»
از زمان آغاز جنگ غزه در ماه اکتبر، مقامهای غربی با جمهوری اسلامی درگیر بودهاند تا از گسترش جنگ در منطقه جلوگیری کنند. جوزپ بورل در این مدت خواستار آتشبس در غزه و بوده و از عملیات نظامی اسرائیل که به کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان منجر شده، انتقاد کرده است.
با توجه به وسعت حمایت نظامی جمهوری اسلامی از گروههایی مانند حماس، حزبالله لبنان، حوثیهای یمن و شبه نظامیان عراقی و سوری، گسترش تحریمها به فعالیتهای منطقهای تهران میتواند تعداد زیادی از نهادهای دولتی و مقامهای ارشد جمهوری اسلامی را در معرض دید قرار دهد.
چنین وضعیتی میتواند به تجدید برخی از تحریمهای لغوشده پس از توافق هستهای سال ۲۰۱۵، موسوم به برجام از سوی اروپا شود. اما کشورهای عضو اتحادیه اروپا تمایلی به انجام چنین کاری نداشتهاند.
اتحادیه اروپا تحریمهایی را علیه گروههای نیابتی مورد حمایت ایران مانند حماس و حزبالله اعمال کرده و در ماموریتی دریایی شرکت کرده است تا از کشتیهای تجاری در برابر حملات حوثیهای تحت حمایت جمهوری اسلامی محافظت کند.
براساس برجام، قرار بود تحریم موشکی و نظامی جمهوری اسلامی در ماه اکتبر امسال به پایان برسد و تهران حق خرید و فروش تسلیحات نظامی را پیدا کند، اما آمریکا و اتحادیه اروپا این تحریمها را تمدید کردند.
با این حال، اکنون کشورهای دیگر مانند روسیه و چین دیگر مقید به رعایت آن تحریمها نیستند.
پس از کناره گیری تهران از تلاشهای دیپلماتیک برای احیای برجام، زندانی کردن تعدادی از اروپاییها، حمایت از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل و گسترش حمایت نظامی خود از روسیه، کشورهای اروپایی بیشتری به دنبال راههای جدیدی برای افزایش فشار بر تهران هستند.
این زمان به طور بالقوه برای واشینگتن نیز حساس است. به نظر میرسد آمریکا و جمهوری اسلامی هر دو به دنبال اجتناب از درگیری مستقیم هستند.
در حالی که ارتش آمریکا در حال پاسخ به حملات حوثیها است و واشینگتن پس از کشته شدن سه نظامی آمریکایی در اردن در اواخر ژانویه، شبهنظامیان مورد حمایت ایران را در سوریه و عراق هدف قرار داد، اکنون ایالات متحده مذاکرات غیرمستقیم با تهران را برای مهار تنشها از سر گرفته است. مقامهای آمریکایی همچنان تاکید میکنند که به دنبال یک راهحل دیپلماتیک در مورد برنامه هستهای ایران هستند.
وال استریت ژورنال گزارش داده است که نامه مورخ ۲۶ فوریه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، به جوزپ بورل را دیده است که در آن از اتحادیه اروپا خواسته شده به آمریکا بپیوندد «تا تحریمهای بیشتری علیه نهادها و افراد ایرانی درگیر در همکاری نظامی رو به رشد ایران با روسیه اعمال شود.»
یک مقام ارشد آمریکایی که نامش اعلام نشده، به وال استریت ژورنال گفت که بلینکن هنگام نوشتن این نامه، از تلاش فرانسه و آلمان برای وضع تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی بیخبر بود.
بهنام بن طالبلو، از اعضای ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها، گفت: «هدف قرار دادن شبکههای خرید، تولید و اشاعه موشکهای ایران سریعترین راه برای اروپا برای پر کردن شکاف تحریمهای فراآتلانتیک و تشدید فشار بر ایران خواهد بود.»
ایران اینترنشنال
کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر که از سوی منتقدانش با القابی چون «شیخ گریان» و «شیخ کذاب» نام گرفته، به «زمینخواری» متهم شده است.
صدیقی مدعی شده که زمینخواری نکرده و صرفاً امضایش در سندی که اخیراً برای افکار عمومی فاش شده، جعل شده است.
این ادعا موجی از واکنشها را در میان مردم و حتی فعالان و چهرههای سیاسی داخل کشور به وجود آورد و کاربران شبکههای اجتماعی نیز با واکنشهای کنایهآمیز اظهارات صدیقی را رد کردهاند.
موضوع فساد اقتصادی و مالی مقامات جمهوری اسلامی و فرزندانشان موضوع جدیدی نیست، اما از آنجا که کاظم صدیقی همواره خود را به عنوان «استاد اخلاق» معرفی کرده، پروندهٔ فساد او بازتاب گستردهتری داشته است.
اما کاظم صدیقی کیست، مواضع او چیست و چه جایگاهی در جمهوری اسلامی دارد؟
۱. نقش داشتن در صدور احکام اعدام
کاظم رجبی صدیقی معروف به کاظم صدیقی متولد اول فروردین ۱۳۳۰ در ابهر واقع در استان زنجان است. او در دههٔ ۱۳۴۰ با مهاجرت به قم در مدرسهٔ حقانی مشغول تحصیل دروس دینی شد.
از درون مدرسهٔ حقانی نسلی از روحانیون برآمدند که بعداً زمام دستگاههای قضایی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را به دست گرفتند.
صدیقی پس از انقلاب ۵۷، بهواسطهٔ ارتباطاتی که در همین مدرسهٔ حقانی پیدا کرده بود، وارد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی شد و سِمتهای مهمی چون ریاست محاکم عمومی تهران و ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات را بر عهده گرفت.
صدیقی اکنون هم «مشاور عالی» غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، است.
پیشتر روحالله حسینیان، از مقامات بلندپایه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی، در گفتوگویی «احکام قاطعانهٔ» صادرشده از سوی صدیقی را ستایش کرده بود.
به نظر میرسید که اشارهٔ حسینیان به احکام اعدامی باشد که صدیقی در دههٔ ۱۳۶۰ صادر کرده بود.
حسینیان گفت به صدیقی «که رئیس دادگاه بود، گفتم آقا، پروندههایت را دیدم، ماشاءالله خیلی قاطعانه بود. گفت اگر چیزی برای خدا و قیامتمان داشته باشیم، همینهاست».
۲. نزدیکی به رهبر جمهوری اسلامی
صدیقی پس از دههٔ شصت و در دوران رهبری علی خامنهای تلاش کرد به دفتر رهبر جمهوری اسلامی نزدیک شود و در این تلاش بسیار هم موفق بود. نزدیکی به رهبر جمهوری اسلامی موجب شد که او سمتهای مختلفی را به دست آورد و همزمان در قبال اظهارات و اقدامات جنجالی خود مصونیت نیز داشته باشد.
علی خامنهای در همان ابتدای دوران رهبری خود، در سال ۱۳۶۹، طی حکمی کاظم صدیقی را بهعنوان بازرس قوه قضاییه منصوب کرد. در دههٔ هشتاد نیز دفتر رهبر جمهوری اسلامی دعوت از صدیقی بهعنوان سخنران مراسم عزاداریهای مذهبی در حضور خامنهای را آغاز کرد.
این عزاداریها در دفتر رهبر جمهوری اسلامی و با حضور شخص خامنهای برگزار میشد و پخش سخنرانیهای صدیقی در حضور خامنهای از صداوسیمای جمهوری اسلامی هم به شهرت صدیقی کمک کرد و هم نزدیک بودن او به رهبر جمهوری اسلامی را نشان میداد.
در سال ۱۳۸۸ و در بحبوحهٔ اعتراضات گستردهٔ انتخاباتی که به «جنبش سبز» معروف شد، خامنهای در حکمی صدیقی را بهعنوان امام جمعه موقت تهران منصوب کرد و از آن پس بارها علیه «جریان فتنه» سخن گفت؛ عنوانی که حکومت در مورد این اعتراضات به کار میبرد.
صدیقی همچنین در سالهای اخیر بارها اظهارات و ادعاهایی اغراقآمیز و جنجالی دربارهٔ خود خامنهای به زبان آورده است. برای نمونه، او در یک برنامهٔ تلویزیونی از «نظر موافقِ» امام دوازدهم شیعیان نسبت به خامنهای سخن گفت و بهنقل از فردی که مدعی شده بود «امام زمان» را دیده، گفت: «حضرت فرمودند ایشان [خامنهای] از مایند.»
حوزه علمیه کاظم صدیقی
کاظم صدیقی در تیرماه ۹۱ هم مدعی شد که خامنهای «مکرر خدمت حضرت تشرف داشته، ولی او را نشناخته است». ششم مهر ۹۸ هم گفت: «خدا در وجود رهبری تجلی کرده است.»
دیگر اظهارنظر جنجالی او پس از مرگ محمدتقی مصباح یزدی بود که مدعی شد وی هنگام غسل میت به غسال خود لبخند زده است. از مصباح یزدی که سال ۱۳۹۹ درگذشت، بهعنوان یکی از تئوریسینهای جمهوری اسلامی در دورهٔ رهبری علی خامنهای یاد میشود.
۳. عدم صلاحیت علمی از نظر حکومت
صدیقی زمانی که قصد داشت وارد مجلس خبرگان شود، شورای نگهبان او را فاقد صلاحیت حوزوی دانست. این در حالی بود که او سالها بهعنوان کسی که دروس حوزوی را خوانده، به کار قضاوت گماشته شده بود و خودش هم مدعی است در حوزه علمیهای که خود آن را اداره میکند، تدریس میکند.
در سال ۱۳۹۴، صدیقی از حوزهٔ انتخابیه تهران نامزد چهارمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری شد، اما به دلیل عدم شرکت در امتحان اجتهاد از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
برخی ناظران سیاسی چنین اقدامی را اقدامی غیرمتعارف از سوی شورای نگهبان تفسیر کردند زیرا صدیقی یک چهرهٔ بسیار نزدیک به حکومت به شمار میرود.
او در گفتوگویی به این ردصلاحیتش واکنش نشان داد و گفت: «عدم احراز صلاحیت به معنای این نیست که آنها آدمهای بدی بودهاند، فقط این افراد برای اعضای شورای نگهبان شناخته نشدهاند چراکه آنها کسانی را تأیید صلاحیت میکنند که بشناسند.»
۴. دشمن فرهنگ و زنان
صدیقی در سخنرانیهای خود بارها علیه آزادی فکر و اندیشه سخن گفته و همچنین در مقام ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر به یکی از چهرههای اصلی مخالف آزادی زنان تبدیل شده است.
برای نمونه، در یک سخنرانی در مرداد ۱۳۹۵ مدعی وجود «ولنگاری فرهنگی» در ایران شد و گفت بعضی از مجلهها، فیلمهای سینمایی و دیگر محصولات فرهنگی داخل ایران «سم» و «بدتر از میکروب ایدز و سرطان» است.
صدیقی مرداد ۱۳۹۳ نیز در میانهٔ طرح جداسازی محل کار زنان و مردان در شهرداری تهران، موضوع تفکیک جنسیتی را «مهمتر از احداث تونل و پارک» دانست.
او همچنین مخالف برجام و نیز مخالف آزادشدن میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد معترض انتخابات سال ۱۳۸۸، از زندان خانگی است.
در جریان اعتراضات دی ۱۳۹۶ هم صدیقی در خطبههای نمازجمعه معترضان را «آشغال» خطاب کرد و گفت «اجتماع ملت دریایی ایجاد کرد و آشغالها را شست و تمیز کرد».
۵. حوزه علمیه ازگل و «زمینخواری»
کاظم صدیقی در سال ۱۳۸۳ حوزه علمیهای در منطقه ازگل در شمال تهران تأسیس کرد که به پاتوق او تبدیل شد. اما از همان ابتدای تأسیس این حوزه علمیه، انتشار گزارشها درباره «زمینخواری» صدیقی هم آغاز شد.
چند سال پیش، حسین کروبی فرزند مهدی کروبی در مصاحبهای گفت که «دو قطعه زمین بزرگ در شمیران» در اختیار کاظم صدیقی قرار گرفت و «زمینهایی که باغ گیلاس بوده، خراب شد» و با بودجهٔ دولتی برای صدیقی حوزهٔ علمیه ساخته شد.
کاظم صدیقی تا همین روزهای اخیر که مجبور شد به موضوع فساد مالی در این حوزه علمیه واکنش نشان دهد، در این زمینه سکوت کرده بود. او با این حال، در سالهای اخیر بارها خواستار افزایش بودجهٔ نهادها و مؤسسات دینی ازجمله حوزههای علمیه شده است.
صدیقی در یک سخنرانی خود در نماز جمعه تهران گفت: «اگر بخواهیم دین را رواج دهیم باید برای حوزههای علمیه و مراکز فرهنگی بودجه مناسب پیشبینی شود».
بر اساس گزارشها، در ۱۳۹۳ درآمدهای یک هتل بزرگ در مشهد به حوزه علمیه ازگل به مدیریت کاظم صدیقی واگذار شد، اما اکنون فاش شده که این درآمد به حساب مؤسسهای به مدیریت کاظم صدیقی واریز میشده است.
چند سال پیش، وبسایت «رویداد ۲۴» که یک پایگاه خبری داخل کشور است، در گزارشی حوزه علمیه ازگل را که به نام روحالله خمینی نامگذاری شده، یک حوزه علمیه «لاکچری» توصیف کرد. «لاکچری» در ادبیات عامه ایران معادل «خیلی مجلل و لوکس» به کار میرود.
بر اساس گزارش این وبسایت، این حوزه علمیه «در چهار طبقهٔ هشتواحدی در منطقه ازگل تهران قرار داد که یکی از مناطق گرانقیمت تهران محسوب میشود. هر واحد شامل چهار حجره است و تعداد حجرهها جمعاً به ۳۲ واحد میرسد. سالن اجتماعات مدرسه در زیرزمین واقع شده که قسمتی از آن به صورت موقت به عنوان سالن ورزشی مورد استفاده قرار میگیرد».
صدیقی در سالهای اخیر بارها مردم ایران را به صبر کردن از طریق «نماز خواندن و روزه گرفتن» در برابر مشکلات شدید اقتصادی فرا خوانده است.
اما برخی رسانههای ایران نوشتهاند «چگونه میتوان از فردی که خودش حوزه علمیه مجلل دارد، توقع داشت مشکلات مردم را بفهمد».
رادیو فردا
درخواست چهل و سه سازمان حقوق بشری برای تمدید ماموریت کمیته حقیقتیاب سازمان ملل
اسفند ۲۸, ۱۴۰۲
دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲- همزمان با ارائه گزارش جامع کمیته حقیقت یاب سازمان ملل متحد و همچنین گزارش گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران به شورای حقوق بشر این سازمان، کمپین حقوق بشر ایران به همراه ۴۲ سازمان حقوق بشری دیگر در نامهای به شورای حقوق بشر سازمان ملل خواستار تمدید ماموریت کمیته حقیقت یاب و همچنین گزارشگر ویژه سازمان ملل شد.
در این نامه از دولتهای عضو شورای حقوق بشری سازمان ملل خواسته شده است تا با اعمال فشار بر حکومت ایران، ساز و کارهایی برای دسترسی بدون مانع به ایران فراهم شود. در این بیانیه خطاب به کشورهای عضو شورای حقوق بشری سازمان ملل آمده است: «ما از دولت شما میخواهیم در مورد بحران حقوق بشر در ایران به شدت ابراز نگرانی کند و پیغامی قاطعانه به مقامات ایران بفرستد که تداوم نقض حقوق میبایست متوقف شد».
کمیته مستقل حقیقتیاب سازمان ملل در گزارش جامع خود به شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره سرکوب جنبش اعتراضی «زن زندگی آزادی»، اعلام کرد آنچه حکومت ایران مرتکب شده، در بسیاری موارد، مصداق «جنایت علیه بشریت» است. گزارش کمیته حقیقتیاب تاکید کرده که نیروهای امنیتی ایران به بعضی از بازداشتشدگان «تجاوز جنسی» کردهاند. این گزارش کشته شدن ۵۵۱ نفر از معترضان جنبش اعتراضی «زن زندگی آزادی» را نیز تایید کرده است.
متن کامل بیانیه مشترک ۴۳ سازمان حقوق بشری
به: دولتهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل
عالیجناب،
ما سازمانهای حقوق بشر ایرانی و بینالمللی از کشور شما میخواهیم از تمدید ماموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل در موضوع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران و همچنین تمدید ماموریت کمیته حقیقتیاب سازمان ملل درباره سرکوب اعتراضات مردمی ایران در پنجاه و پنجمین جلسه شورای حقوق بشر پشتیبانی و حمایت کنند. تداوم این دو ماموریت امری حیاتی در راستای عمل شورای حقوق بشر به وظیفه خود در زمینه بهبود و پاسداشت حقوق بشر در ایران شمرده میشود.
ما همچنین از دولت شما میخواهیم از این فرصت استفاده کند و علنا در مورد نقض شدید و دائم حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کند. کمیته حقیقتیاب اعلام کرده است که برخی از این موارد نقض «به منزله جنایت علیه بشریت محسوب میشوند… که به عنوان بخشی از حملهای گسترده و نظاممند علیه جمعیتی غیرنظامی، یعنی زنان، دختران و دیگرانی که پشتیبان حقوق بشر هستند انجام گرفته است». ما از شما میخواهیم که خواهان پایان این موارد نقض شوید و فراخوانی جهت رسیدن به حقیقت و عدالت و جبران مافات بدهید.
***
احیای ماموریت گزارشگر ویژه ضروری است چرا که بحران حقوق بشر در ایران وخیم است و شامل جنایات مستمر علیه حقوق بینالمللی و موارد جدی نقض حقوق بشر میشود که بر میلیونها نفر در ایران تاثیر میگذارند و گستره وسیعی از حقوق را محدود میکنند. امر نظارت، گزارشدهی مرتب عمومی و ظرفیت تماس با مقامات و سایر طرفین ذینفع که توسط گزارشگر ویژه انجام میشود در این شرایط بسیار حیاتی است.
شورا در این جلسه بار دیگر با گستره وسیعی از شواهد روبرو است که خبر از بحرانِ قصور نظاممند از مجازات میدهند. جنایات تحت حقوق بینالملل و سایر موارد نقض حقوق بشر در این کشور منجر به مجازات نمیشوند. نقض گسترده حق حیات، حق حفاظت از شکنجه و سایر بدرفتاریها، امنیت و آزادی شخصی، دادرسی منصفانه، جبران مافات موثر، آزادی مذهب یا باور، بیان، تجمع و تشکل صلحآمیز و حقوق حریم خصوصی، بهداشت، آموزش و پرورش، معاش و کار چنانکه در متنی که به این نامه الحاق شده بطور مختصر بازگو شده است، از جمله موارد نقض پیوسته حقوق بشر در ایران است.
مقامت جمهوری اسلامی با زنان و دختران به عنوان شهروندان درجه دو رفتار میکنند و سرکوبی شدیدتر از پیش علیه زیر پا گذاشتن قوانین تحقیرکننده و آزاردهنده حجاب اجباری وجود دارد. جمعیت «ال جی بی تی آی» و همچنان اقلیتهای قومی و مذهبی نیز تحت تبعیض نظاممند قرار میگیرند. افراد هدف گرفته شده شاملند بر عربهای اهوازی، ترکهای آذربایجانی، بلوچها، کردها و ترکمنها؛ افراد متعلق به اقلیتهای مذهبی یا اعتقادی همچون بهاییها، مسیحیها، درویشهای گنابادی، یهودیها، یارسانها (اهل حق)، مسلمانان سنی و بیخدایان.
در این فضا، احیای ماموریت گزارشگر ویژه نقشی خطیر در نظارت و استناد تحولات و گزارشدهی به این شورا در این مورد دارد که آیا مقامات ایران از تکالیف حقوق بشری خود پیروی میکنند یا خیر. گزارشگر ویژه نقشی ضروری در تماس با مقامات ایران دارد و فراخوانهای فوری و سایر مکاتبات او گاه میتوانند جان افراد را نجات دهند. او از جمله خواهان توقف اعدامهای فوری و بهبود شرایط افراد زندانی و دسترسیشان به نیاز پزشکی فوری میشود. در فضایی که شاهد تاکتیکهای به شدت سرکوبگرانه برای دریغ داشتن فضای مدنی هستیم، این ماموریت در ضمن توجهها را به صدای بازماندگان، قربانیان و خانوادههایشان، مدافعین حقوق بشر و سایرینی که به دنبال حقیقت و عدالت هستند جمع میکند. در طی دهه گذشته، یافتههای کارشناسی و پیشنهادهای گزارشگر ویژه نقشی خطیر در مدیریت و مطلع ساختن تلاشهای نهادهای سازمان ملل و دولتهای عضو جهت تشویق مقامات ایران به دست زدن به اقداماتی برای پیروی از تکالیف حقوق بشری خود و مسئول داشتن آنها داشتهاند.
ماموریت کمیته حقیقتیاب سازمان ملل ،که پس از مرگ ژینا مهسا امینی در زندان و جهت رسیدگی به نقض موارد حقوق بشر در ایران دایر شد، (با تمرکز مشخص بر زنان و کودکان) همچنان ضروری است. نه تنها موارد نقض مربوط به اعتراضات سال ۱۴۰۱ همچنان در ایران ادامه دارند، این ماموریت در ضمن نقشی حیاتی در رسیدگی به قصور از مجازات دارد که منجر به آن جنایات و سایر موارد نقض حقوق شده است.
چنانکه گفته شد، جنایات تحت قانون بینالملل مرتبط با اعتراضات ۱۴۰۱، همچنان ادامه دارند. هزاران نفر، از جمله کودکان، تحت بازرسیهای آزاردهنده، حبس خودسرانه، تعقیب غیرعادلانه و تعلیق یا اخراج از آموزش و پرورش یا اشتغال بخاطر عمل صلحآمیز به حقوق بشر خود قرار گرفتهاند. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی همچنان اعضای خانواده افرادی را که در زمان اعتراضات به صورت غیرقانونی کشته شدهاند مورد هدف قرار میدهند چرا که آنها خواهان حقیقت و عدالت برای کشته شدن عزیزانشان هستند. حداقل ۹ نفر پس از محاکمههای به شدت نامنصفانه در رابطه با اعتراضات به صورت خودسرانه اعدام شدهاند. کارشناسان سازمان ملل در ژانویه ۲۰۲۴ قویا اعدام محمد قبادلو را محکوم کردند و اشاره کردند که طبق گزارشها حداقل چهار نفر در ارتباط با اعتراضات سراسری در خطر فوری اعدام قرار دارند و در عین حال ۱۵ نفر دیگر مواجه با مجازات اعدام هستند. در عین حال اما قصور از مجازات ادامه دارد و خبری از تحقیقهای بیطرف، مستقل و موثر داخلی در مورد استفاده آنها از نیروی غیرقانونی و مرگبار، شکنجه و سایر موارد بدرفتاری از جمله تجاوز و سایر انواع خشونت جنسی و سایر موارد جدی نقض نبوده است.
الگوهای دیرپای نقض حقوق بشر که در سند الحاقی زیر آمدهاند متکی به پدیدهای هستند که کمیته حقیقتیاب آنرا وضعیت «قصور گسترده از مجازات» مینامد و میافزاید که در این شرایط «مقامات قادر به تحقیق درباره موارد ادعایی نقض حقوق بشر و یا تعقیب یا مجازات افراد مسئول نشده بودند و به طور عامدانه و نظاممند هرگونه تلاش از سوی قربانیان و خانوادههایشان برای دستیابی به جبران مافات و مشخص کردن حقیقت را سد کرده بودند.»
چنانکه این شورا در قطعنامه سال گذشته خود تاکید کرد «قصور پایدار و نظاممند از مجازات برای نقض شدید حقوق بشر و فقدان مسئولیتپذیری… شرایطی در اختیار مرتکبین جنایات قرار داده که به آنها امکان ارتکاب به جرم میدهد که این ناقض حقوق قربانی برای جبران مافات موثر است و چرخههای خشونت را دائمی میسازد.» برای اینکه الگوهای گذشته نقض در آینده تکرار نشوند، این وضعیت مصونیت و قصور گسترده از مجازات برای نقض حقوق بشر و جنایات بینالمللی باید مورد رسیدگی قرار بگیرد. تنها نهاد تحقیقاتی مستقل با منابع، نیروی انسانی و زمان مناسب است که میتواند پاسخی درخور به این چالش بنیادین بدهد. کمیته حقیقتیاب به روشنی نقش مهمی در این زمینه دارد.
کمیته حقیقتیاب در راستای ماموریت خود مساله زنان و دختران را در محور تحقیقات خود قرار داده است. این کمیته به این نتیجه رسیده که تعقیب جنسیتبنیان، که جنایت علیه بشریت محسوب میشود، صورت گرفته است و اینکه «تبعیض گسترده و ریشهدار ساختاری و نهادینهشده علیه زنان و دختران در ایران که بر تمامی جنبههای زندگیهای خصوصی و عمومی آنها سایه افکنده است» هم «تحریککننده» و هم «مهیا کننده» موارد نقض و جنایاتی که این کمیته ثبت کرده بوده است. تمدید ماموریت کمیته حقیقتیاب، تحلیل بیشتر و عمیقتر بعد جنسیتی نقض حقوق بشر و جنایات ثبتشده را ممکن میسازد.
علیرغم تاخیر در روند عملیاتیسازی و چالشهای بودجه خارج از کنترل کمیته، این نهاد به پیشرفت چشمگیری در امر تحقیق درباره موارد نقض حقوق که در چارچوب اعتراضات صورت گرفتهاند دست یافته است. اما چنانکه در بالا گفته شد همچنان همه کارهای لازم انجام نشدهاند و کمیته حقیقتیاب نیاز به زمان بیشتر و منابع مناسب برای پردازش میزان مهمی از شواهد گردآمده دارد. زمان بیشتر به کمیته امکان میدهد که در ضمن پیش از ارائه گزارش نهایی جاهای خالی در یافتههای خود را پر کند و راههای بیشتری برای رسیدن به عدالت، حقیقت و جبران مافات برای موارد نقض شدید حقوق بشر و جنایت علیه قانون بینالمللی به دست مقامات ایران پیدا کند. این امر در ضمن به بازماندگان، قربانیان و خانوادههایشان که شهادت میدهند و در رسیدن به حقیقت و عدالت نقش دارند امکان میدهد که صدای خود را به گوش آنها برسانند.
***
این دو ماموریت به روشنی مکمل یکدیگر هستند. کمیته حقیقتیاب موقتا وظیفه تحقیق درباره مجموعه مشخصی از رویدادها را دارد که مشخصهشان خشونت دولتی بی حد و حصر است. ماموریت گزارشگر ویژه به منابع لازم برای انجام این وظیفه دسترسی ندارد. کمیته حقیقتیاب مشخصا دستور دارد که به مساله قصور از مجازات و حقوق زنان و کودکان رسیدگی شود. ماموریت طولانیمدت گزارشگر ویژه در عین حال نقشی کلیدی در تضمین این دارد که سایر موارد نقض که جزو حیطه ماموریت کمیته نیستند پاسخی درخور دریافت کنند و مقامات ایران میزانی از تماس با شورا را در مورد گستره وسیعی از موارد نقض حقوق بشر که آنها در مورد جمعیت ایران انجام میدهند و با قصور از مجازات به این کار ادامه میدهند حفظ کند. گزارشگر ویژه در ضمن نقشی حیاتی در زمینه کار کردن روی موارد فردی از جمله در رابطه با مجازات اعدام دارد که در سال ۲۰۲۳ میلادی افزایشی شدید داشتند.
قربانیان و بازماندگان موارد نقض گذشته و حال نیاز دارند که این دو ساز و کار سر جای خود بمانند و عملیاتی باشند. این در مورد خانوادههای آنها، مدافعین حقوق بشر، روزنامهنگاران و سایر فعالان رسانهای، مخالفین حکومت و دیگرانی صدق میکند که همچنان تنها بخاطر استفاده صلحآمیز از حقوق بشر خود با مجازات روبرو هستند.
بنا به تمامی دلایلی که بیان شد، ما از دولت شما میخواهیم در این جلسه هم از تمدید ماموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد اوضاع حقوق بشر در ایران و همچنین از تمدید ماموریت کمیته حقیقتیاب سازمان ملل درباره سرکوب اعتراضات ایران پشتیبانی کند. همچنین خواهان آن هستیم که با اعمال فشار بر بر حکومت ایران ساز و کارهایی را برای امکان دسترسی بدون مانع به خاک ایران ارائه و مهیا کند. ما همچنین از دولت شما میخواهیم در مورد بحران حقوق بشر در ایران به شدت ابراز نگرانی کند و پیغامی قاطعانه به مقامات ایران بفرستد که تداوم نقض حقوق باید متوقف شد و باید مصونیت و قصور از مجازات عاملان و آمران نقض حقوق و جنایات بینالمللی پایان یابد و مقامات جمهوری اسلامی ایران مسئول دانسته و پاسخگو شوند.
امضا کنندگان:
Abdorrahman Boroumand Center for Human Rights in Iran (ABC)
The Advocates for Human Rights
Ahwaz Human Rights Organization
All Human Rights for All in Iran
Amnesty International
Arseh Sevom
Article 18
ARTICLE 19
Association for the Human Rights of the Azerbaijani People in Iran (AHRAZ)
Baloch Activists Campaign
Balochistan Human Rights Group
Cairo Institute for Human Rights Studies (CIHRS)
Center for Human Rights in Iran
The Centre for Supporters of Human Rights (CSHR)
Ensemble Contre la Peine de Mort (ECPM)
Femena
Front Line Defenders
Global Centre for the Responsibility to Protect
Harm Reduction International
Hengaw Organization for Human Rights
Human Rights Watch
Impact Iran
International Bar Association’s Human Rights Institute (IBAHRI)
International Commission of Jurists (ICJ)
International Federation for Human Rights (FIDH)
International Service for Human Rights (ISHR)
Iran Human Rights
Iran Human Rights Documentation Center (IHRDC)
Justice for Iran
Kurdistan Human Rights Association – Geneva (KMMK-G)
Kurdistan Human Rights Network (KHRN)
Kurdpa Human Rights Organization
Miaan Group
Minority Rights Group International
OutRight Action International
PEN America
Siamak Pourzand Foundation (SPF)
United for Iran
UNPO – Unrepresented Nations and Peoples Organisation
Women’s International League for Peace and Freedom (WILPF)
World Coalition Against the Death Penalty
World Organization Against Torture (OMCT)
۶Rang – Iranian Lesbian & Transgender Network
مردم شریف و آزاده ایران
ما جمعی از زندانیان طی هفت هفته گذشته در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام و برای توقف این ماشین کشتار و اعدام، هر سهشنبه اعتصاب غذا کردهایم.
امروز نیز در آخرین سهشنبه سال برای هشتمین هفته به یاد تمام جانباختگان دستگاه سرکوب استبداد دینی به ویژه به یاد همه اعدامشدگان در اعتصاب غذا هستیم.
هدف ما از کارزار سهشنبههای سیاه و این اعتصاب هفتگی جلب توجه افکار عمومی به این مهم بود که “اعدام قتل حکومتی، مجازاتی بدون بازگشت و ابزار سرکوب و ارعاب حکومت اقلیت مستبد حاکم بر کشور است.”
ما از حمایت تمام کسانی که به هر شکل به کارزار سهشنبههای سیاه برای “نه به اعدام” پیوسته و صدای ما شدند صمیمانه سپاسگزاریم.
اینک و در آستانه سال نو و فرا رسیدن بهار طبیعت، ضمن تبریک آن به عموم هموطنان، امیدواریم که سال جدید سال پیروزی مردم ایران و تحقق آزادی و عدالت باشد؛ و به زودی در جامعهای عاری از تبعیض، خشونت، استبداد و استثمار، ساختاری متضمن رعایت حقوق بشر برای همه شهروندان پدید آید و احکام قرون وسطایی چون اعدام لغو گردد.
ما اطمینان داریم دور نیست آن روزی که با تحقق حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خویش هیچ شهروندی به خاطر عقیده و اندیشهاش اسیر سرکوب و بیداد استبداد نشود. اما تا آن روز، ما از درون زندانهای حکومت رسالت اخلاقی خود میدانیم که در سال پیشرو نیز از درون زندان به اعتراض خود علیه اعدام ادامه دهیم، و از همه وجدانهای بیدار و انسانهای آزاده میخواهیم در این راه ما را یاری دهند.
در آخر با توجه به گزارش روزهای اخیر شورای حقوقبشر سازمان ملل و تاکید بر ضرورت محکومیت بینالمللی نقض حقوق بشر و اعدام در ایران ، باور داریم که پیروزی مردم و تحقق عدالت جز در سایه اتحاد و همبستگی خود مردم ایران امکانپذیر نیست؛ و در مورد توقف ماشین اعدام نیز بر اتحاد و عمل جمعی برای توقف اعدام بدون در نظر گرفتن عقیده، ملیت، قومیت، مذهب و نوع اتهام محکومان تاکید نموده و در پیمودن این راه دشوار دست یاری به سوی تمام وجدانهای بیدار و آزاده ایران و جهان دراز میکنیم.
جمعی از زندانیان اعتصابی سهشنبههای سیاه در زندانهای:
قزلحصار
اوین
کرج
مشهد
خرمآباد
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
پیام شادباش نوروزی «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران» به ملت ایران
با امید به گسترش دستاوردهای جنبش دموکراتیک و آزادیخواهانه مردم به استقبال سال ۱۴۰۳ برویم
همگامی فرارسیدن نوروز را به ملت ایران تبریک میگوید. نوروز یادگاری دیرین از تاریخ کهن ما و سنتی پایدار در بزرگداشت دگردیسی طبیعت است. آمدن نوروز امید به پایان سیاهیها را زنده میکند و گذر از رنجها و یاسها را همچون گذر از زمستان طبیعت نوید میدهد. فرارسیدن نوروز و شکفتن طبیعت، همواره امید به رخدادهای خوب چون رهایی از استبداد و بیحقوقی را زنده میکند و پایان خشونت، فقر، زندان، شکنجه، دستیابی به آزادی، رفاه، امنیت و عدالت، در یک کلام زندگی در محیطی مناسب با شان انسانی را بشارت میدهد.
در سالی که در آستانه پایان آن هستیم، مردم کشور ما همچنان در چنبره استبداد جمهوری اسلامی گرفتار هستند. در این سال، اعدام ها به شدت ادامه یافت و معیشت مردم بدتر از گذشته شد. سیاست خارجی تنشزا و ضد ملی حکومت که مبتنی بر غرب ستیزی و شرق محوری است، نه تنها ادامه یافت، بلکه با پشتیبانی گسترده حکومت از «محور مقاومت» در درگیریهای منطقه خاورمیانه، شدت بیشتری نیز پیدا کرد. این سیاست کشور ما را بیش از پیش منزوی ساخته، باعث ادامه و گسترش تحریم ها علیه کشور ما شده و بدین طریق اقتصاد ایران را به مرز فروپاشی کشانده است. طی ۲۶ ماه ریاست جمهوری رئیسی، ارزش ریال ایران ۴۰ درصد کاهش یافته و ما شاهد تاثیر آن در زندگی این روزهای نوروزی مردم که قدرت خریدشان به حداقل رسیده میباشیم. این همه در شرایطی است که فساد و اختلاس به پدیدهای سیستماتیک در جمهوری اسلامی تبدیل شده و قوه قضائیه غیر مستقل به اختلاسها و سواستفادههای مالی وابستگان به حکومت رسیدگی نمیکند و مردم ما امنیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ندارند.
در سالی که به سمت پایان میرود، زنان ایران به عنوان پیشاهنگ جنبش مردمی و رهاییبخش «زن، زندگی، آزادی» به مبارزه و مقاومت مدنی خود علیه حجاب اجباری و آپارتاید جنسی، که حکومت اسلامی طی ۴۵ سال گذشته به آنها تحمیل کرده است ادامه دادند. آنها در فضای عمومی بدون حجاب اجباری رفت و آمد میکنند و حکومت با تدوین قوانین، جریمه، گسیل حجاببانان به خیابانها و به کار گرفتن آتش به اختیارها هم نتوانسته زنان را به تمکین وادار سازد. در این میان کشته شدن آرمیتا گراوند دختر شجاع ایران در ایستگاه مترو تهران، که فدای سیاست ارتجاعی و تبعیضآمیز تحمیل حجاب اجباری شد، تکاندهنده و غمانگیز بود. اما در فراسوی فشارها و مداخلهگریهای آزاردهنده حکومت علیه زنان و دختران هممیهنمان، اهدای جایزه صلح نوبل امسال به نرگس محمدی بهعنوان یکی از چهرههای برجسته زن، در مبارزه برای حقوق بشر و علیه سرکوب و استبداد مذهبی، یک پیروزی و دست آورد بزرگ دیگری برای جنبش دموکراتیک و آزادیخواهانه ملت ایران بوده است. ما اطمینان داریم که در سال پیش رو نیز مبارزه علیه حجاب اجباری و آپارتاید جنسی جهت عقب نشاندن حکومت، با قدرت بیشتری ادامه خواهد یافت.
در این سال، مقاومت تحسینبرانگیز تشکلهای مدنی فرهنگیان، کارگران و بازنشستگان برای حقوق صنفی و دموکراتیک آنها ادامه یافت. این تشکلها و جنبشهای اعتراضی اجتماعی، برای دستیابی به حقوق خود در میدان هستند و رژیم را به گونهای سیستماتیک در همه عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به چالش میکشند. تلاشهای تشکلهای مردم نهاد در دفاع از فرهنگ، تاریخ و تمدن ایرانی و مقابله با ترفندهای حکومت در حذف یا تغییر نام شب یلدا، چهارشنبه سوری و دیگر سنن ایرانی نیز از جمله این تلاشهاست.
در روزهای پایانی سال، گزارش کمیته حقیقتیاب سازمان ملل متحد منتشر شد. این گزارش قتل حکومتی مهسا-ژینا امینی، کشتار معترضان و تجاوز به زندانیان جنبش «زن، زندگی، آزادی» را ارتکاب «جنایت علیه بشریت» توسط جمهوری اسلامی دانسته و نام علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه را، جزو متهمان جنایت و نقض قوانین جهانی قلمداد کرده است. این اقدام را باید یک پیروزی برای این جنبش و مردم ایران به حساب آورد.
در ماه پایانی این سال، برگزاری انتخابات فرمایشی «مجلس شورای اسلامی» و «مجلس خبرگان رهبری»، شکست بزرگی را برای جمهوری اسلامی رقم زد. در این انتخابات نمایشی نه تنها اکثریت مخالفان و منتقدان، بلکه بخشی از حامیان حکومت نیز پای صندوقهای رای حاضر نشدند، طوری که حتی با دستکاری در نتیجه انتخابات نیز، حکومت نتوانست مانع ثبت کمترین مشارکت در ادوار انتخاباتی خود شود. با تحریم این انتخابات، اکثریت قاطع ملت ایران پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» ضربه بزرگ دیگری به حکومت زد و بر عدم مشروعیت آن تاکید مجدد گذاشت. اینک، مردم ایران خود را در مقابل رژیمی که دچار سردرگمی و ریزش مداوم نیروهایش است، قویتر از گذشته احساس میکنند و این سرمایهای بزرگ برای تحولات آینده کشور است.
جمهوری اسلامی امسال نیز برای ادامه حیات خود به سرکوب مردم و اعدامها ادامه داد. در سالی که به استقبال آن میرویم، مبارزه بر علیه سرکوب و اعدام و دفاع مطلق از حق زندگی، یکی از مهمترین عرصههای مبارزه با حکومت خواهد ماند. مقابله همبسته با سرکوب، زندان و اعدام، امری بسیار حیاتی و جدی است. بدین منظور، در نوروز به خانوادههای سرکوبشدگان، زندانیان و اعدامشدگان سر بزنیم و به یاری آنها بشتابیم.
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
همه شواهد حاکی از آن است که حکومت روز به روز منزویتر میشود و توان مردم برای عقب نشاندن و گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی به دموکراسی افزایش مییابد. به باور «همگامی»، نیروهای سیاسی دموکراسیخواه در چشمانداز پیش رو، با اتکا به مردم و کنشگری سازمانیافته و همافزا و در هماهنگی با تشکلهای جامعه مدنی، امکان فعالیت بیشتر برای تغییرات دموکراتیک در ایران را فراهم خواهند کرد.
همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران
۲۸ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۱۸ مارس ۲۰۲۴
حساب اینستاگرام صدیقه وسمقی، پژوهشگر دینی که دو روز پیش در منزلش بازداشت شد، امروز، دوشنبه ۲۸ اسفند، از قول او خبر داده که دادگاه انقلاب او را احضار کرده اما او این دادگاه را قانونی نمیداند و در آن حضور پیدا نخواهد کرد. خانم وسمقی همچنین با هر گونه کفالت و وثیقهگذاری مخالفت کرده است.
در دو یادداشتی که بعد از ظهر دوشنبه ۲۸ اسفند در حساب اینستاگرام خانم وسمقی منتشر شده، همچنین وضعیت سلامتی ایشان نامساعد توصیف شده اما به دلیل خودداری از رعایت حجاب اجباری، او حضور او در بهداری زندان و یا بیمارستانی خارج از اوین، جلوگیری کردند.
متن گزارشی که در اینستاگرام خانم وسمقی منتشر شده به شرح زیر است:
صدیقه وسمقی به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران احضار شد
کیفرخواست وسمقی که امروز در زندان به او ابلاغ شد:
اتهامات:
۱. تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی
۲. حضور در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی
مصادیق اتهامی: انتشار پستی مبنی بر “رای من با ارزش است. پس آن را در صندوقی که به هیچ وجه متعلق به مردم نیست نمیخواهم انداخت” و “رای نمیدهم” که در آن مردم را به شرکت نکردن در انتخابات ترغیب نمود. همچنین عدم رعایت حجاب شرعی در دادسرا و خودداری از امضای اوراق قضایی و امتناع از تامین قرار صادره.
از حدود ساعت هشت صبح حال صدیقه وسمقی در زندان بد شده و ضربان قلب او به بیش از ۱۲۰ رسید. همچنین فشار خون او به بالای ۱۶ رسیده است.
صدیقه وسمقی به خاطر سر نکردن روسری و شال از اعزام به بهداری اوین و یا بیمارستانی در بیرون از زندان منع شد.
با وخیم شدن حال خانم وسمقی یک پرستار بهداری را به زندان زنان میفرستند که تنها فشار سنج و مقداری قرص و دارو داشته است. او پس از یک ساعت که وضعیت فشار خون و ضربان قلب او به حالت نرمال برگشت، از بند خارج شد.
در این شرایط وضعیت جسمی صدیقه وسمقی نگرانکننده است ولی همچنان به بیمارستان منتقل نشده است.
دیگر زندانیان و خانواده وسمقی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی و احتمال وخامت حالش خواهان آزادی او هستند.
به لحاظ قانونی هم وضعیت جسمانی خانم وسمقی مناسب تحمل حبس نیست.
متعاقب این مساله، صدیقه وسمقی به مسئولان دادگاه و خانوادهاش اعلام کرده که با هر گونه کفالت و وثیقهگذاری مخالف است.
او گفته سپردن وثیقه و کفالت برای آن است که فرد برای اجرای حکم تحویل مراجع قضایی شود اما من دادگاه انقلاب را قانونی نمیدانم و به حکم آن تمکین نمیکنم.
لازم به یادآوری است که صدیقه وسمقی، چه در خودروی ماموران هنگام رفتن به اوین و چه زمان حضور در شعبه دادسرایی که حکم جلب داده بود، حاضر به رعایت حجاب اجباری نشد.
این مساله همچنین باعث شد مسئولان زندان او را از حق ملاقات با فرزند و همسرش محروم کنند.
خجسته جشن نوروز و سالروز ملی کردن نفت بر ملت بزرگ ایران مبارک باد
فرهنگ و تمدن کهن و بی مانند ما ملت ایران، موجب افتخار و سربلندی در نزد سایر ملل و در جامعه جهانی است. جشن نوروز یا جشن اولین روز بهار، یکی از برجسته ترین نماد های فرهنگی ملت ایران است. نوروز در طول تاریخ چند هزار ساله میهن ما همواره جایگاه ویژهای داشته و از عمیقترین سطوح تاریخ تا کنون زنده و پا بر جا باقی مانده است. حملات و تاخت و تازهای بیگانگان اعم از یونانیان، اعراب و مغولان، با همهی تلاش آنان نتوانست آداب و سنن نوروز را از ذهن و روح ایرانیان زدوده و محو نماید.
در آخرین روز سال ۱۳۲۹ در روز ۲۹ اسفند یک روز قبل از جشن نوروز، جنبش تاریخی ملت ایران به رهبری بزرگ مرد تاریخ ایران، دکتر محمد مصدق به بار نشست و قانون ملی کردن نفت با چنین انشائی به تصویب نهایی رسید: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی، امضاء کنندگان ذیل، پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد». از آن پس ، روز ۲۹ اسفند به عنوان روز ملی شدن نفت در تاریخ کشور ما ثبت و ضبط گردید. از نوروز ۱۳۲۹ به بعد ملت ایران دو عید هم زمان را جشن میگیرد، عید نوروز و روز ملی شدن نفت.
در تاریخ معاصر ایران، حوادث بی شماری از جنبشها، خیزش ها، انقلاب ها، کودتا ها پدید آمده اند. اما بدون تردید، نهضت ملی کردن نفت، در میان تمام این رویدادهای دو قرن اخیر این سرزمین، کم هزینهترین، ثمربخش ترین و اثرگذار ترین جنبش در حیات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران بوده است.
جبهه ملی ایران، عید نوروز باستانی و جشن ملی کردن نفت را به هموطنان عزیز تبریک میگوید. و امید دارد که در سال ۱۴۰۳، سالی که در پیش است، ملت ایران بتواند از نعمت آزادی و به دست آوردن حقوق اولیه و انسانی خود برخوردار گردد. ما امید داریم که ملت رنج کشیده ایران بتواند از معضلات و مصائبی که در نتیجه ناکار آمدی ها، سوءمدیریت ها و سوء سیاست های حکومت جمهوری اسلامی بدان ها دچار گشته، رهایی یابد. ما امید داریم که فقدان آزادی و نبود استقلال، بحران عظیم اقتصادی، گرانی سرسام آور و تورم لجام گسیخته، فقر و بیکاری، تنگنای وحشتناک معیشتی، فساد گسترده ی وصف ناشدنی، فرار مغزها و تداوم آن و از دست دادن ارزنده ترین فرزندان وطن به طور روزانه، به سوی نابودی رفتن محیط زیست کشور و خطراتی که کیان ملی را تهدید می کند پایان یابد.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران - بیست و هشتم اسفند ماه ۱۴۰۲
سارا حسین، مسئول کمیته حقیقتیاب درباره اعتراضات ایران، روز دوشنبه ٢٨ اسفند در جلسه مربوط به گزارش این کمیته به شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، جمهوری اسلامی را به ارتکاب «جنایت علیه بشریت» متهم کرد.
به گفته او، برخی از حملات نظاممند جمهوری اسلامی علیه غیرنظامیان بهویژه قتل، تجاوز جنسی، شکنجه، ارعاب و سرکوب مبتنی بر مسائل قومی و مذهبی «جنایت علیه بشریت» بوده است.
سارا حسین با اشاره به تشکیل کمیته حقیقتیاب درباره اعتراضات ایران در آبان ۱۴۰۱ از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گفت متاسفانه جمهوری اسلامی طی این مدت به درخواستها برای بازدید این کمیته از ایران پاسخ نداده است.
خانم حسین در ادامه افزود به رغم تمام محدودیتها، کمیته حقیقتیاب موفق شد ۲۷ هزار سند و مدرک را از داخل ایران جمعآوری کند.
برخی از یافتهها
مسئول کمیته حقیقتیاب درباره اعتراضات ایران مرگ تحت بازداشت مهسا (ژینا) امینی را یک «مرگ غیرقانونی» خواند و خواستار پاسخگو کردن حکومت ایران در این ارتباط شد.
به گفته سارا حسین، جمهوری اسلامی با بسیج تمام نیروهایش، به سرکوب اعتراضات پرداخت و از سلاحهایی همچون کلاشنیکوف و گلولههای ساچمهای علیه معترضان استفاده کرد.
او ضمن یادآوری کشتهشدن دستکم ۱۰۳ نفر در «جمعه خونین» زاهدان گفت جمهوری اسلامی در جریان سرکوب اعتراضات از اسلحه گرم علیه چشم، صورت، و اندامهای جنسی معترضان استفاده کرد.
خانم حسین گفت ماموران جمهوری اسلامی یکی از معترضان آسیبدیده از ناحیه چشم را تهدید کرده بودند که اگر دست از اعتراض برندارد چشم دیگر او را نیز کور خواهند کرد.
مسئول کمیته حقیقتیاب در ادامه گفت بازداشتشدگان از جمله زنان و دختران هیچ راه ارتباطی با بیرون نداشتند و کرامت انسانی بازداشتیها نقض شد.
به گفته او، برخی از بازداشتیها مورد خشونتهای جنسی و جنسیتی و تجاوز جنسی قرار گرفتهاند و ماموران جمهوری اسلامی به آنها گفتهاند که «این همان آزادی است که به دنبالش بودید!»
سارا حسین همچنین از صدور دستکم ۲۶ مورد حکم اعدام در ارتباط با اعتراضات از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ابراز نگرانی شدید کرد.
به گفته او، حکومت ایران ضمن خودداری از اذعان به رنج و دردی که به معترضان تحمیل کرده، با استفاده از روشهای مختلف در تلاش بوده که خانوادههای قربانیان را ساکت نگه دارد و بسیاری از خانوادههای قربانیان حتی از انجام سوگواری بیمناک هستند.
مسئول کمیته حقیقتیاب تصریح کرد که جمهوری اسلامی مرتکب نقض حقوق بشر از جمله حق حیات، حق عدم شکنجه، و حق محافظت در برابر خشونتهای جنسی و جنسیتی شده است.
به گفته سارا حسین، جامعه بینالمللی باید ضمن ابراز همبستگی با قربانیان، اقدامات ملموسی برای حمایت از آنها انجام دهد و در این راستا، پاسخگو کردن عاملان موارد نقض حقوق بشر الزامی است.
واکنش نماینده جمهوری اسلامی
کاظم غریبآبادی، دبیرکل شورای عالی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران، در واکنش به سخنان سارا حسین مدعی شد که کمیته حقیقتیاب در نتیجه «لابیگریها و معاملات سیاسی» تشکیل شده است.
او که بخش قابلتوجهی از سخنانش را به موضوع نامرتبط جنگ اسرائیل و حماس در غزه اختصاص داد، مدعی شد که گزارش کمیته حقیقتیاب استقلال ندارد.
نماینده جمهوری اسلامی در ادامه، اعتراضات مسالمتآمیز شهروندان ایرانی را «شورش» خواند و به تکرار این ادعای بیاساس پرداخت که کشورهای خارجی در آن مداخله کردهاند.
واکنش دیگر کشورها
پس از اظهارات سارا حسین و کاظم غیرآبادی، نمایندگان برخی از کشورهای حاضر در جلسه موضع خود درباره گزارش کمیته حقیقتیاب را اعلام کردند.
نمایندگان ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و چندین کشور اروپایی، استرالیا، کانادا، نیوزلند، اسرائیل، و کاستاریکا به نمایندگی از ۵۴ کشور، ضمن اعلام حمایت از گزارش کمیته حقیقتیاب، خواستار تمدید ماموریت کمیته مزبور و همچنین پاسخگو کردن جمهوری اسلامی در ارتباط با سرکوب معترضان شدند.
نماینده ایالات متحده در سخنان خود ضمن یادآوردی بیرحمی ماموران جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات «مردم شجاع ایران» گفت بیش از ۵۰۰ نفر ایرانی در این سرکوبها جان خود را از دست دادند.
نماینده اسرائیل ضمن اعلام حمایت از گزارش کمیته حقیقتیاب گفت زنان و دختران ایرانی دائما برای احقاق حقوقشان مبارزه میکنند.
نماینده آلمان ضمن محکوم کردن سرکوب معترضان از جمله زنان و دختران ایرانی گفت جمهوری اسلامی باید به مصونیت ماموران خود و سرکوب معترضان پایان دهد.
نماینده ایتالیا ضمن محکوم کردن شدید اعدام مخالفان از سوی جمهوری اسلامی ایران گفت باید نقض حقوق زنان و دختران در ایران متوقف شود و عاملان آن پاسخگو شوند.
نماینده فرانسه نیز ضمن محکوم کردن اعدام معترضان توسط جمهوری اسلامی، خواهان ممانعت از خشونت علیه زنان و دختران ایرانی است.
اما نمایندگان چهار کشور سریلانکا، روسیه، زیمبابوه، و ونزوئلا با گزارش کمیته حقیقتیاب مخالفت کردند.
نماینده روسیه در اظهاراتی «استفاده سیاسی از ابزار حقوق بشر» را محکوم کرد و افزود کشورش با بعضی از پیشنهادهای کمیته حقیقتیاب بهشدت مخالفت میکند.
صدای آمریکا
شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو درباره وضعیت حقوق بشر در ایران نشستی برگزار کرده است. نخست گزارش سالانه جاوید رحمان، گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه میشود و سپس سارا حسین، رئیس کمیته حقیقتیاب، گزارش این کمیته در مورد موارد نقض حقوق بشر در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد را ارائه میکند.
گزارش نهایی جاوید رحمان به شورای حقوق بشر سازمان ملل
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه ۲۸ اسفند در گزارش پایانی خود به شورای حقوق بشر سازمان ملل از افزایش ۴۳ درصدی اعدامها در سال ۲۰۲۳ و تداوم وضعیت نگرانکننده حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران خبر داد.
جاوید رحمان ضمن ابراز تاسف از این که باوجود درخواستهای مستمر طی دوران مأموریتش، هرگز از سوی جمهوری اسلامی اجازه سفر به ایران به او داده نشده است، وضعیت حقوق بشر در این کشور را به شدت نگرانکننده خواند.
او در ابتدای گزارش خود گفت: «اعدامهای جاری و افزایش محکومیتها به مرگ در دوره گزارشدهی من به شدت نگرانکننده است. دستکم ۸۳۴ نفر در سال ۲۰۲۳ اعدام شدند که نسبت به سال ۲۰۲۲، ۴۳ درصد افزایش یافته است. از تعداد اعدامهای گزارششده در سال ۲۰۲۳، ۴۷۱ اعدام - تقریباً ۵۶.۵ درصد - به اتهامات مرتبط با مواد مخدر بوده است. تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۳، از زمان آغاز اعتراضات سراسری در سپتامبر ۲۰۲۲، متأسفانه مقامات ایرانی ۹ نفر را به دلیل مشارکت در اعتراضات اعدام کردهاند.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد اضافه کرد: «با وجود نگرانیهای جدی که از سوی من و جامعه بینالمللی ابراز شده، اعدام کودکان در ایران ادامه یافته و دستکم یک اعدام در سال ۲۰۲۳ گزارش شده است. یکی از بالاترین نرخهای اعدام زنان در این کشور ثبت شده است که دستکم ۲۲ زن در سال ۲۰۲۳ اعدام شدهاند.»
جاوید رحمان در ادامه گزارش خود با انتقاد از روند غیرقانونی و دادرسی ناعادلانه در ایران گفت: « تعداد حکمهای اعدام بدون روند قانونی و حق دادرسی عادلانه، به شدت نگرانکننده است. همچنین ادعاهایی در مورد شکنجه و بدرفتاری با «متهمان» در بازداشت وجود دارد و آنها بهطور مکرر از دسترسی به وکیل محروم شدهاند و وکلا اجازه دفاع از موکلان خود را نداشتهاند.»
او در بخش دیگر گزارش خود به وضعیت اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران پرداخت و گفت: «وضعیت اقلیتهای قومی و مذهبی همچنان بسیار نگرانکننده است، تعداد اعدامشدگان از اقلیتهای قومی و مذهبی بهویژه برای جرائم مرتبط با مواد مخدر یا امنیتی بهطور نامتناسبی بالا است.»
به گفته جاوید رحمان «اقلیتهای بلوچ و کرد، بهویژه کولبرها و سوختبرها، هدف محرومیت خودسرانه از حق زندگی توسط مقامات حکومتی از طریق اعدامها و کشتارهای خارج از فرایند قضایی عادلانه بودهاند.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد افزود: «تداوم آزار و اذیت مستمر، بازداشتهای خودسرانه و آزار اعضای جامعه بهائی، همچنین هدفگیری و آزار اقلیتهای مذهبی بهویژه مسیحیان نوکیش و صوفیان از جمله طریقت گنابادی به شدت نگرانکننده است»
او در ادامه گزارش خود، با اشاره به بازداشت و اذیت و آزار فعالان حقوق مدنی و مدافعان حقوق بشر، گفت: «آزار و اذیت، تهدید، هدفگیری، بازداشت و زندانی کردن مدافعان حقوق بشر، وکلای دادگستری، خبرنگاران و فعالان اتحادیههای کارگری به شدت نگرانکننده است. نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر برجسته زندانی، از مشکلات شدید سلامتی، از جمله شرایط جدی قلب و ریه رنج میبرد و فعالان حقوق کار و خبرنگارانی که در مورد شرایط کار و کارگری گزارش میدهند، به دلیل اعمال آزادی بیان و تجمع مسالمتآمیز خود، زندانی شدهاند.»
جاوید رحمان اضافه کرد: «در سال ۲۰۲۳ دستکم ۱,۲۶۶ اعتراض اتحادیههای کارگری، چهار مورد سرکوب اعتراضات و ۳۲ اعتصاب اتحادیههای کارگری رخ داده است.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران همچنین به سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» از سوی حکومت جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: «بسیار ناراحتکننده و جانگداز است که مقامات حکومتی، با مصونیت کامل، دستکم ۴۸ زن و ۶۸ کودک را بهطور غیرقانونی کشته و تعداد بسیار زیادی از زنان و دختران را در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» مجروح، مورد تجاوز و برخوردهای وحشیانه قرار دادهاند و گزارشهای بسیار نگرانکنندهای نیز از تجاوز، شکنجه و سایر اشکال خشونت جنسی به منظور تنبیه این معترضان منتشر شده است.»
او با اشاره به «آپارتاید جنسیتی در ایران» زیر سایه حکومت جمهوری اسلامی گفت: «هفته گذشته روز جهانی زنان را جشن گرفتیم، با این حال، زنان و دختران در ایران با سرکوب مداوم، تبعیض و استفاده از روشهای پلیسی بیشتر سرکوبگر و خشن علیه دختران و زنانی که قوانین حجاب اجباری را نقض میکنند، روبرو هستند. مقامات ایرانی سیستم آپارتاید جنسیتی را حفظ کرده و بر قوانین، سیاستهای اداری و شیوههای عملی سختگیرانهای اصرار دارند که به طور فزایندهای حقوق بشر و کرامت انسانی دختران و زنان ایرانی را نقض میکند.»
به گفته جاوید رحمان، بیش از یک میلیون پیامک با این مضمون به زنان فرستاده شد که اگر آنها بدون حجاب تردد کنند، وسایل نقلیه آنها ضبط خواهد شد و هزاران بار به این تهدیدها عمل شده است.
این مقام ارشد حقوق بشری سازمان ملل همچنین به تعطیلی کسب و کارها در ایران به دلیل عدم اجرای «قوانین حجاب اجباری» و در نتیجه محرومیت تعداد زیادی از زنان از دسترسی به آموزش، حملونقل عمومی و خدمات بانکی اشاره کرد و افزود: «پلیس امنیت اخلاقی دوباره مستقر شده و لایحهای، به نام لایحه حمایت از خانواده با ترویج فرهنگ عفاف و حجاب، توسط مجلس به شورای نگهبان ارائه شده است. این لایحه تفکیک جنسیتی را تشدید میکند و اقدامات سختگیرانهای برای «پوشش نامناسب» از جمله محدود کردن حقوق اقتصادی-اجتماعی و استفاده از شلاق به عنوان شکلی از مجازات اعمال میکند.»
جاوید رحمان در این بخش از گزارش خود بار دیگر از جمهوری اسلامی درخواست کرد که قانون حجاب اجباری را لغو و تمام اشکال آزار و اذیت، تبعیض و خشونت علیه زنان و دختران را در قانون و عمل حذف، تمام اقدامات لازم برای پیشبرد مشارکت برابر آنها در زندگی عمومی را اتخاذ و اطمینان حاصل کند که حقوق زنان، از جمله مدافعان حقوق بشر، محافظت میشوند.
او همچنین خواستار آن شد که جمهوری اسلامی کنوانسیون رفع تمام اشکال تبعیض علیه زنان را تصویب و به طور کامل اجرا کند.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در بخش پایانی گزارش خود گفت: «در این گزارش، وضعیت کلی حقوق بشر در ایران طی شش سال گذشته و میزان توجه مقامات ایرانی به توصیههای ارائه شده بررسی شده است. اقدامات مثبت انجام شده، مانند اصلاح قانون قاچاق مواد مخدر در سال ۲۰۱۷ که منجر به کاهش اعدامهای مرتبط با مواد مخدر تا سال ۲۰۲۰ شد، مورد توجه قرار گرفته است. در زمینه حقوق دختران و زنان، پیشرفتهایی مانند دسترسی برابر به آموزش و افزایش سواد زنان و همچنین اصلاحیه قانون ملیت در سال ۲۰۱۹ که به زنان ایرانی متأهل با مردان غیرایرانی حق میدهد برای فرزندان زیر ۱۸ سال خود تابعیت ایرانی درخواست کنند، به رسمیت شناخته شده است.»
او اضافه کرد: «با این حال، گزارش من بهطور دقیق نشان میدهد که چگونه این ابتکارات و دستاوردها به دلیل نقض مداوم و سیستماتیک حقوق بشر، لغو، بیاثر یا به عواقب منفی منجر شدهاند. متأسفانه، هیچیک از توصیههای کلیدی ارائه شده توسط مقامات اجرا نشدهاند. نگرانیهای جدی و مداوم مانند محرومیت گسترده و خودسرانه از حق حیات از طریق اعدامهای جاری، استفاده از زور علیه معترضان، نقض حقوق به دادرسی عادلانه، تبعیض سیستمی و سیستماتیک و حمله به اقلیتها، زنان و دختران همچنان وجود دارد.»
به گفته جاوید رحمان «مصونیت و عدم پاسخگویی درباره نقض جدی حقوق بشر، مشکلی اساسی در نظام حقوقی، قانون اساسی و فضای سیاسی ایران است.»
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر در ایران ادامه داد: «علاوه بر لزوم پاسخگویی عاملان جرائم در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، از جامعه بینالمللی خواسته شده است سازوکارهایی را برای پاسخگویی در مورد رویدادهای گذشته، شامل ناپدید شدنهای اجباری، اعدامهای فراقانونی و خودسرانه در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۸ و اعتراضات نوامبر ۲۰۱۹، ایجاد کند.»
جاوید رحمان در پایان، با اشاره به این که گزارش او به عنوان بستری برای برجستهسازی و گزارش نقض جدی حقوق بشر و سوء استفادهها توسط مقامات حکومتی جمهوری اسلامی عمل کرده، ابراز امیدواری کرد که ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر درباره وضعیت ایران همچنان به عنوان صدای میلیونها ایرانی که مورد هدف، قربانی و آزار قرار گرفتهاند و حقوق اساسی آنها بهطور مداوم و با مصونیت نقض شده است، ادامه یابد.»
او همچنین در پایان دوره شش ساله مأموریت خود از مردم ایران به دلیل شجاعت، قاطعیت، انعطافپذیری و همچنین حمایت و مشارکت مثبت آنها با این مأموریت تشکر و قدردانی کرد.
ماموریت جاوید رحمان به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران در ۱۵ تیر ۱۳۹۷ (۶ ژوئیه ۲۰۱۸) از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد آغاز شد. ماموریت او در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ تمدید شد.
او در طول دوره شش ساله ماموریت خود، شش گزارش به شورای حقوق بشر ارائه کرده و در گزارشهای خود، به طور مداوم نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرده است.
جاوید رحمان بارها از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواسته است به تعهدات حقوق بشری خود عمل کنند و از جامعه بینالمللی نیز خواسته است که برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران اقدام کند.
واکنش جمهوری اسلامی و دیگر کشورها
طبق آن چه پیشبینی میشد نماینده جمهوری اسلامی علیه گزارش گزارشگر سازمان ملل واکنش نشان داد.
نماینده جمهوریاسلامی در سازمان ملل گفت: «کسانی که در کنار رژیم اشغالگر فلسطین ایستادهاند و نسلکشی در غزه را نادیده میگیرند، چطور نگرانیشان برای حقوق بشر را جدی میگیرید؟ این چیزی نیست که مورد قبول مدافعان و اسپانسرهای حقوق بشر باشد.»
اما نمایندگان کشورهای غربی از جمله فرانسه درباره صدور احکام اعدام در ایران و نگرانی خود در مورد افزایش آن سخن گفتند.
نماینده آمریکا در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل گفت که ایران همچنان به سرکوب روزنامه نگاران مدافعان حقوق بشر و اقلیت های مذهبی و قومی ادامه میدهد.
نماینده بریتانیا در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل گفت که وضعیت نقض حقوق بشر در ایران مشمئز کننده است
نماینده آلبانی خواستار تحقیق بیطرفانه و شفاف درباره نقض حقوق بشر در ایران شد و از اعدامها به خصوص اعدام کودکان در ایران ابراز نگرانی کرد.
نماینده رومانی گفت که وضعیت حقوق بشر در ایران رو به زوال است،به خصوص با قوانین جدیدی که درباره حجاب در ایران تصویب شده است. او تاکید کرد که میزان اعدامها در ایران به خصوص اعدام کودکان نگرانکننده است.
کشورهای همسو با جمهوری اسلامی نظیر روسیه، سوریه، کره شمالی، بلاروس و ونزوئلا از کارنامه حقوق بشری تهران حمایت کردند.
نماینده روسیه گفت که کشورهای غربی قصد بیثبات کردن ایران را دارند و نماینده سوریه تعامل جمهوری اسلامی با مکانسیمهای حقوق بشری سازمان ملل را «سازنده» خواند.
نماینده کره شمالی نیز گزارش گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران را «مغرضانه» توصیف کرد و نماینده ونزوئلا گفت که ایران «همواره به قطعنامه های شورای حقوق بشر سازمان ملل پایبند بوده است».
نماینده اریتره در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل از اقدامات جمهوری اسلامی درباره حقوق بشر به خصوص حقوق زنان «تقدیر» کرد.
همچنین قرار است روز دوشنبه هیات حقیقتیاب شورای حقوق بشر گزارش کامل خود را در باره وضعیت ایران منتشر میکند.
این هیات کارشناسی مستقل بینالمللی به درخواست شورای حقوق بشر سازمان ملل برای بررسی نقض حقوق بشر در ایران در طول انقلاب مهسا کارش را آغاز کرد.
پیشتر هیات مستقل حقیقتیاب سازمان ملل در نخستین گزارش خود درباره خیزش «زن، زندگی، آزادی» اعلام کرد سرکوب خشونتبار این اعتراضات و تبعیض ساختاری فراگیر علیه زنان و دختران، منجر به نقض جدی حقوق بشر در ایران شده و بسیاری از این موارد سرکوب، مصداق «جنایت علیه بشریت» محسوب میشوند.
بر اساس این گزارش که روز جمعه ۱۸ اسفند منتشر شد، موارد نقض حقوق بشر و جنایات تحت قوانین بینالمللی در بستر اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، شامل قتل، اعدامهای فراقضایی و کشتنهای غیرقانونی، استفاده غیرضروری و بیرویه از قوای قهریه، سلب خودسرانه حق آزادی، شکنجه، تجاوز، ناپدیدسازیهای قهری و تعقیب و آزار مبتنی بر جنسیت بوده است.
هیات مستقل حقیقتیاب سازمان ملل تاکید کرد نقض حقوق بشر به شکل خاص زنان، کودکان و اقلیتهای اتنیکی و دینی و مذهبی را تحت تاثیر قرار داده است.
این هیات اعلام کرد تعقیب و آزار مبتنی بر جنسیت با تبعیض مبتنی بر هویت اتنیکی و دینی در هم تنیده شده است.
اما ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، به اولین گزارش هیات حقیقتیاب سازمان ملل درباره خیزش «زن، زندگی، آزادی» واکنش نشان داد و آن را «به شدت» محکوم کرد.
کنعانی روز شنبه ۱۹ اسفند در بیانیهای، این گزارش را «تکرار ادعاهای بیاساس، مبتنی بر اطلاعات نادرست و مغرضانه و فاقد وجاهت قانونی و از اساس مردود» خواند.
اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران، با جان باختن ژینا مهسا امینی، زن ۲۲ ساله ایرانی کُرد در شهریور ۱۴۰۱ پس از دستگیری به دست عوامل گشت ارشاد آغاز شد.
این اعتراضات فورا به یک خیزش سراسری در ایران تبدیل شد. بنا بر آمارهای سازمانهای حقوق بشری، حکومت ایران بیش از ۵۵۰ معترض را در جریان سرکوب این اعتراضات کشت.
صدای آمریکا، ایران اینترنشنال
پیام «نرگس محمدی»، فعال حقوقبشر، زندانی سیاسی و برنده نوبل صلح سال ۲۰۲۳ توسط «محمود امیریمقدم» مدیر سازمان «حقوق بشر ایران» در نشست شورای حقوقبشر در مقر سازمان ملل، خوانده شد.
متن کامل پیام:
خانمها و آقایان
اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
ضمن قدردانی از تلاشهای کمیتهی حقیقتیاب و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران تأکید میکنم، نقض حقوق بشر به طور سیستماتیک، فراگیر و نهادینه شده علیه مردم ایران اعمال میشود و با گسترش و تشدید اعتراضات و جنبشهای اجتماعی، ابعاد سرکوب خشونتبار رژیم نیز تشدید و پردامنه میشود و خشونت رژیم نه فقط علیه مخالفان و معترضان بلکه علیه زنان، اقلیتهای مذهبی و اقوام و ... توقفناپذیر است.
شرارت، ظلم، تبعیض، اعدام و کشتار مردم توسط جمهوری اسلامی طی ۴۵ سال گذشته همواره در پیچیدهترین، فریبکارانهترین و گاه ناشناختهترین اشکال به کار گرفته شدهاست. جنبش ”زن، زندگی، آزادی“ و سرکوب بیامان معترضان این جنبش، ما مردم ایران و نهادهای بینالمللی و حقوق بشری را به بازاندیشی اساسی دربارهی چگونگی مقابله موثر و مواجهه مردم با جنایتهای جمهوری اسلامی وا داشته است.
در این راستا مجدانه تقاضا دارم در کنار مقاومت و مبارزه مردم ایران برای دموکراسی و حقوق بشر:
۱- مأموریت و فعالیت کمیته حقیقتیاب و گزارشگر ویژه حقوق بشر تداوم یابد تا ابعاد پیدا و پنهان آپارتاید جنسیتی و جنایت علیه بشریت توسط رژیم را آشکار و اعلام نمایند.
۲- رژیم دینی استبدادی ناقض حقوق بشر که مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاست، به طور هدفمند و همهجانبه تحت فشار سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری در سراسر جهان قرار گیرد.
نرگس محمدی
زندان اوین
اسفند ۱۴۰۲
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، همزمان با تشکر از مردم کشورش مدعی پیروزی در انتخابات شد.
این برای پنجمین بار است که طی ۲۵ سال گذشته آقای پوتین زمام قدرت در کرملین را به دست میگیرد و با توجه به تحولات سیاسی مسکو، اعلام پیروزی قاطع در این رایگیری هم از سوی ناظران کاملا قابل پیشبینی اعلام شده بود.
آقای پوتین یکشنبه شب با حضور در مقر ستاد مرکزی انتخاباتی خود برابر دوربینهای تلویزیونی ضمن تشکر از «اعتماد مجدد» مردم روسیه به او، خود را پیروز انتخابات خواند.
او گفت: «ما با اتکا به تک تک آرا، عزم مشترکی برای مردم روسیه خواهیم ساخت».
آقای پوتین در اظهارات خود از سربازان ارتش این کشور که در جنگ اوکراین حضور دارند هم تشکر کرد و گفت: «انها هر چه قدر هم برای ترساندن ما، سرکوب ما و مرعوب کردن تلاش کنند، تاریخ نشان داده که هیچ گاه موفق نخواهند شد. آنها چه اکنون و چه در آینده مغلوب خواهند شد».
انتخابات ریاستجمهوری در روسیه طی چند دهه اخیر از سوی ناظران و همچنین بخش بزرگی از جامعه جهانی «نه آزاد و نه منصفانه» ارزیابی میشود.
ولادیمیر پوتین که از او به عنوان یک افسر سابق اطلاعاتی (کگب) یاد میشود در سال ۱۹۹۹ در روسیه به قدرت رسید و از آن زمان تاکنون (۲۵ سال گذشته) این پنجمین بار است که کلید کرملین را در دست گرفته است.
بر همین اساس هم نتایج انتخابات امشب که مسکو از آن تحت عنوان «رای قاطع» به ولادیمیر پوتین یاد کرده، از سوی ناظران «کاملا قابل پیشبینی» توصیف شده است؛ به ویژه با توجه به این واقعیت که اکثر منتقدان سرشناس آقای پوتین یا خارج از این کشورند و یا در زندان و گورستاناند.
پآقای پوتین امروز در حالی خود را پیروز انتخابات خواند که کمتر از یک ماه پیش، آلکسی ناوالنی، سرشناسترین منتقد حکومت او، به طرز ناگهانی و مشکوکی در زندانی در شمال روسیه جان باخت.
چند ماه پیش از آن هم هواپیمای یوگنی پریگوژین، رهبر گروه شبهنظامی خصوصی واگنر، که روزگاری از متحدان درجه اول ولادیمیر پوتین بود دچار سانحه شد و او که با پیکارجویان خود علیه مسکو شورش کرده بود، کشته شد.
به این ترتیب، کاخ ریاست جمهوری روسیه - کرملین - برای ۶ سال دیگر میزبان ولادیمیر پوتین خواهد بود.
رقبای پوتین چه کسانی بودند؟
نیکولای خاریتونوف، نامزد حزب کمونیست روسیه در یک ویدیوی تبلیغاتی در حال رفتن به سمت شغل جدید خیالی خود در کرملین است
در حالی که دست کم در جوامع غربی همگان منتظر اعلام پیروزی «قاطع» ولادیمیر پوتین در این انتخابات بودند، اما سه نامزد دیگر هم در این انتخابات شرکت داشتند.
نیکولای خاریتونوف، ۷۵ ساله و نامزد رسمی حزب کمونیست. حزب او با گذشت بیش از ۳۰ سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همچنان دومین حزب محبوب روسیه است. این حزب حمایت خود را از پایگاه کوچک وفادارانی میگیرد که هنوز در حسرت شوروی بزرگ هستند.
لئونید اسلوتسکی، ۵۶ ساله و رهبر حزب ملیگرای لیبرال دموکرات روسیه. او پیوسته در تلویزیون دولتی روسیه حضور دارد و در آنجا نظرات ضدغربی خود را بیان میکند.
ولادیسلاو داوانکوف، ۴۰ ساله، که نامزد حزب مردم جدید است، که ظاهرا حزبی لیبرال و طرفدار تجارت است.
حال و هوای رایگیری و میزان مشارکت چه طور بود؟
در دو روز اول رایگیری که روزهای جمعه و شنبه بود، اعتراضاتی پراکنده، مانند آتش زدن بعضی از مراکز رایگیری یا ریختن رنگ در صندوقها، اتفاق افتاد و گزارش شد که چند نفر به اتهام «خرابکاری و اخلال» بازداشت شدهاند.
به گزارش تاس، خبرگزاری دولتی روسیه، بیشتر حوادث در مراکز رایگیری در مسکو، وورونژ در جنوب روسیه و منطقه قرهچای و چرکس در شمال قفقاز روی داده بود.
صفهای طولانی دیگری هم در سفارتها و کنسولگریهای روسیه در خارج آن کشور گزارش شد که در برخی شهرها طول صفها نیم کیلومتر گزارش شده بود.
خبرگزاری روسی تاس چند ساعت پیش از پایان رایگیری در برخی مناطق روسیه گزارش کرده بود که میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری به ۶۷/۵۴ درصد رسیده است.
در صورت صحت این گزارش، انتخابات امسال از دوره پیش در سال ۲۰۱۸، که ۶۷/۵ درصد شرکت کرده بودند، مشارکت بیشتری داشته است.
یولیا ناوالنایا، همسر الکسی ناوالنی در برلین
یولیا ناوالنایا، همسر الکسی ناوالنی روز یکشنبه در یک پیام تصویری خواهان تظاهرات روز انتخابات علیه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه شده بود.
آقای ناوالنی، که شناختهشدهترین منتقد پوتین بود، به ۱۹ سال زندان اتهام افراطگرایی محکوم شد، اما باور عمومی این است که او به دلیل فعالیتهای سیاسی چنین حکمی گرفت.
بر اساس گزارش نهادهای دولتی روسیه، الکسی ناوالنی ۴۷ ساله در ۱۶ فوریه، در زندان در حال قدم زدن بوده که میگوید احساس ناخوشی دارد و سپس میافتد و پس از آن هرگز به هوش نمیآید.
با این حال خانواده، حامیان ناوالنی و بسیاری در جامعه جهانی بر این باورند که مرگ او تصادفی نبوده و مجازات او برای مخالفت با پوتین بوده است.
اکثر منتقدان رئیس جمهور روسیه از آن کشور گریختهاند، اما الکسی ناوالنی پس از مسمومیت با سم نوویچوک در تابستان ۲۰۲۰ در ژانویه ۲۰۲۱ پس از ماهها درمان به کشورش بازگشته بود.
این سه نامزد، بهرغم موقعیتهای سیاسی بسیار متفاوت، همه به طور کلی از سیاستهای کرملین حمایت میکنند و هیچیک در برابر رئیسجمهور فعلی شانسی نداشتند.
طی سه روز رایگیری که از روز جمعه آغاز و امروز - یکشنبه - به پایان رسید، اسم هیچ فرد مخالف ولادیمیر پوتین در میان برگههای رای وجود نداشت.
مهمترین آنها الکسی ناوالنی بود که حدود یک ماه پیش در زندان جان باخت. مرگی که دول غربی آن را قتل سیاسی و دولتی خواندند و آقای پوتین را به حذف فیزیکی مخالف خود متهم کردند.
همچنین افرادی مانند بوریس نادژدین، سیاستمدار کهنهکار و منتقد جنگ اوکراین، و یکاترینا دونتسووا، خبرنگار سابق تلویزیون هم از منتقدان آقای پوتین بودند که از حضور در انتخابات منع شده بودند.
بیبیسی فارسی
افشاگری یک پرونده مالی جدید از خانواده کاظم صدیقی
واریز اجاره ماهانه یک میلیاردی هتل جهان مشهد به حساب کاظم صدیقی و پسرش
در پی انتشار گزارش «زمینخواری ۱۰۰۰ میلیاردی آیت الله صدیقی و پسران» اسناد جدیدی از خانواده امام جمعه موقت تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر به دستم رسیده که نشان میدهد فعالیتهای مرتبط با حوزهی علمیه امام خمینی در ازگل به ریاست آقای صدیقی با حسابهای شخصی ایشان و پسرشان ارتباط مستقیمی دارد.
در گزارش «زمینخواری ۱۰۰۰ میلیاردی آیت الله صدیقی و پسران» با اسناد و مدارکی نشان دادم که ۴۲۰۰ متر از زمینهای حوزهی علمیه امام خمینی در ازگل به ارزش تقریبی ۱۰۰۰ میلیارد تومان به مالکیت شرکتی تازه تاسیس در آمده که توسط کاظم صدیقی، دو پسر و عروسش تاسیس شده است. صدیقی امروز ضمن تایید این مطلب ادعا کرده که از نحوه ثبت شرکت خصوصی و انتقال این زمین اظهار بی اطلاعی کرد.
اکنون اسناد تازه نشان میدهد که درآمدهای حاصل از یکی از داراییهای ارزشمند حوزه علمیه امام خمینی تهران به جای واریز به حساب این حوزه علمیه یا مرکز خدمات حوزه علمیه؛ به حساب موسسهای واریز میشود که همه کارهی آن «کاظم صدیقی» و پسرش «محمد مهدی صدیقی» است.
سوژهی این گزارش وضعیت مالکیت درآمدهای «هتل جهان» در مشهد است. هتلی است که سال ۱۳۹۳ از سوی خیرین به حوزه علمیه امام خمینی تهران در ازگل به مدیریت کاظم صدیقی واگذار شد تا از درآمدهای آن برای حوزهی علمیه و هزینههای آموزشی و دینی این حوزه استفاده شود. اما بر اساس اسنادی که در اختیارم قرار گرفته درآمد این حوزه در سال جاری به حساب موسسهای به مدیریت کاظم صدیقی واریز میشود.
سه ماه پیش حوزهی علمیه امام خمینی تهران طی قراردادی با بانک ملت، بهرهبرداری از هتل ۶۵ واحدی «جهان» را به مدت ۳ سال به این بانک واگذار شده و اجاره ماهیانه یک میلیارد تومانی برای این هتل سه ستاره واقع در خیابان امام رضا ۱۰ مشهد در نظر گرفته شده است.
از آنجایی که تمام صد در صد سهام این هتل به مدرسه علمیه امام خمینی تهران انتقال یافته است طبیعتا هر گونه قرارداد هم باید با این مدرسه منعقد شده و درآمدهای حاصل از این محل هم به حساب حوزهی علمیه امام خمینی تهران واریز شود.
اما نکتهی عجیب در این میان واریز اجاره این هتل به حسابی غیر از حساب حوزهی علمیه است.
«موسسه پژوهشی آموزشی اندیشههای امام خمینی» نام موسسهای شخصی و بدون وابستگی به حوزه علمیه ازگل است که توسط کاظم صدیقی و چند نفر دیگر از جمله پسرش «محمد مهدی» تاسیس شده است.
ریاست این موسسه بر عهدهی کاظم صدیقی است و در آخرین تغییرات ثبت شدهی این موسسه که در «روزنامه رسمی» کشور به ثبت رسیده آمده که:
امضای کلیه قراردادها و اسناد مالی تعهدآور (چک سفته) و ترازهای موسسه توسط محمد مهدی رجبی صدیقی به همراه امضا رییس موسسه یعنی کاظم صدیقی و مهر موسسه انجام می گیرد.
این قرارداد بین بانک ملت و حوزه علمیه امام خمینی بسته شده است. شماره حساب حوزه علمیه هم نزد بانک ملی به شماره: ۰۱-۱۱۵۴۹۷۷۲-۰۰-۳ است.
اسنادی که در اختیارم قرار دارد نشان میدهد که طی قرارداد اجاره هتل جهان مشهد با بانک ملت، به شماره حساب «موسسه پژوهشی آموزشی اندیشه های امام خمینی» نزد بانک شهر شعبه بلوار ارتش که حق امضای آن به کاظم صدیقی و محمد مهدی صدیقی داده شده و اجاره یک میلیاردی به این حساب واریز میشود و خبری از شماره حساب حوزه علمیه امام خمینی تهران در این زمینه نیست.
مشخص نیست وجوه حاصل از اهدای هتل به حوزه علمیه که قرار بود صرف هزینه های آموزشی و دینی طلاب حوزه گردد، چگونه در حساب موسسه شخصی و حساب کاظم صدیقی و پسرش واریز میشود!
منبع: وبسایت یاشار سلطانی
در آخرین روز رأیگیری در انتخابات روسیه، ۳۵ پهپاد اوکراینی، مناطق وسیعی از روسیه از جمله مسکو را هدف قرار دادند که این حملات به آتشسوزی موقت در یک پالایشگاه نفت، قطع برق در مناطق مرزی و نیز محدودیت پروازی در فرودگاههای مسکو منجر شد.
مسکو کییف را به دلیل حملات چندروزه به زیرساختهای روسیه به خرابکاری در انتخاباتش متهم میکند؛ حملاتی که یکی از گستردهترین عملیات هوایی در خاک روسیه از زمانی توصیف شده که پوتین دو سال پیش دستور حمله به اوکراین را صادر کرد.
پوتین که پیشبینیها حاکی از پیروزی قطعی او در انتخابات است، وعده داده که اوکراین را به خاطر این حملات مجازات خواهد کرد.
در سوی دیگر ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین روز شنبه در سخنرانی ویدئویی شبانهاش بدون اشاره به تشدید حملات گزارششده توسط نیروهای اوکراین، از نیروهای نظامی و اطلاعات خود برای «قابلیتهای دوربرد» جدید تشکر کرد.
رویترز میگوید که هنوز به طور مستقل امکان تأیید این گزارشها را ندارد.
آن طور که وزارت دفاع روسیه روز یکشنبه در پیامرسان تلگرام اعلام کرد، ۱۷ پهپاد بر فراز منطقه کراسنودار در جنوب روسیه، چهار فروند بر فراز مسکو، و چندین پهپاد دیگر در شش منطقه دیگر روسیه منهدم شدند.
ستاد عملیاتی منطقه کراسنودار در جنوب روسیه نیز در تلگرام اعلام کرد که حمله پهپادی خنثی شد، اما بر اثر سقوط یکی از پهپادها در یک پالایشگاه این منطقه آتشسوزی رخ داد.
این آتشسوزی که محل آن پالایشگاه اسلاویانسک در کراسنودار گزارش شده، مهار شده و تلفات جانی نداشته، اگرچه به نوشته رویترز اطلاعات اولیه حاکی از مرگ یک نفر بر اثر سکته قلبی بود.
رومن سینیاگوفسکی، رئیس منطقه اداری اسلاویانسک، در تلگرام نوشت که کارگران پالایشگاه تلگرام تخلیه شدند و هیچ تهدیدی برای مناطق مسکونی مجاور از این حادثه وجود نداشت.
در این میان روزنامه اوکراینی «اوکراینسکا پراودا» به نقل از یک منبع اطلاعاتی اوکراینی نوشت که کییف این حمله پهپادی را موفقیتآمیز میداند، زیرا «آتشسوزی بزرگی در نزدیکی واحدهای تقطیر خام که هدف اصلی بودند، رخ داده است».
پالایشگاه اسلاویانسک، در حدود ۷۰ کیلومتری شمال کراسنودار، هر ساله حدود ۴.۵ میلیون تن نفت خام فرآوری میکند و تولیدات آن عمدتاً برای صادرات استفاده میشود، گرچه مقداری از بنزین تولیدی این پالایشگاه مثرف داخلی دارد.
لغو محدودیت پروازی در سه فرودگاه مسکو
در مسکو اما سرگئی سوبیانین، شهردار پایتخت گفت که هیچ تلفات یا خسارتی بر اثر سرنگونی پهپادها در سه منطقه نزدیک مسکو گزارش نشده است.
میخائیل یورایف فرماندار شمال مسکو نیز در تلگرام نوشت که چهار هواپیمای بدون سرنشین بر فراز منطقه یاروسلاول منهدم شد، هیچ خسارت یا تلفاتی گزارش نشده است.
این در حالی است که صبح امروز و به دنبال این حمله پهپادی، عملیات پروازی در سه فرودگاه مسکو برای ساعاتی متوقف شد.
رویترز به نقل از فرماندار ویاچسلاو گلادکوف نیز نوشت که در منطقه مرزی بلگورود، خطوط برق و گاز در یک روستا به دلیل حمله چهار پهپاد اوکراینی آسیب دیده است.
در این منطقه بر اساس اعلام وزارت دفاع روسیه، نیروهای روسی روز یکشنبه ۱۲ موشک پرتابشده از خاک اوکراین را نیز سرنگون کردند.
در حالی که روسیه با حملات اوکراین مواجه بود، ارتش کییف روز یکشنبه اعلام کرد که حملات هوایی روسیه به شرکتهای کشاورزی آسیب رسانده و چندین ساختمان صنعتی در بندر اودسا در دریای سیاه را در طول شب تخریب کرده است.
رادیو فردا
پیام تبریک نوروزی ۴ کنشگر سیاسی به مردم شریف و رنج کشیده ایران
مردم شریف و بزرگ ایران عزیز!
فرا رسیدن نوروز باستانی و آغاز سال نو، سالی پر از امید به بهروزی، بر شما مبارک.
سال ۱۴۰۲ با همه فراز و نشیبهایش پشت سر گذاشته شد. انتظار مردم آن بود که پس از وقایع دردناک سال ۱۴۰۱ در مرگ مظلومانه خانم مهسا امینی، دختر ایران و سایر جوانان، و بازگشت آرامش نسبی به کشور، نظام حاکم، ضمن درس گرفتن از آن اتفاقات، گشایشها و تغییرات مهمی را در کار کشورداری ایجاد نماید. هزاران افسوس که نه تنها گشایش مهمی بوجود نیامد، که وضعیت معیشت مردم بهشدت لطمه دید، ارزش پول ملی سقوط کرده و تورم افسارگسیخته اکثریت مردم ایران را به فقر شدید و ناترازی درآمد و هزینه کشاند. رنج طبقات متوسط و پایین، اقشار کارگر و کشاورز تا بازنشستگان، کارمندان، معلمان و صنوف آزاد در این سال، بسیار طاقت فرسا و غیر قابل تحمل گردید.
از طرفی سیاستهای اشتباه جدایی حاکمیت از مردم، غرب ستیزی، عدم پذیرش کنوانسیونهای مالی جهانی، تشنج آفرینیهای بیدلیل نظیر کمک تسلیحاتی به روسیه در اکراین، سختگیریهای بیمورد در مورد پوشش بانوان و سایر آزادیهای آنان، عدم پاسخگویی به مطالبات برحق مردم و تداوم برخوردهای پلیسی و امنیتی توام با زندان و حصر در مورد شخصیتهای بزرگ سیاسی و زنان آزاده کشور، امید به هرگونه تعامل سازنده با حاکمیت را نزد خوشبینترین فعالان سیاسی نیز، بسیار کمرنگ نمود.
برگزاری انتخابات اسفند ماه با کمترین آمار مشارکت، عدم رسیدگی فوری و شفاف به پروندههای دزدی و اختلاسهای میلیارد دلاری که احتمالا پای بسیاری مقامات نظام در آن گیر است، ناامیدی از هر گونه اصلاحات را به مردم اثبات نمود.
همه شواهد حاکیست ادامه حکمرانی و کشورداری بهشکل کنونی جز خسارت برای دین و دنیای مردم و برای ایران عزیزمان ثمری نخواهد داشت.
ما به عنوان فرزندان کوچک این مردم نجیب، با پذیرش همه مخاطرات، مردم را به صبر در مشکلات دعوت نموده و همه تلاش خود را کردیم تا بنیان کشور با برخی نابخردیها و سوءمدیریتها صدمه نبیند. اما به نظر میرسد در سال جدید باید به طرحهای جدیدی اندیشید!
اینک که اکثریت مردم نشان دادند بهشدت نگران آینده کشورشان هستند.و حاکمیت یکدست نشان داد هیچ برنامهای برای تغییرات اساسی در دست ندارد و برای شنیدن اخطارهای تمامی کارشناسان دلسوز کشور در زمینه نابودی منابع و محیط زیست و تمامی زیربناهای کشور گوشی وجود ندارد، ما معتقدیم ادامه روند کنونی ممکن نیست.
ما ضمن به فال نیک گرفتن تحویل سال ۱۴۰۳ در ماه مبارک رمضان، ماه رحمت خدا، و تبریک آن به مردم ایران، تلاش میکنیم که سال آینده سال “همبستگی ملی” شود و از همه مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج انتظار داریم با دست در دست یکدیگر نهادن و دور ریختن تمام شکافها و فاصلهها، همه تلاش خود را برای ساخت ایران آزاد و آباد بهکار گیرند.
ایران ما امانتی است که باید به بهترین شکل برای فرزندانمان و نسلهای آتی به یادگار بماند.
به همین جهت ضمن پافشاری بر چهار اصل بنیادین پیشنهادی قبلی: (۱. استقرار دمکراسی مبتنی بر منافع ملی ایران، ۲. جدایی دین از حکومت، ۳.التزام به بیانیه جهانی حقوقبشر ۴. حفظ تمامیت ارضی ایران) بهعنوان مبنا و منشوری برای همبستگی تمامی مردم ایران، حاکمیت را نیز دعوت میکنیم به شیوه مسالمتآمیز، به آرای واقعی مردم در یک رفراندوم کاملا آزاد، مراجعه نموده و سرنوشت کشور را بدون تنگنظری و هرگونه توجیه ایدئولوژیک به صاحبان اصلیاش بسپارد. و البته اگر رای اکثریت، بقای نظام کنونی بود، همه در برابر آن تمکین خواهند گرد.
ایران سرزمینی است آکنده از استعدادهای انسانی و منابع اقتصادی پایدار. جوانان ایرانی، زنان ایرانی، سرمایههایی پایان ناپذیرند، و ما در سال جدید عزممان را جزم میکنیم تا همراه و همگام با تمامی مردم ایران، پای در مسیر ساختن ایرانی بگذاریم، که شایسته تاریخ و تمدنش باشد.
سال ۱۴۰۳ سال برکت الهی، سال همبستگی ملی برای رسیدن به اهداف عالی، پیشاپیش بر همه هموطنان مبارک.
شهابالدین حایری شیرازی
ناصر دانشفر
رحیم قمیشی
مهدی نصیری
@virayeshe_zehn
@peyghameashna
@ghomeishi3
@lranazadabad
توماج صالحی، رپر معترض زندانی روز شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ در دادگاه کیفری اصفهان با اتهامات «تشویق به اعمال خشونتآمیز از طریق سامانههای رایانهای و نشر اکاذیب از طریق رایانه» محاکمه شد. او در جلسه دادگاه که به صورت ویدیو کنفرانس برگزار شد اتهامات مطرح شده علیه خود را رد و از مواضعش دفاع کرد.
امیر رئیسیان، وکیل توماج صالحی در گفتوگو با شبکه شرق با اشاره به آخرین وضعیت پرونده موکلش گفت او «در جلسه رسیدگی ضمن رد عناوین اتهامی خود توضیحاتش را ارایه داد و من و رضا عربزاده به عنوان وکلای پرونده، توضیحات خود را ارایه دادیم.»
این وکیل دادگستری درباره آخرین وضعیت پروندههای قضایی باز شده علیه موکلش در سال ۱۴۰۲ گفته برای صالحی دو پرونده با دو کیفرخواست در دادگاههای انقلاب و کیفری اصفهان مطرح شده است.
در پرونده نخست، دادگاه انقلاب صالحی را با اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس، دو سال ابطال گذرنامه و شرکت در دوره مدیریت رفتار و مهارت دانش محکوم کرد و شعبه ۱۷ دادگاه تجدیدنظر اصفهان آن را تایید کرد.
در پرونده دوم نیز جلسه دادگاه او روز شنبه ۲۶ اسفند در شعبه ۱۱۷ دادگاه کیفری ۲ استان اصفهان برگزار شده است.
رئیسیان درباره آخرین وضعیت پرونده سال ۱۴۰۱ صالحی گفته «در این پرونده دیوان عالی کشور حکم صادره در دادگاه انقلاب اصفهان را نقض و دیگر اتهامات آقای صالحی را مشمول عفو دانست و تاکید کرد که مجازاتهای در نظر گرفته شده برای او بیش از مجازاتهای قانونی است.»
این وکیل دادگستری با اشاره به تاکید دیوان عالی کشور برای حذف دو فقره از اتهامات صالحی و ارجاع پرونده او به دادگاه انقلاب گفته این شعبه رسیدگی پرونده را به منظور افزایش اتهامات، به دادسرای اصفهان برگرداند و در حال حاضر دادسرا علاوه بر تکرار تمام اتهامات پیشین در پرونده سال ۱۴۰۱، اتهاماتی که برایش رای برائت صادر شده، دو اتهام جدید شامل «معاونت در بغی» و «اجتماع و تبانی به قصد امنیت ملی» را به پرونده اضافه کرده است.
به گفته رئیسیان، این کیفرخواست مجددا به دادگاه رفته و او و مصطفی نیلی به عنوان وکلای پرونده ایراداتشان را شرح دادهاند و در انتظار اتخاذ تصمیم از سوی دادگاه هستند.
وکیل توماج صالحی درباره سرنوشت شکایت موکلش از ضابطان پرونده سابقش هم گفت: «این پرونده هم اکنون در مرحله تعیین صلاحیت محلی است؛ چراکه برای دومینبار، دادسرای رسیدگی کننده به پرونده، خود را صالح ندانسته و منتظریم شعبه رسیدگی کننده به این پرونده مشخص شود.»
صالحی روز ۲۷ آبان پس از تحمل بیش از یک سال حبس که ۲۵۲ روز آن در انفرادی بود، با قرار وثیقه از زندان آزاد شد و روز ۹ آذر در خیابانی در شهر بابل بازداشت و به زندان دستگرد اصفهان منتقل شد.
دلیل بازداشت مجدد صالحی انتشار یک فایل تصویری از سوی این رپر بوده که در آن درباره شکایت از ضابطان پرونده خود که در آبان ۱۴۰۱ او را بازداشت کرده بودند، اطلاعرسانی میکند.
توماج صالحی در حالی آبان سال گذشته و در میانه خیزش انقلابی بازداشت شد که با پیامهایش در شبکههای اجتماعی از اعتراضات مردمی حمایت قاطع کرد.
این خواننده معترض پیشتر و در شهریور ۱۴۰۰ بعد از خواندن آهنگ «سوراخ موش بخر» در اصفهان بازداشت و بعد از مدتی آزاد شده بود.
او در روز ۹ مهر در تماسی تلفنی از زندان دستگرد اصفهان گفت که بعد از شش ماه اعلام درد دندانش به مسوولان زندان و هفتهها بیخوابی و تب و لرز از درد، در نهایت دندانش را با سیم ماسک و نمک همراه با درد بیاندازه عصبکشی کرده است و تنها سه روز پس از این ماجرا، مسوولان پزشکی برای پر کردن آن دندان مراجعه کردهاند.
صالحی همچنین شرحی از حدود یک سال بازداشت خود ارائه کرده و گفته است در دوران بازجوییهای ۱۲ ساعته در سلولهایی نگهداری میشده که چراغ آنها بهصورت شبانهروزی روشن بوده است.
او در این بازجوییها به گفته خودش هر بار به صدور حکم اعدام تهدید و سپس به سلول انفرادی هشت متریاش بازگردانده میشده است.
اواسط تیر امسال، این رپر به شش سال و سه ماه حبس به اتهام افساد فیالارض، محکوم شد.
او در آثار خود به موضوعاتی چون فساد در جمهوری اسلامی، اعتصابات کارگری، اعدام و زندانی کردن مخالفان پرداخته است.
ایران اینترنشنال
به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳
...
دستان اشتیاق
از دریچهها دراز خواهد شد
لبان فراموشی
به خنده باز خواهد شد
و بهار
در معبری از غریو
تا شهر خسته
پیشباز خواهد شد
سالی
آری
بیگاهان
نوروز
چنین
آغاز خواهد شد
آمدن بهار و رسیدن نوروز در فرهنگ و ادبیات مردم فقط یک فصل، یک تغییر در طبیعت نیست بلکه نماد امید به تغییر، به نو شدن و زیبا شدن جهان نیز هست. امیدی که با چشماندازی از تحول در زندگی انسانها و فرارسیدن بهار جامعه دلها را روشن میدارد و به جانها گرما میبخشد. کشاکش نهان و آشکار میان کسانی که میخواستهاند به این نماد رخت واقعیت بپوشانند و امید را تجسم بخشند با نیروهای ایستایی و تباهی که تاریکی و سرما نماد آنهاست، قدمتی به طول تاریخ دارد و البته همچنان در کار است.
سالی که اکنون در انتهای آنایم نیز در کشاکش این دو نیرو توأمان تلخ و شیرین، اندوه و شادی، شکست و پیروزی، گذشت. حاکمیت همانند گذشته سانسور و سرکوب و تحمیل فقر و اختناقِ بیشتر به مردم را دستورکار خود قرار داده و سخت مشغول انتقامگرفتن از جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود و در این راه چندان پیش رفت که در سرکوب آزادیها و تحمیل فلاکت به مدارجی «بالاتر» از پیش، به اوجی دیگر در قعر، رسید و یکی از معدود ایستادگان در کفِ جدول جهانی شد. در سوی دیگر، مردم و بهویژه جوانان و زنان در ادامهی جنبش حقطلبانه و آزادیخواهانهی خود با پسزدن عملیِ اجبارهای حکومتی به چهرهی شهرها رنگی تازه زدند و جلایی نو بخشیدند و تصویری شگفتانگیز از امید و ارادهی استوار مردمی آفریدند که به تغییر سرنوشت خویش برخاستهاند؛ صدای شهرها فریاد هموارهی کارگران و بازنشستگان و فرهنگیان و پرستاران و ... بود که حق خود طلب میکردند؛ نویسندگان و هنرمندان آنها که مخالف سرسخت سانسور و مدافع آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا بودند، بهرغم تهدیدها و فشارها، نویدبخش جامعهای بدون سانسور باقی ماندند.
در همهی این احوال، بهار، امید به تغییر، با آنها بود و هست تا دستاوردهایشان را در نوروز به شادی بنشینند. نوروز نه فقط جشن تغییر فصل و سال، که جلوهای دیگر از همراهی و همدلی مردم در جشنی عمومی مقابل دکانداران عزا و گریه است.
کانون نویسندگان ایران عید نوروز و سال نو ۱۴۰۳ را به مردم ایران و همهی کسانی که این روز را جشن میگیرند، به خانوادههای جانباختگان راه آزادی، به اعضای خود و به اهل قلم شادباش میگوید و امید دارد در سال پیشِ رو درهای زندان به روی زندانیان سیاسی و عقیدتی گشوده شود، بساط سانسور در هر شکل و اندازه به فنا رود و آزادی چونان درختی در بهار بشکفد، شاخه بگسترد و بار گیرد؛ رفاه بر سفرههای مردم و شادی مدام بر قلبهاشان بنشیند.
آمدن بهار نوید میدهد که اینها همه شدنی است؛ زیرا بهار پیامآور تغییر است.
کانون نویسندگان ایران
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
حسین رزاق فعال سیاسی محبوس در زندان اوین از چند مقام مسئول امنیتی و قضایی به دلیل ضرب و شتم خود شکایت کرد. برخی مسئولان و ماموران وزارت اطلاعات شامگاه ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ در بازداشتگاه ۲۰۹ پس از توهین و هتاکی، بصورت دسته جمعی او را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند.
رزاق در مدت ۱۹ ماه گذشته که برای تحمل حبس در زندان اوین بسر برده است بابت فعالیتهایش در زندان بصورت مکرر به بازداشتگاه امنیتی ۲۰۹ وزارت اطلاعات، منتقل شده که در یکی از این انتقالها توسط ماموران اطلاعات، مورد ضرب و شتم شدید میگیرد.
ماموران بند امنیتی ۲۰۹ پس از ضرب و شتم حسین و در حالیکه دستها و پاهای وی را از پشت و بصورت قپانی بهم زنجیر کرده بودند، برای چندین ساعت به حالتی که روی صورت افتاده بوده در کف هواخوری بازداشتگاه نگه میدارند تا به گفتهی آنها، متنبه شود. در طول این مدت نیز ماموران امنیتی با مراجعه مجدد به هواخوری، با هتاکی و ضرب و شتم دوباره، زنجیرهای او را محکمتر میکردند تا فشار بیشتری به او وارد شود.
متن نامه حسین رزاق:
شکایت از وزارت اطلاعات بابت ضرب و شتم
حسین رزاق
بند ۴ زندان اوین
وقتى مامورهاى اطلاعات بعداز چندساعت آمدند به هواخورى ۲۰۹ تا زنجير از دستها و پاهاى قپانى بستهام باز کنند، ارشدشان بالاى سرم نشست و با لحنى تغيير کرده از ساعتى قبل که لگدکوبم کرده بود، پرسيد “هنوز هم نميگى غلط کردم؟” فقط يک جمله داشتم که تمام آن چند ساعت هم مدام به آن فکر ميکردم؛ “وقتى با من که شايد چهارجا خبرم را بزنند چنين رفتارى ميکنين واى به حال بچههاى ناشناس مردم که چه بلاهائى سر آنها مىآوريد!” و يک “بچه مسلمان” هم آخرش چسباندم که تا فيها خالدونش بسوزد.
نيمه مهرماه بود که صبحى مرا افسر نگهبانى صدا زد و تا چشمم به حاج رضا، مسئول انتقال ۲۰۹ افتاد فهميدم دوباره بازجوهايم فيلشان ياد هندوستان کرده و قرار است باز منتقلم کنند ۲۰۹ و باز بازجوئی پشت بازجوئی دارم. بعد از مقدمات اوليهى ورود به بند وزارت اطلاعات به اتاق بازجويى تحويل داده شدم و تا غروب بازجويى و کلنجار سر مصاحبههاى زندان ادامه داشت و وسطش هرجا به بخشهاى انتقادى از خامنهاى ميرسيدند هم انگار خونشان به جوش آمده باشد، داد میزدند که تاجزاده انتقاد کرده اما تو حمله کردهاى و به او پاس گل دادهاى تا آقا را بزند!
بعداز بازجویی، از ماموری که داشت مرا به سلول ۶۳ منتقل میکرد تقاضای دست به آب کردم که حواله داد به بعداز توزیع شام! در سلول هم نیم ساعت که از شام دادنشان گذشته بود زنگ زدم برای قضای حاجت اما باز هم وعدهی نیم ساعت بعدتر را دادند و نیم ساعت بعد هم باز بهانهی سرشلوغی و حواله به سرخلوتی! عاقبت مجبور شدم مختصری از بیماریهایم بگویم و استفاده از داروهایی که دفع مایعات را زیاد میکند و ایضا نیازم به دستشویی را. اما انگار نه انگار! باز ساعتی که نمیدانم چقدر بود، چراکه ساعتی در انفرادی وجود ندارد، گذشت و زنگ زدم اما اینبار با فریاد نگهبان مواجه شدم که “مگر نوکر تو هستم هی زنگ میزنی” و اتهام دروغگویی هم زد که بیمار نیستم در حالیکه همان صبح در بهداری ۲۰۹ بعداز معاینه، تمام بیماریها و داروهای مورد نیازم ثبت شده بود! ولی کمی بحث بالا گرفت و من هم حوالهاش دادم بهمان پزشک بهداری خودشان که ناگهان نگهبان از پشت آیفون داد زد “برو پدرسگ!” و من هم قبل از قطع تماس آیفونی، بلند فریاد زدم و با اعتراض به ناسزایش جوابش را دادم! چند لحظه کشمکش و جر و بحث شدیدی در گرفته بود و ناگهان سکوتی محض که آنهم چند دقیقه بیشتر طول نکشید و با تلق و تلوق چفت در سلول و جیغ لولاهایش شکسته شد.
ماموری از پشت در باز شدهی سلول مرا صدا کرد تا چشمبند بزنم و بیرون بروم. کنارش سایه چندین نفر دیگر در راهرو پیدا بود که وقتی با چشمبند بیرون رفتم هدایتم کردند به هواخوری سر راهرو و سپس یکی یکی شروع کردند به بازخواست و فریاد زدن که چرا فریاد زدهام و صدایم در بند ۲۰۹ آنقدر بلند شده که دیگر زندانیها هم بشنوند و همین حرمت بند اطلاعات را شکسته! معلوم بود چقدر میترسند از شکستن هیمنهی پوشالی خود، وگرنه کیست که نداند تنها چیزی که ندارند همین حرمت است.
وسط همهمهی همه، صدای یکی را دقیقتر میفهمیدم که حس میکردم از بقیه هم پیشتر ایستاده و شنیدم سید صدایش میکنند. خیلی سعی میکرد خودش را معقولتر نشان دهد و انگار ارشدشان هم بود. من هم که مدام از شروع فحاشی از طرف همکارشان میگفتم در جواب حرمتشکنی گفتم “شما اگر حرمت داشتید که همکارتان یک فحاش نبود” اما حرفم تمام نشده بود که ناگهان آنوسط یکی محکم با مشت کوبید به گوش راستم. چنان محکم زد به لاله گوشم که دردش تا همین دو هفته قبل هم مانده بود.
ضربهی محکم آن مامور باعث شد چشمبندم بیفتد. وسط سیاهی رفتن چشمهایم کم و بیش ۱۰ مامور پیدا شدند با چهرههایی کریه و آخته از خشم که بیخ دیوار هواخوری گیرم انداخته بودند و از بین پچپچهایشان فهمیدم آن مشت را همان مامور هتاک پشت آیفون زده.
اما وقتى چشمبندم افتاده بود گويى که کارشان بهم ریخته باشد، بهم ریختند! بعضى که به سرعت بیرون رفتند و باقى را هم سيد سریع بيرون کرد. چند لحظهای هم به چشمهای من زل زد و گفت چشمبندم را ببندم و بدون آنکه باز هم به سرویس بهداشتى ببردم، برم گرداند به سلولم!
آنقدر گوشم درد گرفته بود که ديگر نایی برای زنگ مجدد بابت سروبس بهداشتى نداشتم و رفتم زير پتو شايد خوابم ببرد. اما فکر کنم کمتر از نیم ساعت گذشته بود که باز تلق و تلوق چفت در و جيغ لولاهایش، چرتم را پاره کرد. با تصور اینکه بالاخره برای اجابت مزاجم آمدهاند سریع بلند شدم. اما دو ماموری که بین قبلیها ندیده بودمشان مرا صدا کردند تا چشمبند بزنم و دوباره روانهی همان هواخوری شدم!
اینبار اما به محض ورود، یکی دیگر که او را هم سری قبل ندیده بودمش و اینبار او از همه ارشدتر نشان میداد گفت چشمبندم را بردارم. جدای از مواجه با صحنهای شبیه ازدحام قبلی مامورها در آن هواخوری ۹ متری، که البته سید هم بینشان نبود، دستبند و پابندی در دست یکی از آنها خودنمایی میکرد که نشان میداد اینبار کار بیخ پیدا خواهد کرد!
همان هم شد و وسط جدلهایی که بابت اعتراض و فریادم شکل گرفته بود ناگهان چند نفرشان پشتم رفتند و بیهوا هوایم کردند و کوبیدند به زمین و باقی هم یکهو ریختند رویم و ضرب و شتم گروهی شروع شد. من هم زیر دست و پای آنها کاری از دستم برنمیآمد جز آنکه داد بزنم “گردنم آسیب دیده لامصبها و اقلا به گردنم نزنید” اما آنها انگار متوجه فریادهایم شده بودند، مشخصا از ضربه به هیچ بخشی از گردنم دریغ نکردند و بی آنکه در نظر بگیرند حتی در مبارزه هم گردن فول است، محکمترین ضرباتشان را به گردن شکستهام میزدند.
بعداز چند دقیقهای که شدت ضرب و شتم هم طولانیترش میکرد، همانطور که به روی صورت افتاده بودم، دستهایم را از پشت بهم دستبند زدند و پاهایم را هم ضربدری و بشکلی که پابند از وسط دستبند رد شده بود بهم بستند و در حالیکه تقریبا پاها و دستهایم از پشتم بهم رسیده بودند و فشار سنگینی به تمام بدنم وارد میشد آنها را سفتتر کردند و آنکه اینبار ارشدشان بود گفت “تا نگویی غلط کردم همینجا و همینطور انقدر میمانی که بخودت بشاشی تا بفهمی بند وزارت اطلاعات جای فریاد زدن و اعتراض کردن نیست” و بعد هم در سرمای نیمه شب نیمهی مهرماه اوین، کف هواخوری بدون سقف رهایم کردند و رفتند و در را قفل زدند.
حالا تازه درد ناشی از کتکها داشت شروع میشد. اما همان اول با خودم شرط کردم برای تحمل، و قرار گذاشتم ببینم چقدر تحمل دارم و تا کجا کم نمیآورم. آنقدر درد زیاد بود که میخواستم فریاد بکشم اما دندانهایم را بهم فشار میدادم. فکر میکردم حداقل تا صبح داستان من همین ماجراست و باید دوام بیاورم. مدتی که گذشت، گرمای ضربهها و داغی تنم رفت و سرما کمکم داشت غالبم میشد. خودم را با تکانهای بسیار ریز تا روی کفشور وسط هواخوری کشاندم تا با اندک گرمای خارج شده از چاه، کمی گرم شوم. اما همین تکانها باعث شد دو مامور سریع وارد هواخوری شوند و با فشار پاهایشان روی پشتم، زنجیرها را سفتتر کنند که دیگر هیچ تکانی نتوانم بخورم و البته درد و فشار هم بیشتر شود.
نمیدانم چند ساعت دیگر گذشت که دستها و پاهایم کم کم سر شدند، انگار که دیگر برای خودم نبودند! گویی تکه گوشتهایی به تنم آویزان بودند و سنگینی میکردند. از زور درد داشتم بیهوش میشدم که جیغ باز شدن در هواخوری دوباره هوشیارم کرد.
اینبار همان ارشد خشن با سید که احتمالا پرسوناژ پلیس خوب ۲۰۹ را دارد با دو نفر دیگر وارد شدند و ارشدها بالای سرم نشستند و دوتای دیگر شروع کردند به باز کردن زنجیرها!
ارشد دوم سرش را نزدیک آورد و با لحنی که معلوم بود از چندساعت پیش و مراسم لگدکوبیام تغییر محسوسی کرده گفت “بازهم نمیگی غلط کردم؟” یک لحظه خیال کردم حالا یک شکنجه جدید دیگر شروع خواهد شد. اما چنان سر شده بودم که برایم مهم نبود چکارم خواهند کرد و در جواب آن مامور فقط نگاهی از گوشه چشمم انداختم و جوابی ندادم. او هم بعد از چند لحظه مکث ادامه داد که “حیف، شانس آوردی جایی آوردنت که دوربین دارد!” نفهمیدم راست میگفت یا باز شدن زنجیرهایم دلیل دیگری داشت. اما همان شکل که هنوز دمر افتاده بودم گفتم “این چندساعت مدام داشتم فکر میکردم وقتی شماها با من که چهار جا خبرم را میزنند چنین رفتاری میکنین وای به حال بچههای ناشناس مردم که چه بلاهایی سرشان میآورید، بچه مسلمانها!” و خیلی خودم را کنترل کردم که سر این جمله بغضم نترکد.
اما انگار که آتشی به دامنشان انداخته باشم، یکهو همهشان باهم گفتند “فکر کردی ما کی هستیم؟” با سختی و به زور خودم را از زمین کندم تا چهار زانو بنشینم و گفتم “نیازی به فکر کردن نبود، دیدم کی هستید”
ارشدشان هم که نه سعی کرده بود معنی حرفم را بفهمد و نه صبر داشت حتی ذرهای فکر کند و جواب بدهد، سریع جواب داد “شانس آوردی شیفت ما بود، وگرنه هر شیفت دیگری بود همان اول از سقف آویزانت کرده بود” و بلافاصله باقی هم شروع کردند به تایید کردنش که چقدر شیفت رئوفی هستند!
بعداز آنهمه درد فقط تلخندی برایشان داشتم که “چقدر خوب دارید تایید میکنید چه بلاهایی سر بچههای مردم میآورید”
فکر کنم فقط همان سید متوجه شده بود همکارانش باز دارند گند زیادی میزنند و آبروی نداشته این وزارت بیآبروی حکومتی بیآبروتر را میبرند که سریع برخاست و زیر بغلم را گرفت تا برم گرداند به سلولم.
اما بعد تمام این ماجراها تازه دم در سلول یادش آمد تمام این کتکها را برای یک ادرار عاجل زدهاند و بالاخره رأفت اسلامیاش شاملم شد و اذن داد بروم سرویس بهداشتی!
جمعی از دستاندرکاران هنر و فرهنگ ایران در بیانیهای دادگاه رسیدگی به قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر را «نمایشی» خواندهاند. نویسندگان بیانیه میگویند دادگاه رسیدگی به این پرونده با تکیه بر تحقیقاتی ناقص و کیفرخواستی پر ایراد با شتابی چشمگیر به کار خود پایان داده است و مشروعیتی ندارد.
متن نامه:
ما، جمعی از دستاندرکاران هنر و فرهنگ ایران، بر این باوریم که بر آنچه نهادهای حکومتی با پروندهی قتل فجیع زندهیادان داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر کردهاند نه میتوان نام «پیگیری» نهاد و نه «دادرسی». کار ایشان نه به کشف حقیقت انجامیده، نه روزنی به اجرای عدالت گشوده، نه پاسخگوی پرسشها و تردیدهای بهحق جامعه بوده و نه التیامی بر زخم عمیقی بخشیده است که این جنایت هولناک بر وجدان عمومی و دل داغدار بستگان و دوستداران آن دو گرانقدر نشانده.
برپایی دادگاههای نمایشی بر اساس اقرارهای متزلزل و زیر فشار، لاپوشانی نظاممند، پیادهکردن سناریوهای ساختگی، بارکردن مجرمیت بر دوش ناتوان عدهای از یک سو، و انباشتن فضای عمومی با انبوهی از شایعهها و روایتهای ساختگی از سوی دیگر، و نیز دامن زدن به ترس و بیتفاوتی در تاریخ معاصر ما روالی دیرین و سیاقی پلید است که در آن به زیان شهروندان دادخواه، حقیقت و عدالت را به سود قدرت قربانی میکنند.
ما برای دادگاه رسیدگی به قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر که با تکیه بر تحقیقاتی ناقص و کیفرخواستی پُرایراد با شتابی چشمگیر به کار خود پایان داده است هیچ مشروعیتی قائل نیستیم.
پایان تلخ و پُردرد زندگی داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر خود مظهر شرایط فاجعهباریست که دگراندیشان در سرزمین ما سالیان سال است که اسیر آن شدهاند. تنها کافیست که کمی به عقب نگاه کنیم؛ از به دار آویختن زندهیاد کیومرث پوراحمد و پرسشهای بیشماری که بیپاسخ ماند، تا سرانجامِ دگراندیشانی که قربانی قتلهای سياسی يا «مرگهای مشکوک» شدند و دادخواهیشان با سرکوبی و فشار «مختومه» اعلام شد. اینهمه الگویی را آشکار میکند از حذفهای سازمانیافته، موذیانه و بهغایت دردناک که در آن حقیقت این جنایتها با لاپوشانی دستگاه قضایی یکسره مخدوش میشود. جنبش پیشروی «زن، زندگی، آزادی» و همراهی پرشور هنرمندان با این قیام دورانساز نقطهی عطفی درخشان در حیات اجتماعی سیاسی ما رقم زد که خشم و کینهی نهادهای سرکوبگرِ حکومتی را در برابر این گروه اجتماعی برانگیخته و به موج فراگیر احضار و تهدید و مجازات انجامیده است. در چنین شرایطی سکوت، بیتفاوتی و لاپوشانی تنها به سرخوردگی و انزوا میانجامد و به استمرار سرکوب و ستم دامن میزند.
به باور ما در چنین تنگنایی اعتراض، افشاگری و پافشاری مدام بر دادخواهی، به دور از حکم قصاص و خارج از چرخهی خشونت، مسئولیتیست اخلاقی، فردی و اجتماعی که کشیدن بار آن، به شانهی یکایک ما نیاز دارد.
امضاکنندگان:
شجاع آذری (هنرمند تجسمی و سینماگر)
داریوش آشوری (نویسنده و مترجم)
پگاه آهنگرانی (بازیگر و مستندساز)
امیر اثباتی (طراح صحنه و لباس)
امیر احمدی آریان (نویسنده و مترجم)
علی اسداللهی (شاعر و پژوهشگر)
مریم اشرافی (عکاس)
جمشید اکرمی (نویسنده و منتقد)
حسین ایالتی (پژوهشگر)
علی باباچاهی (شاعر)
سونیا بالاسانیان (هنرمند تجسمی)
بهرام بیضایی (نویسنده و کارگردان)
نیلوفر بیضایی (نویسنده و کارگردان)
مریم پالیزبان (بازیگر و پژوهشگر)
جعفر پناهی (فیلمساز)
ژینوس تقیزاده (هنرمند تجسمی)
ناهید حقیقت (هنرمند تجسمی)
محسن حکیمی (نویسنده و مترجم)
رضا خندان مهابادی (نویسنده و منتقد)
سوسن دیهیم (آهنگساز و خواننده)
محمد رضایی راد (نویسنده و کارگردان تئاتر)
علی رفیعی (کارگردان و طراح صحنه و لباس)
منیرو روانیپور (نویسنده)
قاسم روبین (مترجم)
کتایون ریاحی (بازیگر)
احمد زاهدی لنگرودی (شاعر)
ناصر زراعتی (نویسنده و سینماگر)
محمدعلی سجادی (فیلمساز)
فرامرز سدهی (شاعر)
سحر سلحشور (فیلمساز)
امیر سلطانی (نویسنده و مستندساز)
رزیتا شرفجهان (هنرمند تجسمی)
فرحناز شریفی (فیلمساز)
شهلا شفیق (نویسنده و پژوهشگر)
فاطمه شمس (نویسنده و شاعر)
مژده شمسایی (بازیگر)
علی صبوری (شاعر)
علی رضا صحاف زاده (پژوهشگر)
پرویز صیاد (بازیگر و فیلمساز)
شبنم طلوعی (بازیگر و کارگردان)
رضا علامهزاده (نویسنده و سینماگر)
ترانه علیدوستی (بازیگر)
آیدا عمیدی (شاعر)
بهمن فرمانآرا (فیلمساز)
پرستو فروهر (هنرمند تجسمی)
سیمین کرامتی (هنرمند تجسمی)
کاظم کردوانی (پژوهشگر)
سرور کسمایی (نویسنده و مترجم)
مینا کشاورز (فیلمساز)
منیژه گازرانی (نویسنده)
باربد گلشیری (هنرمند تجسمی)
پویان مقدسی (نویسنده و شاعر)
ماندانا مقدم (هنرمند تجسمی)
بهمن مقصودلو (نویسنده و فیلمساز)
شهریار مندنیپور(نویسنده)
حافظ موسوی (شاعر)
فرشته مولوی (نویسنده و مترجم)
مجتبا میرتهماسب (مستندساز)
عباس میلانی (نویسنده و مترجم)
صالح نجفی (پژوهشگر و مترجم)
نیکی نجومی (هنرمند تجسمی)
شیرین نشاط (هنرمند تجسمی و فیلمساز)
آذر نفیسی (نویسنده)
مجید نفیسی (شاعر و پژوهشگر)
نازنین نوروزی (هنرمند تجسمی)
محمد یعقوبی (نویسنده و کارگردان)
محسن یلفانی (نمایشنامهنویس)
متن نامه، فهرست نخستین امضاکنندگان و پیوست حقوقیِ نوشتهی مرضیه محبی
امتداد: محمد ابراهیمزاده، همسر صدیقه وسمقی در گفتگویی با امتداد از بازداشت این حقوقدان، اسلامپژوه و تحلیلگر مسائل سیاسی، اجتماعی خبر داد.
همسر صدیقه وسمقی ضمن اعلام این خبر، اظهار داشت: حوالی ساعت ۹:۲۰ الی ۹:۳۰ صبح امروز(شنبه) چهار مامور لباس شخصی-سه مامور مرد و یک مامور زن-به منزل ما مراجعه کرده و بدون اینکه زنگ واحد محل سکونت ما را بزنند از طریق زنگ یکی از همسایهها وارد آپارتمان شده و با حضور در مقابل در واحد، درخواست ورود به منزل را داشتند.
ما طبعا آمادگی این اتفاق را نداشتیم و کمی هم ناخوشاحوال بودیم. مامورین در ابتدا عنوان کردند که ما از حضور شما در منزل مطلع هستیم و اگر در را باز نکنید با شکستن آن وارد خواهیم شد. بلافاصله در را باز کردم و یکی از مامورین در مواجهه با من، یک حکم در مقابل چشمان من گرفت و وارد منزل شد. هرچقدر هم که اصرار کردم که دلیل این ورود را عنوان کند، گفت که ما فرصتی نداریم و هرچه سریعتر باید برویم!
مامور خانمی که با آن تیم آمده بود، گفت که ببینید؛ خانم ایشان کجا هستند و باید به همراه ما بیایند. مامورین که لباس شخصی هم هستند، گفتند که ما ماموریم و هیچ اطلاعی نداریم. از نیروی انتظامی هستیم و اوین حکم داریم که همسر شما را بازداشت کنیم.
پس از این، تلفن همراه و لبتاپ هسرم را برداشتند و وقتی گفتیم که ایشان مشکل بینایی دارد و باید مراقب او باشید؛ خانم ماموری که همراه تیم بود، گفت، من مراقبشان هستم. عصای همسرم را به همراه داروهای او هم برداشتند و او را بردند.
یکی از مامورین در هنگام انتقال گفت که خانم وسمقی با تلفن همراه خودشان به شما اطلاع میدهد تا برای پیگیریهای بعدی اقدام کنید. در حال حاضر، من منتظر تماس ایشان هستم تا بتوانیم برای پیگیری وضعیتش اقدام کنیم. هنوز هیچ اطلاعی از وضعیت محل نگهداری یا نهاد بازداشتکننده به شکل شفاف ندارم و منتظر تماس همسرم هستم.
پیشتر آقای علیزاده طباطبایی از وکلای دادگستری برای همسرم اعلام وکالت کرده و طی تماسی که امروز با ایشان داشتم، قرار شده تا برای پیگیری مسئله اقدام کند. حدود ۱۰ روز پیش در سامانه ثنا، ظاهرا پیامی در خصوص پرونده همسرم آمده بود که گفته بودند باید خود را به دادسرای اوین معرفی کنید.
وقتی وکیل پیگیر شد، عنوان کرد که ظاهرا اجازه مطالعه پرونده به ایشان داده نشده و هیچ اشارهای نیز در پیام درج شده در سامانه به چرایی احضار و شاکی پرونده نداشتند. همسرم هم به وکیل گفته بود که تا زمانی که دلیل احضار و شاکی پرونده روشن نشود در دادسرا حاضر نخواهد شد.
علیزاده طباطبایی، وکیل صدیقه وسمقی: موکلم در زندان اوین است
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ صبح امروز، صدیقه وسمقی، اسلامپژوه و عضو اسبق شورای شهر تهران در منزل خود بازداشت شد. محمود علیزاده طباطبایی، وکیل وسمقی درباره جزئیات بازداشت موکل خود به دیدهبان ایران گفت: «هفته گذشته ایشان از شعبه سه بازپرسی احضار شده ولی اتهام ایشان عنوان نشده بود. من به شعبه رفتم و اعلام وکالت کردم ولی اجازه مطالعه پرونده را ندادند و میگفتند تا خودشان نیایند و ما تفهیم اتهام نکنیم، نمیتوانیم پرونده را به شما بدهیم. خانم وسمقی هم میگفتند که تا اتهام من مشخص نشود، نمیروم. در نهایت هم امروز ایشان را در منزل بازداشت کردند. فردا صبح بنده به بازپرسی میروم تا اگر وکالت من پذیرفته شده بود، بررسی کنم که موضوع از چه قرار است.»
علیزاده طباطبایی در پاسخ به اینکه آیا از محل نگهداری موکل خود اطلاع دارد یا خیر، گفت: «از شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین احضار شده بودند و بنابراین اکنون در زندان اوین نگهداری میشوند.»
این وکیل همچنین درخصوص اجتمال آزادی با قید وثیقه، عنوان کرد: «من به همسرشان گفتم که وثیقه بگذارند چراکه قرار بازداشت نیست و حتما قرار وثیقه است. اما همسرشان گفتند که فعلا وثیقهای در دسترس ندارند.»
بهاره شبانکارئیان / روزنامه اعتماد
توضیح «اعتماد»: هفته گذشته خبر کشته شدن دختری ۲۱ساله به دلیل شلیک اشتباهی یکی از ماموران نیروی انتظامی پاسگاه چمنسلطان در نزدیکی روستایی با همین نام در شهرستان الیگودرز استان لرستان رسانهای میشود که «اعتماد» برای صحت و سقم خبر آن را پیگیری میکند. «اعتماد» در همان ابتدا تلاش کرد با پدر، مادر و یکی از خواهران دختر صحبت کند، اما آنها به دلایلی اظهار کردند امکان مصاحبه ندارند. در حالی که دایی او حاضر شد در مورد جزییات حادثه با «اعتماد» گفتوگویی داشته باشد.
***
بامداد جمعه، نوزدهم اسفندماه جاری وقتی «نگار کریمیان» به همراه پدر، دو خواهر و داماد خانواده از مراسم خاکسپاری دایی خود در روستای فرسش الیگودرز در حال بازگشت به محل زندگیشان؛ اصفهان بودند، ناگهان از سوی یکی از ماموران نیروی انتظامی هدف گلوله قرار میگیرد. در این میان تیر ابتدا از کنار دست پدر خانواده میگذرد و سپس به پهلوی این دختر جوان برخورد میکند. دست پدر خانواده مجروح میشود و نگار نیز پس از انتقال به بیمارستان امام جعفرصادق تحت عمل جراحی قرار میگیرد، اما بعد از عمل هنگامی که به بخشایسییو بیمارستان منتقل میشود به خاطر خونریزی داخلی جانش را از دست میدهد.
خبر جان باختن دختر جوان در شهرستان الیگودرز آن هم با شلیک اشتباهی مامور نیروی انتظامی سوالات زیادی در ذهن خانواده داغدار این دختر جوان و افکار عمومی ایجاد کرده است. فرمانده انتظامی شهرستان الیگودرز ۲۵ اسفندماه جاری در رابطه با این اتفاق اعلام کرد: «شب حادثه یکدستگاه خودرو پژو ۴۰۵ بدون توجه به علائم ایست و بازرسی و اخطارهای مکرر ماموران برای ایست و بازرسی بهطور غیرمجاز عبور کرده که ماموران به فرض اینکه این خودرو شامل مواد مخدر است، جهت توقیف خودرو اقدام به تیراندازی هوایی و در تعاقب به سمت لاستیک خودرو کردند که یکی از گلولهها پس از اصابت به بدنه خودرو به یکی از سرنشینان خودرو که دختر جوانی به نام نگار کریمیان بود، برخورد و موجب جراحت او شد.»
این در حالی است که دایی این دختر جوان در این مورد میگوید: «مامور انتظامی اصلا ایست نداده است. شوهر خواهر من چهلسال است که راننده اتوبوس است. اکثرا بیش از ۳۰ مسافر را به مقصد میرساند. چطور میشود ایست پلیس را متوجه نشده باشد؟! مگر تازه گواهینامه گرفته بود که این حرفها را میزنند. الیگودرز که سیستان و بلوچستان نیست که ماموران در کمین باشند و یک ماشین هم فرار کند. حرفهایی که گفته شده صحت ندارد. ما تا پای قصاص پیش خواهیم رفت.»
حالا دایی نگار کریمیان در گفتوگو با «اعتماد» جزییات شب حادثه را بازگو کرده است.
مامور انتظامی از چه کسی دستور شلیک گرفته بود؟
مهدی رضایی، دایی جان باخته در مورد این حادثه به «اعتماد» میگوید: «یکی از برادرانم چند وقت پیش به خاطر مشکل قلبی فوت میکند. برای همین خواهرم، همسرش، سه دختر و داماد خانوادهشان برای مراسم عزاداری به روستای فرسش میآیند. ما اصالتا اهل روستای فرسش الیگودرز هستیم. قرار شد بعد از مراسم خاکسپاری، خواهرم یعنی مادر نگار تا مراسم هفتم برادرمان بماند و شوهرش، سه خواهرزادهام و همسر خواهرزادهام به اصفهان برگردند. چون خواهر کوچک نگار میخواست به مدرسه برود. وقتی همگی سوار ماشین میشوند، نگار صندلی جلو کنار پدرش مینشیند و دو خواهر دیگر او به همراه داماد خانواده صندلی عقب مینشینند. وسط جاده فرعی نزدیک روستای چمن سلطان یکی از ماموران انتظامی که درجه استواری هم داشته به ماشین آنها که پژو ۴۰۵ نقرهای بود، شلیک میکند. تیر از کنار دست شوهر خواهرم رد میشود و به پهلوی چپ نگار اصابت و سپس به ستون ماشین برخورد میکند. آنها از ماشین پیاده و متوجه میشوند تیر به پهلوی نگار شلیک شده است. وقتی مامور نیروی انتظامی میبیند خانواده داخل ماشین بوده، سریع میگوید اشتباه شده است. در حالی که چه اشتباهی؟! مگر در آن جاده چند ماشین بود که اشتباه شلیک شده باشد؟ میگویند شخصی به اشتباه به همان مامور خاطی گفته بود ماشینی که در حال گذر است، مواد مخدر حمل میکند. البته این طوری به ما گفتند. خود من از قاضی کشیک پرسیدم این مامور از چه کسی دستور شلیک گرفته بود؟ قاضی کشیک هم گفت من دستور شلیک نداده بودم. ما متوجه نمیشویم مگر میشود بدون دستور مافوق، شلیک کرد!»
کارشناس اعلام کرد فاصله تیر با ماشین نزدیک بوده است
به گفته دایی نگار نیم ساعت بعد از این حادثه خواهر نگار با او تماس گرفته و گفته که تصادف کردند، اما اصل ماجرا را برای او تعریف نکرده و داخل بیمارستان متوجه شده چه اتفاقی افتاده است.
رضایی میگوید که خواهر بزرگ نگار شب حادثه را برایش اینگونه تعریف کرده و گفته: «ما داشتیم در جاده فرعی میرفتیم و ماشین مامور نیروی انتظامی هم داشت از مقابل میآمد که یک دفعه صدایی شنیدیم. اول فکر کردیم چیزی به سمت ماشین پرت شده یا اینکه تصادف کردیم. پدرم ترمز کرد تا ببینیم چه اتفاقی افتاده است. همسرم در حالی که عصبانی بود از ماشین پیاده شد و به مامور گفت که چه کار کردی؟ در همین حین مامور نیروی انتظامی هم از ماشین پیاده شد و گفت؛ اشتباه شده است. بعد هم پرسید؛ همه سالم هستید؟! همسرم که متوجه تیراندازی نشده بود در جواب مامور از او پرسید، چطور؟ مامور هم گفت شلیک شده است. وقتی مامور متوجه شد تیر به پهلوی نگار برخورد کرده، به ما گفت که فقط دنبال من بیایید. تا جایی رفتیم که نیروهای هلال احمر ایستاده بودند. آنجا نگار را سوار آمبولانسهای آنها کردیم و خود مامور هم جلوی آمبولانس رفت تا به بیمارستان امام جعفر صادق رسیدیم.»
مهدی رضایی میگوید: «پزشکان، نگار را سریع به اتاق عمل منتقل میکنند، اما بعد از جراحی وقتی به بخش ای سی یو منتقل میشود با وجود اینکه چند واحد خون به او تزریق شده بود از شدت خونریزی تمام میکند. تیر از سمت چپ وارد پهلوی نگار شده بود و از سمت راست پهلوی او خارج و به ستون ماشین برخورد کرده بود. کارشناسی که برای بازدید از ماشین آمده بود، اعلام کرد؛ وقتی تیر شلیک شده، فاصله زیادی با ماشین نداشته و تقریبا از فاصله نزدیک شلیک شده. این اولینبار نیست که در این جاده چنین اتفاقی میافتد. چهار سال پیش هم ماموران نیروی انتظامی یک نفر به اسم شهرام رضایی را اینگونه کشتند و گفتند؛ تیر اشتباه شلیک شد. تیر به قلب شهرام رضایی برخورد کرد و او هم درجا جان باخت. او زن و بچه داشت. یک پسر و دختر. پسرش بعد از این اتفاق درس را رها کرد و رفت کارگری تا بتواند مخارج خانواده را تامین کند. بعد هم در توجیه تیری که به اشتباه به این مرد شلیک شده بود، گفتند او اعتیاد داشته و دیهاش را به خانواده پرداخت کردند. اینبار هم که شلیک اشتباهی دامن خانواده ما را گرفت و دختر جوانمان جانش را از دست داد.»
رضایی همچنین به سوالات دیگر «اعتماد» پاسخ میدهد.
* خواهرتان چند فرزند دارد و نگار فرزند چندم خانواده بود؟
سه فرزند دختر. نگار ۲۱ساله و فرزند دوم خانواده بود. خواهر بزرگترش ازدواج کرده و خواهر کوچکترش هم مدرسه میرود.
* نگار دانشجو بود یا کار میکرد؟
نگار تمام کلاسهای مربوط به آرایشگری را گذرانده بود، اما خودش ناخن کار بود.
* ماموری که به سمت ماشین شلیک کرده بازداشت است؟
بله، بازداشت است. مامور درجه استواری داشته. هر کاری کردم که اسم و فامیل او را به من بگویند، نگفتند. فقط گفتند زن و بچه دارد، اما من زنش را ندیدم. به ما گفتند همان شب اول اسلحه او را گرفتیم و بازداشتش کردیم. اول گفتند مامور اشتباه شلیک کرده در صورتی که ماشین دیگری در جاده نبوده، اما بعد طور دیگری گفتند؛ گفتند گزارش شده بود ماشینی که در جاده در حال تردد بوده، حامل مواد مخدر بوده است. این مامور میتوانست راه ماشین را ببندد نه اینکه در حین حرکت شلیک کند.
نامه جمعی از دانشمندان و اساتید ایرانی الاصل مقیم خارج به آقای «جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا
در خصوص توقف سریع جنگ غزه
جناب رئیس جمهور محترم
ما به نمایندگی از طرف جامعه دانشگاهیان ایرانی الاصل از شما میخواهیم تلاشهای خود را تشدید کنید و هر آنچه در توان دارید برای تضمین آتش بس فوری و پایدار در غزه انجام دهید. در حالی که ما حملات ۷ اکتبر توسط حماس به غیرنظامیان اسرائیلی را محکوم میکنیم، جنگ جاری اسرائیل در غزه و حمله قابل پیش بینی آن به رفح را به عنوان یک کاتالیزور برای مصائب انسانی در مقیاسی میدانیم که در تاریخ اخیر به ندرت رخ داده است؛ جنگی با نتایج ناگوار، از آشفتگی سیاسی تا افزایش خشونت، و مهمتر از همه، افزایش گسترده پناهندگان و آواره شدن میلیونها غیرنظامی بیگناه در غزه که در شرایط وخیم زندگی میکنند. با توجه به روند ضعیف با پیشرفت اندک یا عدم پیشرفت در آتش بس، ضروری است واشنگتن به عنوان تامین کننده تسلیحات و حامی و حافظ سیاسی دولت اسرائیل از اهرم فشار خود استفاده کند. دولت آمریکا باید فوراً از دولت اسرائیل بخواهد که حملات مرگبار به غیرنظامیان فلسطینی را متوقف کند و اجازه دهد کمکهای بشردوستانه حیاتی به منظور تسکین و کاهش گرسنگی و سوء تغذیه وارد غزه شود.
از زمان حمله اسرائیل به غزه، که از پنج ماه پیش آغاز شد، شاهد عبور تلفات فلسطینیان از مرز ۳۱۰۰۰ نفر بوده ایم که دو سوم آنها زن و کودک هستند. مرگ غیرنظامیان و فاجعه انسانی به موضوعاتی تبدیل شدهاند که نگرانی گستردهای در جهان ایجاد کردهاند، همانطور که رای ۱۵۴ کشور به نفع آتشبس فوری در موارد متعدد مبین آن است. دعاوی مطرح شده از سوی آفریقای جنوبی در مورد نسل کشی اسرائیل در غزه، که در دیوان بین المللی دادگستری مطرح شد، مبتنی بر شواهد محکم و استدلال قانع کننده است. بسیاری از کشورها، از جمله برخی از متحدان نزدیک ایالات متحده، راههایی را برای کمک به غیرنظامیان غزه که تحت تهاجم شدید هوایی و زمینی اسرائیل بودهاند، پیشنهاد کردهاند. مرگ بر اثر گرسنگی، سوءتغذیه و کم آبی به عنوان یک روش جنگی در غزه، جان بسیاری از کودکان بی گناه و زنان باردار را در معرض خطر جدی قرار داده است. در حالیکه فقدان و قصور یک تصمیم گیری متعادل و سنجیده در جنگ غزه و پارادوکس سقوط بمبهای آمریکا از آسمان بر غزه نتیجه معکوس دارد، ارائه تسلیحات، کمک مالی و حمایت سیاسی از اسرائیل بدون اعمال هیچ گونه فشار بر دستور کار جنگی اسرائیل در غزه از نظر اخلاقی و استراتژیک غیر قابل توجیه است.
حمله زمینی برنامهریزی شده اسرائیل به رفح، جایی که ۱.۴ میلیون فلسطینی در آن پناه گرفته اند‐ زیرا از سوی دولت اسرائیل به آنها گفته شده که در آنجا امن خواهند بود‐ به احتمال زیاد منجر به کشتار و خونریزی بی سابقه و مصائب انسانی خواهد شد. مشخص نیست که تخریب غزه و کشتار غیرنظامیان میتواند حماس را متوقف یا مهار کند. واقعیت این است که اسرائیلیها نمیتوانند به سادگی راه خروج از غزه را بکشند یا آنرا به تصرف خود درآورند و امیدوارند در روزها، هفتهها یا ماههای آینده به هدف سیاسی خود که ریشهکن کردن حماس است دست یابند. یادآوری میکنیم که نزدیک به یک میلیون افغان در جریان مداخله شوروی در دهه ۱۹۸۰ جان باختند، اما مرگ و ویرانی عظیمی که بر افغانستان وارد شد، در پایان نتوانست پیروزی را به ارمغان بیاورد.
ما نویسندگان این نامه، حمایت خود را از آتش بس دائمی به عنوان تنها راه توقف کشتار هزاران غیرنظامی بی گناه دیگر در غزه اعلام میکنیم و خواهان آزادی گروگانها و زندانیان سیاسی و حل و فصل سیاسی پایدار هستیم. راه حل مناقشه اسرائیل و فلسطین، از نظر ما، سیاسی است نه نظامی. ما از شما میخواهیم که راه حلی قابل اجرا و بلندمدت را برای آشتی دادن امنیت اسرائیل با آرمانهای فلسطینیها برای تشکیل یک کشور، در دستور کار قرار دهید. با این حال و در حال حاضر، حملات به غیرنظامیان باید متوقف شود و محدودیتهای کمک رسانی و محاصره غزه باید پایان یابد. ما امیدواریم که شما اقدام فوری و مؤثری برای جلوگیری از طرح دولت اسرائیل برای حمله به رفح، انجام دهید. بار انفعال و رضایت به احتمال زیاد باعث تشدید و حتی دامن زدن به خشونت بیشتر و بی ثباتی سیاسی در منطقه میشود. ایالات متحده میتواند و باید بر دولت نتانیاهو فشار بیاورد تا فوراً درگیری در غزه را کاهش دهد و راهی برای راه حل دو دولتی ترسیم کند. در حال حاضر، حداقل، توقف این خونریزی گامی حیاتی به سوی جستجوی یک راه حل سیاسی خواهد بود.
امضاء کنندگان:
یرواند آبراهامیان (استاد بازنشسته تاریخ، دانشگاه نیویورک)
علی افشاری (دانشگاه جورج واشنگتن)
رضا افشاری (استاد بازنشسته دانشگاه پیس)
فرشته احمدی (دانشگاه گاول، سوئد)
نیکی اخوان (دانشگاه کاتولیک آمریکا)
شاهرخ اخوی (پژوهشگر مستقل)
کاظم علمداری (دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورتریج)
صمد جوزف علوی (دانشگاه اسلو)
رضا باوفا (دانشگاه کالیفرنیای جنوبی)
آصف بیات (دانشگاه ایلینوی، اوربانا شمپین)
مازیار بهروز (دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو)
محمد ع. چایچیان (استاد بازنشسته دانشگاه مانت مرسی)
منوچهر دراج (دانشگاه مسیحی تگزاس)
نادر انتصار (استاد بازنشسته دانشگاه آلابامای جنوبی)
آریا فانی (دانشگاه واشنگتن، سیاتل)
منصور فرهنگ (استاد بازنشسته کالج بنینگتون)
بهروز قمری تبریزی (دانشگاه پرینستون)
شهریار غیبی (کالج سینا)
فاطمه حقیقتجو (ابتکار خشونت پرهیزی برای دموکراسی)
احمد کریمی حکاک (استاد بازنشسته دانشگاه مریلند)
غلامحسین ح. همدانی (دانشگاه مارکت، میلواکی)
نادر هاشمی (دانشگاه جرج تاون)
محمد جواهری (کالج سینا)
محمدعلی کدیور (کالج بوستون)
محسن کدیور (دانشگاه دوک)
مهرک کمالی سروستانی (دانشگاه ایالتی اوهایو)
حسین کمالی (دانشگاه بین المللیهارتفورد)
مهران کامروا (دانشگاه جورج تاون-دوحه)
فاطمه کشاورز (دانشگاه مریلند، کالج پارک)
محمود کریمی حکاک (کالج سینا)
احمد خلیلی (استاد بازنشسته، دانشگاه اسلیپری راک پنسیلوانیا)
فرهاد خسروخاور (مدرسه عالي مطالعات علوم اجتماعي پاريس)
علیاکبر مهدی (دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورتریج)
فرزانه میلانی (دانشگاه ویرجینیا)
علی میرسپاسی (دانشگاه نیویورک)
ولنتاین م. مقدم (دانشگاه نورث ایسترن)
هایده مغیثی (استاد بازنشسته، دانشگاه یورک، تورنتو)
رضا مهاجر (دانشگاههاوایی)
شادی مختاری (دانشگاه آمریکن - واشنگتن دی سی)
محمود منشی پوری (دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو)
آذر نفیسی (دانشگاه جانهاپکینز)
اعظم نیرومند راد (استاد بازنشسته دانشگاه جورج تاون)
سعید پیوندی (دانشگاه لورن فرانسه)
میثاق پارسا (استاد بازنشسته کالج دارتموث)
نسرین رحیمیه (دانشگاه کالیفرنیا، ارواین)
سعید رهنما (دانشگاه یورک، تورنتو)
احمد صدری (دانشگاه لیک فارست)
محمود صدری (دانشگاه زنان تگزاس)
جواد صالحی اصفهانی (ویرجینیا تک)
مجید شریفی (دانشگاه واشنگتن شرقی)
ایرج سبحانی (دانشگاههای پاریس)
بهرام توکلیان (استاد بازنشسته دانشگاه دنیسون)
محمد توکلی طرقی (دانشگاه تورنتو)
نیره توحیدی (استاد بازنشسته، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورتریج)
فرزین وحدت (موسسه علوم اجتماعی و علوم انسانی، ماساچوست)
دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا، اوفک، روز جمعه ۲۵ اسفند با انتشار بیانیهای از تحریم شبکهای متشکل از سه فرد و چهار نهاد به اتهام تسهیل صادرات غیرقانونی کالاها و فناوری آمریکا به جمهوری اسلامی از جمله بانک مرکزی ایران خبر داد.
در این بیانیه با اشاره به تحریم پیشین بانک مرکزی ایران به دلیل نقش آن در ارائه کمکهای مالی به نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حزبالله لبنان آمده است که کالاها و فناوری منتقلشده به بانک مرکزی ایران شامل اقلامی بودهاند که تحت کنترلهای امنیت ملی و ضدتروریسم وزارت بازرگانی قرار دارند.
تحریمشدگان
شرکت خدمات انفورماتیک مستقر در ایران، یکی از شرکتهای تابعه بانک ملی مرکزی و به عنوان بازوی فناوری آن که ناظر بر شبکه تبادل اطلاعات بین بانکی، شتاب، و همچنین وابسته به شبکه الکترونیکی پرداخت کارت ایران، شاپرک، است.
شرکت تجاری راهحل بانکی پیشرفته (Advance Banking Solution Trading DMCC) مستقر در امارات متحده عربی که یک شرکت صوری برای شرکت خدمات انفورماتیک است و کالاها و فناوری ایالات متحده را غیرمستقیم و از فروشندگان طرف ثالث برای انتقال نهایی به بانک مرکزی ایران خریداری کرده است.
سید ابوطالب نجفی مدیر اجرایی شرکت خدمات انفورماتیک که دستیابی غیرقانونی این شرکت به اقلام را نظارت و تایید کرده است.
محمد رضا خادمی و شرکت تحت ریاستش با عنوان شرکت تجارت عمومی ستاره آزادی (Freedom Star General Trading Co.) که ارسال کالاها از امارات متحده به ایران را تسهیل کردهاند.
شرکت سهامی عام تجارت خدمات توسعه فناوری تد (Ted Teknoloji Gelistirme Hizmetleri Sanayi Ticaret Anonim Sirketi) مستقر در ترکیه که به عنوان نماینده شرکت خدمات انفورماتیک در ترکیه فعالیت میکند و کالاها و فناوری آمریکا را در هماهنگی با شرکتهای صوری این شرکت کسب کرده است.
پوریا میراحمدی شهروند دوتابعیتی ایرانی-فرانسوی که در فعالیتهای این شرکت مستقر در ترکیه دست داشته است.
برایان نلسون، معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی با اشاره به حمایت مالی بانک مرکزی ایران از نیروی قدس و حزبالله لبنان به عنوان بازیگران بیثباتکننده در خاورمیانه گفت ایالات متحده همچنان از تمام ابزارهای موجود برای مختلکردن تلاشهای غیرقانونی جمهوری اسلامی به منظور دستیابی به فناوری حساس آمریکا استفاده خواهد کرد.
صدای آمریکا
چاک شومر رهبر اکثریت دموکرات مجلس سنای آمریکا دیروز طی سخنانی بیسابقه درباره جنگ غزه و اسرائیل به بنیامین نتانیاهو تاخته و او را متهم به ممانعت از دستیابی به صلح و ترجیح منافع شخصی و بقای خود در قدرت بر منافع اسرائیل کرده است.
شومر هشدار داده که آمار بالای قربانیان فلسطینی باعث انزوای اسرائیل در جهان و «تبدیل شدن آن به یک قدرت منفور جهانی» شده است.
سخنان شومر مانند اظهارات برنی سندرز سناتور منتقد اسرائیل نیست و اهمیت گفتههای بیسابقه او اینجاست که اولا از زبان عالیترین مقام یهودی آمریکا و ثانیا از جانب حامی و مدافع پروپاقرص اسرائیل در این کشور بیان میشود که برای نخستین بار اینچنین لب به انتقاد گشوده است.
اکنون در سایه انتقادات شومر و احیانا بایدن و مقامات دولتی دیگر پرسش این است که آیا این مواضع حاکی از تحولی در سیاست آمریکا در قبال اسرائیل در جهت فروکاست منزلت آن در سیاست خارجی این کشور است؟ پاسخ منفی است.
شکی در این نیست که میان دولت آمریکا و اسرائیل اختلاف نظر جدی در برخی مسائل وجود دارد، اما برای درک روابط دو طرف و آینده آن بهتر است که دید ریشه این اختلافات از کجاست؟
واقعیت این است که پیوندهای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک، سیاسی و امنیتی میان اسرائیل و آمریکا همچنان به قوت خود برقرار است و اختلاف نظر آمریکاییها از این جهت نیست که کاخ سفید مدافع فلسطینیها شده و در حال پشت کردن به اسرائیل است، بلکه بیشتر از خاستگاه نوعی “دلسوزی” و “دلنگرانی” نسبت به آینده آن است. به این معنا که دولت بایدن به ویژه بعد از حمله هفتم اکتبر به این جمع بندی رسیده که آینده اسرائیل در نتیجه سیاستهایش به ویژه پس از یکدست شدن قدرت در دست راستگرایان افراطی در جغرافیای ناامن و بیثبات خاورمیانه بیش از هر زمانی در خطر است؛ تا جایی که سناتور چاک شومر به صراحت میگوید «به نظر میرسد که اکنون به یک بحث و گفتمان تازه درباره آینده اسرائیل نیاز است.»
از این رو، آمریکا در شرایط جنگی کنونی از یک طرف خود را ملزم به ارائه هر نوع کمک نظامی، سیاسی و امنیتی به اسرائیل میداند و از دیگر سو نیز در اقدامی به ظاهر متناقض اما در باطن همسو با تعریف و نگاه کلان خود به منافع کلان اسرائیل و آینده و امنیت آن، از سیاستهای نتانیاهو و شرکای او در قدرت انتقاد میکند و آن را برای آینده و امنیت اسرائیل واجد خطرات و مضرات راهبردی میداند.
انگیزه دیگر انتقادات مقامات آمریکایی نگرانی از افت شدید وجهه جهانی اسرائیل به ویژه در میان افکار عمومی خود آمریکا به علت تراژدی غزه است؛ تا جایی که رهبر اکثریت سنای آمریکا از «تبدیل شدن اسراییل به قدرت منفور جهانی» گفت. این نگرانی هم نه تنها به این خاطر است که جنگ غزه به اعتبار جهانی آسیب میزند، بلکه این سیاست اسرائیل، حمایت آمریکا و غرب از آن را هم از حیز توجیهپذیری بیندازد و کار لابی یهودی طرفدار اسرائیل و شخصیتهای کلیدی آن مانند چاک شومر را بسیار دشوار کند.
در این میان، دولت آمریکا اما از زیر سوال بردن خود اسرائیل از بیم تضعیف نام و موقعیت آن به شدت پرهیز میکند و نوک انتقادات خود را صرفا متوجه نتانیاهو و برخی شرکای او کرده و به نوعی خواستار تغییر دولت در اسرائیل و همزمان در فلسطین و کنار رفتن بی بی و ابومازن است.
این در حالی است که اولا هر چند محاسبات شخصی نتانیاهو چشمانداز جنگ کنونی را پیچیده کرده؛ اما به هر حال نخستوزیر انتخاب شده اسرائیل است و اتفاقا سیاستهایش در قبال فلسطینیها معطوف به حمایت اکثریت جامعه اسرائیلی نیز هست که اکنون به شدت راستگرا و مخالف صلح و سازش با فلسطینیهاست و جریان چپ و طرفدار صلح به اقلیت سیاسی غیر تاثیرگذاری تبدیل شده است.
به عنوان مثال، نگاه بنی گانتز (که فعلا بر اساس نظرسنجیها شانس بیشتری برای جانشینی نتانیاهو دارد و عضو کابینه جنگ است و اخیرا نیز در میانه مخالفت کابینه به آمریکا سفر کرد) نسبت به جنگ کنونی تفاوت چندانی با نگرش نتانیاهو ندارد و در حالی که آمریکا به نوعی حمله به رفح را “خط قرمز” خوانده، گفته است که این حمله باید صورت گیرد.
ثانیا، نه تغییر نتانیاهو به علت گسترش راستگرایی در جامعه اسرائیلی و نه محمود عباس به علت تنزل جایگاه او و دولت خودگردان در میان فلسطینیها در نتیجه سیاستهای اسرائیل کمکی به حل مشکل میکند. این واقعیت و بنبست هم نتیجه حمایت بیحد و مرز آمریکا از اسرائیل در چند دهه اخیر است که آن را به بازیگری فراقانونی و استثنایی در سپهر سیاست بینالملل تبدیل کرده و همین خود موجد چالشی جدی برای نظم جهانی برآمده در قالب سازمان ملل و مبتنی بر قسمی قانونمداری بینالمللی شده است. کمک بنیادین خارج ساختن اسرائیل از این وضعیت استثنایی است.
تلگرام نویسنده
بر اساس اطلاعات رسیده به بیبیسی فارسی، جمعه ۲۵ اسفند، نیروهای امنیتی از حضور خانوادههای دادخواه زندانیان سیاسی اعدام شده در سال ۱۳۶۷، در گورستان خاوران جلوگیری کردند.
یکی از حاضران به بیبیسی فارسی گفت فردی جلوی در ایستاده بود و از افرادی که برای حضور در خاوران آمدند درخواست نشان دادن کارت ملی میکرد، اما خانوادهها از ارائه کارت ملی خودداری کردند. به گفته این منبع خانوادههای دادخواه گلهای خود را پشت درهای بسته قبرستان خاوران گذاشتند.
منبعی که با بیبیسی گفتوگو کرده، اضافه کرد که علت درخواست کارت ملی از مراجعهکنندگان مشخص نیست، زیرا چندین دوربین مداربسته در محوطه قبرستان نصب شده که شناسایی افراد مراجعهکننده را آسان میکند.
ممانعت از حضور خانوادههای زندانیان چپ اعدام شده در گورستان خاوران با حفر قبرهای جدید و خاکسپاری شهروندان بهائی در محل قبرهای دستهجمعی زندانیان سیاسی همزمان شده است.
خانوادههای دادخواه هر سال دو بار، جمعه اول شهریور و آخرین جمعه سال در گورستان خاوران برای یادبود زندانیان اعدام شده جمع میشوند، اما به گفته یکی از خانوادهها از زمانی که ابراهیم رئیسی، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده است، سختگیریها چند برابر شده: «عملا نمی دانیم آن داخل چه می گذرد.»
تلاش برای تخریب خاوران
طی بیش از سه دهه که از اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و دفن مخفیانه آنها در گورستان خاوران، میگذرد، حکومت جمهوری اسلامی بارها تلاش کرده این محل را تخریب کند یا تغییر کاربری دهد.
حفر قبرهای جدید، دیوارکشی بتنی، خاکبرداری و به آتش کشیدن محوطه گورهای دستهجمعی از جمله مواردی است که طی سالهای گذشته جمهوری اسلامی از طریق آنها سعی داشته چهره خاوران را تغییر بدهد.
اما حکومت ایران بهطور مشخص از سال ۱۴۰۰ در قطعه نزدیک به گورهای دسته جمعی زندانیان سیاسی چپ، اجساد شهروندان بهائی را خاک کرد.
به گفته یک منبع که با بیبیسی گفتوگو کرده است، حکومت ایران این قطعات را سال ۱۴۰۰ ابتدا رایگان به بهائیان واگذار میکرد: «سپس با مبلغی بسیار کمتر -نزدیک به ۱۴ میلیون تومان- این قبرها به بهائیان واگذار شد. خانوادهها تا الان از حدود ۳۹ قبر مرتبط با بهائیان فیلمبرداری کردهاند.»
شهروندان بهائی تا کنون در مجموع در دو ردیف از قبرها در کنار گورهای دستهجمعی زندانیان سیاسی چپ در سال ۱۳۶۷ به خاک سپرده شدهاند.
از سوی دیگر، حکومت برای اینکه بهائیان را وادار کند تا شهروندان فوت شده را در قطعه گورهای دستهجمعی به خاک بسپارند، اجساد آنها را به مدت طولانی در سردخانه نگه میداشت.
در آن زمان مادران و همسران و خانواده زندانیان سیاسی چپ، در نامهای به پیروز حناچی، شهردار وقت تهران و همچنین شورای شهر تهران اعتراض خود را به این اقدام اعلام کردند. در این نامه خانوادههای دادخواه خواستار جلوگیری از خاکسپاری متوفیان در این گورستان خاوران شدند.
همان زمان به دنبال حفر دستکم ۱۰ قبر جدید در گورستان خاوران، جامعه جهانی بهائی مستقر در ژنو نیز در بیانیهای اعلام کرد تخریب و هتک حرمت گورستان بهاییان در ایران، بخشی از سیاست دیرینه دولت برای آزار و سرکوب بهاییان است و با دفن بهائیان در محل گورهای دستهجمعی زندانیان سیاسی اعدام شده مخالفت کردند.
خردادماه ۱۴۰۱ خانوادههای دادخواه خاوران از دیوارکشی بتنی و نصب دوربینهای مدربسته در اطراف محوطه خاوران خبر دادند.
جمعی از خانوادههای دادخواه خاوران آن زمان دیوارکشی بتنی و نصب دوربینهای مداربسته را به شدت محکوم کردند و طی بیانیهای نوشتند: «بیش از چهل سال از دههی دهشتناک ۱۳۶۰ و سی و چهار سال از فاجعه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سیاه ۱۳۶۷ می گذرد. ما خانوادههای جانباختگان در تمامی این سالهای سخت، حتی برای کوچکترین حق، یعنی حق سوگواری برای عزیزانمان با آزار ماموران در گلزار خاوران مواجه بودهایم. بارها و در دورهی زمامداری دولتهای مختلف به مسئولین وقت نامه نوشتیم و خواستار پاسخگویی به سوالات خود در ارتباط با این فاجعه شدیم اما نه تنها هرگز پاسخی نشنیدیم که همواره برای حضور بر سر مزار عزیزانمان با تهدید و ارعاب نهادهای امنیتی مختلف مواجه شدهایم.»
سازمان عفو بینالملل نیز در واکنش به این اقدام جمهوری اسلامی طی بیانیهای ضمن محکوم کردن دیوارکشی به دور خاوران، این ساخت و سازها را نگران کننده خواند و اعلام کرد «دیوارکشی به دور گورهای جمعی کشتار ۶۷ نشاندهنده نیاز فوری به انجام تحقیقات بینالمللی است.»
اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ نیز شهروندان تحت فشارهای نهادهای امنیتی همچنان مجبور به دفن عزیزان خود در محل گورهای دستهجمعی خاوران شدند. تعدادی از خانوادههای بهائی به دلیل سر باز زدن از این اقدام بازداشت شدند.
جامعه جهانی بهائی (BIC) در بیانیهای به دفن اجباری شهروندان بهائی و بازداشت آنها اعتراض کرد و دفن مخفیانه و اجباری شهروندان بهائی بدون رعایت آداب کفن و دفن بهائی را «بیرحمانه» خواند.
همان زمان انجمن «بیداران» که شامل گروهی از خانوادههای دادخواه خاوران است، با انتشار بیانیهای درتاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ خواهان پشتیبانی همگانی برای ماندگاری گورستان خاوران شد. انجمن بیداران درفراخوان خود از همگان خواسته بود از «پایداری و حق خاکسپاری بهائیان در آرامستانهای ویژه خود حمایت کنند.»
خاوران کجاست؟
مرداد و شهریور ۱۳۶۷ (ژوئیه تا سپتامبر ۱۹۸۸)، هزاران زندانی سیاسی با «حکم» آیتالله خمینی، بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی، پس از اعدامهای گروهی، مخفیانه در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
خانوادههای اعدامیان همان موقع گورهای دسته جمعی در قبرستان خاوران پیدا کردند و از آنها عکس گرفتند.
خاوران از سال ۱۳۶۰ محل دفن انفرادی مخالفان سیاسی بود، اما از سال ۱۳۶۷ به بعد خانوادهها، جمعه آخر هر سال (در آستانه نوروز) و جمعه اول شهریور (در سالگرد اعدامها) در این گورستان جمع میشوند.
دیدهبان حقوق بشر با استناد به فهرستهای موجود، برآورد کرده که بین ۲۸۰۰ تا ۵۰۰۰ زندانی سیاسی «دستکم در ۳۲ شهر» در دو مرحله اعدام شدند: «ابتدا اعضای سازمان مجاهدین خلق و سپس گروهها و احزاب چپ و غیرمذهبی».
بنابر روایت شاهدان و خانوادهها، حکومت ایران تا پیش از اعدامهای تابستان ۱۳۶۷، اجساد مخالفان سیاسی خود را در این محل دفن میکرد و به آن “لعنت آباد” میگفت. سنگ قبرها یا هر گونه علامت و نام این کشتهشدگان نیز به طور مستمر در دهههای گذشته تخریب شده است.
اما بخش دیگر خاوران که هیچ نشانه یا قبری در آن وجود ندارد، گورهای دستهجمعی زندانیان سیاسی است که در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ اعدام شدند.
این گورهای دستهجمعی پس از آن شناسایی شد که عدهای از خانوادههای اعدامیان سیاسی سالهای قبل متوجه میشوند که در این محل اعضای بدن انسان از زیر خاک بیرون زده است. این خانوادهها برای مستندسازی از گورها و اجساد عکس گرفتند و برای چاپ و اطلاعرسانی به خارج از کشور ارسال کردند.
این گورهای دسته جمعی مدت کوتاهی پس از آن کشف شد که در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی در ایران با استناد به حکم آیتالله خمینی و در دادگاههایی چند دقیقهای و بدون تشریفات قضایی معمول، اعدام شدند.
تعداد دقیق کشتهشدگان نامعلوم مانده است اما، بنا به برآوردهای سازمانهای حقوق بشری و سیاسی، به حدود ۵ هزار نفر میرسد. از این میان، مشخص نیست چه تعداد از این کشتهشدگان در خاوران مدفون شدهاند.
گمان میرود اغلب مدفونشدگان گورهای دستهجمعی خاوران زندانیان سیاسی چپ هستند که در زندان اوین و گوهر دشت اعدام شدند.
گورستان خاوران در جنوب شرق تهران واقع شده است و در آن، علاوه بر گورهای دستهجمعی زندانیان سیاسی اعدام شده در سال ۱۳۶۷، گورهای انفرادی متعلق به مخالفان سیاسی اعدام شده در اوایل دهه ۶۰ هم قرار دارد. گورستان «گلستان جاوید» متعلق به اقلیت بهائی هم در مجاورت آن است.
محل گورهای دستهجمعی زندانیان سیاسی و گلستان جاوید شهروندان بهائی به اندازه عرض یک پیادهرو از هم فاصله دارند.
بیبیسی فارسی
بهاره هدایت زندانی سیاسی محبوس در اوین در یادداشتی که روز جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ در اینستاگرام او منتشر شد، اعلام کرده به بیماری سرطان رحم مبتلا شده است. او نوشته: بنابر تشخیصها انجام شده، «بخشی از سلولهای داخل رحم دارد مراحل اولیه سرطان را طی میکند.»
متن یادداشت بهاره هدایت:
زخمی به یادگار
در آبانماه گذشته در مرخصی سه روزه، به دلیل عارضهی کوچکی که اخیرا ظاهر شده بود به دکتر زنان مراجعه کردم و تشخیص اولیه پزشک ضرورت یک جراحی جزئی بود، آنقدر جزئی که اگر اصرار پزشک و دوستانم نبود، حوصله پیگیری از دادسرا و زندان را برای اعزام به بیمارستان نداشتم و به دنبال بهانهای بودم برای به تعویق انداختن جراحی تا بعد از آزادی.
بعد از سه ماه، با اعزام از زندان، جراحی انجام شد اما نظر پزشک و پاسخ پاتولوژی دیگر این نبود که بیماری یک چیز جزئی است. گفتند بخشی از سلولهای داخل رحم دارد مراحل اولیه سرطان را طی میکند و پرونده پزشکی به آنکولوژیست ارجاع داده شد. بر این اساس پزشک معتمد پزشکی قانونی تجویز کرد که برای آزمایشات تکمیلی و طرح درمان مناسب باید بیرون از زندان تحت نظر باشم.
درمانی که پزشکان پیشنهاد میکنند برداشتن رحم است. «رحم رو برمیداریم که خیالمون راحت بشه». اغلب دوستان و اطرافیان هم همین را میگویند: «چیزی نیست، درش بیار بنداز دور بابا..». عموما سکوت میکنم. یا لبخندی میزنم. در آستانه ۴۳ سالگی، با یک زندگیِ در تعلیق و آیندهای آمیخته با سه چهار سال زندان نمیتوانم حرفی از بچه بزنم. و این را هم نمیتوانم بگویم که بچه آرزوی دیرینهام بود از وقتی ۱۷ ساله بودم. یعنی گرچه عمیقا غمگینم اما گلهای هم ندارم. فقط اینکه حسرت بربادرفتهای برایم ماند که دارد شلتاق آخرش را به صورتم مینوازد و جای پایش را به شکل زخمی بر بدنم به یادگار میگذارد.
فعلا منتظر جواب باقیمانده آزمایشها هستم که قرار است به تعیین وقت جراحی دوم بیانجامد. همزمان نتیجه پیگیریهای دلسوزانه وکیلم این بوده که با مرخصی استعلاجی مخالفت شده اما تا هشتم فروردین اجرای حکم به تعلیق درآمده است؛ که یعنی این مدت جزو ایام حبس محاسبه نخواهد شد.
بهاره هدایت
بیست و پنج اسفند۱۴۰۲
بهاره هدایت در حال حاضر به اتهام شرکت در یک تجمع اعتراضی در پی سرنگونی هواپیمای مسافری اوکراینی در سال ۱۳۹۸، حکم چهار سال و هشت ماه زندان خود را میگذراند.
او پیشتر نیز چند بار به دلیل فعالیت اجتماعی و سیاسی خود بازداشت شده و چندین سال را در زندان سپری کرده است.
اظهارات بیسابقه رهبر دموکراتهای سنای آمریکا علیه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، که او را «مانع» دستیابی به صلح نامید و از تغییر رهبری اسرائیل سخن گفت، در کنار موج وسیعی از واکنش مخالفت در اسرائیل، با واکنش گسترده سیاستمداران آمریکایی نیز روبهرو شده است.
به نوشته شبکه سیانان، سخنان سناتور چاک شومر «لحظهای مهم در روابط اسرائیل و آمریکا در دوره جدید» است و «موجی از شوک را از واشینگتن تا اورشلیم وارد کرده است».
این شبکه افزود توبیخ بنیامین نتانیاهو از زبان سناتور شومر حاوی عبارات بسیار شدیدی از سوی یک سیاستمدار ارشد آمریکایی بود، مخصوصاً که او یک شخصیت دموکرات نیویورکی است که سابقه طولانی در حمایت قاطع از اسرائیل دارد.
سناتور چاک شومر روز پنجشنبه ۲۴ اسفند در سخنرانی در مجلس سنا ائتلاف کنونی دولت بنیامین نتانیاهو را با نیازهای اسرائیل پس از حمله گروه افراطی حماس به اسرائیل در روز ۱۵ مهر «منطبق ندانسـت».
او گفت جهان از آن حمله به بعد «بهشدت تغییر کرده» اما مردم اسرائیل زیر دستوپای ائتلافی هستند که هنوز در دیدگاههای گذشته خود در جا میزند.
سناتور شومر افزود «روشن است» که اسرائیلیها باید با بررسی اوضاع از خود بپرسند آیا باید مسیر خود را تغییر دهند یا نه؟ و من معتقدم که «انتخابات جدید تنها راهی است که امکان یک فرآیند تصمیمگیری سالم در مورد اینده اسرائیل را فراهم میکند».
سناتور شومر، سیاستمدار ارشد یهودی، با گفتن اینکه نام فامیل او واژه عبری «نگهبان» است، استدلال کرد که باید یک انتخابات جدید برگزار شود...«اما آمریکا نمیتواند نتیجه انتخابات را دیکته کند».
به نوشته سیانان، سخنرانی سناتور شومر «نشانهای غیرقابل انکار از افزایش ناامیدی» در میان دموکراتهای ارشد آمریکایی از رویکرد بنیامین نتانیاهو در جنگ جاری اسرائیل و گروه حماس است که توصیههای آمریکا را پشت گوش انداخته است.
آقای شومر در توضیح دیگری در خصوص سخنان خود گفته است او قصدی برای تحمیل نتیجه انتخابات به اسرائیل نداشته است.
لیکود، حزب حاکم اسرائیل که رهبری آن در دست بنیامین نتانیاهو است، پنجشنبه شب در واکنش به سخنان آقای شومر در یک بیانیه نوشت اسرائیل یک «بِنانا ریپابلیک» (جمهوری موز، اشاره به وابستگی یک کشور به یک قدرت) نیست، بلکه یک دموکراسی مستقل و مغرور است که مردم آن نخستوزیر بنیامین نتانیاهو را برای رهبری خود انتخاب کردهاند».
مایک هرتسوگ، سفیر اسرائیل در واشینگتن، در پیامی در شبکه ایکس نوشت «اسرائیل یک دموکراسی مستقل است» و اظهارنظرهایی که دخالت در صحنه سیاست اسرائیل است، «سودمند نبوده» مخصوصاً که اسرائیل در حال جنگ با «سازمان تروریستی نسلکش حماس است».
بنی گانتس، وزیر ارشد عضو کابینه جنگ اسرائیل، که بر اساس نظرسنجیها ممکن است در هر انتخابات قریبالوقوعی به رهبری اسرائیل برسد، با انتقاد از سناتور شومر خواهان خودداری از دخالت در سیاست اسرائیل شد. آقای گانتس بر اتحاد و دوستی دو کشور تأکید کرد و اظهارات آقای شومر را «اشتباه» نامید.
نفتالی بنت، نخستوزیر پیشین و سیاستمدار منتقد بنیامین نتانیاهو، نیز گفت «فارغ از مواضع سیاسی، اسرائیل قاطعانه با مداخله سیاسی خارجی در امور داخلی خود مخالف است، ما یک ملت مستقل هستیم نه یک جمهوری وابسته».
یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسرائیل، در واکنشی متفاوت گفت سخنرانی سناتور شومر گواه این است که نتانیاهو یک به یک بزرگترین حامیان اسرائیل در آمریکا را از دست میدهد.
سناتور مککانل: شومر «ریاکارانه» سخن گفت
سناتور میچ مککانل، رهبر اقلیت جمهوریخواهان در سنای آمریکا، در پاسخ به سناتور شومر، گفت او نسبت به مداخله در انتخابات آمریکا هشدار داده اما خود بلافاصله در مورد اسرائیل اظهار نظر میکند، و این رویکرد، «ریاکارانه» است.
سناتور مککانل افزود «اسرائیل مستعمره آمریکا نیست که رهبران آن به خشنودی حزبی که در آمریکا بر سر قدرت است، خدمت کنند. این فقط مردم اسرائیل هستند که باید در مورد تعیین رهبر خود نظر بدهند».
پس از سخنان اوریل هینز، مدیر اطلاعات ملی آمریکا، در جریان گزارش ارزیابی سالانه اطلاعاتی که در اختیار کنگره گذاشت، این دومین بار در یک هفته اخیر بود که یک مقام آمریکایی در مورد «ضعف سیاسی» بنیامین نتانیاهو علنی سخن میگفت.
به نوشته وبسایت اکسیوس، سناتور شومر یک روز پیش از سخنرانیاش کاخ سفید را از بیان نطق خود در ارتباط با جنگ اسرائیل و گروه افراطی حماس آگاه کرد اما رونوشتی از سخنان خود را به مشاوران جو بایدن نداد و درخواستی برای تأیید اظهاراتش مطرح نکرد.
وبسایت اسرائیلی والانیوز نوشت «حمله رهبر اکثریت دموکرات سنا به نتانیاهو، زلزله در روابط اسرائیل و آمریکا» و حاکی از «شکاف فزاینده بین حزب دموکرات و دولت اسرائیل» است.
روزنامه اسرائیلی هآرتص نیز روز ۲۵ اسفند نوشت سخنرانی آقای شومر حاکی از معادله جدیدی است: آری به اسرائیل اما نه به نتانیاهو، و او با این سخنان به اسرائیل «پیام» داده که اگر حمایت او را از دست بدهد، یعنی جمایت جو بایدن را نیز از دست خواهد داد و بنیامین نتانیاهو «مسئول این وضعیت بد» برای اسرائیل خواهد بود.
نتانیاهو در روزهای گذشته در مخالفت صریح با خواسته رئیسجمهور آمریکا که حمله احتمالی اسرائیل به رفح در غزه را «خط قرمز» نامیده، تأکید کرده که این حمله ضروری است و بدون آن، پیروزی اسرائیل در جنگ علیه حماس «تضمین نمیشود».
رادیو فردا
روزنامه تلگراف چاپ بریتانیا، گزارش داد که بر اساس اطلاعاتی که بهدست آورده، ایران قبل از حمل تسلیحات برای حزبالله لبنان از طریق سوریه، از بندرهای اروپایی برای پوشش و پنهان کردن هدف سفر کشتیها استفاده میکند.
این روزنامه به نقل از منابعی که نام آنها را فاش نکرد، نوشت: «گروه تروریستی حزبالله لبنان موشکها و بمبها را با کشتیهایی دریافت کرده است که در بندرهای بلژیک، اسپانیا و ایتالیا پهلو میگیرند.»
در ماههای اخیر و همزمان با جنگ اسرائیل و حماس در غزه، اسرائیل در مرزهای شمالی خود با حزبالله نیز درگیر است و در روزهای اخیر بر شدت این درگیری افزوده شده است.
روز سهشنبه نیز روزنامه وال استریت ژورنال از ظهور تهدیدهای «تروریستی» جدید در اروپا، خنثیسازی چندین «عملیات تروریستی» و بازداشت شماری از پناهجویان و عوامل افراطی خبر داد و نوشت این تهدیدها با جمهوری اسلامی ایران، گروههای نیابتیاش و جنگ جاری در غزه مرتبط است.
تلگراف به نقل از منابع خود نوشت:« پس از اینکه نیروی هوایی اسرائیل شروع به هدف قرار دادن محمولههایی کرد که از مرز زمینی و از طریق عراق وارد سوریه میشد، جمهوری اسلامی به ارسال سلاح از دریا روی آورده است.
به گزارش تلگراف، سلاحها و سایر کالاهای ارسالی جمهوری اسلامی برای حزبالله اکنون از طریق بندرهای آنتورپ، والنسیا و راونا، در بلژیک، اسپانیا و ایتالیا، ارسال میشوند. این کشتیها به بندر لاذقیه در سوریه میروند و سپس راهی جنوب لبنان میشوند.
یک منبع ارشد اطلاعاتی در اسرائیل به روزنامه تلگراف گفت: «استفاده از اروپا به پنهان کردن ماهیت و منبع محمولهها، تعویض کاغذ و کانتینرها برای پاکسازی محمولهها کمک میکند.»
او افزود:«اروپا بندرهای بزرگی دارد و جمهوری اسلامی از آنها به عنوان پوشش استفاده می کند. جعل و پنهانکاری در بندرهای بزرگ که کالاها باید به سرعت جابهجا شوند بسیار آسان تر از بندرهای کوچک است که در آنها امکانی انجام بررسیهای بیشتر وجود دارد.»
این منبع اطلاعاتی اسرائیل به تلگراف گفت: «این کار مثل بازی موش و گربه بین ما و ایرانیها است. آنها در حال تلاش برای قاچاق هستند و ما تلاش میکنیم جلو آن را بگیریم. این داستان حداقل سه سال است که ادامه دارد.»
حملات اسرائیل باعث تغییر تاکتیک میشود
رونن سولومون، تحلیلگر اطلاعاتی مستقل مستقر در اسرائیل، به روزنامه تلگراف گفت که ایران بهطور مستقیم هم به سوریه تسلیحات ارسال میکند. استفاده از مسیرهای جداگانه از طریق اروپا برای «مشروعیت بخشیدن» به محمولههای خود و در عین حال «انحراف توجه» از آن محمولههای تسلیحاتی بود که بهطور مستقیم به سوریه ارسال میشود.
بندر لاذقیه در سال ۲۰۲۱ هدف حملات هوایی قرار گرفت. اسرائیل بهندرت مسئولیت عملیات در خاک سوریه را میپذیرد.
سولومون گفت: «در حال حاضر به دلیل حملات اسرائیل به زیرساختههای هوایی و زمینی در سوریه و لبنان، شاهد تلاشهای ایران برای ارسال تسلیحات از دریا هستیم.»
او که با مقامهای اطلاعاتی در اسرائیل کار میکند، گفت که کریدور ایران به سوریه و لبنان از طریق زمینی، هوایی و دریایی «به طور مرتب و پیوسته فعال است».
ارسال تسلیحات در بحبوحه بدترین تنشها بین حزبالله لبنان و اسرائیل از زمان جنگ دوم لبنان صورت میگیرد.
حزبالله روز سهشنبه ۱۰۰ موشک به بلندیهای جولان پرتاب کرد. حدود ۶۰ هزار غیرنظامی اسرائیلی از مناطق مرزی شمالی تخلیه شدهاند و رهبران اسرائیل بهطور مرتب هشدار دادهاند که برای جنگ زمینی علیه حزبالله آماده هستند.
رونن سولومونگفت که این سلاحها همچنین به حماس در لبنان میرسد و در عین حال از مسیرهایی که شامل مصر و لیبی میشود برای ارسال سلاح به حماس در غزه استفاده میشود.
او گفت: «جابهجایی کشتیها و کانتینرها از طریق اروپا، به ویژه تحت پوشش شرکتهای مستقر در کشورهایی مانند رومانی، به ایران این امکان را میدهد که بیشتر از نظرها مخفی بماند.
بر اساس اطلاعاتی که به سولومون داده شده است، از آغاز جنگ غزه در ماه اکتبر، پنج کشتی ایرانی به نام های دیزی، کاشان، شیبا، آرزو و آذرگون در سوریه بارگیری کردهاند. این کشتیها سفر خود را از بندرعباس در ایران آغاز کردهاند.
به گفته سولومون، پس از رسیدن کشتیها به سوریه، کار جابهجایی تسلیحات ارسالیبا هماهنگی واحد ۱۹۰ نیروی قدس سپاه پاسداران و واحد ۴۴۰۰ حزب الله مدیریت میشود.
او افزود: «برخی کشتیها مانند دیزی نیز در کنار کشتی جاسوسی ایرانی «بهشاد» در دریای سرخ پهلو میگیرند که و به طور منظم به بندرهایی در مصر و لیبی میروند.
ایران اینترنشنال
چاک شومر، رهبر اکثریت سنای آمریکا روز پنجشنبه با انتقاد شدید از نخستوزیر اسرائیل، خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام در این کشور شد.
آقای شومر به عنوان یک سیاستمدار بلندپایه یهودی آمریکایی، در سنای این کشور بنیامین نتانیاهو را مانعی برای دستیابی به صلح خواند و گفت که نخستوزیر اسرائیل نیازهای کشورش را برآورده نمیکند.
به گفته رهبر اکثریت سنای آمریکا، مخالفت اسرائیل با راه حل دو کشوری یک اشتباه بزرگ است و نمایندگان اسرائیل باید به گفته او تمام تلاششان را برای رسیدن به توافق آتشبس، آزادی گروگانهای اسرائیلی و ورود کمکهای بشردوستانه به غزه انجام دهند.
در واکنش به این سخنان، سفیر اسرائیل در آمریکا گفت که اظهار نظر درباره سیاست داخلی کشورش کمکی به وضعیت جاری نخواهد کرد.
کاخ سفید هم اعلام کرده که صحبتهای چاک شومر، نظر شخصی او بوده و سیاست دولت آمریکا نیست.
تحریم بیشتر علیه شهرکنشینان
دولت آمریکا روز پنجشنبه ۲۴ اسفند سه شهرکنشین دیگر اسرائیلی را به خاطر اعمال خشونت علیه فلسطینیها در کرانه باختری، از جمله اخراج چند چوپان، تحریم کرد.
آمریکا همچنین دو ایستگاه بازرسی اسرائیلی را در کرانه باختری تحریم کرد. وزارت خارجه ایالات متحده میگوید شهرکنشینان اسرائیلی از این محلها برای حمله به غیرنظامیان فلسطینی کرانه باختری استفاده میکنند.
متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با انتشار پیامی در شبکه ایکس، توئیتر سابق، تحریمهای روز پنجشنبه را نشانه «تعهد یکسان» آمریکا میان اسرائیلیها و فلسطینیها برای صلح و امنیت خواند و گفت ما به استفاده از همه ابزارهای در اختیار خود برای جلوگیری از خشونت افراطیها علیه غیرنظامیان در کرانه باختری ادامه خواهیم داد.
دولت ایالات متحده با افزایش خشونت شهرکنشینان علیه فلسطینیها بعد از آغاز جنگ غزه، تحریمها و محدودیتهایی علیه برخی شهرکنشینان اسرائیلی در کرانه باختری اعمال کرده است.
اسرائیل کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی را در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ اشغال کرد و بهرغم انتقادات بینالمللی، ساختوساز شهرکها در این مناطق ادامه دارد و هماکنون نیز حدود ۶۰۰ هزار اسرائیلی در بیش از ۲۰۰ شهرک ساختهشده در این مناطق زندگی میکنند.
در سال ۲۰۱۶، شورای امنیت سازمان ملل این شهرکها را نقض قوانین بینالمللی خواند و از اسرائیل خواست تمام فعالیتهای شهرکسازی را متوقف کند. فلسطینیها این مناطق را بخشی از کشور آینده خود میدانند.
رادیو فردا
بهناز میرمطهریان / بیبیسی
در فاصله ۶ ساعت تا شروع داربی ۱۰۳ تهران، تصویری از تیم داوری این مسابقه منتشر شد که برای بازدید از اتاق داوری ویدئویی رفته بودند. جای خالی مهسا قربانی، تنها داور زن انتخاب شده برای داربی در این تصویر، به گمانهزنیها درباره حذف او رنگ حقیقت داد.
چند روز قبل هم مهناز ذکایی، دیگر داور زن انتخاب شده، از تیم داوری داربی حذف شده بود.
فدراسیون فوتبال دلیل حذف مهناز ذکایی را عکسی دانست که از او با کلاه قرمز و سفید در بازی پرسپولیس مقابل کاشیما انتلرز ژاپن در فینال لیگ قهرمانان آسیا منتشر شده بود و شائبه هواداری این داور زن از پرسپولیس را تقویت میکرد.
فدراسیون فوتبال ایران اما هیچ دلیل قانعکنندهای برای حذف مهسا قربانی نداشت. سهیل مهدی، رییس کمیته مسابقات سازمان لیگ، در گفت و گویی با خبرگزاری ایرنا این اقدام را «جلوگیری از حواشی احتمالی» دانست و گفت: «این تصمیمی بود که کمیته داوران گرفت. با این کار تمام حاشیههای احتمالی برطرف میشود.»
این حاشیهها اما چه بودند که برطرف کردنشان به حذف مهسا قربانی منجر شد؟
«تندروها»، مخالف حضور داور زن در داربی
کمتر از یک هفته مانده به برگزاری داربی کمیته داوران فدراسیون فوتبال، تصمیم قطعیاش را درباره انتخاب مهسا قربانی به عنوان داور و برای حضور در اتاق داوری ویدئویی اعلام کرد. این اقدام انتقادهای شدید گروهها و چهرههای تندرو را برانگیخت.
فارس، خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اعلام کرد که: «پویشی با عنوان “مخالف حضور داور زن در داربی هستیم” در سامانه “فارس من” به ثبت رسیده است.»
شخصی که این کارزار را به راه انداخته در گفتگویی با همین خبرگزاری گفت: «ظاهراً حضور زنان در مسابقات فوتبال آقایان به مذاق فدراسیون فوتبال خوش آمده، حالا به دنبال داور زن برای مسابقه داربی رفته است.»
او البته نگرانی دیگری هم داشت: «باید از اجرای این تصمیم جلوگیری شود وگرنه شاهد قضاوت داوران زن در وسط زمین خواهیم بود.»
همین تفکر که حامیانی هم داشت، در نهایت کار را به جایی رساند که ابتدا مهناز ذکایی و بعد مهسا قربانی از تیم داوری حذف شوند. با این حذف کورسوهای امیدی که برای انتخاب آنها برای قضاوت در دوره بعدی جام جهانی زنان ایجاد شده بود، بار دیگر از بین رفت.
به رغم الزام فیفا برای قضاوت داوران زن در مسابقه فوتبال مردان و در ورزشگاه مجهز به کمک داور ویدئویی، با این تصمیم و تصمیمهای مشابه، زنان داور، فرصت کسب مجوزهای لازم برای قضاوت در عرصههای بزرگتر مثل جام جهانی فوتبال زنان را از دست میدهند.
برای حضور زنان در ورزشگاهها و تماشای مسابقات مردان، حملات و انتقادهای مشابهی صورت گرفت و بارها در بسیاری از مسابقات، زنان تا پشت درهای ورزشگاههای فوتبال رفتند ولی فرصت حضور را از دست دادند.
حذف قربانی، دخالت نهاد غیرفوتبالی؟
زمزمههایی در جریان بوده که دلیل حذف مهسا قربانی، فشار نیروهای اطلاعاتی و حکومتی به فدراسیون فوتبال بوده است و این سئوال مطرح میشود که آیا حذف این داور، مصداق دخالت نهاد غیرفوتبالی در فوتبال به حساب میآید؟
دبیرکل فدراسیون فوتبال در توضیحاتی که درباره حذف مهسا قربانی مطرح کرده، سعی کرده همین شائبه را برطرف کند. هدایت ممبینی به ایسنا گفته است: «طبق تصمیم کمیته داوران که یک روز یا ۲ روز قبل (از داربی) به ما اعلام شد، قربانی در لیست نبود. تشخیص خود کمیته است که از داوران خانم استفاده کند یا نکند. ما هم سعی داریم در این تصمیمات دخالت نکنیم.»
نکته جالب اینکه خداداد افشاریان از چند روز قبل از این اتفاقات از قطعیت حضور مهسا قربانی در تیم داوری گفته بود. او در حاشیه مراسم کاشت نهال به بهانه روز درختکاری در مرکز ملی فوتبال در جمع خبرنگاران گفته بود: «بیشک داربی را با کمک داور ویدئویی برگزار خواهیم کرد و نکته مهم این که قطعا خانم مهسا قربانی یکی از داوران دیدار استقلال و پرسپولیس در اتاق ویدئویی داوران هستند و به ما کمک خواهند کرد.»
ممبینی اما در مصاحبه خود با ایسنا نکته دیگری را هم مطرح کرد: «با افشاریان صحبت کردم و او گفت هنوز به صورت رسمی نام قربانی را اعلام نکردیم. شاید به دلیل حساسیت بازی، تصمیم گرفتند از داوران باتجربه استفاده کنند.»
همه این تناقضها در مسیر انتخاب و حذف مهسا قربانی به عنوان داور زن داربی پایتخت، از عامل دیگری خبر میدهند که هیچ یک از مسوولان فدراسیون فوتبال و کمیته داوران، نه میتوانند و نه میخواهند حرفی از آن بزنند.
سهیل مهدی، رییس کمیته مسابقات سازمان لیگ، اما شاید منطقیترین پاسخ را به این موضوع داده و گفته «با این تصمیم، تمام حاشیههای احتمالی برطرف میشود.»
تمام شدن حاشیههای احتمالی این مسابقه اما به بهای از دست رفتن یکی از بهترین فرصتهای حرفهای دو داور زن تمام شد که با این قضاوت و ادامه آن، میتوانستند مسیر متفاوتی را در داوری، پیش روی خود داشته باشند.
مجلس نمایندگان ایالات متحده روز چهارشنبه ۱۳ مارس (۲۳ اسفند) با اکثریت قاطع لایحهای را تصویب کرد که به موجب آن بایت دانس، مالک چینی تیکتاک حدود شش ماه فرصت دارد تا داراییهای آمریکا را از این پیامرسان را واگذار کند، وگرنه با منع فعالیت روبرو خواهد شد.
این بزرگترین تهدید تیکتاک در آمریکا از زمان دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین این کشور تاکنون است.
این لایحه که بازتاب دهنده نگرانیهای امنیتی آمریکا از فعالیت اپلیکیشنهای خارجی است، با ۳۵۲ رأی موافق در برابر ۶۵ رأی موافق دو حزب به تصویب رسید و اینک باید به تصویب سنا نیز برسد. با این حال تصویب آن در سنا چندان قطعی به نظر نمیرسد زیرا برخی اعضای این نهاد رویکردهای دیگری در این زمینه دارند.
این تصمیم پارلمانی در ادامه سلسله اقدامات واشنگتن در مقابله با نگرانیهای آمریکا در مورد چین گرفته شده است. آمریکا در مورد فناوریهای مختلف خارجی از خودروهای متصل گرفته تا تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی و جرثقیلها در بنادر، نگرانیهایی در زمینه امنیت ملی دارد.
استیو اسکالیس، فرد شماره ۲ جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان آمریکا در مورد تیکتاک در رسانه اجتماعی ایکس گفت: «این یک موضوع مهم در زمینه امنیت ملی است. سنا باید این موضوع را بپذیرد و تصویب کند.»
کارین ژان پییر، مسئول رسانهای کاخ سفید نیز گفت دولت بایدن منتظر است ببیند که در این زمینه «سنا اقدامی سریع انجام میدهد یا نه».
سرنوشت تیکتاک که حدود ۱۷۰ میلیون آمریکایی از آن استفاده میکنند، به یک موضوع مهم در واشنگتن تبدیل شده است. قانونگذاران آمریکایی میگویند دفتر آنها پر است از پیامهای کاربران تیکتاک که مخالف این قانون هستند.
به گزارش خبرگزاری رویترز شو زی چو، مدیر عامل تیکتاک که به گفته یک منبع مطلع این هفته از واشنگتن دیدار میکند، در ویدئویی که پس از رأیگیری مجلس همرسان شد، گفت که اگر این طرح به قانون تبدیل شود، به ممنوعیت فعالیت تیکتاک در آمریکا منجر شده و میلیاردها دلار از جیب سازندگان و کسب و کارهای کوچک خارج خواهد شد.
وی افزود این شرکت از حقوق قانونی خود برای جلوگیری از منع فعالیت استفاده خواهد کرد.
این لایحه به بایت دانس ۱۶۵ روز مهلت میدهد تا پس از امضای آن به دست رئیس جمهوری، جو بایدن، شکایت حقوقی علیه آن ارائه کند. آقای بایدن هفته گذشته اعلام کرد در صورت تصویب نهایی لایحه، آن را امضا میکند.
جو سیاسی در سال انتخاباتی در آمریکا به گونهای است که بسیاری از سیاستمداران نمیخواهند نسبت به چین نرمخو ظاهر شوند و بنابراین به طور فزایندهای از این لایحه حمایت میکنند.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز سهشنبه پرسید: «آیا میخواهیم تیکتاک به عنوان یک پلتفرم متعلق به یک شرکت آمریکایی باشد یا چین؟ آیا میخواهیم دادههای تیکتاک و اطلاعات مربوط به کودکان و بزرگسالانمان اینجا در آمریکا بماند یا به چین برود؟»
وزارت خارجه چین این قانون را مورد انتقاد قرار داده و چنین استدلال کرده است: «آمریکا با آن که هیچ مدرکی مبنی بر اینکه تیکتاک تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا باشد پیدا نکرده، اما هرگز از تهدید کردن آن دست برنداشته است.»
با این حال، نگرانیهایی در مورد تأثیر هر گونه ممنوعیت تیکتاک بر رأیدهندگان جوان وجود دارد. منتقدان این طرح میگویند هر گونه نگرانی درباره امنیت ملی باید قبل از رأیگیری به اطلاع عموم برسد و نیز منع فعالیت تیکتاک کسب و کار بسیاری از شهروندان را نیز از بین میبرد.
دهها کاربر تیکتاک روز چهارشنبه پیش از رأیگیری در خارج از ساختمان کنگره تجمع کردند. سخنگوی تیکتاک گفت که این شرکت هزینه سفر آنها به واشنگتن و محل اقامت آنها را پرداخت کرده است.
معلوم نیست چین بتواند واگذاری داراییهای آمریکا از تیکتاک را ظرف شش ماه انجام بدهد یا نه.
در سال ۲۰۲۰، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری وقت آمریکا به دنبال ممنوعیت تیکتاک و ویچت، اپلیکیشنهای متعلق به چین بود، اما تصمیم او در دادگاه رد شد.
اتحادیه آزادیهای مدنی و دیگر گروههای مدافع حقوق مدنی آمریکا چنین استدلال میکنند که این لایحه به دلیل تحدید آزادی بیان و دلایل دیگر مغایر قانون اساسی است.
یورونیوز فارسی
اوکراین در دومین روز حملات مداوم پهپادی خود به پالایشگاههای نفتی روسیه، روز چهارشنبه بزرگترین حمله خود طی ماههای اخیر را انجام داد و صدمات جدی به پالایشگاههایی در روستوف و ریازان وارد کرد، که به گفته ناظران منجر به توقف فعالیت بخشهایی از این پالایشگاهها شد.
به گزارش «رویترز»، حملات اوکراین به پالایشگاههای روسیه، این هفته قیمت داخلی محصولات نفتی در روسیه را ۲ درصد افزایش داده است. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، کییف را بابت حملات پهپادی متهم به تلاش برای ایجاد اختلال در انتخابات ریاست جمهوری کشورش کرده است.
اوکراین طی ماههای اخیر حملات خود به پالایشگاهها و تاسیسات انرژی روسیه را افزایش داده است. به گفته مقامات روسی، یک روز پس از حملات پهپادی اوکراین به پالایشگاه «نورسی» در نیژنی نووگورود، که به آسیب شدید انجامید، پهپادهای اوکراینی چهارشنبه به پالایشگاههایی در مناطق روستوف و ریازان حمله کردند.
پاول مالیکوف فرماندار منطقه ریازان، که در فاصله ۱۸۰ کیلومتری مسکو قرار دارد، گفت حمله پهپادهای اوکراینی باعث آتشسوزی در پالایشگاه «روسنفت»، هفتمین پالایشگاه بزرگ روسیه شده است.
بر اساس برخی گزارشها، تعدادی از کارکنان این پالایشگاه نیز مجروح شدهاند. منابع آشنا با موضوع در این باره به رویترز گفتند که پالایشگاه روسنفت مجبور شده دو واحد اصلی پالایش خود را خاموش کند.
به گفته منابع آگاه، پالایشگاه ریازان حدود ۱۲.۷ میلیون تن محصولات نفتی در سال تولید میکند، که ۴.۶ درصد از تولید کل روسیه است. این شامل ۶.۴ درصد بنزین، ۴.۱ درصد دیزل، ۷.۷ درصد نفت سوختی، و ۸ درصد سوخت هواپیماست.
به گفته رویترز، حملات پهپادی اوکراین به پالایشگاههای روسیه میتواند منجر به کاهش تولید بنزین و گازوئیل و افزایش قیمت سوخت شود. پوتین در واکنش به این قضیه روز چهارشنبه کییف را به تلاش برای تاثیرگذاری منفی روی نظر مردم در جریان انتخابات ریاست جمهوری روسیه بین ۱۵ تا ۱۷ مارس متهم کرد.
العربیه فارسی
نشریه فایننشالتایمز مدعی شد که مقامات آمریکا و جمهوری اسلامی در ماههای گذشته در مسقط پایتخت عمان به صورت «محرمانه و غیرمستقیم» مذاکره کردهاند.
این نشریه هدف از این مذاکرات را متقاعد کردن تهران برای استفاده از نفوذ خود بر حوثیهای یمن و پایان دادن به حملات به کشتیها در دریای سرخ عنوان کرد و افزود، نگرانیهای مربوط به برنامه هستهای در حال گسترش ایران نیز در این مذاکرات مطرح شد.
به نوشته فایننشالتایمز، هیئت آمریکایی توسط برت مکگورک، مشاور خاورمیانهای کاخ سفید و آبرام پیلی، نماینده آمریکا در امور ایران هدایت میشد و علی باقری کنی، معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد هستهای تهران هم نماینده جمهوری اسلامی در مذاکرات مسقط بوده است مقامات عمانی هم بین نمایندگان ایران و آمریکا رفت و آمد میکردند تا آنها به طور مستقیم صحبت نکنند.
گفته میشود دور دوم مذاکرات تهران و واشنگتن برای بهمنماه برنامهریزی شده بود، اما به دلیل تلاشهای آمریکا برای میانجیگری بین اسرائیل و حماس به تعویق افتاد.
نویسنده مقاله فایننشالتایمز معتقد است که این گفتگوها نشان میدهد دولت بایدن در کنار بازدارندگیهای نظامی، از کانالهای دیپلماتیک نیز برای کاهش تنش در منطقه استفاده میکند، تنشی که پس از جنگ اسرائیل و حماس و با حملات گروههای شبهنظامی مورد حمایت حکومت ایران در منطقه خاورمیانه افزایش یافته است.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا پیشتر گفته بود که ایالات متحده کانالهای زیادی برای ارسال پیام به ایران دارد. آنها از ارائه جزئیات خودداری کردند، اما گفتند که از ۷ اکتبر، تمرکز این کانالها بر «مطرح کردن طیف گستردهای از تهدیدات ناشی از ایران و لزوم توقف تنشها» بوده است.
مقامات آمریکایی بارها تهران را به تجهیز حوثیها به پهپاد، موشک و اطلاعات برای حمله به کشتیها متهم کردهاند مقامات جمهوری اسلامی اما ضمن تایید حمایت سیاسی خود از حوثیها میگویند که آنها مستقل عمل میکنند.
با این حال، پس از حمله پهپادی به پایگاه آمریکایی در مرز اردن و سوریه که منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد، نشانههایی از تمایل تهران به کاهش تنش با واشنگتن وجود دارد.
از چهارم فوریه تاکنون هیچ حملهای به پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه انجام نشده است و مقامات آمریکایی میگویند نشانههایی از تلاش تهران برای مهار شبهنظامیان عراقی وجود دارد.
یک مقام جمهوری اسلامی هم گفته که اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، در ماه گذشته به بغداد سفر کرده و به شبهنظامیان عراقی دستور داده که از درگیری با آمریکا اجتناب کنند.
بخش فارسی صدای آمریکا نظر کاخ سفید و وزارت امور خارجه ایالات متحده را درباره این خبر فاینشنالتایمز جویا شده که به محض دریافت اطلاعات بیشتر مخاطبان خود را مطلع خواهد کرد.
صدای آمریکا
در پی انتشار گزارشهای شهروندی درباره کشته شدن یک زن جوان بر اثر تیراندازی ماموران حکومتی در الیگودرز، یک منبع مطلع به صدای آمریکا گفت که در پی شلیک مستقیم مأمور نیروی انتظامی از فاصله نزدیک به خودرو یک خانواده در الیگودرز استان لرستان، نگار کریمیان، شهروند ۲۱ ساله، کشته شد.
بنا بر اظهارات منبع مطلع در گفتوگو با بخش فارسی صدای آمریکا در روز چهارشنبه ۲۳ اسفند، «ساعت یک بامداد ۱۹ اسفند در حال برگشت از الیگودرز به اصفهان، به اشتباه به جای ماشین حامل مواد مخدر، از فاصله یک متری» به ماشین حامل نگار کریمیان شلیک شده است.
به گفته منبع مطلع، گلوله «از در سمت راننده رد شده و دست پدر» نگار کریمیان را «زخمی کرده و به شکم نگار اصابت کرده و از کمرش خارج شده و از در سمت شاگرد، گلوله به بیرون پرتاب شده است.» هرچند این منبع آگاه در تماس بعدی به صدای آمریکا اطلاع داد که «تیر داخل ستون ماشین گیر کرده و خارج نشده» است.
بنا به گفته منبع مطلع، حین وقوع این حادثه علاوه بر نگار کریمیان و پدرش، «دو خواهر او و همسر یکی از خواهران» نیز در ماشین بودهاند.
بر اساس این گزارش اختصاصی، پس از این واقعه نگار کریمیان به «بیمارستان امام صادق الیگودرز اعزام شده و در ساعت ۳:۳۰ بامداد، بر اثر خونریزی داخلی» جان باخته است. گفتنی است پیشتر نام بیمارستانی که نگار کریمیان به آن منتقل شد «ولیان» ذکر شده بود.
بر اساس اظهارات منبع، در پی گزارشی به نیروی انتظامی مبنی بر تردد «ماشین حاوی مواد مخدر»، یک مأمور که لباس فرم بر تن نداشته، «بدون فرمان ایست و شلیک تیر هوایی» اقدام به شلیک مستقیم به خودرو خانواده کریمیان کرده است.
صدای آمریکا به صورت مستقل نمیتواند جزئیات این گزارش را راستیآزمایی کند. اما در همین رابطه، سازمان حقوق بشری «ههنگاو» نیز گزارشی منتشر کرده است.
این نخستین بار نیست که مأموران حکومتی به بهانه «مشکوک بودن» به خودروهای شهروندان به طور مستقیم تیراندازی میکنند. شلیک شتابزده مأموران به خودروها پیش از این نیز موجب جان باختن شماری از شهروندان، از جمله کودکان شده است.
منابع خبری یک بهمن گزارش دادند که در جریان شلیک مستقیم نیروهای «لباس شخصی» جمهوری اسلامی در شهرستان بروجرد یک شهروند جان باخت و یک تن دیگر نیز مجروح شد.
همچنین، در نخستین روزهای زمستان سال گذشته بر اثر شلیک مأموران به یک خودرو در یک جاده در استان هرمزگان، یک دختربچه ۱۲ ساله به نام سها اعتباری کشته شد.
علاوه بر این، در اسفند همان سال بر اثر شلیک مأموران یگان ویژه به خوردو یک خانواده در اصفهان، کودکی دو ساله کشته شد.
صدای آمریکا
در استانبول ترکیه، فردی که یک گربه را شکنجه کرده و باعث مرگ او شده، روز چهارشنبه ۱۳ مارس ۲۰۲۴ (۲۳ اسفند ۱۴۰۲) به ۲ سال و شش ماه زندان محکوم شد. با اینحال قاتل بازداشت نشده و تنها اجازه خروج از کشور را ندارد. هزاران نفر از دوستداران حیوانات در مقابل ساختمان دادگاه در استانبول تجمع کرده بودند.
گربهای به نام اروس (Eros) که در محله کوچوکچکمجه استانبول بزرگ شده بود، روز اول ژانویه ۲۰۲۴(۱۹ بهمن ۱۴۰۲) در اثر آزار و شکنجه وحشیانهی فردی به نام «ابراهیم کلاوغلان» جان خود را از دست میدهد.
اروس توسط اهالی محل تغذیه و مراقبت میشد و شش سال داشت. پس از قتل اروس، اهالی محل از «ابراهیم کلاوغلان» به پلیس شکایت میکنند.
در بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته از محل حادثه، دیده میشود که «ابراهیم کلاوغلان» با دیدن اروس در آسانسور به او حمله کرده و چندین بار او را با لگد میزند. پس از فرار گربه از آسانسور، ابراهیم او را دنبال کرده و در راهرو ساختمان گیر میاندازد. برای جلوگیری از فرار گربه، درها را میبندد و دوباره با لگد به جان حیوان بیزبان میافتد.
در تصاویر دیده میشود که «ابراهیم کلاوغلان» نزدیک به ۵ دقیقه گربه را لگد میزند و با پا بدن حیوان را له میکند.
ساکنان محل از قاتل شکایت کردند. با این شکایت، ابراهیم کلاوغلان بازداشت اما چند روز بعد با تصمیم دادگاه آزاد میشود.
آزادی قاتل اروس، واکنشهای گستردهای را در شبکههای اجتماعی ترکیه در پی داشت. علاوه بر این، شهروندان کمپینی را در سایت «change.org.tr» راهاندازی کردند که نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر آن را امضا کردند. مرکز دفاع از حقوق حیوانات کانون وکلای استانبول نیز به تصمیم دادگاه برای آزادی «ابراهیم کلاوغلان» اعتراض کرد.
با توجه به شدت عمل قاتل اروس و قصد آشکار «ابراهیم کلاوغلان» برای کشتن گربه، و اعتراض دادستانی کل ترکیه، معافیت متهم از مجازات، خلاف رویه و قانون تشخیص داده شد و با لغو حکم دادگاه اولیه، تصمیم به برگزاری دادگاه مجدد شد.
یلماز تونچ، وزیر دادگستری ترکیه نیز با استقبال از لغو حکم دادگاه اولیه در بیانیهای اعلام کرد، با اعتراض دادستانی کل کشور، تصمیم دادگاه اولیه باطل شد و پرونده مجدداً در دادگاه رسیدگی خواهد شد. حق حیات هر موجود زندهای مقدس است. ما به ایستادگی در برابر انواع رفتارهای ناروا نسبت به هر جانداری ادامه خواهیم داد.
برگزاری مجدد دادگاه قاتل اروس
در دادگاه تجدیدنظر که امروز، چهارشنبه ۱۳ مارس ۲۰۲۴ (۲۳ اسفند ۱۴۰۲) برگزار شد، بسیاری از دوستداران حیوانات، شهروندان عادی و خبرنگاران حضور داشتند. دوستداران حیوانات در جلسه دادگاه شعار «ابراهیم قاتل» سر دادند. جلسه دادگاه با دو ساعت تاخیر شروع شد. ابراهیم کلاوغلان، قاتل اروس در جلسه حضور داشت و پلیس برای محافظت از خشم حاضران، او را محاصره کرده بود.
ابراهیم کلاوغلان در دفاعیات خود در دادگاه گفت که از آنچه رخ داده پشیمان است و پس از آن حادثه، به پناهگاههای حیوانات کمک کرده و میان آنها غذا توزیع کرده است. این اظهارات قاتل با واکنش منفی حاضران و وکلای حاضر در دادگاه مواجه شد.
ابراهیم کلاوغلان در دادگاه گفت: «من آنطور که گفته میشود جنایتکار نیستم. عملی که مرتکب شدم بر اثر یک فرآیند روانی لحظهای بود... خود را در عصبانیت و جنون گم کردم و اشتباهی مرتکب شدم که هرگز در زندگیام فراموش نمیکنم. در هر فرصتی غذا میخریدم و در مناطق کوهستانی و روستایی به گربهها و سگها غذا میدادم. گذراندن وقت با آنها برای من مانند درمان بود... به اینها بسنده نکردم، به اماکن نگهداری حیوانات کمک مالی کردم. قول دادم تا جایی که بتوانم این کارها را انجام دهم و از حمایت روانی برخوردار شوم. من این کمک را بعد از این حادثه انجام دادم... من و خانواده همسرم در پریشانی عمیق و در وضعیت نامناسبی قرار گرفتهایم. مجازاتی که اکنون دریافت میکنم، در مقایسه با آنچه تاکنون تجربه کردهام، هیچ اهمیتی ندارد...»
وکیل شاکیان با یادآوری اظهارات متهم ابراهیم کلاوغلان مبنی بر «من هم یک گربه دارم» در دفاعیات قبلی خود، گفت: آزارگران جنسی کودکان نیز دارای فرزند هستند. قاتلانی که زنان خود را میکشند، مادر و خواهر دارند. بنابراین اظهارات متهم مبنی بر حیواندار بودنش، در جهت رهایی از جرم است. وکیل شاکیان گفت: هر چه متهم از ابتدای دادگاه تا به امروز گفته، برای رهایی از جرم است.
در نهایت ابراهیم کلاوغلان روز چهارشنبه ۱۳ مارس ۲۰۲۴ (۲۳ اسنفند ۱۴۰۲) به ۲ سال و شش ماه زندان محکوم شد. با اینحال قاتل بازداشت نشده و تنها اجازه خروج از کشور را ندارد.
ایران امروز به نقل از رسانههای ترکیه
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی نوشت محمد مصدق کهنمویی، معاون اول این قوه از سمت خود استعفا داده و این استعفا با موافقت غلامحسین محسنی اژهای، رییس قوه قضاییه همراه شده است. استعفای مصدق کهنمویی به دنبال محاکمه دو پسر او به اتهام فساد است.
محسنی اژهای در پاسخ به استعفای معاون اول خود نوشت: «اگر چه حضور شما در این منصب در رسیدگی به پرونده مورد اشاره مدخلیت و تاثیری نداشته و نخواهد داشت اما با توجه به درخواست حضرتعالی و نکاتی که مطرح کردید، استعفای شما مورد پذیرش قرار میگیرد.»
تا کنون سه جلسه از جلسات محاکمه دو فرزند معاون اول قوه قضاییه به نامهای محمدصادق مصدق کهنمویی و امیرحسین مصدق کهنمویی و ۲۱ نفر دیگر، به اتهام «تشکیل شبکه اعمال نفوذ و پولشویی در پروندههای کلان اقتصادی» برگزار شده است.
به گفته نماینده دادستان، متهمان مجموعهای را به منظور اعمال نفوذ بر پروندههای قضایی، از جمله پروندههای کلان اقتصادی تشکیل داده بودند و با سوءاستفاده از افراد صاحب منصب، اقدام به دریافت وجوه میکردند.
میزان در ادامه گزارش خود از استعفای مصدق کهنمویی نوشت که این استعفا با هدف «جلوگیری از ایجاد هر گونه شائبه اعمال نفوذ یا تاثیرگذاری در پرونده مطروحه و همچنین جلوگیری از سوءاستفاده معاندان و بدخواهان» انجام گرفته است.
بر اساس این گزارش، مصدق در متن استعفای خود نوشته است تا کنون با هیچ کدام از قضات و سایر عوامل رسیدگی به پرونده اتهامات دو پسرش ارتباطی برقرار نکرده است.
او همچنین خود را «سرباز کوچک نظام و مقام معظم رهبری» خواند و تاکید کرد «در راه آرمانهای انقلاب تا پای جان» ایستاده است.
پسران محمد مصدق کهنمویی با گروهی از مفسدان اقتصادی که پرونده آنها زیر دست پدرشان در قوه قضاییه بود، وارد تعامل شده بودند.
به گفته نماینده دادستان، این مجموعه با تشکیل یک دفتر غیرقانونی، وجوهی را به منظور جلب رای مورد نظر متهمان در دادگاه دریافت میکردند و در این پرونده «سوءاستفاده فرزندان معاون اول قوه قضاییه از نام پدرشان» مشهود است.
اوج فعالیتهای این مجموعه در چهار سال گذشته مربوط به دو پرونده تخلیه ورزشگاه شهدای قیطریه و یک ابر بدهکار بانکی به نام محمد رستمی صفا بوده است.
مجموعه شکل گرفته، تنها در پرونده رستمی صفا حدود ۲۰۰ میلیارد تومان «مال نامشروع» کسب کرده است و وجوه دریافتی در فرایند پولشویی، تبدیل به املاک، خودروهای لوکس، ویلا و موارد دیگر شدهاند.
محمد مصدق کهنمویی پیش از انتصاب به عنوان معاون اول دستگاه قضایی جمهوری اسلامی از سوی محسنی اژهای، در دوران ریاست ابراهیم رئیسی بر قوه قضاییه، رییس دیوان عدالت اداری و پیش از آن معاون حقوقی رییس قوه قضاییه بود.
ایران اینترنشنال
پیشنویس بیانیه نشست هفته آینده سران اتحادیه اروپا نشان میدهد که اعضای این اتحادیه بهدنبال اقداماتی علیه ایران بهدلیل احتمال انتقال موشک به روسیه هستند.
به نوشته خبرگزاری رویترز، در پی گزارشهایی مبنی بر احتمال انتقال موشکهای بالیستیک از سوی ایران به روسیه برای استفاده در جنگ علیه اوکراین، اتحادیه اروپا آماده شده است تا با «اقدامات جدید و قابل توجهی» به این موضوع پاسخ دهد.
پیشنویس متنی که رویترز به آن دسترسی داشته است میگوید: «شورای اروپا از کشورهای ثالث میخواهد فوراً از ارائه حمایت مادی برای جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین خودداری کنند».
شش منبع به رویترز گفتهاند که ایران تعداد زیادی موشک بالیستیک زمین-به-زمین قدرتمند به روسیه داده است که به تعمیق همکاری نظامی بین این دو کشور، که هردو تحت تحریمهای آمریکا هستند، کمک میکند.
در پیشنویس بیانیه اجلاس ۲۱–۲۲ مارس آمده است که این گزارشها نگرانکننده بوده و «اتحادیه اروپا آماده است تا به سرعت و در هماهنگی با شرکای بینالمللی، از جمله با اقدامات جدید و قابل توجه علیه ایران، به این موضوع واکنش نشان دهد.»
این متن همچنین میگوید که رهبران اتحادیه اروپا از جوزپ بورل، مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه، و کمیسیون اروپا خواهند خواست تا تحریمهای بیشتری علیه بلاروس، کره شمالی و ایران آماده کنند.
فرانسه، آلمان و بریتانیا در سپتامبر سال گذشته، تحریمهای مرتبط با موشکهای بالیستیک و اشاعه هستهای علیه ایران را که قرار بود در اکتبر تحت توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران منقضی شود، حفظ کردند.
مقامات در آن زمان گفتند این تصمیم تا حد زیادی بهدلیل استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی علیه اوکراین و احتمال انتقال موشکهای بالیستیک از سوی ایران به روسیه گرفته شده است.
گرانت شپس، وزیر دفاع بریتانیا، در مصاحبهای با مجله سیاسی «هاوس مگزین» در اوایل ماه جاری میلادی گفت که لندن اطلاعاتی در مورد ارائه موشکهای بالیستیک ایران به روسیه دارد.
آقای شپس در این مصاحبه گفت: «چه موضوع موشکهای بالستیک باشد و چه پهپادهای «شاهد» که در اختیار روسیه قرار دادهاند، همواره دیدهایم که هرجا جهان درگیر کشمکش باشد، اغلب ایران این کشمکشها را تحریک میکند یا حداقل در زنجیره تأمین [نظامی] نقش دارد.»
مؤسسه بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم در تازهترین گزارش خود درباره خرید و فروش جنگافزار در جهان، از افزایش شدید صادرات سلاح از سوی جمهوری اسلامی خبر داد.
بر اساس این گزارش، جمهوری اسلامی در پنج سال گذشته، نسبت به مدت مشابه قبل از آن، ۲۷۶ درصد افزایش صادرات تسلیحات داشته است.
رادیو فردا
علیرضا زالی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی بهشتی در سخنانی اعلام کرد که «ایران بزرگترین مصرفکننده نان در جهان است» او گفته «در ایران مردم بین ۳۷ تا ۴۰ درصد از نرم جهانی بیشتر نان مصرف میکند.» حدس و گمانها حاکی از این است که طرح این سخنان در شرایط فعلی نشانهای از تلاش برای حذف یارانه نان و سپس افزایش قیمت نان است.
به گزارش رویداد ۲۴، این سخنان در حالی مطرح میشود که جلسات بررسی تعیین دستمزد کارگران کماکان در حال انجام است و تاکنون نتیجهای به همراه نداشته است. اخیرا هم روزنامه اعتماد در گزارشی سبدغذایی را که از سوی وزارت بهداشت منتشر شده بود، تحلیل کرد که در آن نشان میداد میزان کالری مصرفی روزانه کارگران کاهش پیدا کرده است، از گوشت و مرغ گرفته تا میوه و سبزیجات. بعد از انتقادها به این موضوع، وزارت بهداشت با تکذیب این موضوع، اعلام کرد که جدول منتشر شده سبد غذایی قدیمی است و مبنای تعیین دستمزد این جداول سبد غذایی نخواهد بود.
حسین راغفر اقتصاددان و کارشناس حوزه فقر و آسیبهای اجتماعی به موضوع حذف یارانه نان که قوت غالب مردم جامعه است، اشاره میکند و معتقد است بخشی از مردم اکنون حتی توان خرید نان را هم ندارند و ادامه این رویه مردم را فقیرتر میکند. بخشهای مهم این گفتوگو را میخوانید؛
فقر گستردهتر شده است، تقاضا برای نان سنتی بیشتر شده است
* سالیانه ۲۰۰ هزار میلیاردتومان یارانه غلط به نان میدهند. مطالعهای بالغ بر دو دهه قبل درباره نان و اینکه چگونه میشود آن را سامان درستی داد، انجام شد اما متاسفانه هیچ کس به این مطالعه توجهای نکرد، در حالی که هزینههای زیادی برای این بررسی صورت گرفته شده بود و نتایج خوبی هم از آن حاصل شده بود.
* بحث این است که نان در یک فرایندی از یک کاشت، داشت و برداشتی حاصل میشود و تبدیل آن به آرد و ارسال آن به نانواییها. بخش قابل توجهی تحت تاثیر فشار تولیدکنندگان نان مدرن و صنعتی در مقابل نان سنتی است. نانی که به صورت صنعتی تولید میکنند احتمالا با کیفیت بهتری هم است اما نکته این است که بسیار گران است.
* نان در کشور ما به عنوان قوت غالب تعریف میشود و بخشی از مردم کالری روزانه را از این طریق دریافت میکنند. اتفاقا از آنجایی که نان برای طبقات گستردهای از جامعه یک «کالای گیفن» محسوب میشود، یعنی هرچقدر که قیمت آن افزایش پیدا میکند، تقاضا برای آن هم زیاد میشود. چرا که مردم طبقات متوسط و ضعیف جامعه، کالای جایگزینی برای نان ندارند و وقتی قیمت کالاها از جمله نان بالا میرود، آنها کالاهای دیگر که ریز مغزیها را تعیین میکند مانند گوشت، تخم مرغ، شیرو لبنیات را کم میکنند، اما نان، چون کالری ارزانتری را در اختیار آنها میگذارد را بیشتر مصرف میکنند.
* این سیاستها با توجه به اینکه فقر گستردهتر شده است، تقاضا برای نان سنتی بیشتر شده است؛ بنابراین دلایل فقر مردم ریشهیابی نشود راهحل مناسبی هم نمیتوان پیدا کرد.
* در شرایط کنونی «اینها» میخواهند تا جایی که میتوانند یارانه نان را حذف و یا کم کنند. از این جهت [این اظهارنظرها] به نظرم مقداری از آن بازیهایی است که برای کاهش یارانه نان در کشور صورت میگیرد و نمودهای آن را هم در تحویل آرد به نانواییها میتوانیم ببینیم که به هر صورت سهمیه نانواییها کمتر شده است.
سیاست ۳۵ سال گذشته، سرکوب دستمزد نیروی کار است
* این روزها بحث تعیین دستمزد هم مطرح است، قطعا که دستمزد کارگران در سال جدید متناسب با تورم و گرانیها نخواهد بود و سالهاست که این اتفاق رخ نداده است. سیاستهای بخش عمومی موجب شده مردم فقیرتر شوند و به همین دلیل هم مردم را متهم میکنند به این که آنها زیاد نان میخورند؛ یکی از سیاستهایی که در ۳۵ سال گذشته دنبال شده است، همین سرکوب دستمزدهای نیروی کار است.
* دستمزد در تولید ناخالص داخلی کمتر و کمتر شده است و مردم از یک سو تورم بالا را تحمل میکنند و از سوی دیگر، افزایش دستمزد فقط ۲۰ درصدی است. پیامدهای این مسئله فقیرترشدن مردم و نیروی کار است. همچنین قدرت خرید مردم روزبهروز کمتر و هزینههایشان بیشتر شده و کالای نان برایشان تبدیل به کالای گیفن شده است.
* بالارفتن هزینه زندگی نیروی کار وی سلامت زندگی مردم تاثیر مستقیم و منفی گذاشته است و با پدیدههای مختلفی مانند کوتاهی قد، خمیدگی استخوانها مواجه شدیم که همه اینها ناشی از سیاستهای اقتصادی است که باعث فقیر شدن و مریض شدن مردم شده است.
* اکنون حتی در بسیاری از کلانشهرها و همین تهران، مردم توانایی خرید نان را هم ندارند و بدون حمایت مردم دیگر و خیرین نمیتوانند به نان دسترسی پیدا کنند. در همین امسال قیمت نان دوبرابر شده است. به نظرم این آقایان هم مجددا میخواهند قیمتها را بالا ببرند، هم یارانه کالاهای قوت غالب بخش قابل توجهی از مردم را کم کنند و حتما هم موفق خواهند شد، چراکه زور و قدرت در دست آنها است. مردم بیچاره که کاری نمیتوانند انجام دهند و اگر مردند هم مهم نیست تا الان هم بیخودی به دنیا آمده بودند.
مسیح علینژاد که ریاست سازمان کنگره جهانی آزادی را برعهده دارد، در کنفرانس مطبوعاتی این سازمان در واشینگتن گفت:«موج فزاینده اقتدارگرایی در سراسر جهان زنگ خطر را به صدا درآورده است. دموکراسی در رکود است. بیش از دو سوم جمعیت جهان تحت رژیمهای خودکامه زندگی میکنند.»
مسیح علینژاد، روزنامهنگار و فعال سیاسی روز سهشنبه، ۲۲ اسفند، گفت:«ما معتقدیم که از روسیه تا ونزوئلا، از ایران تا چین و آفریقا، همه رژیمهای مستبد و دیکتاتورها با هم کار میکنند، در سازمان ملل به یکدیگر رأی میدهند، آدمهای بد با هم متحد هستند و اکنون زمان آن فرا رسیده که افراد خود هم با یکدیگر متحد شوند تا دموکراسی، عزت و آزادی را گسترش دهند.»
او افزود:« ما امروز اینجا هستیم تا خواستار پایان دادن به بازداشتهای سیاسی و پایان دادن به دیکتاتوری باشیم. قتل الکسی ناوالنی نشان داد که هیچ یک از ما در امان نیستیم. زندگی زندانیان سیاسی از زمان پایان جنگ سرد بیش از هر زمان دیگری در خطر است. دیکتاتورهای جهان فقط مخالفان را در داخل سرکوب نمیکنند - آنها اکنون در خاک کشورهای خارجی دست به قتل میزنند.
رییس کنگره جهانی آزادی گفت:«ما میدانیم که خودکامگان و دیکتاتورها با هم کار میکنند و پلیس مخفی آنها از همدیگر یاد میگیرند. هر قساوت و تخلفی باعث تشویق دیگران میشود. آنها باید متوقف شوند. ما یک شبکه جهانی از مبارزان آزادی از ۶۰ کشور خودکامه در سراسر جهان هستیم. ماموریت ما این است که بلای دیکتاتوری را از روی کره زمین پاک کنیم و آیندهای آزاد را برای همه و در همه جا تضمین کنیم.»
گری کاسپاروف، منتقد کرملین و قهرمان سابق شطرنج جهان نیز روز سهشنبه خواستار واکنش قویتر غرب به تجاوزات مسکو در اوکراین شد و گفت که صداهای مخالف روسیه باید در تلاش برای ایستادگی در برابر ولادیمیر پوتین گنجانده شود.
دولت روسیه، هفته گذشته کاسپاروف را در فهرست «افراطیها» قرار داد.
او در حاشیه نشست کنگره جهانی آزادی، در گفتگو با خبرگزاری فرانسه خواستار کمکهای نظامی بیشتر به کییف برای مبارزه با رژیمی تروریست شد که به گفته او فقط زور را میفهمد.
کاسپاروف ۶۰ ساله، کرملین را مسئول مرگ الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان ولادیمیر پوتین در ماه گذشته در زندان دانست و گفت: «قتل ناوالنی یک نقطه عطف جدید است. ما با دشمنی روبهرو هستیم که میخواهد در این جنگ پیروز شود، زیرا پوتین نه تنها علیه اوکراین، ناتو و اتحادیه اروپا بلکه علیه نظم جهانی لیبرال میجنگد.»
ایران اینترنشنال
چند روزی است از خبر جگرسوز و ناباورانه مرگ مشکوک مهندس آرش رحمانی، هموند دیرپای جبهه ملی ایران در شوک و اندوهی بیپایان هستیم.
آرش رحمانی از جوانی به جبهه ملی ایران پیوست و به خاطر درایت و دانشش، به عنوان مسئول سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران انتخاب شد. پس از آن علیرغم مخالفت عدهای در جبهه ملی با بکارگیری نیروهای جوان، همراه چهار تن از دیگر هموندان جوان، به عضویت دفتر پژوهشهای جبهه ملی ایران وابسته به هیئت رهبری منصوب شد و این گروه خون تازهای در کالبد جبهه ملی دمیدند.
سالها سپری شد و بهرغم فشارهای حکومتی و تعدیهای مکرر گزمههایشان؛ آرش همواره با عشق به میهن و مردمانش، دلبستگی به آرمانهای جبهه ملی ایران و راه مصدق به مبارزات خود برای استقرار حاکمیت ملت و برقراری دمکراسی در ایران ادامه داد.
زندهیاد آرش رحمانی در ماههای اخیر با دلیری و کوششی خستگی ناپذیر برای زدودن اختلاف درونی جبهه ملی تلاش میکرد و قدمهای مثبتی نیز برداشته شده بود.
شادروان آرش رحمانی یک صنعتگر خبره و پیشرو، و کارآفرینی کوشا بود. او به فلسفه علاقه فراوانی داشت و در نوشتارش، ارادتش را به فیلسوف بزرگ آلمان، آرتور شوپنهاور بازتاب میداد. علاوه بر سیاست و صنعت و فلسفه، سخت به موسیقی راک عشق میورزید و قطعات فراوانی از او بجا مانده است.
اما چه شد که زندگی چنین شخصیت کوشا و سرزندهای یکباره به پایان رسید؟ آیا ماشین ترورهای کار بدستان نظام اسلامی دوباره به راه افتاده است و باید آرش رحمانی را یکی از قربانیان دوره جدیدی از قتلهای حکومتی قلمداد کرد؟
آیا تهدیدهای مکرر، احضارهای پیاپی و ایجاد اختلال در امور مالی و بازرگانی برای خاموش کردن صدای آرش رحمانی و جلوگیری از کوششهای سیاسی و میهندوستانه او برای بر مسند قدرت نشستگان کافی نبوده است؟
پاسخ هر چه باشد؛ کاربهدستان نظام اسلامی که حاکمیت را از ملت ایران سلب و فرزندان ایران را دسته دسته اعدام و هزار هزار به بند میکشند، باید بدانند که حکومتشان هیچ گریزی از سقوط ندارد و مبارزات شیر زنان و شیر مردان این کهندیار تا پایان دادن به استبداد مذهبی و استقرار حاکمیت ملت ادامه خواهد یافت و این ملت رنجدیده، بهزودی شاهد موفقیت و پیروزی را به آغوش خواهد کشید.
یاد آرش رحمانی و همه آرشها، مهساها و نیکاها و کیانهای نازنین گرامی و ماندگار باد.
دوازدهم مارس ۲۰۲۴ میلادی – بیست و دوم اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
مجید ابهری – آمریکا
مجید ارژنگ – هلند
کمال ارس – آلمان
کوروش استکی – هلند
حمید اکبری – آمریکا
محمدرضا اسکندری – هلند
فرزین بستجانی – آمریکا
نادر بیاتی – آلمان
بهرام بهرامیان – آمریکا
گیتی پورفاضل – ایران
فریبرز جعفرپور – آلمان
سهراب چمن آرا – آمریکا
آریا خسروی – اتریش
آذر خونانی اکبری – آمریکا
کاظم رحمانی – آمریکا
شهریار رضوانی – هلند
اشکان رضوی – ایران
شعله زمینی – اتریش
کامران سلیمی – آمریکا
رضا شاه حسینی – آلمان
شیوا شفاهی – آلمان
محمود شکری – آمریکا
امیر صدر – آمریکا
کاظم عباسی – آمریکا
مژگان فداکار – هلند
بهمن فرهبخش – آلمان
جواد فخارزاده – آمریکا
منوچهر قنبری – آمریکا
داریوش کاشانی – آلمان
احسان کرمانی – هلند
مژده کهن آزاد – آمریکا
سیاوش لشکری – آمریکا
داریوش مجلسی – هلند
فرزاد محمودی – بلژیک
آرش مرادیفر – آمریکا
بیژن مهر – آمریکا
نیما ناصرآبادی – آلمان
حسن نایبهاشم – اتریش
نوری زاد – ایران
مسعود هارون مهدوی – آلمان
* ایران امروز، درگذشت مهندس آرش رحمانی را به خانواده و یاران او در جبهه ملی ایران تسلیت میگوید.
در نبود نهاد رسمی برای اعلام زمان جشن چهارشنبهسوری امسال، در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی نظرات متفاوتی برای برگزاری آن مطرح شده است. چهارشنبه سوری امسال دقیقا چه روزی است، سهشنبه ۲۲ اسفند یا سهشنبه ۲۹ اسفند؟
بسیاری از ایرانیان گمان میکنند که چون امسال لحظه تحویل سال، بامداد چهارشنبه یکم فروردین ۱۴۰۳ است، مراسم چهارشنبهسوری را باید در شامگاه سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ جشن بگیرند، اما پژوهشگران آئینهای باستانی میگویند شامگاه سهشنبه ۲۲ اسفند چهارشنبهسوری است.
دو پژوهشگر ایرانشناس در گفتگوی تلفنی با یورونیوز فارسی نظر خود را در این مورد گفتهاند.
محمدعلی دادخواه: چهارشنبهسوری امشب است
محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و پژوهشگر نوروز میگوید چهارشنبهسوری امسال همین امشب ۲۲ اسفند است. او در ذکر اهمیت روز چهارشنبه در فرهنگ ایرانی، یادآوری کرد که این روز همچنین متناظر با چهار فصل سال، چهار جهت اصلی جغرافیایی و چهار آخشیج (عنصر) طبیعت است.
این وکیل و کنشگر منتقد که در فرصت مرخصی زندان با یورونیوز فارسی گفتگو کرد، همچنین اصطلاح فارسی «چهار ستون بدن» را در پیوند با اهمیت عدد چهار میداند و میافزاید که بوعلی سینا در کتاب «قانون» نیز بدن آدمی را به چهار بخش تقسیم کرده است.
سفری به آتشکده زرتشتیان یزد؛ «عدهای دنبال خاموش کردن آتش بودند»
نویسنده کتاب «نوروز و فلسفه هفتسین» با یادآوری این شعر فردوسی:
بشد چارشنبه هم از بامداد / بدان باغ کامروز باشیم شاد
میگوید که روز چهارشنبه، همواره روز شادی و کامروزی برای ایرانیان بوده است. او در عین حال با استناد به این بیت نظامی:
از دگر روز هفته آن به بود / ناف هفته مگر سهشنبه بود
از سهشنبه به عنوان روز «تراز» هفته یاد میکند و میافزاید که به همین دلیل ایرانیان آخرین چهارشنبه سال را در شامگاه سهشنبه پیش از آن جشن میگیرند. محمدعلی دادخواه با یادآوری این که جشن چهارشنبهسوری بخشی از مراسم ایرانیان برای آماده شدن پیش از فرا رسیدن نوروز بوده است، میگوید که این آمادگی به مراسم جشن شامگاه سهشنبه ختم نمیشده و ایرانیان همان گونه که شامگاه سهشنبه با پریدن از روی آتش آئین خود را به جای میآوردهاند، بامداد چهارشنبه نیز از روی آب میپریدهاند.
او با این توضیح میگوید: «بنابراین چون فرصتی برای آماده شدن نوروزی در روز چهارشنبه بعدی نمیماند، طبعا چهارشنبهسوری را همین سهشنبه شب جشن میگیریم.»
مجتبی روهنده: جشن چهارشنبه آخر امسال را نمیتوانیم روز اول سال بعد بگیریم
مجتبی روهنده، پژوهشگر ایرانی مقیم فرانسه هم مانند محمدعلی دادخواه بر این باور است که چهارشنبهسوری را باید امشب جشن گرفت.
او میگوید: «این جشن همان گونه که از اسمش پیداست، جشن چهارشنبه آخر سال است. چهارشنبه هفته آینده، روز نخست سال آینده است، بنابراین نمیتواند چهارشنبه سال جاری تلقی شود.»
این پژوهشگر با یادآوری این که چهارشنبهسوری از جشنهای متعلق به دوران ایران زرتشتی و پیشا اسلامی است میگوید: «این جشن در اصل مربوط به بازگشت روان درگذشتگان به روی زمین بوده است. بر اساس باورهای ایرانی، مردگان در این روز به زمین بازمیگردند تا ببینند زندگی بازماندگانشان بههنجار و اَشَوان است.»
روهنده که ایرانشناس و ایرلندشناس است، با یادآوری این که پنج روز آخر سال به نام «پنجه گمشده» معروف بوده، میگوید اگر ما چهارشنبه هفته آینده را جشن بگیریم، دیگر از پنجه آخر سال خارج شدهایم.
او درباره رسوم چهارشنبهسوری تصریح میکند: «البته در ایران باستان از روی آتش نمیپریدند چون این کار اهانت بزرگی به آتش به حساب میآمده و تمام این رسوم و شعرها، از جمله “زردی من از تو، سرخی من از تو” در دوران اسلامی به این جشن افزوده شده است.»
مجتبی روهنده در باب فلسفه این رسوم میگوید: «چیزی که درون چهارشنبهسوری نهفته است، روح مقاومت در برابر دین دیگری است که بر ایرانیان تحمیل شده است. نفس جشن چهارشنبهسوری بزرگداشت آتش است که خودش مرجع است، این آئینی است که از نیاکان به ما به ارث رسیده و به نظر من باید آن را به خوبی برگزار کنیم.»
ابراهیم پورداوود، مهرداد بهار، کتایون مزداپور از جمله نویسندگانی هستند که درباره آئینهای ایران باستان و از جمله در زمینه چهارشنبهسوری پژوهش انجام دادهاند.
چهارشنبهسوری امروزه از کمشمار جشنهای همگانی ایرانیان است، اما دستگاههای رسمی و دولتی جمهوری اسلامی با آن سر سازگاری ندارند، تا جایی که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در اسفند ۹۴ فتوا داد که این جشن «هیچ مبنای شرعی ندارد» و بنایراین «مناسب است از آن اجتناب شود».
یورونیوز فارسی
آمارها میگوید از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۱ در مجموع ۳۵۱ هزار و ۹۹۶ نفر بر اثر تصادفات و حوادث رانندگی در کشور جان خود را از دست دادهاند و با احتساب حدود ۲۷ هزار مرگ و میر در سالهای ۸۳-۸۲ میتوان گفت در دو دهه گذشته یعنی از سال ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۱ جمعا ۴۰۵ هزار نفر در حوادث رانندگی کشور جان باختهاند؛ عددی که تقریبا دوبرابر کل شهدای هشت سال جنگ تحمیلی (۲۱۳ هزار و ۲۵۵ نفر) است.
فرهیختگان نوشت: طی چندین دهه، مرگهای حاصل از تصادفات جادهای به عنوان یک بحران بینالمللی شناخته میشد که هر ساله جایگاه بالایی در علل اصلی مرگومیر کسب میکرد. اما بررسی وضعیت تصادفات در جهان نشان میدهد طی چند سال اخیر حتی با کنار گذاشتن آثار محدودیتهای ترددی دوره شیوع کرونا (که با کاهش تردد موجب کاهش مرگومیر شده بود)، تعداد مرگ ومیر ناشی از تصادفات با کاهش محسوسی روبهرو بوده است.
این درحالی است که طی یک دهه اخیر مرگومیر ناشی از تصادفات رانندگی در ایران که با تلاشهای گسترده نظارتی و فرهنگی مجموعه پلیس روند کاهشی را تجربه کرده بود، شوربختانه طی سه سال اخیر روند صعودی به خود گرفته است. آمارها بسیار قابل تامل است، بهطوریکه تعداد مرگومیر ناشی از تصادفات در ایران با کل مرگومیر تصادفات رانندگی در اتحادیه اروپا با ۲۷ کشور و جمعیت ۴۵۰ میلیون نفری برابری میکند.
به نظر میرسد کاهش کیفیت خودروها در کنار افزایش تعداد خودرو و خطاهای انسانی، نقش زیادی در این جهش آماری دارد که البته به گفته متخصصان این حوزه، خودروسازان بیش از دیگران در این روند مقصر هستند.
صعود مجدد مرگومیر جادهای
آمارها میگوید از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۱ در مجموع ۳۵۱ هزار و ۹۹۶ نفر بر اثر حوادث رانندگی در کشور جان خود را از دست دادهاند و با احتساب حدود ۲۷ هزار مرگ در سالهای ۸۳-۸۲ میتوان گفت در دو دهه گذشته یعنی از سال ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۱ جمعا ۴۰۵ هزار نفر در حوادث رانندگی کشور جان باختهاند؛ عددی که تقریبا دوبرابر کل شهدای هشت سال جنگ تحمیلی (۲۱۳ هزار و ۲۵۵ نفر) است.
طبق این آمارها، میزان مرگومیر ناشی از تصادفات رانندگی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۵ روند کاهشی داشته است، اما از آن سال به بعد دوباره روند افزایشی داشته است. آمارها نشان میدهد به طور متوسط سالانه حدود ۱۷ هزار نفر در حوادث رانندگی کشور جان خود را از دست میدهند؛ که حدود ۳ هزار نفر آنها زیر ۱۸ سال هستند.
این نتایج حاکی از عمق یک فاجعه انسانی است. بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی کشور تعداد موارد مرگومیر حوادث رانندگی در سال ۱۳۸۴ در ایران ۲۷ هزار و ۷۵۵ نفر بود؛ آماری که زنگ هشدار را در دهه ۱۳۸۰ به صدا درآورد. این وضعیت با سختگیریهای نیروی انتظامی در قوانین راهنمایی و رانندگی، فرهنگسازی پلیس و مواردی همچون سختگیریها برای بستن کمربند، اطلاعرسانیها درخصوص رعایت سرعت مجاز، سبقت مجاز و افزایش ایمنی راهها (افزایش طول جادههای دوبانده، بزرگراه و آزادراه و رفع نقاط حادثهخیز جادهای و...) موجب کاهش مرگومیر تصادفات شد.
اما در سالهای اخیر بار دیگر میزان مرگومیر تصادفات افزایش یافته است. گرچه پژوهش علمیای در خصوص علل و دلایل افزایش مرگومیر جادهای در چند سال اخیر منتشر نشده؛ اما برخی شواهد از افزایش تعداد خودروها در کشور و کاهش کیفیت و ایمنی خودروها خبر میدهند. به هر صورت، طی دو دهه اخیر گرچه در بخش عامل انسانی (بهبود آموزش و اثرگذاری قوانین راهنمایی و رانندگی) و جاده اتفاقات مثبت رخ داده، اما در بخش خودرو آنطور که شواهد نشان میدهد، کیفیت خودروها افت محسوسی داشته است.
خودرو؛ عامل ۵۰ درصد از مرگومیرها
درخصوص اثربخشی کیفیت و ایمنی خودرو بر کاهش مرگومیر تصادفات، ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۱ سردار تیمور حسینی، جانشین سابق رئیس پلیس راهور فراجا -رئیس فعلی پلیس راهور فراجا- در گفتگو با خبرگزاری دولت، میگوید: «پلیس با همکاری سایر دستگاههای دخیل در حوزه تردد و حوادث جادهای در سالهای سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۷ توانست آمار تلفات جادهای را از تعداد ۲۷ هزار نفر به ۱۵ هزار نفر کاهش دهد. اما در سه سال اخیر شمار تلفات جادهای با افزایش ۱۳ درصدی به حدود ۱۷ هزار نفر رسیده است که این مساله نشان میدهد باید امنیت و جان مردم در ساخت خودروهای داخلی جدی گرفته شود.»
سردار حسینی با اشارهای به سهم ۸۰ درصدی خودروهای داخلی در آمار تصادفات سال گذشته، افزود: «وقتی در شرکتهای خودروساز داخلی شاهد ارتقای کیفیت و ایمنی محصولات نیستیم، متقابلا آمار بالای تصادفات را نیز باید بپذیریم.»
۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ نیز سردار سیدتیمور حسینی، جانشین سابق رئیس پلیس راهور فراجا با اشاره به آمار تصادفات رانندگی و جانباختگان ناشی از آن تا پایان طرح نوروزی ۱۴۰۲ عنوان کرد: «خطای انسانی در تصادفات جادهای ۲۹ درصد، سهم راه ۲۰ درصد و سهم خودرو بهویژه خودروهای ایرانی مانند پراید و پژو ۵۱ درصد بوده است که متاسفانه رقم قابلتوجهی از سهم این تقصیرها به راه و خودرو اختصاص دارد، ازاینرو در حوادث ترافیکی به دو مفهوم موثر باید توجه ویژهتری داشت؛ ابتدا «وقوع» و سپس «شدت» که اگر براساس متغیر شدت به حوادث ترافیکی نگاه کنیم، سهم انسان کمتر از راه و خودرو میشود.
راه امن و خودروی ایمن، هم پیش از حادثه و هم پس از حادثه، میتوانند حافظ جان انسانها باشند و خسارتهای ناشی از حوادث رانندگی را به حداقل برسانند. درباره خودرو، استحکام بدنه، ستونهای محکم، کمربند ایمنی مناسب، کیسه هوا و مواردی از این دست، خسارتهای جانی و مالی را حتی در صورت وقوع حادثه رانندگی کاهش میدهد که متاسفانه خودروهای داخل، هیچکدام از این موارد را ندارند.»
سهم ۳ عامل در مرگومیر
به طور کلی عوامل موثر بر افزایش تصادفات جادهای شامل سه دسته اساسی میشوند؛ جادههای پر خطر، عوامل انسانی و خودروهای ناایمن.
۱. جادههای پرخطر
در خصوص جادههای پرخطر و ناایمن کشور این آمار قابل تامل است که تقریبا در ۲۰ درصد از تصادفات رانندگی عامل جادههای پرخطر اثرگذار است.
طبق اعلام وزارت راه و شهرسازی طی سال ۱۴۰۱ در هر ۱۱.۲ کیلومتر در جادههای ایران یک حادثه منجر به مرگ اتفاق میافتد. این در حالی است که در سال ۱۳۹۷ در هر ۱۴.۲ کیلومتر یک حادثه مرگبار رانندگی اتفاق میافتاد. در سالهای اخیر تغییرات و پیشرفتهای زیادی در جادههای کشور انجام گرفته است؛ اما با وجود اصلاح حدود هزار نقطه حادثهخیز در این سالها، هنوز ۳۳۹۲ نقطه حادثهخیز در کشور وجود دارد.
بر اساس اعلام پلیس راه کشور از این تعداد هزار و ۵۸۵ نقطه پرتصادف و هزار و ۸۰۰ نقطه نیز دارای تصادف هستند. براساس اظهارات سردار هادیانفر، رئیس سابق پلیس راهور، درحالی حدود ۸۰ درصد تردد خودروها درون شهرهاست که ۳۰ درصد تصادفات درون شهرها و ۷۰ درصد بیرون شهرها اتفاق میافتد. آمار ۱۱ ساله پلیس نشان میدهد بیشترین میزان تصادفات (حدود ۶۳ درصد) در ۳۰ کیلومتری اول خارج از شهرها رخ میدهند و ۵۱ درصد این تصادفات منجر به فوت میشود.
۲. خودروی ناایمن
طبق اعلام مسئولان پلیس راهور، کیفیت پایین خودروها و ناایمن بودن آنها عامل ۵۱ درصد کشتههای تصادفات است. گزارشهای مردمی به وضوح نشان میدهد بسیاری خودروهای ساخت داخل در هنگام تحویل به مشتری از در کارخانه نیز حتی از داشتن امکانات اولیه محروم هستند و مشتریان نیز به جهت افزایش روزافزون قیمت قطعات خودرو قادر به استفاده از خودروی خارجی نیستند و مجبورند با قیمت گزاف تن به خرید خودروی تولید داخل با نازلترین کیفیت مانند پراید یا پژو دهند؛ خودروهایی که در مواقع اضطراری با مشکل بازنشدن ایربگ و... جان مردم را نشانه میگیرند.
۳. عامل انسانی
برآوردها نشان میدهد حدود ۲۹ درصد از تصادفات بر اثر خطای انسانی است؛ طبق اعلام رئیس پلیس کشور ۸۲ درصد تصادفات بهسبب چهار عامل سرعت غیرمجاز، سبقت غیرمجاز، عدم توجه به جلو و خستگی و خوابآلودگی رانندگان اعلام شده است.
کاهش مرگومیر جادهای در جهان
آمارهای جهانی نشان میدهد مرگومیر بر اثر تصادفات جادهای، سالانه تقریبا روندی کاهشی در پیش گرفته است. برای مثال تلفات جادهای در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از حدود ۲۹ هزار مورد در سال ۲۰۱۱ به ۲۰ هزار و ۶۴۰ مورد در سال ۲۰۲۲ رسیده است. در آلمان تعداد مرگومیر تصادفات جادهای از چهار هزار مورد در سال ۲۰۱۱ به ۲۵۰۰ مورد در سال ۲۰۲۲ رسیده است.
در ترکیه نیز مرگومیر رانندگی از ۷۵۰۰ مورد در سال ۲۰۱۶ به کمتر از ۵۴۰۰ مورد در سال ۲۰۲۲ رسیده است. به عبارتی، برخلاف کشورمان که مرگ ومیر رانندگی پس از کاهش طی سالهای سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸، مجدد از سال ۱۴۰۰ روند صعودی به خود گرفته، در سال ۱۴۰۱ به ۱۹.۵ هزار مورد رسیده است. همچنین طی ۱۰ ماهه سال ۱۴۰۲ تعداد مرگومیر ناشی از تصادفات عدد ۱۷ هزار و ۱۷۷ نفر را به ثبت رسانده که رشد ۵ درصدی نسبت به ۱۰ ماهه پارسال را نشان میدهد.
به نظر میرسد اگر روند رشد ۵ درصدی تا پایان سال ادامه داشته باشد، عدد ۲۰ هزار و ۶۰۰ مورد مرگومیر را نیز به ثبت برساند. به نظر میرسد یک برنامهریزی اصولی طی یک بازه زمانی ده ساله در اروپا و اغلب کشورها صورت گرفته که با وجود بیشتر شدن جمعیت و تعداد خودروها توانستهاند تعداد مرگومیر را کاهش دهند.
مرگ ومیر ایران برابر با کل اتحادیه اروپا
سه کشور ایران، آلمان و ترکیه در برخی نقاط با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ از جمله جمعیت نزدیک به هم (نزدیک بر ۸۵ میلیون)، اما با این حال آمارها نشان میدهد در سالهای اخیر، دو کشور دیگر در کاهش تلفات براساس تصادفات موفقتر عمل کردهاند. آمارها نشان میدهد ایران و آلمان با جمعیت مشابه و با وجود اینکه آلمان از سردمداران حوزه خودرو در جهان به حساب میآید و همچنین دارا بودن بیش از ۵۰ میلیون وسیله نقلیه ثبتشده، نسبت به کشورمان با تصادفات جادهای و بهتبع تلفات کمتری روبهرو است.
براساس این آمارها در سال ۲۰۲۲ تعداد کشتهشدگان تصادفات رانندگی ثبتشده توسط پزشکی قانونی کشورمان رقم ۱۹.۵ هزار مورد را رد میکند، اما با تمام این شرایط آلمان تنها ۲۵۶۲ نفر تلفات ثبت کرده است.
ترکیه نیز با جمعیت مشابه و شرایط فرهنگی نزدیک به ایران و دارا بودن ۲۸ میلیون وسلیه نقلیه ثبتی نسبت به ایران با تلفات حاصل از تصادف کمتری روبهروست. مرگومیر حاصل از تصادفات در ترکیه در سال ۲۰۲۲ نیز نزدیک به ۵۳۶۲ میرسد که در مقایسه با سال ۲۰۲۱ کاهش تقریبا ۱۰۰ نفری داشته است. با اینکه ترکیه نسبت به آلمان تقریبا افزایش دو برابری کشتهشدگان حاصل از تصادفات را دارد؛ اما هردو کشور نسبت به ایران میزان بسیار کمتری از تلفات را دارند.
گفته شد که طبق آمارها، اگر رشد ۵ درصدی مرگومیر ۱۰ ماهه امسال در بهمن و اسفند هم تداوم داشته باشد، شوربختانه تعداد مرگومیر تصادفات در کشورمان به عدد بیسابقه ۲۰.۶ هزار نفر خواهد رسید، عددی که برابر کل مرگومیر ۲۷ عضو اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲ است.
رتبه ۵۴ ایران در بالا بودن مرگومیر
یکی از شاخصهایی که در سطح جهان و توسط سازمان جهانی بهداشت (who) برای سنجش وضعیت مرگومیر ناشی از تصادفات رانندگی استفاده میشود؛ نسبت کشتهشدگان به جمعیت کشورهاست. براساس این شاخص هرچه مقدار آن به صفر نزدیکتر باشد؛ وضعیت کشورها در شرایط مطلوبتری قرار داشته و تعداد کشتهشدگان پایینتر است. البته در این شاخص، به مواردی همچون تعداد خودرو و وسایل نقلیه و مواردی همچون وسعت کشورها اشاره نمیشود. در هر حال، یک شاخص بینالمللی برای سنجش وضعیت کشتهشدگان ناشی از تصادفات رانندگی است.
آمارهای سازمان جهانی بهداشت نشان میدهد طی سال ۲۰۲۱ در بین ۱۸۳ کشور کوچک و بزرگ، جمهوری دومینیکن، زیمبابوه، ونزوئلا، لیبریا، اریتره، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان جنوبی، عربستان سعودی، بوروندی و جمهوری کنگو ۱۰ کشوری هستند که به ترتیب بالاترین نسبت کشتهشدگان تصادفات رانندگی در جهان را به خود اختصاص دادهاند.
در اولین کشور که جمهوری دومینیکن بوده، به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، نزدیک به ۶۵ نفر در تصادفات کشته شدهاند. این مقدار در زیمباوه ۴۱ نفر، در ونزوئلا، لیبریا، اریتره، جمهوری آفریقای مرکزی و سودان جنوبی بهطور میانگین بین ۳۷ تا ۳۹ نفر و در عربستان سعودی این تعداد ۳۶ نفر است.
در بین کشورهای درحال توسعه و کشورهای منطقه، وضعیت عربستان سعودی بسیار قابل تامل است. این کشور با وجود امکانات و پیشرفتهای کنونی جزء کشورهایی است که بیشترین مرگومیر ناشی از تصادفات را داشته است.
پس از عربستان، کشورهای یمن با ۲۹ نفر کشته به ازای هر ۱۰۰ هزار جمعیت و عراق با ۲۷ نفر به ترتیب در رتبههای ۳۱ و ۳۸ جهان قرار دارند. پس از این سه کشور (عربستان، یمن و عراق)، کشورمان ایران با حدود ۲۳ کشته به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، در رتبه ۵۴ جهان قرار دارد.
در این رتبهبندی، چین با ۱۷ کشته در رتبه ۷۶، اردن با ۱۷ کشته رتبه ۷۷، لبنان با ۱۶ کشته رتبه ۸۲، افغانستان ۱۶ کشته ۸۷، کویت ۱۵ کشته ۹۰، روسیه با ۱۲ کشته رتبه ۱۱۶، عمان با ۱۱ کشته رتبه ۱۲۲، مصر با ۱۰ کشته رتبه ۱۲۵، امارات با ۹ کشته رتبه ۱۲۸، قطر با ۷ کشته رتبه ۱۴۲، جمهوری آذربایجان و ترکیه با ۶.۷ کشته رتبه ۱۴۵ و ۱۴۶، ژاپن با ۴ کشته رتبه ۱۷۳، آلمان با ۳ کشته رتبه ۱۷۵، نروژ با ۲ کشته رتبه ۱۸۰ و کشورهای سنگاپور با ۲ و مالدیو با ۲ و کمتر از دو کشته در رتبههای ۱۸۱ و ۱۸۳ قرار دارند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، که اکنون نامزد احتمالی جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ محسوب میشود در مبارزات انتخاباتی وعدههای بسیاری داده است.
هرچند برخی از برنامههای آقای ترامپ فاقد جزئیات هستند، با این حال سیاستهای کلی تا کنون تقریبا معلوم شدهاند.
در اینجا به ۱۵ مورد از این سیاستها که وی میگوید در دور دوم ریاستجمهوریاش اجرایی خواهد کرد، اشاره میکنیم:
مهاجرت
دونالد ترامپ مهاجرت و مرز را به یک موضوع اصلی در مبارزات انتخاباتی خود تبدیل کرده است. او در مقالهای که تقریباً یک هفته قبل منتشر کرد قول داد از «قانون ‘دشمنان بیگانه’ برای اخراج اعضای شناختهشده یا مشکوک باندها، فروشندگان مواد مخدر یا اعضای کارتل از ایالات متحده» استفاده خواهد کرد.
او همچنین گفته است «بزرگترین عملیات اخراج داخلی در تاریخ آمریکا» را انجام خواهد داد و همینطور ویزای کسانی که با حماس «همدردی» میکنند لغو میکند. او در این باره گفت: «ما آنها را از دانشگاههایمان، از شهرهایمان و از کشورمان بیرون میکنیم.»
کارتلهای مواد مخدر
رئیسجمهور سابق آمریکا همچنین آغاز «جنگ» علیه کارتلهای مواد مخدر را از اولویتهای دور دوم ریاستجمهوری خود اعلام کرده است.
او گفت از کنگره خواهد خواست تا مجوز حکم اعدام را برای قاچاقچیان مواد مخدر و قاچاقچیان انسان را صادر کند و متعهد شده با اعمال تحریمهای دریایی بر کارتلها و قطع دسترسی آنها به سیستمهای مالی جهانی، این باندها را از بین ببرد.
آموزش
ترامپ در یک ویدئوی تبلیغاتی در سپتامبر ۲۰۲۳ اعلام کرد که قصد دارد وزارت آموزش را ببندد و «اختیار کلیه کارها و نیازهای آموزشی و پرورشی را به ایالتها بازگرداند.»
رئیسجمهور سابق همچنین قول داده است که اختیارات والدین را برای انتخاب مدیران مدارس بیشتر کند، حقوق معلمان را بالاتر ببرد و مشاغلی نظیر «ناظر برابری و تنوع» را از سیستم آموزشی حذف کند. او همچنین گفته است بودجه مدارسی را که ایدئولوژی جنسیتی آموزش میدهند قطع خواهد کرد.
وی با بیان اینکه «آموزش ارزشهای آمریکایی و ترویج تاریخ و سنتهایمان به فرزندانمان» را بازخواهد گرداند، تعهد کرده است «مارکسیستها» را از وزارت آموزش حذف کند.
مراقبتهای بهداشتی
ترامپ همچنین وعده داده است که قانون مراقبت مقرون به صرفه موسوم به «اوباماکر» را جایگزین کند. تلاش او پیشتر یک بار در دور اول و در سال ۲۰۱۷ در کنگره شکست خورد، اما وی مصمم است که بار دیگر علیه این قانون اقدام کند و همچنین در سیاستهای دارویی بایدن تجدید نظر کند.
او در این باره گفته است: «مسئله هزینه نیست، موضوع سلامتی است. آمریکا یکی از بهترین برنامههای مراقبتهای بهداشتی را در هر نقطه از جهان خواهد داشت. در حال حاضر یکی از بدترینها را دارد.»
سیاستهای جنسیتی
ترامپ در ماه مارس گذشته گفت: «من همه سیاستهای بایدن را که اختهسازی شیمیایی و ختنه جنسی جوانانمان را ترویج میکند لغو میکنم و از کنگره میخواهم لایحهای را برای من ارسال کند که ختنه جنسی کودکان را در تمام ۵۰ ایالت ممنوع سازد.»
او همچنین گفته است به آژانسهای فدرال دستور خواهد داد برنامههای خود در خصوص هویتیابی جنسی و «ترنسجندرها» را لغو کنند.
سیستم قضایی
دونالد ترامپ قول داده است «دادستانهای مارکسیست افراطی که آمریکا را نابود میکنند» اخراج خواهد کرد. او در ماه ژوئن گفت: «من یک دادستان ویژه واقعی منصوب خواهم کرد تا فاسدترین رئیس جمهور تاریخ ایالات متحده آمریکا، جو بایدن، و کل خانواده جنایتکار او را تعقیب کند.»
او گفته است وزارت دادگستری را موظف میکند تا درباره سانسور آنلاین تحقیق کند، آژانسهای فدرال را از «تبانی» برای سانسور شهروندان منع میکند و کمک فدرال به دانشگاههایی که در «فعالیتهای حمایت از سانسور» شرکت میکنند را تعلیق میکند.
وی همچنین از برنامههایی برای ادامه انتصاب قضات محافظهکار خبر داده است. آقای ترامپ همچنین وعده کرده کارگروهی تشکیل خواهد داد تا کسانی که «ناعادلانه توسط دولت بایدن مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند» مورد عفو واقع شوند یا در حکم خود تخفیف بگیرند.
رسیدگی به جرایم
رئیسجمهور سابق آمریکا گفته است در «اعزام مجریان قانون فدرال برای بازگرداندن صلح و امنیت عمومی تردید نخواهد کرد». اوهمچنین متعهد شده است که با یک «سرمایهگذاری بیسابقه» برای استخدام و بازآموزی پلیس، حمایتهایی مانند مصونیت ماموران واجد شرایط و افزایش مجازاتها برای عاملان تجاوز به قانون را انجام خواهد داد.
وی گفته است در دولت بعدی در صورتی که مقامات ایالتی «از اقدام خودداری کنند»، افسران گارد ملی را برای اجرای قانون به مناطق اعزام خواهد کرد.
سیاست خارجی
ترامپ به حملات خود علیه کشورهای عضو ناتو ادامه داده است. وی ماه گذشته گفت از بند دفاع جمعی ائتلاف تبعیت نخواهد کرد و اگر یک کشور عضو دستورالعملهای مربوط به پرداخت هزینهها را رعایت نکرد، روسیه را تشویق میکند «هر کاری که میخواهد» انجام دهد.
او گفت: «تا وقتی من نیامده بودم اوضاع ناتو خراب بود. من گفتم همه باید پولشان را بدهند. آنها گفتند خب، اگر پرداخت نکنیم آیا هنوز از ما محافظت میکنی؟ گفتم مطمئناً نه.»
رئیسجمهور سابق همچنین متعهد به پایان دادن به جنگ در اوکراین شده و گفته است «جنگ وحشتناک بین روسیه و اوکراین را حل و فصل خواهم کرد». او در سخنرانی دیگری افزود که در صورت انتخاب شدن حل و فصل این قضیه «بیش از یک روز» طول نخواهد کشید.
آقای ترامپ همینطور قول داده تا استراتژی «توقف جنگهای بیپایان» را دنبال کند. وی متعهد شده است که قانون ممنوعیت ورود اتباع چند کشور مسلماننشین را که بایدن لغو کرده بود بار دیگر بازگرداند.
شهرهای جدید و خودروهای پرنده
ترامپ در چندین ویدئوی تبلیغاتی گفته است که تلاشهایی را برای ساختن ۱۰ شهر جدید موسوم به «شهرهای آزادی» رهبری خواهد کرد. شهرهایی که به گفته او «تخیل آمریکاییها را دوباره برانگیزد و به صدها میلیون جوان و خانوادههای سختکوش فرصتهای جدیدی برای صنایع جدید، مالکیت خانه و تحقق رویای آمریکایی بدهد».
او همچنین وعده داده که «توسعه وسایل نقلیه عمود پرواز» را در دستور کار خواهد گذاشت و به چین اجازه نمیدهد «این انقلاب در نقل و انتقالات هوایی» را رهبری کند.
وسایل نقلیه الکتریکی
آقای ترامپ سیاستهای دولت بایدن در خصوص خودروهای الکتریکی را «مرگ صنعت خودروی آمریکا» خوانده و وعده داده است که قوانین آژانس حفاظت از محیط زیست در خصوص آلودگی خودروها را لغو خواهد کرد.
این قانون کارخانههای خودروسازی را ملزم میسازد که تا سال ۲۰۳۲ دو سوم تولیدشان را به خودروهای الکتریکی منحصر کنند.
انرژی
دونالد ترامپ وعده داده است با افزایش تولید داخلی، قیمت انرژی را کاهش دهد. او همچنین طرحهایی را برای پایان دادن به تاخیر در صدور مجوزهای حفاری ارائه کرده و متعهد شده که محدودیتهای صادرات گاز طبیعی آمریکا را حذف کند.
تجارت
رئیسجمهور سابق آمریکا وعده داده که «مجازاتهای سختی را بر چین و سایر سوءاستفاده کنندگان تجاری اعمال کند.» این شامل اعمال تعرفه ۶۰ درصدی بر تمامی کالاهای وارداتی چین خواهد شد. او همچنین گفته است که مالکیت چینیها بر زیرساختهای ایالات متحده مانند انرژی، فناوری، مخابرات و منابع طبیعی را محدود میکند.
برنامه چهارساله برای حذف تدریجی واردات کالاهای اساسی از چین، توقف خرید چین از آمریکا و همینطور توقف سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در چین از جمله اقدامات وعده داده شده دیگر او است.
وی بر اساس «قانون تجارت متقابل ترامپ» پیشنهادی خود همچنین اعلام کرده اگر کشورهای دیگر بر آمریکا تعرفه وضع کنند، این کشور تعرفهای «متقابل و یکسان» اعمال خواهد کرد.
به عنوان بخشی از یک استراتژی بزرگتر برای احیای مشاغل در ایالات متحده، ترامپ همچنین گفته است در صورت انتخاب شدن دستور کار تجاری به اصطلاح «اول آمریکا» را اجرا خواهد کرد.
اقتصاد
ترامپ در همین زمان قول کم کردن تورم، کاهش مالیات عمومی و همینطور کاهش نرخ مالیات شرکتها را داده است. او پیشتر در این باره گفته است: «کاهش مالیات ترامپ را به بزرگترین کاهش مالیات در تاریخ تبدیل خواهم کرد. ما آن را دائمی میکنیم و رونق اقتصادی جدیدی به شما میدهیم.»
متمم دوم قانون اساسی
رئیسجمهور سابق آمریکا گفته است «من دستور اجرایی بایدن را که به دولت فدرال دستور میدهد تا صنعت اسلحه گرم را هدف قرار دهد، میگیرم و آن را پاره میکنم و در روز اول دور میریزم.»
علیه سیاستهای برابری
دونالد ترامپ همچنین گفته است تیمی ویژه ایجاد خواهد کرد تا تمامی سیاستهای «برابریخواهانه» دولت فدرال در زمان بایدن را معکوس کند.
او اعلام کرده در صورت انتخاب شدن قوانین مربوطه را لغو و کارکنان استخدامشده برای این مقاصد را اخراج خواهد کرد.
یوورنیوز فارسی
سارا سبزی / روزنامه هممیهن
صف خودروها که از قصرقند به روستا میرسد، مردم جمع میشوند تا ببینند چه کسی ۱۲ روز بعد از سیل به روستایشان سر زده؟ آنها هنوز نمیدانند روستای آنها مقصد این بستهها نیست، نه روستای سیلزدهشان. خورشید غروب کرده و خانههای فروریخته در دل تاریکی پنهان ماندهاند، صبح فردا که آفتاب در «کهن بالا» طلوع میکند، تصویر واضحتر میشود؛ خانههای ترکخورده، باغهای بهگِلنشسته و راههای پرشده از سنگهای رودخانه طغیان کرده.
از بالادست روستا و نزدیک کوه، مسیر شسته شده با سیل خودش را بهتر نشان میدهد. روستا تا یکهفته بعد از سیل به هیچ راهی دسترسی نداشت و از چشم همه دور مانده بود. کنار آن ۱۲-۱۰ نفر مردی که روبهروی تنها مغازه روستا ایستادهاند و با نمایندههای فرمانداری و عشایری استان حرف میزنند، مرد جوانی با لباس سفید و دستار بلوچی میگوید، تا امروز - ۱۲ روز بعد از سیل - نه هلالاحمر آمده، نه دولت کمکی فرستاده. فقط مردم دو وانت بادمجان و آب معدنی فرستادند و کمیته هم چند بسته مواد غذایی فرستاد، ولی نه برای همه: «بچهام تالاسمی دارد و تحت پوشش بهزیستی است، اما وقتی نمایندگان کمیته امداد به روستا آمدند، کسی از ما خبری نگرفت. برای این چند خانواده هم پنج کیلو برنج، دو بسته ماکارونی، دو روغن و رب گوجه آوردند.»
دو هفته از شروع سیل در بلوچستان گذشته و مسیرها باز شده. دسترسی به آب و برق و جاده به بعضی از روستاها برگشته و از روزهای بحران عبور کردهاند، اما هنوز بعضی از روستاها به شرایط عادی برنگشتهاند. روزهای سخت بعد از سیل برای آنهایی که خانه و زمین کشاورزیشان را از دست دادهاند، آغاز شده. اهالی هنوز نمیدانند برای خانهها و باغهای تخریبشده و زمینهای کشت دیم بدون سیلبند، باید چه کرد؟ چرا هیچکس برای سرکشی نیامده و راههای روستاهای صعبالعبور چه زمانی باز میشود؟ تا اواخر هفته گذشته حداقل ۲۵ روستا در شهرستان قصرقند از امدادرسانی جا ماندند؛ و مثل روستاهای کاجوی شمالی و روستاهای «کهن» که کسی به آنها سر نزد و هنوز مشخص نیست چند روستای دیگر خاموش ماندهاند؟
«کهن» تنها ماند
روستاهای«کهن» از توابع شهرستان تلنگ هستند و با مرکز آن ۳۰ کیلومتر فاصله دارند. همه این ۷ روستا در بالادست و دامنه کوه نشستهاند؛ بوریندوک، خوشاب، کلانزه، کهن پایین، کهن بالا، چاتک و سهاکی. هرکدام نام قناتی را گرفتهاند که سالها آب روستا را تامین میکرد و حالا درمجموع ۱۶۰۰ نفر جمعیت دارند، اما فقط یک جاده برایشان ساخته شده و مسیر بعضی از آنها از رودخانه میگذرد. به همین دلیل بعد از سیل هیچکدام راهی به بیرون از روستایشان نداشتند. هر ۷ روستا، نزدیک ۸ روز بدون برق و آنتن موبایل بودند و از بین آنها فقط نام دو روستا در فهرست روستاهایی قرار گرفت که قرار بود چند بسته کمک دریافت کند؛ «کهن بالا» و «سهاکی». ساعت حدود هفت عصر ۱۸ اسفندماه، یعنی ۱۲ روز بعد از شروع سیل در منطقه، اولین بسته کمکهای غذایی از طرف فرمانداری به «سهاکی» میرسد.
مسیر اصلی رسیدن به روستاهای «کهن» بعد از سیل باز شده؛ بخشی از آن آسفالت و بخشی سنگلاخی است که بعد از هربار بارش سنگین، شسته میشود و تغییر مسیر میدهد. قرار است نماینده عشایر استان، بستههای مواد غذایی و پتو را به «کهن بالا» برساند تا یکنفر از اهالی، کار انتقال آنها به «سهاکی» را انجام دهد. سهاکی فعلاً هیچ راه دسترسی به بیرون از روستا ندارد و فقط با پای پیاده میشود به آن تردد کرد. سهم این روستای عشایری از کمکهای دولتی تا آن روز، ۲۵ بسته برای ۱۲ خانواده است. اهالی میگویند، همین بستهها هم قرار است با الاغ به روستا برسد؛ چون هیچکس از مردم سهاکی نمیتواند خودش را به «کهنبالا» برساند. چند خانواده از این روستا سالها پیش کوچ کردهاند و حالا فقط ۱۲ خانوار در کپرهای آن باقی ماندهاند؛ بدون برق و آنتن و با چند ساکن بیشناسنامه.
کسی از ما خبر نداشت
خود اهالی «کهن بالا» که قرار است بستههای امدادی را منتقل کنند، تا آن روز هیچ کمکی از دولت نگرفتهاند. اینجا بزرگترین روستای بخش تلنگ است و حدود ۳۸۰ خانواده و ۱۲۰۰ نفر جمعیت دارد که بعد از شروع بارشها و آغاز سیل، دیگر هیچ راه دسترسیای به خارج از روستا نداشتند و کسی از آنها خبری نداشت.
محمد بلوچ، تنها مغازهدار روستاست که در تمام روزهای محاصره روستا با سیل، آب و غذای مردم از مغازه کوچک او تامین میشد و مردم به هیچچیز دیگر دسترسی نداشتند. او همان نمایندهای است که از طرف فرمانداری انتخاب شده تا کمکها را به دست اهالی «سهاکی» برساند.
بلوچ میخواهد تمام خانههای تخریبشده روستا را نشان دهد و تعریف کند که هرکدام حالا چه وضعیتی دارند، خودش با ملای روستا جلوتر میافتد و جلوی تکبهتک خانهها میایستد و توضیح میدهد: «این سرویس بهداشتی را ببین. الان روی دیوارش گچ زدهاند که نریزد. آنیکی را ببین! خانه برادرم است. دیوارش نم گرفته، خودش مریض است، باید برود تهران. صاحب این خانه هم گِل درست کرده که دوباره به در و سقفش بزند.»
او میگوید، خانههای روستا از گِل، سنگ و خاک ساخته شده که سیل، گِلها را شست و خانهها فروریخت: «تمام سرویسهای بهداشتی خراب شد، سقف خانهها و دیوارهایشان ریخت. حتی خانههای سیمانی هم نم گرفتند. خانههای اینجا بیشتر از روستاهای دیگر مثل «دیرمان» خراب شده و مردم فقیرتری هم دارد. مثلاً این خانه را نگاه کن! صاحبش همیشه مریض است و حالا اگر یک لایه دیگر از دیوار خانهاش با آب شسته شود، کاملاً فرو میریزد.» و با دست به یکی از خانهها اشاره میکند.
او میداند خانههای تخریبشده چقدر سیمان و شن برای بازسازی لازم دارند، اما کسی از اهالی توان تامین آن را ندارد. روبهروی یکی از خانهها میایستد و دیوار پشت آن را نشان میدهد: «پشت این خانه را ببین! کاملاً فروریخته. وقتی یک کامیون ماسه ۷ تا ۸ میلیون است، کسی اینجا پول ندارد که خانهاش را با ماسه بسازد. به همین دلیل باران که ببارد، خانهاش خراب میشود. بعد از سیل هم چندنفر از اهالی که خانهشان کمی ریزش کرده بود، روی دیوارها سیمان سفید ریختند که بیشتر از آن نریزد و بعداً بازسازی کنند. اگر کسی پول داشته باشد، میتواند خانهاش را تعمیر کند.»
کف روستا و نزدیک رودخانه، از تکهسنگهای تیز و صافی که سیل با خودش آورده، پوشیده شده و برخلاف روستاهای دیگر، حتی خبری از خانههای نیمهساخته بنیاد مسکن نیست: «فعلاً خبری از بنیاد مسکن در روستا نیست و اهالی دنبال تهیه ماسه و سیمان میگردند که خودشان خانهها را بازسازی کنند. بعد از سیل ۹۸، بنیاد مسکن فقط پی ۳ خانه بسیار کوچک را در روستا ساخت و دیگر خبری از آنها نشد. دنبال کار را هم گرفتیم، ولی نتیجهای نداشت. خانه خودم هم در سیل ۹۸ خراب شد، به بنیاد درخواست دادیم، ولی گفتند دیر آمدید. اگر دوباره فردا باران ببارد، خانهها پر از آب میشود.»
خبری از باغهای انبه و لیمو نیست
«کهن بالا» تا امروز بیشترین خسارت را در میان روستاهای بخش تلنگ دیده است؛ ۸۰ خانه و سرویس بهداشتی در آن ریزش کرده و ساکنانش به خانه دوست و آشنا رفتهاند، اما چادرهای هلالاحمر توزیع نشد، آن هم در روزهایی که دوباره هشدار بارش باران داده شده بود. حامد ستوده، دهیار روستاست. او همراه محمدبلوچ و ملای روستا کنار بستر رودخانه طغیانکرده، میایستد و آن بخشی از سیلبند را که تخریبشده نشان میدهد. دیگر هیچ سیلبندی وجود ندارد، آب از بستر رودخانه رفته و تمام مسیر پر از سنگ است.
او میگوید، قبلاً کنار رودخانه نزدیک روستا، سیلبندی با لودر درست شده بود، اما بعد از سیل تخریب شد و حالا مسیر رودخانه به سمت خانهها تغییر کرده؛ اتفاقی بسیار خطرناک که دوباره برای سیل بعدی تخریب ایجاد میکند: «این منطقه کوهستانی است و خانهها از سنگ، خاک و گِل ساخته شدهاند. از بین ۳۲۰ خانوار روستا، حدود ۱۲۰ خانواده تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند. ۱۲ روز از سیل گذشته اما هنوز راهی به سمت شهرستان نداریم. مسیر اصلی رسیدن به بخش هم یکهفته بعد از سیل باز شد. بعد از این همه مدت هیچ ارتباطی نداریم؛ نه آنتن ایرانسل، نه همراه اول و حتی نمیشود با کسی تماس گرفت تا اگر لازم شد به ما کمک برسانند. چند نفر از اهالی بیماری تالاسمی دارند و باید هرهفته خون تزریق کنند، اما در این یکهفته که راهها مسدود بود، نتوانستند به بیمارستان بروند. در تمام این روزها اطلاعرسانی درباره وضعیت ما کم بود و کسی برای سرکشی و کمک نیامد، حتی نماینده بنیاد مسکن و هلالاحمر هم نیامد. برق روستا را خود اهالی روستا تعمیر کردند.»
۳ خانه نیمهکاره برای اهالی سیلزده
سال ۱۴۰۰ پی ساختمان ۳ خانه از طرف بنیاد مسکن در روستا ساخته شد و قرار بود جایگزین خانههای تخریبشده شود، اما این بنیاد میگوید اعتباری برای تکمیل آن ندارد. قرار بود این خانهها به کسانی تحویل داده شود که بعد از سیل گذشته شرایط وخیمتری پیدا کرده بودند، اما تا امروز هیچ خبری از ادامه ساخت این خانهها نشده.
ستوده تعریف میکند: «هرکسی که توانایی مالی داشته، بعد از سیل امسال به دیوارهای خانهاش سیمان زده تا ریزش نکند. کسی هم که توان آن را ندارد، خانه را رها کرده و به خانه فرزند، دوست و همسایه رفته. حالا که دوباره هشدار سیل داده شده، هیچ خانوادهای نمیتواند به جای امنتری منتقل شود. ازطرفدیگر تعداد زیادی سرویس بهداشتی در روستا تخریب شده و احتمال ابتلا به بیماری گوارشی زیاد است. معیشت مردم از راه کشاورزی و دامداری است. باغهای انبه، لیمو و نخلستانها و باغچههای سبزیکاری مردم هم خراب شده است. دام یکی از چوپانها هم در همین سیل از بین رفت. اگر سیلبند ساخته شود، سیل بهسمت باغها نمیرود.»
خانههای رهاشده، ساخته نمیشود
«وقتی باران شروع شد، من و آقای امیری رفتیم بخشداری که ستاد بحران تشکیل دهیم. یک ساعت بعد که برگشتیم وسیله بخریم، دیدم ارتفاع آب بالا آمده. در طول چهار روز، دو بار سیل آمد. وقتی سیل دوم رسید، من یک سر روستا بودم، برادرم سمت دیگر. نزدیک به ۹ روز راهی به بیرون روستا نداشتیم. بهدلیل احتمال برقگرفتگی و ریزش، به مردم گفتیم فقط جان خودتان را نجات دهید! نه برقی، نه آنتنی، هیچ!»
مقصد بعدی روستای دیرمان بخش تلنگ است. «اکرم» از اهالی همین روستاست و بعد از روزهای سیل همراه با برادرش، برای مردم روستاهای تلنگ از فرمانداری، بخشداری و خیریهها کمک میآوردند. خانه برادرش مدام از مهمان پر و خالی میشود. یک گروه خیریه میرود، یک گروه دیگر میآید و کمکها را تحویل میدهد. اکرم شبانه همه خانههای سیلزده و خاک فرونشسته از سیل را نشان میدهد. کوچههایی که درست در مسیر طغیان رودخانه بودند و زمین آن حدود نیممتر شسته شده، خاکش با آب رفته و لولههای آب آن شکسته است.
او تعریف میکند که دو شبانهروز برق روستا قطع بود و آنها هم ارتباطی با بیرون از روستا نداشتند، کسی هم از آنها خبری نداشت: «آب باران نزدیک یکمتر بالا آمده بود. همان موقع سیل، بعضی از خانهها ریزش کرد و چند دام هم تلف شد.» او خانهای را نشان میدهد که دیوارهایش سست شده و احتمالاً به زودی فرو میریزد.
صاحبخانه روبهروی اتاق بسیار کوچکش که دیگر امکان سکونت ندارد، در خانه همسایه کناری زندگی میکند: «روبهروی این خانه که سیل چیزی از آن باقی نگذاشته، کنتور برق روی زمین افتاد. خودمان همکاری کردیم، وسایل خانه را بیرون آوردیم و آن کنتور را هم جمع کردیم. نگاه کن! هنوز هم آب هست. صبح روزی که سیل آمد، یکی از اهالی میخواست از خانهاش بیرون بیاید، ولی نمیتوانست در را باز کند. فکر میکرد در را از پشت بستهاند. با برادرش تماس میگیرد و میگوید، در خانه ما را از پشت بستهاند. بعد متوجه میشوند که خانه نشست کرده و درِ آن گیر کرده است.» اکرم میگوید: «مردم از کسانی که لنج داشتند، دو کفکش قرض گرفتند و در عرض ۴۸ ساعت، آب را بیرون بردند. در طول این مدت کمک دولتی زیادی نرسید، فقط پنج یا شش چادر دادند. بچهها قایقی فایبرگلاس درست کرده بودند و با آن جابهجا میشدند. آنقدر مشکلات روستا زیاد است که برای سیلبند بودجه نمیدهند.»
بدون شناسنامه، بدون خانه
درست مثل روستای «کهن بالا»، بنیاد مسکن بعد از سیل سال ۹۸ هم برای این روستا پی چند خانه را ساخت، اما هرگز تکمیل نشد. کنار خانههای فروریخته و آسیبدیده، خانههای ناتمام بنیاد مسکن قرار گرفته که بیاستفاده مانده و صاحبش نمیتواند آن را تکمیل کند.
اهالی میگویند، اگر همین خانهها تکمیل و آب، برق و گازش وصل شود، مردم میتوانند در آنها زندگی کنند و دیگر نیازی به ساخت خانه جدید نیست. از ۴۰ خانه روستا، فقط دو، سه خانه تکمیل شده، چون صاحبش توانایی مالی داشته و توانسته ماسه و سیمان تهیه کند.
اکرم میگوید: «بنیاد به پیمانکار پول داده بود و آن هم بعد از مدتی گفت، هزینهها زیاد شده و دیگر امکان ادامه کار وجود ندارد. آن زمان که بنیاد با پیمانکار قرارداد بست، سیمان کیسهای ۳۰ هزار تومان بود، الان به ۱۰۰ هزار تومان رسید. بنیاد مسکن به کسانی که پیگیر ساخت خانه شدهاند، گفته این خانهها را برای کسی میسازد که قبلاً وامی از بنیاد نگرفته باشند. اگر کسی شناسنامه نداشته باشد، همین خانههای بنیاد هم به او تعلق نمیگیرد. در سیل قبلی این خانوادهها داخل چادر و خانههای خشت و گِلی ماندهاند.»
کنار بعضی از خانههای تلنگ، تپه هیزمها روی هم چیده شده. در تمام روزهای سیل، مردم از همین هیزمها برای پختوپز استفاده میکردند. اکرم میگوید در تمام سیستان و بلوچستان، فقط ایرانشهر لولهکشی گاز دارد و باقی از کپسول گاز استفاده میکنند. تا ۱۵ سال پیش تقریباً بخش زیادی از مردم روستا از هیزم استفاده میکردند.
آب شربمان گِلآلود است
صاحب یکی از خانههای کوچک تخریبشده، روبهروی خانهاش چادر زده و همانجا ساکن شده. خانهاش ترکهای سنگینی دارد و کاملاً سست است. خودش کارگر لنج است و فرزندی ندارد: «همسرم را به خانه خواهرش فرستادم و خودم همینجا ماندم. بعد از سیل ۹۸، برای دریافت خانه از بنیاد مسکن، ثبتنام کردم ولی نیمهکاره مانده است.»
چند خانه آنطرفتر از کارگر لنج، خانهی زنی دیگر خراب شده که حالا همراه پسرش زندگی میکند. کنار این خانه هم یکی دیگر از خانههای نیمهکاره بنیاد است. صاحبخانه یک بطری آب از یخچال میآورد که نشان دهد آبی که از سد به روستا میرسد، چقدر گِلآلود است: «حتی آبی که از شیر میآید هم به همین رنگ است، گِل دارد.»
آب هدایت نشد، رودخانه طغیان کرد
سیل از رود شمال روستا وارد «دیرمان» شد و در کوچههای باریکش بهسمت جنوب حرکت کرد؛ آب آنقدر بالا آمده بود که قسمتی از زمینهای روستا را شست و با خودش برد. مردم منطقه میدانند که باید خانهها را بالاتر از سطح زمین بسازند تا زمان سیل آب، آسیبی به آنها نرسد، اما همه، توان مالی آن را ندارند. پابهپای اکرم یکی از فعالان اجتماعی منطقه هم در کوچههای دیرمان، خانههای تخریبشده را شناسایی میکند.
محمد توحیدلو توضیح میدهد که اگر آب هدایت میشد، سیل به خانهها نمیرسید: «روستاهای سیلزده هیچکدام کانالی برای هدایت سیل ندارند. مثلاً رود کاجو موسمی است و بعد از سیل ۱۴۰۰ باید لایروبی میشد، اگر این کار انجام میشد، همه این آبها در بستر رود میماند و به سیل تبدیل نمیشد. بعد از سیل ۱۴۰۰، برای یکی از روستاها با هزینه یکمیلیارد تومان کنار رودخانهها دایک ایجاد شد، همین روستا امسال خسارتی از سیل ندید. بالای تلنگ، پنج رشتهکوه وجود دارد که بعد از یک بارش طولانی، آب با شدت در میان آنها جریان پیدا میکند. این آب باید هدایت شود.»
اگر پل داشتیم، محاصره نمیشدیم
یکی از دلایل محاصرهشدن بعضی از روستاها ساخته نشدن پل مواصلاتی است. «کوچو» یکی دیگر از روستاهای تلنگ است که ۸ روز در محاصره سیل بود. سال ۱۳۹۸ یک پل نیمهکاره در مسیر روستا ساخته شد، اما نیمهکاره ماند. دوهفته پیش و بعد از بارش شدید باران، سیل در محدوده اطراف پل و ورودی کوچو آنقدر بالا آمد که هیچکدام از اهالی امکان خروج از آن را نداشت و اینجا هم یکهفته خاموش ماند.
«کوچو» مرتفعترین روستای بخش است و بعد از سیل آب باران، به سمت جنوب آن سرازیر شد و فقط چند خانه سنگی پای کوه تخریب شد. جواد، اهل همین روستاست. با موتورش جلوتر از خودرو حرکت میکند تا آن دو خانه تخریبشده از باران دوهفته پیش را نشان دهد. از کنار این خانهها رودخانه و زمینهای کشاورزی دیم مشخص است. دیوار گچخورده خانه را نشان میدهد و تعریف میکند که بعد از بارش شدید باران، دو روز تمام به برق، اینترنت و آنتن موبایل دسترسی نداشتند و بعد از فروکش کردن آب هم بهسختی و با لندکروز میشود از آن خارج شد. بعضی از روستاها هم مانند «نوهانی بازار» هنوز راه دسترسی ندارند: «آب که خشک شد، مسیری برای رد شدن جرثقیل نبود، خودمان مجبور شدیم تیرهای برق افتاده روی زمین را جابهجا کنیم. خانه خودمان روی کوه بود و نگران نبودیم که آب بالا بیاید، ولی خانه دو نفر از آشنایانمان که پای کوه است، ریخته.»
او خانههایی را نشان میدهد که با سنگ و گِل ساخته شده و همان شب تخلیه شدند. بعد از پایان بارش هم روی دیوارها گچ زدند تا دیوارهای خانه نریزد و وسایل آن را خارج کنند. راههای دسترسی به روستا با کوچکترین بارندگی قطع میشود و کسی نمیداند برای سیل احتمالی بعدی، باید به کجا برود: «پسفردا دوباره سیل شروع میشود و نگرانیم. حتی نمیتوانیم تا بخش برویم. چون اگر باران شروع شود، نمیتوانیم به خانه برسیم. مجبوریم همینجا بمانیم.»
یکی از معتمدان محلی تلنگ میگوید که اگر ۱۰ دهنه پل داشتیم مردم به این شدت گرفتار سیل نمیشدند: «فعلاً مهمترین نیاز بخش تلنگ، بازسازی زیرساختهاست؛ راههای مواصلاتی، بندسارها و زمینهای کشاورزی آسیب دیدند. زمینها آبگیری شده و آماده کشت بودند، اما همه آنها در سیل نابود شد. خانهها هم در بعضی از روستاها در پاییندست نشست کرده و دیگر قابل سکونت نیستند؛ یا باید تخریب شوند یا بازسازی. به همین دلیل بنیاد مسکن و نهادهای حمایتی باید ورود کنند و سهمیه مسکن مقاوم روستایی را افزایش دهند؛ چون خانههای سنتی با کوچکترین سیل، آسیب میبینند.»
محصولی برای کشت دیم نداریم
چند کیلومتر دورتر از کوچو، روستای «روستای شدیگ» است و همان اتفاقاتی را پشت سر گذاشته که «کهنبالا» و «دیرمان» تجربه کردند. این روستا متعلق به بخش کوچو است و مثل باقی روستاها، روزها در محاصره آب بود و کسی به آنها سرکشی نکرد. خانههای این روستا هم ترک خورده، سقفها ریزش کرده و سرویسهای بهداشتی تخریب شده است. بعد از سیل، اهالی نمیدانند با زمینهای کشت در معرض آسیب چه کنند؟
خالد هوتی، دهیار روستاست: «بخش زیادی از مردم منطقه کشاورزند و ذرت و ماش میکارند. کشت دیم نیاز به جمعشدن آب در میان مزرعه دارد، اما الان که بندسارهای خاکی زمینهای کشاورزی از بین رفته، کشت هم در معرض آسیب قرار گرفته. ترمیم این بندسارها به بولدوزر نیاز دارد که کشاورزان هم به آن دسترسی ندارند. الان فصل کشت است و کشاورزها باید کارشان را آغاز میکردند، ولی با این شرایط احتمالاً برای سال آینده محصولی ندارند.»
یکی دیگر از ساکنان روستای شدیگ که دیوارهای خانهاش در آستانه تخریب است، میگوید که کنار خانهاش یکخانه نیمهکاره از بنیاد مسکن ساخته شده و دولت به آنها گفته بود، وامی برای تکمیل خانه در اختیارشان میگذارد: «برای بار سوم برای تکمیل این خانه پیگیری کردیم، اما هنوز پاسخ روشنی ندادهاند. اگر این خانهها تکمیل شود، مشکل خانههای آسیبدیده از سیل هم برطرف میشود و دیگر نیازی به خانههای کاهگلی نداریم.»
روال ناهماهنگ امدادرسانی
بعد از سیل بسیاری از روستاها، کمکی از طرف هلالاحمر و سایر نهادهای دولتی دریافت نکردند و کمکهای مردمی پراکنده هم بدون نیازسنجی منطقه انجام شد. شاهد آن سرازیر شدن کمکها به سمت دشتیاری و نرسیدن کمک و بیخبری از روستاهای صعبالعبور بود. بعد از باز شدن راهها، بخشداریها و فرمانداری قصرقند تلاش کردند کمکهای مردمی را با هماهنگی بیشتری به منطقه بفرستند، اما باز هم این روند ناهماهنگ وجود داشت.
محمد توحیدلو، فعال اجتماعی حاضر در سیستان و بلوچستان که در جریان امدادرسانی به روستاها قرار دارد، درباره دلایل ناهماهنگی بین دستگاهها در جریان امدادرسانی سیل اخیر توضیح میدهد: «یکی از دلایلی که باعث ناهماهنگی در توزیع کمکها میشود، طایفهایبودن منطقه و نداشتن آمار درباره کمکهای توزیعشده است. خیریهها هم جایی برای سازماندهی ندارند تا به آنها توضیح دهند چه بخشها و کمکهایی در اولویت قرار دارند. الان در منطقه دشتیاری آنقدر کمکهای مردم رسیده که شاید اندازه یکسال آنها را پاسخ دهد، اما به بعضی از روستاهای دوردست و عشایری، کمکی نرسیده است. ازطرفدیگر یک بازیگر معروف میگوید، این مردم برنج ندارند، بعد از آن از بار برنج از نقاط مختلف سرازیر میشود، درحالیکه ممکن است به آرد، برنج و روغن هم نیاز داشته باشند.»
او ادامه میدهد: «مدیریتی روی خیریهها نیست و آنها هم در مقابل به دستگاههای دولتی بیاعتمادند و حاضر نیستند از آنها کمک بگیرند تا اقلام را به آن مناطق برسانند. ازطرفدیگر آنها نمیخواهند با هم مشارکت کنند. همه این موارد باعث افراط و تفریط میشود. مثلاً در نقاطی که در اخبار از آنها یاد میشود، موج کمکها به آنجا میرسد، ولی بعضی از روستاها مثل فنوج و نیکشهر هم که بعد از سیل خسارت زیادی دیدهاند، نامشان کمتر شنیده میشود. در چند روز اول بالگرد به هیچ منطقهای نرفت و وقتی همه راهها باز شد، بالگرد فرستادند. همه این موارد بهدلیل نداشتن مدیریت یکپارچه در این استان است. مثلاً هلالاحمر از روز اول کمکرسانی را شروع کرد، اما امکانات و تجهیزات در روزهای اول وجود نداشت و عملاً بعد از باز شدن راهها امدادرسانی آغاز شد.»
پولیتیکو در گزارشی اختصاصی به سراغ زنانی رفته که در صف اول مخالفت با سیاستهای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور این کشور ایستادهاند:
سه روز پس از انتشار خبر مرگ الکسی ناوالنی، همسرش یولیا اعلام کرد که مسئولیت او را بر عهده خواهد گرفت. او در ویدیویی که در یوتیوب منتشر کرد، گفت: «ما باید یک مشت قوی داشته باشیم و از آن برای ضربه زدن به این رژیم دیوانه استفاده کنیم.» تغییر شکل یولیا پس از سالها نشاندادن خود بهعنوان یک زن خانهدار بدون علاقه به حرفه سیاسی هیجانانگیز بود.
انتخاب مجدد ولادیمیر پوتین در هفته آینده تضمین شده اما، درست مانند طرح ناموفق برای تسخیر اوکراین، تلاش کرملین برای از بین بردن انتقادات در داخل هم ناکام مانده است.
چیزی که قرار بود در نتیجه فشارها به یک زمین سوخته تبدیل شود، در عوض، زمین حاصلخیزی برای رشد و برخاستن مخالفان پوتین شده است. مهمتر از همه، در یک فرهنگ نظامی که بر پایه مردسالاری بنا شده، اپوزیسیون جدید به طور فزایندهای از زنان تشکیل شده است.
پس از مرگ ناگهانی ناوالنی در ماه گذشته در زندان متعلق به روسیه، اکنون سیاستمداران اپوزیسیون کهنه کار روسیه تقریباً همگی در تبعید، زندان یا با اتهاماتی روبرو هستند.
با درک این موضوع، یکاترینا دونتسووا مادر سه فرزند، مجرد و روزنامهنگار سابق، نوامبر گذشته خود را برای رقابت با پوتین با شعارهای ضد جنگ معرفی کرد. او در یک مکالمه تلفنی از مسکو به پولیتیکو گفت: «یک نفر باید این کار را انجام میداد.» او یکشبه به یک ستاره سیاسی تبدیل شد. مقامات انتخاباتی تقریباً به سرعت او را رد صلاحیت کردند.
بوریس نادژدین، یکی دیگر از نامزدهای ضد جنگ اجازه یافت تا به مرحله بعدی انتخابات برود. دونتسووا میگوید: «آنها احتمالاً فکر میکردند: ما به نوعی از سوتلانا تیخانوسکایا نیاز نداریم. اشاره او به اپوزیسیون بلاروس بود که به چهره اعتراض مردمی علیه انتخاب مجدد الکساندر لوکاشنکو در سال ۲۰۲۰ تبدیل شد.
نادژدین هم در نهایت رد صلاحیت شد اما نه به سرعت رد صلاحیت یکاترینا دونتسووا. روسها به طور دسته جمعی در دفاتر مبارزاتی او در سراسر کشور و خارج از کشور برای نشان دادن حمایت حضور یافتند. این اولین نمایش عمومی احساسات ضد کرملین از زمان عواقب فوری تهاجم گسترده روسیه به روسیه و پیش از حضور گسترده مردم در مراسم تشییع جنازه ناوالنی در اوایل ماه جاری بود.
اگر جنگ اوکراین نبود، ماریا آندریوا احتمالا هنوز یک متخصص اطفال متاهل و مادر جوانی بود که هیچ علاقهای به سیاست نداشت. امروز، او پیشرو یک جنبش اعتراضی کوچک اما سختکوش متشکل از زنان و بستگان سربازان است. آندریوا به پولیتیکو گفت: «شرایط برای من چارهای باقی نگذاشته است.»
این زنان در ابتدا صرفاً خواستار بازگشت همسران خود، که به عنوان بخشی از بسیج پوتین در سال ۲۰۲۲ استخدام شده بودند، به خانه و کاشانه بودند. اما با طولانی شدن جنگ، روند انتقادهای آنها از کرملین هم افزایش یافته است. آنها در مراسمی که به یک آیین تبدیل شده هر شنبه میخکهای قرمز را بر مقبره سرباز گمنام در کنار دیوارهای کرملین میگذارند. آنها روسریهای سفید یکسان بر سر میگذارند.
این زنان بهعنوان مادران و همسران وفادار با ارزشهای محافظهکارانهای که خود کرملین هم تبلیغ میکند همخوانی ندارند. به سختی میتوان آنها را به عنوان لیبرالها و عوامل غربی معرفی کرد، اگرچه برخی تلاش میکنند چنین کاری را انجام بدهند.
این اعتراضات روایت پوتین مبنی بر حمایت یکپارچه از جنگ را از بین میبرد و به نارضایتی گستردهتر از آنچه تلویزیون دولتی روسیه به مخاطبان القا میکند اشاره دارد. رسانههای دولتی عمدتاً سعی میکنند داستان خود را با زنان دیگری که به سیاست کرملین وفادار ماندهاند، به نمایش بگذارند.
جنگ از خانه شروع شد
برای فمینیستهای روسیه، پس از سالها احساس ناشناخته، سیاسی شدن زنان روسی هم امید و هم ناامیدی را برمی انگیزد.
ویکتوریا پریوالووا، فعال، به پولیتیکو گفت: «آنچه در اوکراین اتفاق میافتد بهخوبی نمود نداشته و این بخشی از یک مشکل سیستمی است. چندین دهه خشونت جنسیتی بدون مجازات در روسیه منجر به تبدیل شدن خشونت به یک هنجار شده است. جنگ از خانه آغاز شد.»
پریوالوا یکی از اعضای فعال کانال فمینیستهای ضد جنگ در تلگرام است. این گروه یک روز پس از اعلام حمله پوتین راه اندازی شد و به منبعی پیشرو برای روسهای ضد جنگ تبدیل شد.
همانطور که مورد الکساندرا اسکوچیلنکو، فعال و هنرمند فمینیستی نشان میدهد این فعالیتها بدون خطر نیستند. او به دلیل جایگزینی برچسب قیمت سوپرمارکتها با پیامهای ضد جنگ به هفت سال زندان محکوم شد.
گروه مقاومت ضد جنگ فمینیستها همچنین به عنوان «عامل خارجی» شناخته میشود، یک برچسب تحقیرآمیز دوران شوروی که شامل نظارت بیشتر دولت میشود.
فشارها احتمالاً افزایش مییابد، زیرا مقامات تلاش میکنند نشان دهند که وقتی صحبت از مخالفت به میان میآید نسبت به جنسیت کور هستند. در آوریل سال گذشته، یک قانونگذار روس، حتی پیشنهاد ممنوعیت فمینیسم به عنوان یک «ایدئولوژی افراطی» را مطرح کرد.
پریوالووا گفت: «روشن است که مقامات زنان را به عنوان یک تهدید میبینند و قدرت آنها را احساس میکنند، اما هیچکس نمیداند چگونه آنها را مهار کند.»
با افزایش تعداد کشتهها و بازگشت سربازان روسی از خط مقدم، آنها وحشت جنگ را با خود به خانه میآورند. در حال حاضر، گزارشهای زیادی در رسانههای محلی مبنی بر شروع آتشسوزی، غارت، تجاوز جنسی و قتل توسط نیروهای بازگشتی از جنگ وجود دارد.
زنان روسی میراث طولانی در عقب راندن رهبری تشنه جنگ خود دارند. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، زنان در لابی کردن برای توجه به حقوق سربازان استخدام شده در افغانستان و افشای ابهام در ارتش، نقش مهمی داشتند. در طول اولین جنگ چچن در سال ۱۹۹۴، اعتراضات عمومی توسط زنان چچنی و مادران سربازان روسی عامل اصلی فشار بر کرملین برای پایان دادن به جنگ بود.
امروز تصور تکرار چنان کمپینهایی دشوار است. النا کونووا، موسس آژانس تحقیقاتی مستقل ExtremeScan، که افکار عمومی در روسیه را تحلیل میکند، میگوید پس از سالها سرکوب و سانسور، درگیریها به گروههای خاص محدود میشود و باعث حمایت تودهای نمیشود.
او به پولیتیکو گفت: «آنچه در روسیه میبینیم یک جامعه کاملاً چندبخش شده و فقدان کامل همبستگی است.»
در نظرسنجیهای او، اکثریت زنانی که گفتند شخصاً فردی را در خط مقدم میشناسند، از جنگ حمایت کردند. آنها نمیتوانند این ایده را تحمل کنند که ممکن است همه چیز بیهوده باشد.
به طور مشابه، تنها ۱۳ درصد از زنان شرکتکننده در نظرسنجی از تقاضای زنان سربازان مبنی بر چرخش نیروها حمایت کردند، احتمالاً به این دلیل که میترسند این امر احتمال اینکه نوبت به همسران خودشان هم برسد افزایش دهد.
پریوالووا گفت: ما موافقیم که جنگ باید پایان یابد، اما هیچ دیدگاه مشترکی در مورد اینکه یک زندگی در صلح چگونه باید باشد وجود ندارد.
در سطح بعدی مقاومتی است که زنان حتی در صفوف خود با آن روبرو هستند. دونتسووا میگوید با فشار برای کناره گیری و واگذاری مسئولیت به یک مرد روبه رو است. او گفت: «این فقط یک زنستیزی قدیمی است.»
در چنین شرایطی، بهترین سلاح کرملین این است که از اهرم جنسیت برای ضربه زدن به مخالفان خود استفاده کند. همسر الکسی فقید اکنون با عکسهایی که او را متهم به روابط خارج از ازدواجش میکند با یک کمپین تهمت و ناروا روبه رو شده است.
همزمان، کرملین با ورود به سومین سال جنگ و مواجهه با بحران جمعیتی، به زنان تکیه کرده است تا روسیه دوران جنگ را به موفقیت برساند. او سال ۲۰۲۴ را “سال خانواده” نامگذاری کرده است. پوتین روز پنجشنبه با تبریک روز زن، از مادر شدن به عنوان “ماموریت باشکوه برای زنان” یاد کرد.
آندریوا میگوید: «همه از پیرمردهایی که عاشق صحبت درباره مادری هستند اما برای آن ارزشی قائل نیستند، خسته شدهاند. ما بچه به دنیا نمیآوریم و آنها را بزرگ نمیکنیم تا بعداً در جنگ مورد استثمار قرار گیرند.»
جماران
آژانسهای اطلاعاتی آمریکا در تازهترین گزارش ارائه شده به مجلس سنای این کشور ارزیابی کردند چین، روسیه، ایران، بازیگران منطقهای دیگر و برخی عوامل غیردولتی منطقهای نظام بینالملل و اولویتهای آمریکا را به چالش کشیدهاند.
گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در خصوص تهدیدهایی که در سال ۲۰۲۴ متوجه این کشور است، همزمان با نشست استماع مدیران مجموعههای اطلاعاتی این کشور در کمیته اطلاعاتی مجلس سنا ارائه شد.
رویترز دوشنبه ۲۱ اسفند با استناد به گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا نوشت: «چینِ بلندپرواز اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند جمهوری اسلامی ایران، و بازیگران توانمند غیر دولتی، برای آمریکا تهدید هستند.»
این گزارش تأکید دارد که آمریکا با نظم جهانی شکننده و رو به تزاید روبهرو شده و به دلیل رقابت قدرتهای بزرگ، چالشهای فراملی و درگیریهای منطقهای زیر فشار است.
گزارش در اشاره به تهدیدهای ناشی از چین و روسیه که بزرگترین رقیبان جهانی آمریکا هستند، نوشته که تجارت میان چین و روسیه در دوسالی که از یورش روسیه به اوکراین سپری شده، بیش از سه برابر افزایش یافته که عمده آن کالاهایی با کاربرد نظامی است.
اوریل هینز، مدیر اطلاعات ملی، نهادی که شامل ۱۸ سازمان اطلاعاتی آمریکا است، از قانونگذاران کشورش خواست کمک نظامی بیشتر به اوکراین را تصویب کنند تا کییف بتواند سرزمینهایی را که در یورش روسیه از دست داد، بازپس بگیرد.
خانم هینز همچنین ابراز نگرانی کرد که جنگ میان ارتش اسرائیل و گروه افراطی حماس در باریکه غزه با داشتن ظرفیت افزایش ناامنی در جهان، عقوبتی گستردهتر داشته و دنیا را درگیر خود کند.
این مقام ارشد اطلاعاتی آمریکا در اشاره به حملات نیروهای حوثی یمنی علیه کشتیرانی در آبهای منطقه گفت القاعده و داعش نیز «با الهام از حماس» به حامیان خود دستور دادهاند علیه منافع اسرائیل و آمریکا حملاتی انجام دهند.
اشاره نهادهای اطلاعاتی آمریکا به بازیگران غیردولتی که توانمندتر شدهاند، ظاهرا به گروههایی مانند حزبالله در خاورمیانه است که به عنوان بازوی منطقهای جمهوری اسلامی ایران عمل میکند و در دوره اخیر، همگام با حماس، درگیر برخوردهای نظامی مرزی شدیدی با اسرائیل بوده است.
گزارش اداره اطلاعات ملی آمریکا همزمان با سال سوم از جنگ روسیه در اوکراین و ماه ششم از جنگ میان ارتش اسرائیل و گروه افراطی حماس منتشر شده است.
آمریکا با ایستادگی در کنار اوکراین و اسرائیل و کمکهای عمده تسلیحاتی به آنها، ظاهرا نتوانسته است هنوز بخش مهمی از اهداف این متحدین خود را به سرعت عملی کند.
از سوی دیگر ویلیام برنز، رئیس سیآیای نیز در جلسه با نمایندگان مجلس سنای آمریکا با اشاره به این که مهمات اوکراین در جنگ با روسیه رو به پایان است، گفت: «وقت ما نیز برای کمک به آنها در حال تمام شدن است.»
او همچنین گفت اگر کنگره کمکهای نظامی بیشتر به کییف را تصویب نکند، «اشتباهی بزرگ و تاریخی» رقم خواهد خورد.
آقای برنز همچنین پیشبینی کرد که با ارسال کمکهای بیشتر آمریکا به اوکراین، این کشور میتواند در ابتدای سال ۲۰۲۵ بار دیگر ابتکار عمل تهاجمی را به دست بیاورد.
رادیو فردا
ایالات متحده روز دوشنبه در واکنش به ادعای خسارت ٢ و نیم میلیارد دلاری جمهوری اسلامی علیه گروه تندر، انجمن پادشاهی ایران، جمشید شارمهد، و دولت آمریکا گفت که به حمایت از حق آزادی بیان مردم ایران ادامه خواهد داد.
با توجه به این که گروه تندر از مخالفان جمهوری اسلامی در ایران است، متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، به خبرنگار بخش فارسی صدای آمریکا گفت ایالات متحده از آزادی بیان مردم ایران برای آرمانهای سیاسی دموکراتیک پشتیبانی میکند و به این کار ادامه خواهد داد.
او اشارهای به گروه تندر نکرد.
از آنجایی که دستگاه قضائی جمهوری اسلامی بمبگذاری ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ در شیراز را به گروه تندر و دولت آمریکا نسبت داده است، متیو میلر در کنفرانس خبری روزانه خود تأکید کرد که ایالات متحده توسل به اقدامات خشونتبار را تأئید نمیکند.
معلوم نیست جمهوری اسلامی با چه هدفی احکام مالی صادر میکند، چرا که چه جمهوری اسلامی و چه شاکیان امکان وصول ندارند.
سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده گفت، اصولا آمریکا سالها است که «نسبت به حکم قانون در نظام حکومت ایران، که شامل قوه قضائیه آن نظام نیز میشود، شک و تردید دارد.»
در همین ارتباط، محمدحسین آقاسی، حقوقدان، روز دوشنبه در پاسخ به پرسش بخش فارسی صدای آمریکا در ارتباط با احتمال لغو حکم اعدام آقای شارمهد با توجه به صدور این حکم جدید هشدار داد که مواردی مانند حکم این شهروند دوتابعیتی، «به صورت مجازات کیفری مستقل از دعوای خصوصی» رسیدگی میشود و در نتیجه حکم امروز را نباید به عنوان لغو مجازات اعدام قلمداد کرد.
مرکز رسانه قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده که شعبه ۵۵ دادگاه حقوقی دعاوی بینالملل تهران، گروه تندر، انجمن پادشاهی ایران، جمشید شارمهد، و دولت آمریکا را به پرداخت خسارت مادی، معنوی، و تنبیهی بالغ بر ٢ و نیم میلیارد دلار محکوم کرده است.
بنا به این گزارش، قوه قضائیه جمهوری اسلامی ادعا کرده که این حکم به «دادخواهی قربانیان بمبگذاری در حسینیه شیراز در سال ۱۳۸۷» صادر شده است.
ادعای خسارت از گروه تندر، انجمن پادشاهی ایران و مدیر زندانی آن، جمشید شارمهد، و دولت آمریکا چند هفته پس از راهاندازی کارزار «طناب را پاره کن» از سوی غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، اعلام شد.
غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، پیشتر در گفتوگویی با بخش فارسی صدای آمریکا ضمن اشاره به اعدامها در ایران گفت: «با موجی از اعدامها در ایران روبرو هستیم. تنها در سال گذشته ۸۳۴ نفر را اعدام کردند. امسال در ژانویه بیش از ۵۰ نفر اعدام شدند. ما میخواهیم با این کارزار توجه جهان را به اعدامها در ایران جلب کنیم.»
او همچنین به برگزاری تجمعاتی همزمان در حمایت از این کارزار در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله، آمریکا، کانادا، استرالیا و کشورهای اروپایی اشاره کرد.
غزاله شارمهد در گفتگویی دیگر با صدای آمریکا گفت که روز راهاندازی این کارزار مصادف با روزی است که جمشید شارمهد به اعدام محکوم شد.
به گزارش گروه کاری سازمان ملل متحد درباره بازداشتهای خودسرانه، جمشید شارمهد ۶۸ ساله در تابستان ١٣٩٩ در امارات ربوده و بهزور به ایران منتقل شد. جمهوری اسلامی گفته است آقای شارمهد در یک «عملیات پیچیده» بازداشت شده است.
جمشید شارمهد، شهروند دوتابعیتی ایرانی-آلمانی که دارای اقامت دائم ایالات متحده نیز است، پس از محاکمهای که جامعه بینالمللی آن را «ساختگی» میداند، به اتهام «افساد فیالارض» به اعدام محکوم شده است.
پیشتر غزاله شارمهد گفته بود که پدرش از بیماری پارکینسون رنج میبرد و ممکن است به دلیل وخامت حالش، جان خود را از دست بدهد.
او همچنین گفت: «دندانهایش زیر شکنجه یا به دلیل سوء تغذیه شکسته شده است [و] نمیتواند به درستی کلمات را تلفظ کند یا غذا بجود یا بخورد.»
غزاله شارمهد آبان گذشته نیز گفت پدرش «بیش از ۱۱۸۵ روز» در حبس انفرادی کامل بود.
ودانت پاتل، معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، پیشتر در ۲۳ مرداد ماه گفت: «رفتار رژیم ایران با آقای شارمهد شرمآور بوده است. او پس از یک روند قانونی که به عنوان یک محاکمه ساختگی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته، به اعدام محکوم شده است. ما این نوع رفتار را شدیداً محکوم میکنیم.»
صدای آمریکا
خبرگزاری فرانسه از تهدید روزافزون اخبار جعلی تولیدشده با هوش مصنوعی خبر داده و میگوید انتشار گسترده این اخبار در ۲۰۲۴ که سالی پر از انتخابات در جهان است، به نگرانیها دامن زده است.
این گزارش که روز دوشنبه ۲۱ اسفند منتشر شده خبر میدهد که صدها وبسایت مجهز به هوش مصنوعی که از رسانههای خبری تقلید و «تغذیه» میکنند در ماههای اخیر توسط اشخاص ناشناس راهاندازی شده و «باعث انفجار روایتهای نادرست شدهاند.»
خبرگزاری فرانسه در ادامه به خبر جعلی «خودکشی روانپزشک نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل» تولید شده توسط هوش مصنوعی اشاره کرده که در یک برنامه تلویزیونی صدا و سیمای ایران نیز بازتاب داشته است.
اشاره این گزارش به برنامه «پاورقی» شبکه دو صدا و سیما است که محمدرضا شهبازی مجری آن با نشان دادن خبری به زبان انگلیسی از سایت خبری پاکستانی «گلوبال ویلج اسپیس» (فضای دهکده جهانی)، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل را به باد استهزا میگیرد و میگوید «معمولاً کسانی که افسردگی و قصد خودکشی دارند به روانشناس مراجعه میکنند. روانشناس نتانیاهو بعد از چند سال کار با او، خودش خودکشی کرده است».
این خبر جعلی ایجادشده با هوش مصنوعی در «فضای دهکده جهانی» نظر بینندگان بسیاری را جلب کرد و در رسانههای ایران نیز بازتاب گستردهای داشت.
اتکای صدا و سیمای ایران به خبر جعلی یادشده در حالی است که خبرگزاری فارس نیز ۱۳ سال پیش خبری با این مضمون با استناد به منابع خبری خارجی منتشر کرده بود؛ اما آنچه خبرگزاری فارس به عنوان خبری معتبر و جدی منتشر کرده بود، در واقع استناد به یک پست طنز منتشر شده در یک وبلاگ در سال ۲۰۱۰ میلادی بود.
خبرگزاری فرانسه نیز به سابقه این خبر اشاره کرده و میگوید بر اساس تجزیه و تحلیل سازمان تحقیقاتی «نیوز گارد» مستقر در ایالات متحده که اطلاعات نادرست را ردیابی میکند، شباهتهای قابل توجهی بین خبر جعلی «خودکشی روانپزشک نتانیاهو» منتشر شده در سایت خبری پاکستانی با یک پست طنز منتشر شده در یک وبلاگ طی سال ۲۰۱۰ وجود دارد.
مککنزی صادقی تحلیلگر «نیوز گارد» میگوید وقتی از ابزار هوش مصنوعی گوگل موسوم به چتجیپیتی یا هوش مصنوعی «اوپنایآی»، مورد حمایت مایکروسافت خواسته است که مقاله طنز سال ۲۰۱۰ را برای مخاطبان عمومی بازسازی کند، نتیجه «بسیار شبیه» به مقاله منتشر شده در سایت «فضای دهکده جهانی» بود.
تهدید روزافزون اخبار جعلی تولیدشده با هوش مصنوعی
خبرگزاری فرانسه به چندین مورد خبر جعلی تولیدشده با هوش مصنوعی اشاره کرده و مینویسد راستیآزمایی این اخبار برای مخاطب عادی بسیار سخت است و بازنشر آن در سایتهای خبری که عمدتاً هدف آنها جذب مخاطب و درآمدهای تبلیغاتی است، وضعیت را پیچیده میکند.
این گزارش میافزاید سازمان «نیوزگارد» حداقل ۷۳۹ سایت اخبار جعلی ایجاد شده توسط هوش مصنوعی را شناسایی کرده که به زبانهای متعددی و بدون نظارت انسانی پوشش خبری میدهند و با نامهای عمومی مانند «اخبار برتر ایرلند» فعال هستند.
دارن لینویل، از دانشگاه کلمسون، از جمله کارشناسان ارزیابی اطلاعات نادرست است که چندین وبسایت مرتبط با روسیه را شناسایی کرده که اخبار جعلی برای تبلیغات کرملین دربارهٔ جنگ در اوکراین در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تولید و منتشر میکنند.
برخی از آنها مانند DC Weekly از هوش مصنوعی برای بازنویسی مقالات از منابع نامعتبر دیگر استفاده میکند و آقای لینویل میگوید این سایت که به نظر میرسد متعلق به جان مارک دوگان، تفنگدار سابق آمریکایی پناهنده به روسیه است، تعداد زیادی ادعای نادرست را منتشر کردهاست؛ از جمله اینکه ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، دو قایق تفریحی لوکس به ارزش میلیونها دلار با پول کمک آمریکا خریداری کرده و حتی برخی قانونگذاران آمریکایی این روایت نادرست را به بحث گذاشتهاند.
محققان میگویند این وبسایتها بر پتانسیل ابزارهای هوش مصنوعی و رباتهای چت برای قانع کردن مخاطبان به درستی اخبار جعلی با توسل به شبیهسازهای صوتی و تصویری دامن میزنند و یکی از اهداف آنها نیز کاهش اعتماد مردم به رسانههای اصلی است.
رادیو فردا
نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار با اهدای جوایز اصلی از جمله بهترین فیلم و کارگردانی به «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان برگزار شد.
به گزارش ایسنا، مراسم اسکار ۲۰۲۴ با اجرای جیمی کیمل در سالن دالبی تئاتر لس انجلس برگزار شد و در نهایت فیلم «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان موفق به کسب ۷ جایزه شامل بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر نقش اصلی و مکمل مرد، تدوین، موسیقی متن و فیلمبرداری شد و فیلم «بیچارگان» ساخته یورگوس لانتیموس هم ۴ جایزه از جمله جایزه کمتر پیش بینی شده بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به خانه برد.
«منطقه مورد علاقه» ساخته جاناتان گلیزر هم به عنوان نخستین بریتانیایی جایزه بهترین فیلم بین المللی جوایز اسکار را کسب کرد و جایزه بهترین مستند بلند هم به «۲۰ روز در ماریوپل» از اوکراین رسید.
«قاتلان ماه کامل» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» که در ۱۰ شاخه نامزد دریافت جایزه بود موفق به کسب هیچ جایزه ای نشد و «باربی» پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۳ هم تنها یک جایزه بهترین ترانه را دریافت کرد.
فهرست کامل نامزدها و برندگان اسکار ۲۰۲۴ از این قرار است:
* بهترین فیلم:
- داستان آمریکایی
- آناتومی یک سقوط
- باربی
- جاماندگان
- قاتلان ماه کامل
- استاد
- اوپنهایمر - برنده
- زندگیهای گذشته
- بیچارگان
- منطقه مورد علاقه
* بهترین کارگردانی:
- جاناتان گلیزر (منطقه مورد علاقه)
- یورگوس لانتیموس (بیچارگان)
- کریستوفر نولان (اوپنهایمر) - برنده
- مارتین اسکورسیزی (قاتلان ماه کامل)
- ژوستین تریه (آناتومی یک سقوط)
* بازیگر نقش اول مرد:
- بردلی کوپر (استاد)
- کولمن دومینگو (راستین)
- پل جیاماتی (جاماندگان)
- کیلین مورفی (اوپنهایمر) - برنده
- جفری رایت (داستان آمریکایی)
* بازیگر نقش اول زن:
- آنت بنینگ (نیاد)
- لیلی گادستون (قاتلان ماه کامل)
- ساندرا هولر (آناتومی یک سقوط)
- کری مولیگان (استاد)
- اما استون (بیچارگان) - برنده
* بازیگر نقش مکمل مرد:
- استرلینگ کی براون (داستان آمریکایی)
- رابرت دنیرو (قاتلان ماه کامل)
- رابرت داونی جونیور (اوپنهایمر) - برنده
- رایان گاسلینگ (باربی)
- مارک روفالو (بیچارگان)
* بازیگر نقش مکمل زن:
- امیلی بلانت (اوپنهایمر)
- دنیل بروکس (رنگ بنفش)
- آمریکا فررا (باربی)
- جودی فاستر (نیاد)
- داواین جوی راندولف (جاماندگان) - برنده
* بهترین فیلمنامه اقتباسی:
- داستان آمریکایی - برنده
- باربی
- اپنهایمر
- بیچارگان
- منطقه مورد علاقه
* بهترین فیلمنامه اصلی
- آناتومی یک سقوط - برنده
- جاماندگان
- استاد
- می دسامبر
- زندگیهای گذشته
* بهترین فیلم بینالمللی:
- من کاپیتان، ایتالیا
- روزهای کامل، ژاپن
- انجمن برف، اسپانیا
- اتاق معلمان، آلمان
- منطقه مورد علاقه، بریتانیا - برنده
* بهترین انیمیشن بلند:
- پسر و مرغ ماهیخوار - برنده
- اِلمنتال
- نیمونا
- رویاهای روباتی
- مرد عنکبوتی: در دنیای عنکبوتی
* بهترین مستند بلند:
- بوبی واین: رئیس جمهور مردم
- یاد ابدی
- چهار دختر
- کشتن ببر
- ۲۰ روز در ماریوپل - برنده
* بهترین طراحی لباس
- باربی
- قاتلان ماه کامل
- ناپلئون
- اوپنهایمر
- بیچارگان - برنده
* بهترین چهرهآرایی:
- گلودا
- استاد
- اوپنهایمر
- بیچارگان - برنده
- انجمن برف
* بهترین فیلم کوتاه:
- بعد از
- شکست ناپذیر
- شوالیه ثروت
- قرمز سفید و آبی
- داستان شگفتانگیز هنری شوگر - برنده
* فیلم کوتاه انیمیشن:
- نامهای به خوک
- حواس نود و پنج
- یونیفرم ما
- پاکیدرم
- جنگ تمام شد! با الهام از موسیقی جان و یوکو - برنده
* بهترین موسیقی:
- داستان آمریکایی
- ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت
- قاتلان ماه کامل
- اوپنهایمر - برنده
- بیچارگان
* بهترین مستند کوتاه:
- الفبای ممنوعیت کتاب
- آرایشگر لیتل راک
- جزیره در بین
- آخرین تعمیرگاه - برنده
- مامان بزرگ و مامان بزرگ
* بهترین طراحی تولید:
- باربی
- قاتلان ماه کامل
- ناپلئون
- اوپنهایمر
- بیچارگان - برنده
* بهترین تدوین:
- آناتومی یک سقوط
- جاماندگان
- قاتلان ماه کامل
- اوپنهایمر - برنده
- بیچارگان
* بهترین صدا:
- خالق
- استاد
- ماموریت: غیرممکن - روزشمار مرگ قسمت اول
- اوپنهایمر
- منطقه مورد علاقه - برنده
* بهترین جلوههای بصری:
- خالق
- گودزیلا منهای یک - برنده
- نگهبانان کهکشان قسمت سوم
- ماموریت: غیرممکن - روزشمار مرگ قسمت اول
- ناپلئون
* بهترین فیلمبرداری:
- شمردن
- قاتلان ماه کامل
- استاد
- اوپنهایمر - برنده
- بیچارگان
کریستوفر نولان، تهیهکننده «اوپنهایمر» برنده بزرگ جوایز
رکوردهایی که وارد کتاب اسکار شد
مراسم نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار در حالی برگزار شد که با چندین رکورد شگفتانگیز در تاریخ این جوایز سینمایی همراه بود.
به گزارش ایسنا، اسکار ۲۰۲۴ گرچه تقرببا نزدیک به پیشبینیها برگزار شد و «اوپنهایمر» مهمترین جوایز را به خانه برد اما رکوردهایی را نیز در تاریخ ۹۶ ساله این رویداد سینمایی به ثبت رساند.
بیلی آیلیش با برنده شدن جایزه بهترین آهنگ اورجینال برای فیلم «باربی» دو سال پس از برنده شدن با آهنگ اصلی فیلم «جیمز باند» وارد کتاب رکوردهای اسکار شد و به عنوان جوانترین برنده دو جایزه اسکار در تاریخ این رویداد سینمایی شناخته شد. این رکورد پیش از این در اختیار بازیگر زن لوئیز راینر بود که دومین اسکار خود را با فیلم «زمین خوب» در ۲۸ سالگی دریافت کرده بود.
جودی فاستر که دومین اسکار خود را برای «سکوت برهها» در ۲۹ سالگی دریافت کرد و هیلاری سوانک که دومین اسکار خود را برای «عزیز میلیون دلاری» در ۳۰ سالگی کسب کرد در رتبههای بعدی این جوانترین برندگان دو جایزه اسکار قرار دارند.
فیلم «قاتلان ماه کامل» با وجود ۱۰ نامزدی دست خالی جوایز اسکار را ترک کرد، این سومین فیلم کارگردان مارتین اسکورسیزی پس از «دار و دستههای نیویورک» (۲۰۰۲) و «مرد ایرلندی»(۲۰۱۹) است که با وجود نامزدی در ۱۰ شاخه موفق به کسب هیچ جایزهای نمیشود.
«اوپنهایمر» در گیشه آمریکا ۳۲۹.۳ میلیون دلار فروخته است تا چهارمین فیلم پرفروش برنده بهترین فیلم تاریخ اسکار پس از «تایتانیک» (۶۷۴.۳ میلیون دلار)، «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» (۳۷۹.۴ میلیون دلار) و «فارست گامپ» (۳۳۰.۵ میلیون دلار) باشد.»
کریستوفر نولان و همسرش اما توماس از جمله تهیه کنندگانی بودند که برای اوپنهایمر (همراه با چارلز روون) برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شدند. آنها اولین زوجی هستند که از سال ۱۹۸۹ که ریچارد دی. زانوک و لیل فینی زانوک برای تهیه کنندگی «رانندگی برای خانم دیزی» برنده اسکار بهترین فیلم شدند، این جایزه را دریافت میکنند.
در مراسم اسکار ۲۰۲۴، ژوستین تریه و همسرش آرتور هراری هم برای فیلم «آناتومی یک سقوط» برنده جایزه بهترین فیلمنامه اصلی شدند.
اما استون برای دومین بار جایزه بهترین بازیگر زن را برای بازی در فیلم «بیچارگان» دریافت کرد، در حالی که اغلب پیشبینیها لیلی گلداستون را برای فیلم «قاتلان ماه کامل» را به عنوان برنده پیشبینی کرده بودند. استون که هفت سال پیش برای فیلم «لالالند» برنده اسکار شده بود، تنها برنده بازیگری امسال بود که قبلا برنده اسکار شده بود.
داواین جوی راندولف برای فیلم «جاماندگان» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد. او دهمین هنرپیشه سیاهپوستی است که در این رشته برنده شده است.
وس اندرسون در نهایت اولین اسکار خود را برای بهترین فیلم کوتاه «داستان شگفتانگیز هنری شوگر» کسب کرد. این کارگردان سرشناس پیش از این برای فیلمهایش در ۷ شاخههای مختلف جوایز اسکار نامزد کسب دریافت جایزه شده بود.
کیلین مورفی که برای بازی در فیلم «اوپنهایمر» برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شد، نخستین بازیگر ایرلندی تاریخ جوایز اسکار است که این جایزه را ردیافت میکند.
فیلم «منطقه مورد علاقه» به عنوان نخستین فیلم بریتانیایی موفق به کسب جایزه بهترین فیلم بینالمللی (غیرانگلیسی زبان) شد.
مهدی بیک اوغلی / روزنامه اعتماد
همزمان با روز جهانی زن و در شرایطی که در بسیاری از کشورها، برنامههای متعددی برای تکریم مقام زن و تلاش برای بهبود شاخصهای زیست زنان تدارک دیده شده بود در ایران رخدادهایی با موضوع کلی «زنان» شکل گرفت که ابهامات بسیاری را برای اکثر ایرانیان شکل داد. جدا از اظهارات امیرحسین بانکیپور، نماینده اصفهان درخصوص جریمه 3 میلیونی شهروندان به دلیل حجاب، حادثهای در شهر قم با محوریت موضوع حجاب به وقوع پیوست که به سرعت طول و عرض شبکههای اجتماعی را در نوردید.
در فیلمی که در فضای مجازی منتشر شد، بانویی در بیمارستانی در قم در حال شیر دادن به فرزند نوزاد خود است؛ در این حین، طلبهای از زن که ظاهرا حجاب حداکثری موردنظر طلبه را رعایت نکرده، تصویربرداری کرده و از سالن خارج میشود. مادر کودک که متوجه تصویربرداری از خود میشود، از فرد تصویربردار میخواهد که فیلم او را از موبایلش حذف کند. ادامه فیلم منتشر شده صحنه جدال میان این دو و واکنش مردم حاضر در صحنه است.
دیروز اما دادستان عمومی و انقلاب استان قم با ورود به ماجرا درخصوص انتشار کلیپ منتشره از یک درمانگاه در قم اظهار داشت: «دستورات لازم را نسبت به شناسایی اخلالگران در نظم، سایر زوایای قضیه و همچنین شناسایی عناصری که تصویر را به رسانههای معاند منتقل کردند، صادر کرده است.»
نکته قابل توجه در اظهارات غریب دادستان قم، اظهاراتی است که درخصوص آمران به معروف و ناهیان از منکر مطرح کرده است. دادستان عمومی و انقلاب قم اعلام کرد که تنها از آمرین به معروف که شرایط و مراتب آن را مراعات کرده باشند با جدیت حمایت میکند و وعده داد: «در هر صورت به این موضوع قاطعانه، عادلانه و با سرعت رسیدگی میکنیم.»
دامنه واکنشها در ادامه متوجه دستیار رییسجمهور در موضوع حقوق شهروندی نیز شد. سکینه سادات پاد، دستیار رییسجمهور درخصوص فیلم منتشر شده از درگیری یک طلبه و یک خانم گفت: «این روحانی اگر میخواهد امر به معروف کند چرا عکس میگیرد؟ حتما باید شرایط مادر را درک کرد.»
«اعتماد» اما سراغ محسن برهانی رفته تا ابعاد حقوقی موضوع را حلاجی کند. به اعتقاد برهانی این پرونده به هیچ عنوان ذیل گزاره نهی از منکر قرار نمیگیرد. به اعتقاد برهانی هر چند برخی عناوین مجرمانه در این پرونده به چشم میخورد، اما این عناوین متوجه فرد تصویربردار است نه مادر و فرزندی که در شرایط حاد قرار داشتهاند.
***
* موضوع مقابله طلبهای در قم با مادری در بیمارستان که در حال شیر دادن به فرزند نوزاد خود بود، بازخوردهای وسیعی در شبکههای اجتماعی و رسانهها پیدا کرد. روز یکشنبه هم مسوولان قضایی و نظارتی و هم معاون اجتماعی رییسجمهور به آن واکنش نشان دادند. از منظر حقوقی این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
در خصوص فیلم منتشر شده در فضای مجازی اگر کلیت فیلم همینی باشد که دیده میشود، یعنی بانویی در گوشهای ایستاده به فرزند خود شیر میدهد، در رفتار خانم نه تظاهری وجود دارد، نه تعمدی بر دیده شدن و... اما در ادامه، یک شخص معمم بدون اطلاع از این بانو فیلمبرداری و عکسبرداری میکند و این رفتار منشا بحران میشود. خانم از این فرد تقاضا میکند که فیلم یا عکس او را از موبایلش پاک کند، فرد معمم زیر بار نمیرود و درگیری آغاز میشود.
به نظرم از منظر حقوقی چند عنوان مجرمانه وجود دارد که باید درباره آن بحث شود. عنوان اول، عنوان «مزاحمت برای اطفال و بانوان در فضای عمومی» موضوع ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی است. در این ماده قانونی آمده: «هر کس در اماکن عمومی یا معابر، متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شؤون و حیثیت به آنان توهین نماید به حبس از ۲ تا ۶ ماه و تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد.» رفتار مجرمانه دراین ماده ۲ عبارت است؛ یکی« تعرض» و دیگری «مزاحمت». تعرض ناظر به نوعی برخورد و اقدامات فیزیکی نسبت به جسم زن است. فلذا شاهد مثال ما بخش مزاحمت است. یعنی اگر کسی مزاحم اطفال و زنان شود.
فیلمبرداری افراد عادی جامعه از خانمهایی که حتی فرضا حجاب را هم رعایت نکردهاند، آیا مصداق مزاحمت است یا نیست؟ در دانش حقوق ثابت شده که در مرحله شناخت مصداق معیار عرف است. یعنی عرف باید تشخیص دهد که این رفتار خارجی، مصداق فلان مفهوم است یا نیست. در این مورد خاص، مفهومی به نام مزاحمت داریم و مصداقی ذیل عنوان عکس گرفتن یا فیلمبرداری کردن از زنان داریم. آیا عرف زنان چنین رفتاری (یعنی عکس گفتن را) مصداق مزاحمت میداند یا نه؟
* از نظر شما مبتنی بر عرف جامعه این رفتار مصداق مزاحمت است یا نه؟
به اعتقاد بنده با مراجعه به زنان (اعم از زنان محجبه یا غیر محجبه) چنین رفتاری در اماکن عمومی و عالم خارج، قطعا مصداق مزاحمت است و فردی که اقدام به این رفتار میکند مشمول ماده ۶۱۹ است و طلبه فیلمبردار باید تحت تعقیب از طرف دادگاه ویژه روحانیت قرار گیرد. دومین عنوان مجرمانه که قابلیت طرح دارد، مساله توهین است. از آنجا که صدای افراد در کلیپی که پخش شده به دلیل الفاظ رکیک بهطور کامل پخش نمیشود، ظاهرا جرم توهین ساده ذیل ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی در این قضیه تحقق پیدا کرده است.
موضوع به همین جا ختم نمیشود، عنوان مجرمانه سوم، مساله ضرب و جرح است. قانون مجازات اسلامی در سال ۹۲ تلاش کرده تمامی مصادیق ضرب و جرح را مشمول عنوان کیفری قرار دهد. حتی اگر فردی به دیگری ضربه وارد کند و آن ضربه نه باعث تغییر رنگ پوست شود و نه جراحتی را وارد سازد، صرف ضربه زدن به دیگری مشمول ماده ۵۶۷ قانون مجازات اسلامی است. این ماده قانونی میگوید: «در مواردی که رفتار مرتکب نه موجب آسیب و عیبی در بدن گردد و نه اثری از خود در بدن به جای گذارد، ضمان منتفی است. لکن در موارد عمدی در صورت عدم تصالح، مرتکب به حبس با شلاق تعزیری درجه هفت محکوم میشود.» بر اساس فیلم ضبط شده به نظر میرسد که این شخص فیلمبردار مشمول این عنوان هم قرار میگیرد.
* در این موارد، اغلب استدلالها مبتنی بر انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. آیا این موضوع ذیل عنوان امر و نهی شرعی قرار میگیرد؟
این اقدام طلبه فیلمبردار را نمیتوان مصداق موضوع نهی از منکر دانست. این اقدام نوعی مستندسازی برای اقدامات آتی شخص است. فرد (فیلمبردار) این عکس و فیلم را نیاز دارد تا به نهادهای مورد نظرش گزارش دهد یا علیه خانم مورد بحث اقداماتی انجام دهد.مطابق قانون فیلمبرداری یا مستندسازی نسبت به یک رفتار حرام یا رفتار مجرمانه به هیچوجه عنوان نهی از منکر را نداشته و ندارد. نهی از منکر واجب شرعی است و واجد شرایط خاصی است.
اگر شرایط محقق شود، انسان مسلمان میتواند بلکه واجب است که اقدام به نهی از منکر بکند. اما فیلمبرداری کردن، اساسا جزو نهی از منکر کردن نیست. نهی از منکر قائم به شخص است. یعنی شخص پس از اینکه علم و آگاهی نسبت به احکام پیدا کرد و احتمال تاثیر در طرف مقابل داد، میرود و دیگری را نهی از منکر میکند. نه اینکه حریم شخصی شهروندی را بشکند، از طرف مقابل مخفیانه و در سکوت فیلمبرداری کند، تجسس کند، سکوت کند تا بعد فیلم را به زید و عمر بدهد و پروندهای علیه فرد بگشاید. عنوان این رفتار هرچه که باشد، امر به معروف و نهی از منکر نیست.
* یکی دیگر از ابعاد حقوقی این نوع پروندهها، اطلاعرسانی است. در بسیاری از موارد به جای برخورد با متخلف واقعی با فرد یا افرادی که موضوع را عمومی و رسانهای میکنند، برخورد میشود. قانون در این زمینه چه میگوید؟
درست میگویید، اگر فردی فیلم این درگیری را ضبط و فیلم را در رسانههای عمومی و فضای مجازی منتشر کرد، با او برخورد میشود. از نظر قانونی به هیچ عنوان انتشار این فیلم و امثال این فیلمها عنوان مجرمانهای ندارد. نه تبلیغ علیه نظام است، نه همکاری با دول متخاصم و نه نشر اکاذیب. اتفاقا از ملزومات یک جامعه آزاد و بالنده آن است که افراد اقدام کنند و برخی ناهنجاریها و قانونشکنیها را به تصویر درآورده و افکار عمومی را از موضوع آگاه کنند. متاسفانه مدتی است برخی رویهها برای چنین اقدامات درستی، عنوانتراشی میکند.
یکی از اشتباهات فاحش آن است که برخی افراد ادعا میکنند با انتشار این فیلم، تشویش اذهان عمومی محقق شده است! این برداشت ناشی از عدم شناخت دقیق قانون وعدم دقت در عناوین قانونی است. اساسا جرمی به عنوان «تشویش اذهان عمومی» نداریم . قانونگذار در ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی، همچنین در قانون جرایم رایانهای جرمی با عنوان نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی دارد. رفتار مجرمانه در این زمینه عبارت است از نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی. توجه کنید. رفتار مجرمانه عبارت است از اینکه فردی دروغی را منتشر کند تا اذهان عمومی را مشوش کند. بنابراین اگر شخص امر واقعی و حقیقتی را منتشر کرد و این حقیقت حتی باعث تشویش اذهان عمومی شود، نمیتوان گفت، جرمی واقع شده است. نشر اکاذیب جرم است نه نشر واقعیتها. نشر واقعیت حتی به قصد تشویش اذهان عمومی جرم محسوب نمیشود.
* یکی از ابهامات در خصوص این پرونده نحوه رفتاری است که فرد طلبه دارد.آیا میتوان از رفتار او برداشت مجرمانه داشت؟
این اقدام، قطعا مورد پسند بزرگان حوزه و علما نیست. چرا؟چون این افراد هم تاریخ تشیع و روحانیت شیعه را خوب میشناسند و هم با احکام شرعی آشنایی دارند و میدانندچنین اقداماتی دارای وجه شرعی نیست. اینکه بارها گفته میشود طلاب علوم دینی باید فقه را با دقت خوانده و زحمت بکشند، به خاطر آن است که مبادا با انگیزه دینی، اقدام غیر دینی انجام دهند. به این دلیل با توجه به شناختی که من از حوزههای علمیه دارم، این نحوه اقدامات به هیچوجه مورد تایید و پسند حوزههای علمیه، علما و بزرگان نیست.
از سوی دیگر، به اجماع فقها، فردی که میخواهد اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند، ابتدا باید هم منکر را بشناسد، هم معروف را و هم احکام مرتبط با این فریضه الهی را. اگر فردی بدون شناخت، نهی و امر کند به جای اینکه اثر مثبتی در جامعه داشته باشد، فضای ضد مذهبی و ضد دینی و دوری از اعتقادات را در جامعه دامن میزند. این مصداق روایت شریفی است که از امام جواد نقل شده است. ایشان میفرمایند: «من عمل بغیر علم، کان ما یفسد اکثر ما یصلح... اگر فردی بدون علم اقدامی انجام دهد، تبعات و مفاسد کار او بیشتر از محاسن و آثار مثبت رفتار وی خواهد بود.»
در نهایت به همه کسانی که با انگیزههای مذهبی اقدام به رفتارهایی که باعث تنفیر از دین میشود برادرانه توصیه میکنم که با علمآموزی و شناخت شرایط نگذارند وجهه دین بیش از این در جامعه آسیب ببیند که چنین اقدامی از بزرگترین گناهان کبیره محسوب میشود.
مریم لطفی / روزنامه شرق
روز جمعه، درست در روز جهانی زن که تمام توجهات به موضوع احقاق حقوق زنان، رفع تبعیض و گسترش برابری در تمام جهان معطوف بود، یکی از نمایندگان مجلس گفت؛ «برداشت مستقیم سه میلیون تومان از حساب افراد بابت جریمه بیحجابی».
امیرحسین بانکیپور، نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی با حضور در برنامه تلویزیونی افق، جزئیاتی از لایحه حجاب و عفاف را شرح داد و گفت: «اگر کسی مرتکب بیحجابی شود جریمه میشود. این جریمه مستقیم توسط مأمور نیروی انتظامی صورت نمیگیرد بلکه سامانهای است و مبلغ آن سه میلیون تومان است. اگر فرد نانآور خانواده باشد تا حدی باید در حسابش پول باشد مابقی آن کسر میشود، اگر در حساب پول نباشد، به عنوان بدهکار حساب خواهد شد. این شخص میتواند اعتراض کند و اگر اعتراض وارد بود، سه میلیون تومانش برمیگردد. بار دوم اگر مرتکب شود، به دادگاه خواهند رفت».
به گفته او سختترین نوع مجازات مربوط به سلبریتیهایی است که کشف حجاب کردهاند؛ «هم بخشی از اموالشان مصادره خواهد شد هم ممنوعالخروج و ممنوعالتصویر میشوند. صفحاتشان در فضای مجازی نیز بسته میشود. تا دو، سه روز دیگر در همین مجلس ریاست مجلس لایحه را به شورای نگهبان میفرستد که به احتمال زیاد ایرادی باقی نمانده است».
بانکیپور اعلام کرد که این موضوع بعد از عید قابلیت اجرائی پیدا خواهد کرد. او همان نمایندهای که با مصرانه طرح تعالی جمعیت را هم علیرغم مخالفتهای بسیار در قالب اصل 85 در مجلش شورای اصلی پیش برد و درنهایت به کرسی نشاند.
در رفتوآمد
لایحه عفاف و حجاب یکی از بحثبرانگیزترین و پرچالشترین لوایح پیشنهادی در سالهای اخیر است که توسط قوه قضائیه در 9 ماده تهیه و به دولت ارسال شد. دولت لایحه را اصلاح و موادی به آن اضافه کرد و با 15 ماده آن را مجلس فرستاد. در مجلس اما تغییرات بیسابقه بود. مواد این لایحه در مجلس شورای اسلامی به 70 ماده رسید و انواع و اقسام مجازاتها برای بیحجابها در آن در نظر گرفته شد.
داعیه موافقان این لایحه همیشه این بوده که «در بحث عفاف و حجاب هیچ مواجهه فیزیکی مطرح نیست و کاملا براساس هوشمندسازی و مواجهه هوشمند است». با این همه این موضوع همیشه محل بحث بود و ایرادات شورای نگهبان به لایحه هم کم نبود. نیمههای دیماه، رئیس کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس از رفع ابهامات و ایرادات شورای نگهبان به لایحه عفاف و حجاب خبر داد و دیروز اعلام شد که این لایحه برای سومین بار به شورای نگهبان ارسال خواهد شد.
اعلام جزئیاتی از لایحه از جمله کسر سه میلیون تومان از حساب افراد بیحجاب بهصورت مستقیم واکنشهای زیادی به همراه داشت. عدهای به تمامشدن انتخابات و سختگیریهای پس از آن اشاره کردند. بسیاری به نقض حقوق شهروندی و عدهای هم گفتند که اگر این موضوع واقعا عملیاتی شود، ممکن است مردم حسابهایشان را ببندند و پولهایشان را از بانکها بیرون بکشند. برخی نیز به سوءاستفادههای مالی متعددی که ممکن است پس از تصویب این قانون رخ دهد، اشاره کردند.
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب از جمله کسانی بود که به این موضوع واکنش نشان داد و در کانال تلگرامی خود بهواسطه این اتفاق از ادعاهای مخالفان جمهوری اسلامی نوشت که میگفتند ملایمت نسبی در برابر برخی مسائل اجتماعی امری گذرا و به قصد ترغیب قشری از مردم برای حضور در پای صندوقهای رأی است و به محض آنکه انتخابات پایان یابد، دوباره برخوردها آغاز میشود! بدبختانه برخی از متصدیان و صاحبنفوذان به قدری برای اثبات صحت این نوع ادعاها عجله دارند که پس از گذشت یک هفته از انتخابات، دوباره در حال دامنزدن به تشنجی هستند که خود به خود در حال افول بود. وای از زمانی که نان کسانی در تشنجآفرینی اجتماعی باشد! از زیر سنگ هم شده، بهانهاش را پیدا میکنند تا قیصریهای را به آتش بکشانند!».
احمد علیرضابیگی، نماینده تبریز در مجلس نیز در واکنش به این موضع به ایلنا گفته که اینها از عواقب هشتادوپنجی شدن لایحه حجاب و بررسینشدن آن در صحن مجلس است: «اینکه بدون در نظر گرفتن واقعیات جامعه موادی به عنوان قانون تصویب شود، از یک سو بههیچعنوان زمینه اجرائی پیدا نخواهد کرد و بعد هم دستمایه سوءاستفاده بیگانگان برای تخریب روحیه مردم قرار خواهد گرفت، از سوی دیگر این اقدامات سبب تنشهای اجتماعی در کشور خواهد شد و این تبعات میوه آن درختی است که «من غیر حق» در مجلس یازدهم کاشته شد و الان چنین ثمراتی را به بار میآورد که حتما در شرایط پیشرو کشور از جهت مشکلات عدیده اقتصادی در رنج است، این موضوع نمکی بر زخم ملت خواهد بود».
او نسبت به گفتههای علمالهدی خطیب نماز جمعه مشهد که خطاب به نمازگزاران گفته بود «کار لایحه عفاف و حجاب گره خورده؛ خودتان به میدان بیایید و پشتوانه ارزشهای دینی باشید» نیز گفت که تریبون نماز جمعه بایستی منادی وحدت مردم باشد، مردم را به اصول مستحکم دینی و پایبندی به عقاید اسلامی فرابخواند درحالیکه عملا این قبیل موضوعات در تعارض با نهادهای اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران است همین هم سبب اصطکاک و رویارویی مردم با همدیگر خواهد شد.
نگاه حقوقی: نقض حقوق شهروندی
محمدصالح نقرهکار، وکیل دادگستری اخذ جریمه سهمیلیونی را نوعی ابتکار قانونی میداند و معتقد است اقدام ابتکار قانونی، منتهی به هدم اصول و موازین قانونگذاری و شاخصهای حاکمیت قانون در اعمال کیفر است و به نوعی مرزهای حکومت قانون و استانداردهای تقنینی را با اعمال فشار یکطرفه نسبت به شهروندانی که از نظر این قانون خاطی یا مجرم تلقی میشوند، رقم میزند.
او به «شرق» میگوید: «در نظام حکومت قانون سعی بر تهدید نهاد قدرت براساس اصول و موازینی است که حقوق شهروندان را که شامل حریم خصوصی، مالکیت، حقهای بنیادین و آزادیهای اساسی محفوظ بدارد. اما این نوع از اقدامات ابتکاری میتواند منتهی به صدمه به حقوق شهروندی و شاخصهای حاکمیت قانون و استانداردهای تقنینی آن شود».
نقرهکار معتقد است که قانونگذار را باید از این نوع قانونگذاریهای یکجانبه و شاخصشکن اجتناب داد و به این سمت هدایت کرد که متوجه باشد ابزار قانون وسیلهای برای محققکردن اهداف یکجانبه مقنن نیست بلکه وسیلهای برای خیر عمومی و نظم همگانی و پاسداشت حقوق و آزادیهاست. لذا در شاخصهای حاکمیت قانون مرز میان حکومت قانون و حکومت از طریق اعمال فشار از طریق قانون را جدا از هم میدانیم».
این وکیل دادگستری تأکید میکند که حقوقدانان در این زمینه مباحث مفصلی دارند که قانون وسیلهای است برای کسب خیر همگانی و منافع عمومی با تأکید بر حقوق و آزادیهای بنیادین؛ «تصمیمات و اقدامات مقامات عمومی و حتی تقنینی هم نباید زمینهای برای نقض حقوق شهروندی به خصوص در زمینههای مرتبط با آزادیهای شهروندی و حقوق مردمی ایجاد کند».
این حقوقدان در توضیحات بیشتری میگوید: «اینکه قانون باید از چه ارزشهایی حمایت کند تابع وضعیت عرفی شهروندی و بایستهها و اقدامات خیر عمومی در حوزه شهروندی است. طبیعی است که قانون باید از خیر و نظم عمومی، رعایت حقوق اقتضائات شهروندی حمایت کند».
نقرهکار بیان میکند که در حوزه آزادی شهروندان اصلی بر آزادی داریم و استثنائی بر تحدید حدود در جهت خیر عمومی و منافع همگانی؛ «از این منظر باید مجلس را با نگاه غایتگرایانه و با توجه به اصول و شاخصهای قانونگذاری و غایت ارزشها، گرایشها و بینشها نسبت به قانونگذاری متوجه کنیم تا قانون وسیلهای برای در تنگنا قراردادن حقوق شهروندان و با توسل به ابزار تقنینی نشوند».
او ادامه میدهد: «اینکه بدون توجه به ادله اثبات و زمینههای احراز وقوع موضوعی که تلقی مجرمانه از آن وجود دارد، به صورت مستقیم اعمال کیفری یا جریمه صورت بگیرد، به نظر میرسد نادیدهگرفتن اصول و موازین دادرسی منصفانه و شاخصهای حکومت قانون است و از این منظر مورد نقد حقوقدانان قرار خواهد گرفت».
نقرهکار تأکید میکند: «قانونگذاری بد را فقط میتوان با قانونگذاری خوب اصلاح و بازنگری کرد. به همین دلیل اساسا بهتر است از ابتدا قانونگذار به تصمیماتی مبادرت کند که استحکام، قوت، اثربخشی، پیشبینی پذیری و استمرار داشته باشد. تصمیماتی که با حقوق شهروندی مغایر باشد، با مقاومت مدنی و شهروندی مواجه میشود و از این منظر شاخصهای استحکام حکومت قانون زیر سؤال میرود. پس چه بهتر که قانونگذار با بازاندیشی، درایت و به تعبیری «حکمت قانونگذار» که حقوقدانان به کار میبرند، زمینهای را فراهم کنند تا این قانون پربسامد باشد و بیشترین منفعت را برای بیشترین آحاد شهروندان داشته باشد تا زمینه نقض یا عبور از قانون را فراهم نکند و شهروندان را به سمت استمرار حکومت قانون و احترام و تکریم سوق دهد».
او تأکید میکند: «تقنین و قانونگذاری برای خیر عمومی است. درواقع قانون وسیلهای است برای اینکه منافع شهروندان حفظ شود. موضوع قانون انسان و شهروندان هستند و تمامی تلاش و تکاپوی حکمرانی باید در وضعیتی حادث شود که شهروندان بیشترین منفعت را در بهترین شرایط ببرند».
نفرتی که به زودی دامن دین و روحانیت را خواهد گرفت
شهاب الدین حائری شیرازی
تنش و وحشتی که این مادر نوزاد به بغل تحمل کرد، در اثر سیاستهای کلنگی و غیرانسانی است که ج ا برای گزارش دادن مردم علیه یکدیگر تحت عنوان مبارزه با بی حجابی راه انداخته.
مدافعین حجاب اجباری در حال دامن زدن به موج نفرت از دین اند، خواسته یا ناخواسته.
کسانی که با فقه آشنا هستند می دانند در قبال ترک واجباتی نظیر حجاب، فقه تنها در صورت احتمال تأثیر، اجازه تذکر می دهد اما در صورت عدم احتمال تاثیر، تذکر دادن دیگر واجب نیست و در صورت مفسده داشتن تذکر، حرام می شود تذکر دادن به فردی که واجبی را ترک کرده.
متأسفانه حکومت در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی به بدترین وجه ممکن در حال اداره امور است.
نفرت انباشته و روز افزونی که این ملت از دین در زمانه حاضر دارد تحمل می کند، روزی نه چندان دور تمام نمادهای دینی را در این مملکت نابود خواهد کرد.
در آخر سخنی با رسول خدا(ص)
یا رسول الله نیستی تا ببینی دینی که با رحمت گستراندی در عالم، چگونه روحانیت با بدست گرفتن قدرت به نام تو، به نام عمل به سیره مهربانانه تو، وارونه کردند و نابود.
***
مصاف دین [حکومتی] و زنان
محسنحسام مظاهری
۱. قاب اول: فردی که تحصیلات حوزوی دارد، در دانشگاه هم الهیات خوانده، سالها در اصفهان مدیر یک مرکز فرهنگی بوده، رییس دانشکدهی اهل بیت دانشگاه اصفهان است و به تازگی (البته با کسب تنها ۱۰ درصد آرای واجدین شرایط) مجدداً به عنوان نماینده به مجلس راه یافته، در رسانهی عمومی با افتخار و بدون ذرهای تردید و شرم، از طرح قانونیکردن دستدرازی دولت به اموال بخش بزرگی از جامعه به نام دفاع از یک حکم شرعی (حجاب) سخن میگوید. آنهم در برنامهای تلویزیونی که نامش «خیابان آزادی» است، با زیرنویس «کمکهزینهی سفر به کربلا».
قاب دوم: یک طلبه در بیمارستانی در شهر قم، مادری که کودکش را در آغوش گرفته و در شرایط خاص روحی است، به خاطر نداشتن حجاب سر، سوژهی فیلمبرداری میکند و با واکنش خشمگینانهی زن مواجه میشود و... ادامهی ماجرا.
این دو قاب را در پسزمینهی یکی دو سال اخیر و وقایع پس از مرگ مهسا امینی باید دید که مسئلهی حجاب اجباری به چالشی بحرانی و خونین میان جامعه و حاکمیت و بستری برای تولید و انباشت خشم و نفرت و تقویت قطبیسازی بدل شده است.
۲. دانشگاهی که خروجیاش آقای «دکترِ نماینده مجلس» و رییس دانشکده اهل بیت است، و حوزهای که محصولش طلبهی دوربین به دست است، تبار و خاستگاه مشترکی دارند: اسلام سیاسی. اسلام قدرت و استیلا. اسلامی که اخلاق و کرامت انسانی را پیش پای بقای نظام و حفظ قدرت ذبح شرعی میکند، در ریختن خون و آبروی مخالفان و دستدرازی به اموالشان بیپرواست و در حفظ خود و قبیلهی وفاداران خود هیچ مرزی را نمیشناسد. اسلامی که در الاهیاتش، سیاست و قدرت بالاتر از اصول توحید و عدل و نبوت قرار دارد و ولایتاش برتر از امامت است. یک اسلام حداکثری و مبسوط الید که خود را مجاز به کنترل اجتماع و افراد تا خصوصیترین حریمشان میداند و با شعار ترازسازی و استانداردسازی، تکثر طبیعی جامعه را برنمیتابد و به بدترین شکل با آن میستیزد.
یک اسلام جامعهستیز و عرفگریز که نه فقط به قواعد عقلی و عرفی بلکه به سنت فقه اسلامی و مشخصاً امامیه نیز پشت پا میزند؛ همان سنتی که «احتیاط در دماء»، «احتیاط در آبرو» و «احتیاط در اموال غیر» جزو قواعدش بود. از چنین اسلامی، استاد الاهیاتی بیرون میآید که به اسم حکم خدا به جنگ خلق خدا میرود و طلبهای که بهجای ترمیم زخم مردم، پنجه به صورتشان میکشد.
۳. باایناوصاف و گرچه خاستگاه این ستیزهجوییها به نام دین و در لباس دین، یک خوانش از اسلام است، اما سادهاندیشی است اگر تصور کنیم آتش این بحران دامن دیگر خوانشها را نخواهد گرفت و پیامدهای سهمگین آن محدود خواهد ماند. بهنظر میرسد نه فقط اسلام سیاسی، بلکه اساساً نهاد دین، متأثر از تحولات اکنون و فردای جامعهی ایرانی، در آستانهی پوستاندازی و عبور به مرحلهای تازه است. مرحلهای که در آن مناسبات نهاد دین و جامعهی ایرانی صورتبندی جدیدی خواهد داشت که در آن، قدرتطلبی عنانگسیختهی دین و متولیان دینی، مهار شده است. پافشاری غیرمعقول بر سیاستهایی از قبیل حجاب اجباری مانند شتابدهندهای سرعت عبور از این مرحله و البته هزینههای آن را بیشتر و بیشتر خواهد کرد و مقولهای اجتماعی را به میدان نزاع دین با زنان مبدل خواهد ساخت. نزاعی که نتیجهاش پیشاپیش روشن است.
۴. اینطور که پیداست، کار ناتمام روشنفکران دینی در هماوردی با ایدئولوژی دین حکومتی را زنان و دختران قرار است به پایان برند. نه در تئوری که در عمل؛ نه در کتاب و مقاله و سخنرانی، که در خانه و خانواده و خیابان.
و طرفه آنکه چنین تقدیری را نهاد دین، خود برای خود رقم زده است.
***
یک بار که دوربین از کار نیفتاده بود!
مهدی سلیمی
جمهوری اسلامی زمان قتل مهسا امینی و در پاسخ به افکار عمومی برای انتشار فیلم داخل ون ارشاد ادعا کرد که دوربین های همراه ماموران و داخل ون خراب بوده و از کار افتاده اند و پس از آن هم در زمانهای مختلف همین ادعا را پیرامون جنایات خود به زبان های متفاوت تکرار کرد مثلا در قتل آرمیتا گراوند مدعی شد که واگنهای آن نوع مترو دوربین نداشتهاند!
اما یک ایرانی متعهد و با وجدان فیلم دوربینهای درمانگاه قم را پیش از باخبر شدن امنیتیها و تکرار سناریو دوربین نداشتن منتشر کرد تا مردم رفتار بیشرمانه یک آخوند در برابر مادری نگران و حمله عصبی او را ببینند. و می بینیم هر جا فیلم دوربین منتشر شود، هر جا شفاف سازی شود جز رسوایی برای حکومت و حامیانش نتیجهای ندارد.
***
***
حریم خصوصی مردم را ندرید
محمد فاضلی
یک روحانی در قم از مادری که حجاب بر سر نداشته و بچهای در بغل داشته، در محل درمانگاه، با موبایل عکس گرفته؛ زن نیز پاسخی از سر استیصال و تند داده است.
هممسلکان این روحانی تلاش میکنند ماجرا را سادهسازی کنند. من هم در این متن تلاش میکنم عمق ماجرا را نشان دهم. این گونه کارها، درافتادن با جوهره زندگی مدرن است.
مفهوم «بیتفاوتی مدنی» را جامعهشناسان برای معرفی یکی از ویژگیهای زندگی در دنیای جدید بهکار میبرند.
آدمهای دنیای جدید در خیابان – حتی بسیار شلوغ – یا هر جای دیگری، سعی میکنند هیچ نگاهی که نشان دهد به دیگران خیره شدهاند، از خود بروز ندهند. برای مثال، در خیابانها هر چند لحظه یک بار، نگاهی به روبهرو میکنند تا به افرادی که به آنها نزدیک میشوند نشان دهند حضور آنها را درک کردهاند، اما با دزدیدن نگاهشان و خیره نشدن به آنها، دوباره نشان میدهند که قصد ندارند در حریم شخصی آنها وارد شوند.
آدمها در دنیای مدرن، با خیره نشدن به یکدیگر نشان میدهند که قصد ندارند با نگاهشان حریم شخصی دیگران را سوراخ کنند.
این رفتار را «بیتفاوتی مدنی» میگویند. رفتاری که نشان میدهد حضور دیگران را درک کرده و به رسمیت میشناسند، به آنها احترام هم میگذارند، اما از سر احترام به حضورشان و حریم خصوصیشان، بیتفاوتی پیشه میکنند. (این بحث را در مبحثی درباره مفاهیم بنیادین جامعهشناسی (https://t.me/joure_digar/11) به تفصیل توضیح دادهام)
انسان بهطور کلی، و انسان مدرن بهطور خاص، حریم خصوصی خود را محترم میشمارد و از پاره شدن حریم خصوصی خود برمیآشوبد. انسان مدرن، بپسندید یا نپسندید، نوع پوشش را بخشی از حریم خصوصی خود میداند.
وقتی حکومت، و به تبع آن بخشهای همراه با ایدئولوژی حکومت، تلاش میکنند به این حریم خصوصی وارد شوند، عمیقترین لایه زندگی فرد مدرن را نشانه گرفتهاند.
حکومت در چهار دهه گذشته بر سر مسائل مختلف – از ممنوعیت ویدئو و ماهواره، تا به امروز که این گونه بر مسأله حجاب اجباری پافشاری میکند – حمله به این لایه عمیق از زیست انسان مدرن را هدف قرار داده است. حکومت با اصرار بر رویههای ناقض حریم شخصی افراد، در قامت بیرقدار یک ایدئولوژی ضدمدرن با اکثریت جامعه ایرانی درافتاده است.
بخشی از روحانیت، تندروهای مذهبی، و حاکمانی که حجاب را پرچم حکمرانی خود میدانند، ظاهراً هیچ فهمی ندارند از عمق زخمی که این رویه بر جان ایرانیان وارد میکند، و خسارتی که به همبستگی اجتماعی و حتی دینداری میزند. همبستگی اجتماعی، بنیان زیست مسالمتآمیز است و به قربانگاه بردن چنین سرمایه گرانبهایی، کار نابخردان است.
بفهمید که «بیتفاوتی مدنی» هنجار و شیوه زیست حاصل از عقلانیت بشری برای کنار آمدن با تنوعها و تکثرهاست. خرد بشری گرانبهایی در ژرفای کنش ساده «بیتفاوتی مدنی» نهفته است. ستیز با خرد برآمده از تجربه بشری، به هر نام که باشد - به نام قانون یا دین – جز خسران و خشونتپروری نیست.
حریم خصوصی مردم را ندرید، بر طبل زوال همبستگی اجتماعی نکوبید، عقل و خرد انباشته بشری را ارج نهید، و از پیشینه سیاه دوره پیوند قدرت و دین در کلیسای مسیحی، از قرون تاریک، درس بگیرید.
جامعهای مستأصل و دراُفتاده به فقر، در برابر هیولای تحریم، برآمده بر قله تورم ۴۰ درصد، در انتظار برآمدن ترامپ، در فردای انتخاباتی که هیچ چسبی به شکافهای اجتماعی و سیاسی نزده، و در پس یک دهه رشد اقتصادی صفر و سه برهه اعتراض اجتماعی شدید، تاب و تحمل این نابخردیها را ندارد. این گونه کردارهایتان درافتادن با سادهترین و در عین حال عمیقترین لایههای زندگی مدرن است که آدمیان را به خشم میآورد.
***
بیباد باران است!
مجتبی لطفی
دوستی فیلم کوتاهی برایم فرستاده از یک درمانگاه در قم.
مادری خسته، گوشهای پرت و پشت دیواری نشسته و نوزادی چند ماهه در بغل دارد؛ شاید نوزاد مریض است و در انتظار نوبت پزشک؛ مادر روسریاش افتاده.
در زاویه دیگر طلبه جوانی در حال گرفتن عکس یا فیلم است!
خانم که متوجه فیلم گرفتن این طلبه میشود اول آرام است اما سپس اعتراض میکند.
بخشی از خانمها و مردم حاضر هم اعتراض میکنند و فضای خاصی شکل میگیرد.
طلبه جوان!
برای کجا میخواستی این فیلم را؟! در لانهای به نام ایتا خواستی چهار جوان را تشجیع کنی علیه بیحجابی؟!
آخر کسی در بیمارستان برای تفریح میآید؟! بیمارستان و درمانگاه جای پر استرس و غم است، کسی برای خودنمایی نمیرود، کودک سه چهار ماههاش هم اگر بیمار باشد که بدتر!
پیش چه کسی درس خواندهای که حریم خصوصی را یادت نداده است؟!
در این دوران بی بادمان باران است و عملکرد ناصواب حاکمیت ضدیت با روحانیت را روز به روز ترویج میکند؛ اگر اندکی درک وجود داشت، دیگر نیازی به ریختن نفت روی آتش نیست!
***
افتضاحِ ابتذال!
در حاشیهی فیلم جنجالی درگیری یک زن با یک نوطلبه در بیمارستان؛
مصطفی فقیهی
فیلم تازه منتشره را دیدید؟ عکاسی یک روحانی و مواجههی یک زن؛ این تشدید علنی شکاف ملی نیست؟
اصلاً میفهمید انقطاع و از همگسیختگی اجتماعی یعنی چه؟
یعنی افتضاحی به بزرگی ترویج طبقهی فراقانون و ابتذال حقوق شهروندی!
یعنی عکاسی مخفیانه یک نوطلبه از زن بیحجاب و ترسیده از عقوبتهای فراقانونی! آنهم در بیمارستان!
یعنی دستبهدامنیِ رفتار غیرقانونی و غیرشرعی برای ارتقاء شغلی!
پایداریونِ طالبانی است و سوی دیگرش، مردم و جوانانی خسته از معیشت رنجور، حکمرانیای واژگون و قوانینی خلقالساعه برای آزار یک ملت!
یعنی تشدید شکاف، دوپارگی و تولید نفرت عمومی و جنگ دروناجتماعی که یکسویش اقلیتی سرکش با حمایت پایداریونِ طالبانی است و سوی دیگرش، مردم و جوانانی خسته از معیشت رنجور، حکمرانیای واژگون و قوانینی خلقالساعه برای آزار یک ملت!
یعنی خروجیهای غیرمتعارف از حوزه که حتی شورای نگهبان هم از تاییدشان، ابا دارد.
یعنی روحانیتی که ملجأ درد بود و حالا در برابر شکلگیریِ ابتذال عمومی خود، به قدری کرخت است که سکوتش را اعتراض میپندارد!
یعنی رییسجمهور و حافظ قانونی که عاجز است از درک خطری چنین دهشتناک!
و اصلاً یعنی جبههی پایداری!
یعنی جریانهای شبهپایداری!
یعنی خودِ علمالهدی! که تاریخ، او و امثالش را در دوپارگیِ این ملت، فراموش نخواهد کرد.
***
منزلت روحانیت در قبل و بعد از انقلاب ۵۷
مهدی نصیری
ویدئوی روحانی ای که در قم اقدام به فیلمبرداری از یک خانم بدون حجاب می کند و با واکنش شجاعانه آن خانم مواجه می شود، من را به یاد خاطره ای از سنین کودکی ام انداخت. ۹ ساله بودم (سال ۱۳۵۱) که شبی زنگ درب خانه مان به صدا در آمد و من پشت درب رفتم و آن را باز کردم.
آقایی را دیدم که از ماشین لندرور پیاده شده در حالی که سه خانم بدون حجاب داخل ماشین بودند. او گفت: آقا منزل هست؟ گفتم بله و به درون خانه شتافتم و پدر را خبر کردم.
بعد از چند دقیقه پدر برگشت و کنجکاوانه پرسیدم، آقاجان! این آقا (و در ذهنم بود که با سه خانم بدون حجاب) کی بود؟ پدر گفت آقای دکتر عسگری بود که ماموریتش در دامغان به پایان رسیده بود و همراه با خانواده اش برای خداحافظی آمده بود.
پدرم گر چه مجتهد شهر و امام جماعت مسجد جامع و رئیس حوزه علمیه بود اما نه مقام سیاسی داشت و نه امکانات مالی که کسی به طمعی به سراغ او بیاید.
دکتر عسگری به همراه خانواده اش صرفا به خاطر احترامی که برای پدرم به عنوان یک روحانی قائل بودند، هنگام ترک دامغان برای خداحافظی به درب منزل ما آمده بودند و پدرم با روی گشاده آنان را بدرقه کرده و دعای سفر برایشان خوانده بود.
علاوه بر دکتر عسگری باید از پزشکی یهودی در قبل از انقلاب به نام دکتر فرهادیان یاد کنم که هر گاه مریضی سخت در خانه داشتیم با یک تلفن پدر به منزل ما می آمد و بیمار را ویزیت میکرد.
حالا با دیدن ویدئوی پخش شده در فضای مجازی، می توان فاجعه سقوط روحانیت سیاسی حاکم را در ذهنیت و عینیت جامعه بهتر درک کرد.
***
حضرات نجف و قم، چرا ساکتید؟
محمد حسین کریمی پور
حضرات نجف! آیّونِ قم!
یک عُمر پرسیدید که چرا بزرگان اسلام در قبال بنی امیّه، مویّد یا ساکت ماندند؟ بهمان علت که امروز در باب تیمم در قطب فتوا دارید، ولی درین مکافات که بر اسلام و مسلمین میرود، ساکتید! آنها هم اول مسلمان بودند. مصلحتِ بیوت، تدریجا آخوندشان کرد!
***
تشدید کینه و خشم اجتماعی علیه روحانیت و دین
مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای “راهبرد” نوشت:
فیلم درگیری یک طلبه جوان با زن جوانی در قم، به هر علتی که باشد، دو اثر ناخوشایند خواهد داشت:
اول، تشدید کینه و خشم اجتماعی علیه روحانیت و دین.
دوم، بسترسازی برای عمیق شدن فضای دوقطبی و خارج کردن مسیر تحولات جامعه از مسیر حقوقی و قانونی.
هیچکدام از دو طرف این درگیری تاسفبار را نمی.توان مقصر دانست. مقصر کسانی هستند که با زیر پا گذاشتن قانون، عرف و سنتهای اجتماعی جامعه را به پرتگاه بیسامانی و ناامنی سوق دادهاند.
طبق اصول اولیه حقوق انسانی و قوانین شرع و دین هیچ فرد عادی، چه روحانی و چه غیرروحانی، حق ثبت وضعیت و تجاوز به حریم خصوصی دیگران را ندارد.
اینکه جامعه به چنین نابسامانی و وضعیت نابهنجاری دچار شده است، ناشی از ناتوانی نظام حکمرانی است که با رفتارها، تبلیغات و کنشهای خود به هرکس اختیار داده است که خود قاضی و مجری قانون باشد.
با هر توجیهی، عمل و اقدام روحانی جوان در گرفتن تصویر و فیلم از کسی که ظاهری متفاوت با سلیقه او دارد، مجاز نیست؛ چون قانون به او چنین اجازهای نداده است.
این رفتار منطبق بر قواعد دینی و شرعی هم نیست؛ چون ثبت و ضبط تصویر یک زن جوان توسط یک روحانی ورود به حریم شرعی و خصوصی یک مادر جوان است که شرعا فاقد توجیه است و حرمت دارد.
این نوع رفتارها نباید از سوی کسانی که مجری قانون و مدیران اجتماعی و سیاسیاند، نادیده گرفته و توجیه شود؛ چراکه ادامه چنین تسامحی از سوی حکومت، مردم را رودرروی هم و در ادامه، دین و روحانیت را در معرض خشم اجتماعی قرار میدهد.
هیچ حکومتی با هر ظرفیت و ادعا و قدرت قادر به مقابله با چنین خشمی نخواهد بود و اگر تصور کنیم که با زور و تهدید میتوان امنیت و آسایش را به جامعه تزریق کرد، تصور باطی است.
حداقل تجربه سالهای اخیر نشان داده است که چنین دیدگاهی هزینههای غیرقابلجبرانی خواهد داشت. نگذارید جامعه به لبه پرتگاهی سوق داده شود که نتیجهای جز سقوط نخواهد داشت...
***
روحانیت در حال نابود کردن اسلام در ایران
حسن محدثیی گیلوایی
سالها پیش (سال ۱۳۸۴) تحقیقی کردیم و کتابی نوشتیم تحت عنوان تخریب قلمرو دینی: آسیبشناسیی امر به معروف و نهی از منکر در ایران پس از انقلاب. این کتاب در سال ۱۳۹۹ مجوز گرفت و منتشر شد.
الان باید بگویم اینکه روحانیت و حکومت دینی در ایران میکند، چیزی بیش از تخریب قلمروی دینی است. آنها دارند برای دین گور ژرفی میکنند.
ماکس وبر گفته بود پروتستانتیسم گور مسیحیت را کند. حالا میتوان گفت حکومت دینی گور ژرفی برای اسلام در ایران میکند و مدام این گور را ژرفتر میسازد.
***
این کار اسمش منکر است نه نهی از منکر!
مهراب صادقنیا
هر جوری که ماجرا را روایت کنید، باز هم از زشتی نمیافتد. “طلبهای با لباس روحانیّت موبایلش را سمت مادری که بچهی بیمارش را در آغوش دارد، میگیرد تا از او فیلم بگیرد؛ به این بهانه که چرا روسری از سرت افتاده است. مادر متوجه و خشمگین میشود و بر آن طلبه میشورد و با جیغ و ناله از او میخواهد تا فیلمی را که گرفته است پاک کند. طلبه مقاومت میکند، پای دیگران به ماجرا باز و داستان پیچیدهتر میشود.”
حالا فیلم این مشاجرا در شبکههای مجازی دست به دست میشود تا لعنت کاری که آن طلبهی جوان کرده است، دامنِ همهی طلبهها و بلکه حوزه و نظام را بگیرد.
اسم این کار هر چه باشد، امر به معروف و یا نهی از منکر نیست. اسم این کار بیسلیقگی است. اسمش تجاوز به حقوق یک انسان و دستدرازی به حریم خصوصی اوست. اسم این کار گناه است.
نگویید آنجا درمانگاه بوده و مکان عمومی، توجیه درستی نیست. مگر شما میتوانید از کسی (حتی یک مرد) که در دریا شنا میکند و یا در خیابان راه میرود، با این بهانهی این که اینجا مکان عمومی است و اجازه لازم نیست، عکس بگیرید؟!
احتمالا با تابلوهایی که روی آن نوشته شده است “این مکان مجهز به دوربین مخفی است” روبرو شدهاید. این هشدار ممکن است جنبهی بازدارنده هم داشته باشد؛ ولی هدف اولیّهی آن ترساندن نیست؛ بلکه رعایت حقوق افراد است. به این معنا که یک نفر، حتی اگر دزد باشد و بخواهد دزدی بکند، باز هم حق دارد که بداند یک جایی دارند از او فیلمبرداری میکنند.
این تابلو به این معناست که در مکان عمومی، حریم خصوصی یک دزد هم محترم است. حریم خصوصی افراد حتّی در نکانهای عمومی هم محترم است. با هیچ بهانهای نباید حقوق افراد زیرپا گذاشته شود.
آقایان محترم، چشمی را میخواهید پاک کنید، با نادانی خود کور نکنید! با این کارها نفرت را در عمق جان مردم تهنشین میکنید. به بهانهی امر به معروف، مردم را به جان هم نیاندازید. این دستور متعالی دینی، برای حفظ انسجام و سلامت جامعه است، از آن جوری استفاده نکنید که جامعه دوقطبی شده و مردم را با یکدیگر دست بهیقه شوند.
***
همدردی باش، همراز اگر نهای
سهند ایرانمهر
ماجرای تاسفباری که در بیمارستانی در قم اتفاق افتاد، بار دیگر مساله مغفول مانده امنیت فردی و اجتماعی را یادآور شد.
امنیت در سادهترین تعریفش که از امنیت فردی و روانی شروع میشود یعنی اینکه منِ انسانی مورد تهدید قرار نگیرم و احساس امنیت یعنی اینکه این وضعیت را با گوشت و پوست احساس کنم. نقطه محوری احساس امنیت یک انسان، به رسمیت شناختن حق حیات اوست و حیات نه فقط به جسم که به روحو منزلت و در سطوحی بالاتر به داراییهای مادی و معنوی و دراختیار داشتن فرصت برابر اجتماعی مربوط میشود. نمیتوان امنیت فردی انسانها را نادیده گرفت و از امنیت اجتماعی سخن گفت یا امنیت مادی آنان را بیاهمیت جلوه داد و صحبت از معنویت کرد.
امنیت حلقه مفقوده در جهانمعنایی ایرانیان در طول تاریخ بوده است که غیاب خود را در آیینه فرهنگ نیز نشان داده است. تاکید بر یکسان نبود حال دوران، سر دادن ندای « امان!…امان!…» در آواز وموسیقی و «زنهار!» در شعر و ترسهای عمیق شاعر از زمینو زمان و تصویر بر روی دیوار که باعث میشود به دنبال گریز به هرجایی جز « اینجا» باشد، نمونههایی از این فقدان امنیت است:
کجا؟ هر جا که اینجا نیست
من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم
ز سیلی زن، ز سیلی خور
وزین تصویر بر دیوار ترسانم
(مهدی اخوان ثالث)
تفاوت میان احساس امنیت و احساسناامنی نه تنها در خود افراد جامعه بسیار است که تاثیر بازتاب این دواحساس نیز حیرتآور است. جامعهای که احساس ناامنی میکند، جامعهای است که یا با خشم و نفرت یا با ترس و اضطراب بر کلیت آن جامعه میشورد و این شوریدن یا با گریز از محیط خواهد بود و یا با درهمپیچیدن همه ساختار، اینجاست که حکمرانی خردمحور برای بقای نظم و پایداری خود احساس امنیت فردیو روانی را تقویت میکند و حتی اگر درجایی قادر به تامین آن نیست دستکم بر صورتش عرق شرمی مینشیند و حکمرانی نابخردانه به تعبیر غادهالسمان شاعره عرب، بر جایی که خود پای خواهد گذاشت، بذر خار میپاشد.
***
دربارهی فیلم درمانگاه قم: فردا سیاه است
محمدحسین روانبخش
مادری سعی میکرد مانع از حرکت خودروی ون نیروی انتظامی شود و التماس میکرد که دخترش بیمار است و او را رها کنند. رانندهی خودرو بیاعتنا به حضور او در جلوی خودرو و التماسهایش سعی میکرد راهش را ادامه دهد و برود. صحنهی عجیبی و متاثرکنندهای برای مردم بود: اما آنها که باید پیش و بیش از مردم از دیدن چنین صحنهای شرم کنند، هیچ واکنش قابل اعتنایی به آن نداشتند.
تصور میشد با اعلام اینکه رانندهی خاطی توبیخ شده ماجرا تمام میشود، غافل از اینکه بغض و نفرتی که چنین رفتارهایی تولید کرده، نه تنها اعتبار پلیس و زحمات بسیاری از نیروهای خدوم آن را از بین میبرد، بلکه اساس آنچه باعث چنین کارهایی شده را هم در چشم مردم بیاعتبار و ناخوشایند میکند؛ و دریغ و درد که مستمسک آنهایی که چنین میکنند دین و قانون است.
حالا حتی بعد از تجربهی تلخ اتفاقات پس از درگذشت مرحوم مهسا امینی، بازهم انگار همتی برای پیشگیری و مجازات حراجکنندگان اعتبار دین و قانون وجود ندارد؛ در همچنان بر همان پاشنه میچرخد. فیلم تلخ و ویرانگر رفتار یک روحانی در قم و عکس گرفتنش از مادری در یک مرکز درمانی، فقط بازگو کنندهی رفتار غیرانسانی و ضددینی یک مدعی دینداری نیست؛ این حادثه برآیند همهی حرفها و ادعاهایی است که تحریککنندهی مردم است که در یک قاب جمع شده است؛ و همین است که آن را اینقدر تاثیرگذار کرده و بغض و نفرت دوباره را تولید میکند که بر روی آنچه از قدیم مانده سنگینی میکند...
نمیخواهم برای از دست رفتن دین روضه بخواهم. شریعت اگر حق باشد، صاحبی دارد که خود پاسدار آن است. ما وظیفه داریم از جامعهمان دفاع کنیم و هشدار دهیم که تولید کینه و نفرت در میان مردمی که دو قطب متضاد شدهاند آیندهی خوشی ندارد و فردایی سیاه را رقم میزند؛ باد کاشتن و توفان درو کردن باعث قربانی شدن بسیاری خواهد شد و رنجهایی را سبب خواهد شد که بیپایان است. بفهمید و بترسید از اینکه ادامهی چنین رفتارهایی چه روزگاری را رقم خواهد زد.
***
اعصابهای درهم شکسته!
احمد زیدآبادی
کمتر کسی این روزها اعصاب درست و حسابی دارد. بیشتر افراد مانند شاخۀ درختی میمانند که انبوهی از برف بر روی آنها نشسته و به نقطهای رسیدهاند که اگر فقط یک دانۀ برفِ دیگر بر آن اضافه شود، از بیخ میشکنند و صدای شکستگیشان فضا را پر میکند.
خانمی که در بیمارستان قم، با آن فرد معمم درگیری پیدا کرده، بدون تردید همین حال را داشته است. او دیگر تحمل کوچکترین بار اضافی را نداشته و طلبۀ جوان هم اگر به واقع عکس گرفته و یا با حرکتی خود را در مظان اتهام عکس گرفتن قرار داده، آخرین ضربه را به اعصاب او وارد کرده است.
بدبختانه این گونه صحنههای تأثرآور در جامعۀ ما بسیار است. مسئولان در منازل امن خود نشستهاند و در خیابانها حضور ندارند. طبیعی است با شرایطی که آنان دارند، همۀ امور را سامانیافته و رو به پیشرفت و در یک قدمی فتح قلهها ببینند.
در معابر عمومی به ندرت آدمی پیدا میشود که احترام دیگران را نگه دارد. اگر به کسی احترام کنی ناباورانه برمیگردد و نگاهت میکند که شاید خارجی باشی!
بارها پیش آمده که به صرفِ گفتنِ یک کلام خشک و خالی “خسته نباشید” به یک راننده، او به رویم خیره شده و پرسیده که اهل کدام کشورم؟ هر چه اصرار کردهام که ایرانیام، باور نکرده است! بله، گویی به یک قدمی قلهها رسیدهایم، البته اگر نهیم نام زنگی، کافور!
معاون سیاسی سازمان صداوسیما روز گذشته به دستور رئیس این سازمان برکنار شد. این برکناری چند روز بعد از جنجالآفرینی حمید رسائی، نماینده منتخب مجلس دوازدهم در برنامه گفتوگوی ویژه خبری و همزمانی آن با تذکر آیتالله خامنهای مبنی بر پرهیز از دعواهای سیاسی رخ داد.
گفتوگوی ویژه خبری در یکسالونیم گذشته – بهخصوص در موسم اعتراضات ۱۴۰۱ - با حواشی فراوانی از شیوه و جهتگیری اجرا تا طراحی پرسشها و رفتار با مهمانهای شاخص سیاسی روبهرو بود و برخی از ادعاها، حاکی از آن است که علیرضا خدابخشی، معاون سیاسی برکنارشده سازمان، در اداره آن شخصاً نقشآفرین بوده است.
در تایید این ادعا محمد عکاف، سردبیر خبرگزاری خانه ملت – وابسته به مجلس – با انتشار پستی در شبکه ایکس (توئیتر) مدعی شد که سوالهای جنجالی مجری از حمید رسائی توسط خدابخشی به او دیکته و پرسیده شده است. پیش از این، بسیاری از چهرههای سیاسی با رفتاری مشابه در برنامه گفتوگوی ویژه خبری مواجه شده بودند.
آغاز یک درگیری سیاسی
پیش از این سابقه نداشت که نمایندگان منتخب مجلس قبل از آنکه بر کرسی بهارستان بنشینند، از مقام رهبری تذکر دریافت کنند. کشمکش میان اصولگرایان که پیش از انتخابات آغاز شده بود، با پایان رایگیری و مشخص شدن نتایج همچنان در رسانهها و فضای مجازی ادامه دارد. این جدال میان طیفی از تندروها با محوریت یکی از اعضای سابق پایداری و منتخب تهران در انتخابات مجلس دوازدهم و محمدباقر قالیباف آغاز شده است و گویا تداوم آن موجب شده که خامنهای بر مبنای این رفتارها تذکر ارائه دهند.
به فاصله چند ساعت از تاکیدات خامنهای مبنی بر مراقبت بر سخنان اختلافبرانگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند، حمید رسائی در گفتوگوی ویژه خبری صداوسیما حضور یافت. دعوت این فرد به تلویزیون و ادامه دادن بحثهای مطرحشده در جریان انتخابات، انتقادهای زیادی را متوجه صداوسیما کرد؛ بهطوریکه در نهایت، روز گذشته خبر برکناری معاون سیاسی سازمان و جایگزین شدن او با رئیس خبرگزاری صداوسیما منتشر شد.
بسیاری معتقدند که برکناری علیرضا خدابخشی بهخاطر بیتوجهی به تذکر مقام رهبری و فراهم کردن زمینه ادامه درگیریهای سیاسی توسط فرد برکنار شده است. شنیدهها حاکی از این است که علیرضا خدابخشی نسبت خانوادگی با وحید جلیلی (قائممقام سازمان) و سعید جلیلی چهرههای منتسب به پایداری دارد. از وحید جلیلی، میثم نیلی (صاحبامتیاز سایت رجانیوز و مشاور ارشد وزیر ارشاد) دو چهره جبهه پایداری و علی فروغی (رئیس شبکه سه) بهعنوان اعضای اتاق فکر سیاسی و فرهنگی صداوسیما نام برده میشود.
جنجالهای منتخب تهران
درگیری آشکار میان طیف سیاسی غلامعلی حدادعادل و محمدباقر قالیباف با برخی اعضای جبهه پایداری، پس از اظهارنظر حداد مبنی بر روئیدن پاجوشها کنار درخت چنار آغاز شد. طیف تندروتر اصولگرایان، در فضای مجازی و حقیقی حدادعادل را پدرخوانده لقب دادند و از انقلاب پاجوشها نوشتند. حتی یکی از مهرههای رسانهای این طیف تندرو که توانست به مجلس راه پیدا کند، زمانی که در مسجد لرزاده تهران با حداد عادل روبهرو شد، به گفته خودش، خود را به شوخی پاجوش اصلی خواند.
درگیریهای پنهان و بدون تابلوی طیف مخالفان قالیباف نیز مدتی قبل از انتخابات با افشاگری مسئله مهاجرت فرزند او به کانادا کلید خورد و با مسئله سرقت چندمیلیارد طلا و معامله املاک در آلمان ادامه پیدا کرد. محمدباقر قالیباف هیچ پاسخی به این اتهامات نداد. نتایج انتخابات، کاهش چشمگیر آرای محمدباقر قالیباف و قرار گرفتن ۳ عضو تندرو اصولگرایان در صدر منتخبان تهران، درگیریها را بیشتر کرد.
حمید رسائی، منتخب سوم تهران، ابتدا مسئله تغییر هیئترئیسه مجلس را مطرح کرد که البته نمیتوان به آن ایراد خاصی وارد کرد. با توجه به اینکه این فرد بهرغم کسب ۴۸۵ هزار رای در جایگاه سوم و بالاتر از محمدباقر قالیباف ایستاد، عدهای صحبتهای او را دورخیز برای حضور در هیئت رئیسه مجلس و حتی نشستن در کرسی ریاست تعبیر کردند.
سردبیر روزنامه جوان – وابسته به یک نهاد نظامی – در واکنش به اظهارات رسائی نوشت: «حمید رسائی در نخستین واکنشی که به انتخاب خود در مجلس داشت، با نوعی حاشیهسازی مکروه و ضدمردمی و در جملاتی متوهمانه که نشان میدهد خود را یک جریان یا چیزی بیش از یک منتخب، تصور کرده است، از همینحالا برای انتخاب رئیس مجلس خطونشان کشید تا نشان دهد نه دغدغه مردم را دارد و نه درکی از خواستههای رهبریمعظم از نمایندگان را و نه چارچوب فکریاش کار و انجام وظایف نمایندگی است و بیشاز هرچیز درگیر توهم قدرت و ریاست شده است. از آنجا که برخی چهرههای دیگر نیز در همین رویکرد و توهم غوطه میخورند، باید گفت این حرفها نه نیاز کشور و نه نیاز مردم است، اینها فقط هوای نفس سیاسی است که مردم با آن خوب آشنا هستند و برای همین تا نیمی از نمایندگان هر دوره را کنار میریزند، چون میدانند که از این هواگردیها چیزی برای مردم درنمیآید.»
خبرگزاری تسنیم دیگر رسانه وابسته به سپاه نیز انتقادات تندی از رسائی مطرح کرد و خبرگزاری فارس - که این مؤسسه رسانهای نیز به سپاه وابسته است – خبر داد که مخاطبان آن پویش عدم تصویب اعتبارنامه رسائی را راهاندازی کردهاند.
حمید رسائی اما یک قدم جلوتر رفت و با انتشار یک پست در شبکه ایکس (توئیتر) نوشت: «از فرماندهان عالی سپاه(سردار سلامی و سردار نقدی) و رئیس اطلاعات سپاه (حاج کاظم) سپاسگزارم که در انتخابات این دوره، اجازه دخالت و سوءاستفاده از این نهاد مقدس به نفع یک جریان سیاسی را ندادند و قاطعانه در برابر معدود قانونشکنان ایستادند. عصبانیت سردبیر روزنامه جوان برایم قابل درک است.»
این پست رسائی واکنشهای فراوانی را بهدنبال داشت. برخی صحبتهای او را اینطور تفسیر کردند که منظور او دخالت رئیس پیشین سازمان اطلاعات سپاه و فرمانده سابق این نهاد (سردار جعفری) در انتخابات بوده است. واکنشها به این ادعای رسائی بسیار زیاد و متنوع بود. رسائی این پست را ۱۶ اسفندماه منتشر کرد، رهبری ۱۷ اسفند در دیدار با خبرگان آن تذکر را مطرح کردند و حمید رسائی شامگاه همین روز به استودیوی گفتوگوی ویژه خبری رفت.
رسائی روی آنتن
حمید رسائی در گفتوگوی ویژه خبری مقابل آن خانم مجری نشست که در سال گذشته نیز در اوج اعتراضات ۱۴۰۱، اجرای این برنامه را برعهده داشت. اجرای جهتدار و تلاش او برای به حرف کشیدن از مهمانان از همان سال گذشته با انتقادهای زیادی مواجه شده بود؛ چراکه او روی صندلی اجرای یکی از قدیمیترین برنامههای سیاسی تلویزیون مینشست که مجریهای توانمندی آن را اجرا کرده بودند.
رسائی به بیان نکات مختلفی در خصوص انتخابات، نتایج آن و تحولات پیش از آن پرداخت و برخی از دعواهای روزهای قبل را نیز بدون ذکر نام روی آنتن مطرح کرد. در قسمتی از برنامه با اصرار چندباره خانم مجری، در نهایت از محمدباقر قالیباف نام برد و رسانههایی مثل تسنیم را به جانبداری از او متهم کرد.
روز گذشته روزنامه اصولگرای فرهیختگان – وابسته به دانشگاه آزاد – در صفحه نقد روز خود، یادداشتی با تیتر «چراغ اول تلخکامی سیاسی را تلویزیون روشن کرد» منتشر کرد.
روزنامه خراسان یادداشتی با تیتر «آقای صداوسیما شما چرا؟!» و صبحنو نیز یادداشتی با تیتر «خطای بزرگ صداوسیما» داشت که خبرگزاری تسنیم آنها را بازنشر کرد. این خبرگزاری روز ۱۸ اسفند (یک روز بعد از برنامه گفتوگوی ویژه خبری) گزارش مفصلی در خصوص حمید رسائی و مسائل مطرحشده در آن برنامه نوشت.
خلاصه شده گزارش هممیهن
روزنامه «والاستریت ژورنال» به نقل از یک مقام ناشناس حماس و یک مقام مصری گزارش داده است که قطر، رهبران حماس را تهدید کرده که در صورت عدم موافقت با توافق بر سر آزادی گروگانها از این کشور اخراج خواهند شد.
قطر میزبان دفتر سیاسی گروه حماس، از رئيس دفتر آن، اسماعیل هنیه است.
حسام بادران، یکی از مقامات ارشد حماس در دوحه، این ادعا را رد کرده و به «والاستریت ژورنال» گفته است که بدون توافق، خشونت در ماه رمضان تشدید خواهد شد.
بادران میگوید شرایط حماس برای توافق بر سر گروگانها شامل آتشبس دائمی، بازگشت غیرنظامیان آواره به شمال غزه، افزایش کمکهای بشردوستانه و خروج نیروهای اسرائیلی از غزه است.
بادران افزوده که حماس آماده ادامه مذاکره است و «بیشترین علاقه» را برای متوقف کردن جنگ دارد.
بادران همچنین به «والاستریت ژورنال» گفته است که دستکم ۶۰ گروگان گرفته شده از اسرائیل در اسارت کشته شدهاند. رقمی که بیشتر از ۵۰ کشته تخمین زده شده در ارزیابیهای خصوصی اسرائیل است که این نشریه منتشر کرده بود.
اسرائیل اولویت خود را آزادی دهها گروگان حماس قرار داده است و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل خواستههای حماس را «توهمآمیز و غیرواقعی» توصیف میکند.
موساد در بیانیهای که دفتر نخستوزیری اسرائیل آن را منتشر کرده گفته است که حماس «موضع خود را در رابطه با توافق بالقوه بر سر گروگانها تقویت میکند و در عوض به دنبال تشدید درگیریها در منطقه در ماه رمضان» است.
در این بیانیه آمده است که دیوید بارنیا، مدیررئیس موساد با بیل برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برای گفتگو در مورد تلاشها برای توافقی جدید در رابطه با بازگرداندن گروگانها ملاقات کرده است.
مذاکرات با میانجیگری مصر، قطر و آمریکا که چهار روز ادامه داشت قرار است به گفته مقامات مصری در روز یکشنبه، بیستم اسفند در قاهره از سر گرفته شود.
هیات حماس روز پنجشنبه، ۱۷ اسفند، در میانه مذاکرات جاری در قاهره اجلاس را ترک کرد.
جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، اوایل این هفته گفت که توافق برای آتشبس در دست حماس است.
او و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، از گروه حماس خواستهاند تا در ماه رمضان توافق آتشبس را بپذیرد.
صدای آمریکا
ایراناینترنشنال به ویدیویی دست پیدا کرده که نشان میدهد تصویربرداری یک آخوند از زنی جوان و فرزندش به بهانه رعایت نکردن حجاب اجباری در یک مرکز بهداشت و درمان در شهر قم، به درگیری میان مردم و زن معترض با این آخوند منجر شده است.
بر اساس این تصاویر که روز شنبه ۱۹ اسفند به دست ایراناینترنشنال رسیده، زن جوانی در روز ۱۶ اسفند با نوزاد بیمارش به کلینیک «قرآن و عترت» قم مراجعه میکند و چند دقیقه پس از ورود، روسری از سرش میافتد.
این زن بعد از اینکه متوجه تصویربرداری یک آخوند حاضر در درمانگاه از خودش میشود، از او میخواهد تصویرش را از روی تلفن همراه خود پاک کند اما این روحانی از این کار امتناع میکند و به زن میگوید باید روسریاش را سر کند.
این آخوند با وجود مداخله سایر حاضران در درمانگاه و اعتراضهای مکرر زن، تصویر او را پاک نمیکند، به زنی دیگر حمله میکند و با زن معترض نیز گلاویز میشود.
زن معترض، پس از درگیری با آخوند دچار حمله عصبی میشود و کادر درمانگاه او را به اتاق دیگری منتقل میکنند.
از وضعیت روانی و جسمی این زن اطلاعی در دست نیست.
گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال حاکی از آن است که مسوولان بیمارستان به جای عذرخواهی از زن معترض به دلیل خشونت اعمال شده علیه او، از این آخوند عذرخواهی کردهاند.
این ویدیو در رسانههای اجتماعی با واکنش گسترده کاربران مواجه شده که به شکلی یکپارچه از این زن حمایت و مزاحمت آخوند را محکوم کردهاند.
جمهوری اسلامی که در صدد تصویب لایحه موسوم به «حجاب و عفاف» برای اعمال فشار بیشتر به زنان مخالف حجاب اجباری تحت لوای قانون است، با افرادی که در مکانهای عمومی برای زنان مزاحمت ایجاد میکنند و دست به اعمال خشونت میزنند تا تذکر حجاب بدهند، برخورد نمیکند و این افراد عملا از حمایت قانون برخوردارند.
احمد وحیدی، وزیر کشور دولت ابراهیم رئیسی، روز ۱۸ اسفند در «آیین تجلیل از آمران به معروف و ناهیان از منکر» ضمن ابراز حمایت از مزاحمت برای زنان مخالف اجباری گفت مرحله عمومی امر به معروف و نهی از منکر «در حد لسانی» است اما «مراحل بعدی در حوزه مسوولیت دستگاههای رسمی همچون فراجا و قوه قضاییه است چرا که کشف حجاب از نظر قانون، جرم است و باید به آن رسیدگی شود».
او تاکید کرد: «وظیفه خود میدانیم در همه ردههای وزارت کشور حامی آمران به معروف و ناهیان از منکر باشیم.»
دی ماه سال ۱۴۰۰ یک زن دیگر در قم در اعتراض به تذکر یک آخوند در مورد حجاب و برخورد خشونتآمیز، عمامه او را لگد کرد و بازداشت شد.
بعد از آن جانشین دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر قم گفت برای این زن دو اتهام جداگانه «توهین به آمر به معروف و ناهی از منکر» و «اهانت به لباس روحانیت» مطرح است.
شهریور ۱۴۰۲ ایراناینترنشنال گزارش داد الهام فرشاد، زن ۲۹ ساله که در تابستان سال گذشته به مزاحمت یک آخوند به خاطر نوع پوشش خود اعتراض کرده و فیلم درگیری لفظیاش در رسانههای اجتماعی منتشر شده بود، با حکم شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری نوشهر به سه سال و ۸ ماه زندان محکوم شد.
اعتراض به حجاب اجباری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی در سال گذشته در بازداشت گشت ارشاد که منجر به شکل گرفتن جنبش «زن، زندگی، آزادی» شد، وارد مرحله جدیدی شده است.
حکومت نیز به سرکوب زنان شدت بخشیده است.
بررسی آماری انجامشده از سوی «گروه پژوهشی امروز» در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران نشان میدهد بیش از ۵۶ درصد دختران و زنان بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سال در این شهر، بدون حجاب اجباری و بیش از ۹۵ درصد آنها مخالف آن هستند.
طبق این بررسی، حدود ۸۴ درصد زنان باحجاب، مخالف حجاب اجباریاند.
سازمان عفو بینالملل روز چهارشنبه ۱۷ اسفند و دو روز پیش از فرا رسیدن روز جهانی زنان، با انتشار گزارشی شامل شهادت ۴۶ نفر، ضمن انتقاد شدید از افزایش سختگیری، خشونت و سرکوب علیه زنان و دختران در ایران، خبر داد که خودرو دهها هزار زن صرفا به این دلیل که در خودرو خود با پوشش دلخواه بودهاند توقیف شده است.
بر اساس این گزارش، برخی از این زنان بازداشت و محاکمه شدهاند. بعضی به خوردن شلاق و زندان محکوم شدهاند و عدهای به مجازاتهایی دیگر مانند جریمه یا اجبار به حضور در کلاسهای «اخلاق».
جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا سومین سخنرانی پرسروصدای سالانه خود را در کنگره ایراد کرد؛ سخنرانیای که میتواند یکی از مهمترین سخنرانیهای او در دوران ریاستجمهوریاش باشد. این نکته را هم در نظر بگیرید که این سخنرانی در سال پایانی ریاستجمهوریاش ایراد شده و سالی که او قرار است در یک انتخابات ریاستجمهوری دیگر شرکت کند.
فهرست نکاتی که او در این سخنرانی از آنها صحبت کرد، طولانی هستند: او موفقیتهای خود را در مقام ریاستجمهوری توضیح داد، نگاهی به برنامههایش در دور دوم ریاستجمهوری داشت، نگرانیها در مورد سن و وضعیت سلامتیاش را برطرف کرد و با جمهوریخواهان، از جمله رقیبش دونالد ترامپ، رودررو شد. نتیجه، یک سخنرانی آتشین بود که شباهت کمی به سخنرانیهای سالانه قبلی او داشت.
بایدن با نمایش دادن انرژی خود و اشتیاقش به تعامل با جمهوریخواهان، یک سخنرانی کاملاً سیاسی ایراد کرد. دستیارانش امیدوارند که این سخنرانی بتواند آشفتگی دموکراتها را در مورد چشمانداز سیاسی بایدن کاهش دهد. در اینجا پنج نکته درباره این سخنرانی فهرست شده است:
بایدن به ترامپ حمله کرد
اگرچه بایدن در طول سخنان خود، نام سلف خود را بر زبان نیاورد، اما تردیدی وجود ندارد که ترامپ بخش محوری سخنرانی سالانه بایدن بود و همین مسئله باعث شد که سخنرانی روز پنجشنبه به یک سخنرانی سالانه با رنگ و بویی سیاسی تبدیل شود. این مسئله منعکسکننده شرایط سیاسی خاصی است که بایدن در آن قرار دارد؛ شرایطی که در آن، هنجارهای سیاسی دهههای گذشته - همانهایی که بایدن آشکارا به آنها معتقد است - عمدتاً کنار گذاشته شده است.
بایدن در سخنرانیاش ضربات متعددی به ترامپ وارد کرد. او در سخنرانیاش، ۱۳ بار از عبارت «سلف من» استفاده کرد. این یکی از مزیتهای در قدرت بودن است. او در همان ابتدای سخنرانی خود عبارت «سلف من» را بر زبان آورد و از رئیسجمهور سابق به دلیل اظهاراتش در مورد تشویق روسیه برای حمله به اعضای ناتو انتقاد کرد. مدت کوتاهی پس از آن، او از دروغهای انتخاباتی پس از انتخابات ۲۰۲۰ بهعنوان «بزرگترین تهدید برای دموکراسی» از زمان جنگ داخلی آمریکا سخن به میان آورد.
در ادامه سخنرانی الگوی خود را شکل داد و رئیسجمهوری آمریکا به مسائلی نظیر قانون سقط جنین، مهاجرت، مالیات و موارد دیگر اشاره کرد و بارها و بارها ترامپ را در خصوص هر یک از این موضوعات مورد حمله قرار داد و دموکراتهای حاضر در کنگره نیز مدام تشویقش کردند. این رویه سخنرانی نشانه واضحی بود که نشان میداد بایدن نگاهش را به مبارزات انتخاباتی آینده دوخته است. حتی زمانی که بایدن تلاش میکرد تا دستاوردهای خود را به رخ بکشد، بارها و بارها تاکید میکرد که در صورت بازگشت ترامپ به قدرت، چه اتفاقات بدی ممکن است رخ دهد.
بایدن یک سخنرانی غیرقابل پیشبینی ایراد کرد
سخنرانیهای سالانه رؤسایجمهوری آمریکا اغلب حاوی نکات قابل پیشبینی در خصوص سیاستها و پیشنهادها هستند اما سخنرانی بایدن در روز پنجشنبه اینطور نبود. زیرا بایدن مکرراً از متن سخنرانی خارج شده و به خطوط تبلیغاتی توجه میکرد و با جمهوریخواهان گفتوگو میکرد. نتیجه این بود که این سخنرانی صریحترین و تهاجمیترین سخنرانی سالانه یک رئیسجمهوری آمریکا در سالهای اخیر بود؛ آنهم در مقابل مجلسی که در سال انتخابات مملو از اختلافات داخلی است. بگومگوهای گاه و بیگاه با جمهوریخواهان - بر سر برنامههای آنها در مورد مالیات، تامین اجتماعی و مهاجرت – در هنگام سخنرانی به وضوح به بایدن انرژی میداد.
به نظر میرسید بایدن از روی عمد زمانی را برای بگومگو با جمهوریخواهان در سخنرانی خود گنجانده بود که بهطور حتم نمایش برجستهای از او ارائه میکرد. البته بایدن در لحظاتی نشان داد که مایل به تعامل با جمهوریخواهان است اما در عین حال برخی استدلالهای آنها را رد کرده و با آنها مخالفت ورزید.
مارجوری تیلور گرین، نماینده مجلس نمایندگان و یکی از طرفداران ترامپ با لباسی منقش به عبارت «اسمش را بگو» در اشاره به قتل یک دانشجوی پرستاری توسط یک مهاجر در جلسه شرکت کردهبود و زمانی که بایدن در مورد مرگ این پرستار صحبت میکرد، فریاد زد «اسمش را بگو!» بایدن در این لحظه مجبور شد سخنان خود را قطع کند و یک سنجاق سینه که نام این پرستار روی آن نوشتهشدهبود، بلند کرد. بایدن در مورد قاتل این پرستار از عبارت «غیرقانونی» استفاده کرد که نشاندهنده وضعیت مهاجرت او بود و باعث انتقادهایی در بین رسانههای لیبرال شد.
بایدن نگرانیها درباره سن خود را از میان برد و نیرومند ظاهر شد
در حال حاضر، پرسشها در مورد سن و آمادگی جسمانی بایدن برای دور دوم ریاستجمهوری به یکی از پسزمینههای اصلی کمپین ریاستجمهوری تبدیل شده است. این مسئله یکی از دلایل اصلی بسیاری از دموکراتها است که میگویند نامزد دیگری را ترجیح میدادند. بنابراین اجتنابناپذیر بود که بایدن در زمان ایراد سخنرانی خود، خواهناخواه، با این موضوع روبهرو شود؛ جدای از محتوای سخنانش، نحوه صحبت و ظاهر بایدن در حین سخنرانی نیز در جذب آمریکاییها مؤثر بود.
رئیسجمهور با شور و شوق ظاهر شد و یک سخنرانی پرانرژی ایراد کرد که با برخی از نمایشهای سابق و ضعیف او که حامیانش را نگران میکرد، تفاوت داشت. او بیشتر سخنرانی را با صدای بلند ایراد کرد. بایدن بیشتر هفته گذشته را صرف تنظیم دقیق و تمرین دقیق سخنرانی خود، در کاخ سفید و کمپ دیوید کرد. به نظر میرسد که این امر در ایراد سخنرانی او در روز پنجشنبه اثرگذار بود.
دستیاران او قبل از سخنرانی اذعان کرده بودند که موضوع سن بایدن، موضوعی است که در ذهن رایدهندگان وجود دارد و رئیسجمهور آماده است در سخنرانی خود، به آن بپردازد. استدلال او این بود که ترامپ تقریباً همسن و سال است، اما دیدگاهی کهنه و انتقامجویانه دارد. او سعی کرد این موضوع را کماهمیت جلوه داده و مسئله را به سمت مخالفان خود پاس بدهد.
او از افکار کهنه ترامپ بهعنوان نشانهای برای سن بالای او سخن به میان آورد. بایدن در سخنرانی خود با خنده گفت: «وقتی به سن من میرسی، برخی چیزها از همیشه واضحتر میشوند. مسئلهای که ملت ما با آن مواجه است این نیست که ما چندساله هستیم، بلکه مسئله اصلی این است که قدمت اندیشههای ما چقدر است؟ نمیتوانیم با ایدههای کهن، کشور را رهبری کنیم.»
سخنان صریح بایدن درباره سیاست خارجی
سیاست خارجی معمولاً در طول سخنرانیهای سالانه رؤسایجمهور، در بخشهای پایانی مطرح میشود و اولویت ندارد. مخاطب رؤسایجمهور در سخنرانیهای سالانه، کنگره و مردم آمریکا هستند و نگرانیهای آنها معمولاً به مسائل داخلی مرزهای ایالات متحده مربوط میشود اما به دلایلی که کاملاً در کنترل بایدن نیست، او فردی است که در میانه تنشهای عمیق جهانی به ریاستجمهوری رسیده است. جنگ روسیه و اوکراین ادامه دارد و آینده کمکهای آمریکا به اوکراین در هالهای از ابهام قرار گرفته است. جنگ اسرائیل علیه حماس در غزه، که با حملات ۷ اکتبر آغاز شد، یک بحران انسانی ایجاد کرده که باعث ایجاد شکاف در کمپ حامیان بایدن شده است. بنابراین اجتنابناپذیر بود که روابط خارجی بخش بزرگتری از زمان بایدن را نسبت به سخنرانیهای قبلی اشغال کند، حتی اگر دستیاران او اذعان کنند که این موضوعی نیست که همیشه در اولویت ذهن رایدهندگان باشد.
همچنین سیاست خارجی بخش اعظم اولیه سخنرانی او را به خود اختصاص داد. حتی قبل از اینکه بایدن به کنگره آمریکا برسد، در مسیر حرکت کاروان خودروهای خود، اعتراضات گسترده از نحوه مدیریت او درباره جنگ اسرائیل و حماس مشهود بود. بایدن در سخنرانی خود ضرورت اجازه دادن به ورود کمکهای بشردوستانه بیشتر به غزه را تصریح کرده و اعلام کرد که به ارتش آمریکا دستور میدهد تا بندری موقت در غزه بسازد که به غذا، آب و داروی بیشتری اجازه ورود به نوار غزه را بدهد.
بایدن نیمنگاهی به انتخابات ۲۰۲۴ داشت
اگر فرض کنیم که بایدن در سخنرانی روز پنجشنبه یک وظیفه برای خود معین کرده بود، آن وظیفه این بود که به رایدهندگان آمریکایی یادآوری کند که دقیقاً چه کاری انجام داده است. نظرسنجیها نشان میدهد که بسیاری از رایدهندگان هنوز نسبت به مسیری که آمریکا در آن قرار گرفته و به پیش میرود، دلسرد هستند؛ بهرغم اقتصادی که براساس اکثر معیارها از سالهای کووید-۱۹ به دشت آمده و در حال رشد است. در نظرسنجیها، بسیاری از آمریکاییها آگاهی کمی درباره دستاوردهای بایدن و بازگرداندن چرخ اقتصاد به ریل خود دارند. به همین دلیل بود که بایدن در سخنرانیاش به «بزرگترین داستان بهبودی که هرگز روایت نشده» اشاره میکند.
او در بخشی از سخنانش از پوشش منفی رسانهای انتقاد کرد و در بخش دیگر نیز اذعان کرد که او هم میتوانست برای توضیح برنامههای خود برای آمریکاییها اقدامات بیشتری انجام دهد. در عین حال، تیم بایدن اذعان میکند که باید تعادل برقرار شود و آمریکاییهایی که نگرانیهای مهمی در مورد اقتصاد دارند، لزوماً نمیخواهند درباره شاخصهای مثبت اقتصادی که خودشان احساس نمیکنند، چیزی بشنوند. به همین دلیل است که بایدن به شدت بر موضوعات پوپولیستی تمرکز کرد و از موضوعاتی نظیر افزایش نرخ مالیات برای ثروتمندان و شرکتها و کاهش هزینه داروها، سخن گفت.
دموکراتها نیز معتقدند که نشان دادن خشم نسبت به حرص و آز شرکتها و اندازهگیری قیمتها بسیار خوب خواهد بود؛ بهویژه که نگرانیهای مربوط به هزینههای زندگی همچنان باعث کاهش جایگاه بایدن در نظرسنجیها میشود.
سیانان/ روزنامه هممیهن / مترجم: آریا صدیقی
جسیکا پارکر، گزارشگر بیبیسی، برلین
چیزی تا نیمهشب سنگاپور نمانده است.
یکی از افسران ارشد نیروی هوای آلمان در اتاق هتلش است.
او برای حضور در کنار دیگر بازیگران صنایع دفاع هوایی در بزرگترین نمایشگاه هوایی آسیا به منطقه رفته است.
روزی طولانی را پشت سر گذاشته است – اما هنوز وقت خوابیدن نیست.
سرتیپ فرانک گراف باید تماسی کاری با رئیسش بگیرد، یعنی فرمانده نیروی هوایی آلمان.
به نظر نمیرسد که مشکل خاصی برای فرمانده عملیات نیروی هوایی باشد. با لحنی آرام درباره منظره «محشر» اتاقش با دو نفر از همکارانش گپ میزند، و داستان صرف مشروب در هتلی دیگر را برایشان تعریف میکند که استخر شنای خیلی خوبی دارد.
یکی از آنها میگوید «پس خیلی هم سخت نیست.»
نهایتا، سپهبد اینگو گرهارتز، فرمانده نیروی هوایی، به تماس میپیوندد و گفتوگو شروع میشود. طی ۴۰ دقیقه بعدی، به نظر میرسد که این گروه به مسائل نظامی بسیار حساسی میپردازند، از جمله مباحث جاری پیرامون این که آیا آلمان باید موشکهای کروز تاروس را به اوکراین بدهد یا نه.
چیزی که هیچ یک از حاضران در این مکالمه نمیدانند این است که دارند استراق سمع میشوند – و گفتوگوهایشان دارد ضبط میشود.
دو هفته بعد از برقراری این تماس، نوار صدای آن توسط شبکه دولتی آرتی روسیه منتشر شد.
آلمان چیزی درباره احتمال دستکاری در این مکالمه نگفته است – ولی تایید کرد که این تماس واقعا برقرار شده بود و باورشان بر این است که جاسوسهای روس به آن رخنه کرده بودند.
به گفته دولت آلمان، مامورشان در سنگاپور منشاء «درز اطلاعات» شده بود.
با وجود این که رسما از او نامی برده نشده است، اشارات ضمنی حاکی از این است که فرانک گراف به شکل تصادفی به جاسوسها اجازه داده بود به این تماس رخنه کنند.
اندکی بعد، گفتوگوی مثلا فوق سری آنها از کانال رسانههای دولتی روسیه درز کرد و در سراسر دنیا پژواک پیدا کرد.
محتوای ظاهری این تماس برای همه روشن است.
چهار نفر حاضر در این گفتوگو درباره اهداف احتمالی موشکهای تاروس آلمانی در صورت تصمیم اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، برای تحویلشان به کییف حرف زدند– مسالهای جنجالی در آلمان.
درباره ارسال تسلیحات فرانسوی و بریتانیایی نیز صحبت شد، از جمله حرفهای حساسی درباره «تعداد کمی» پرسنل بریتانیایی که گفته میشود در خاک اوکراین حضور دارند.
اما جاسوسان چگونه توانستند استراق سمع کنند؟
پاسخی که تا این لحظه گرفتهایم به خطای انسانی خلاصه میشود.
به گفته مقامات آلمانی، این «درز اطلاعاتی» تنها تقصیر یکی از حاضران بود که برای برقراری تماس از خطی ناامن استفاده کرده بود – یا از طریق گوشی همراهش یا وایفای هتل.
آلمانیها میگویند که نحوه دقیق برقراری تماس «هنوز در دست بررسی» است.
بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع و ژنرال گونتر کاتز، فرمانده نیروی هوایی آلمان
میگل برگر، سفیر آلمان در بریتانیا، این هفته به بیبیسی گفت که «به نظرم این درس خوبی برای همه است: هیچ وقت از اینترنت هتل برای برقرار تماس امن استفاده نکنید.» بعضیها شاید حس کنند که این نصیحت یک مقدار دیر دارد مطرح میشود.
خیلیها از این که این تماس از طریق نرمافزار ارتباطی وبکس برقرار شده بود ابراز شگفتی کردند – اما برلین تاکید دارد که این مقامات از یک نسخه مخصوصا امن و گواهیشده استفاده کرده بودند.
پروفسور آلن وودوارد، عضو مرکز امنیت سایبری ساری، در بریتانیا میگوید که وبکس «به شرطی که از خود اپلیکیشن استفاده کنید» امکان رمزگذاری سرتاسر را فراهم میکند.
اما اگر از یک خط ثابت، گوشی همراه، یا وایفای باز هتل استفاده کنید دیگر ضمانتی برای امنیت وجود ندارد – و فرض فعلی بر این است که جاسوسان روس در کمین چنین فرصتی بودند.
پروفسور وودوارد میگوید که جاسوسان «احتمالا در حاشیه نمایشگاه هوایی سنگاپور مستقر» بودند.
این رویداد دوسالانه که امسال از ۲۰ تا ۲۵ فوریه برگزار شد معمولا شاهد حضور شخصیتهای بلندپایه دولتی، نظامی و صنعتی است.
به گفته پروفسور وودوارد شما اگر جاسوس باشید «وقتی با چنین گردهماییهایی روبهرو میشوید، همیشه میصرفد که در یک پارکینگ مستقر شوید یا اتاقی در هتل بگیرید.»
روسها ممکن است، در تئوری، از ترکیبی از آنتنهای دوربرد و نرمافزارهای رایانهای استفاده کرده باشند که امکان ردگیری ترافیک شبکههای محلی را مهیا میکند.
پروفسور وودوارد میگوید «استفاده از این ابزارهای ردگیری در عمل مثل این میماند که با دستگیره در ور بروید تا بلکه چیزی عایدتان شود. نهایتا دری پیدا میکنید که قفل نیست.»
هنینگ زایدلر، پژوهشگر رمزنگاری در برلین، معتقد است که محتملترین نظریه این است که این افسر از طریق گوشی همراه خود تماس گرفته بود و آنتن جاسوسان هم تماس را ردگیری کرده و آن را به آنتن اصلی مخابره کرده بود.
اما همزمان «دارند به همه چیز گوش میدهند و همه چیزهایی را که دارد مخابره میشود یادداشت میکنند. شبیه ماهیگیری با دینامیت است. یک دانه دینامیت را به برکه میاندازید و منتظر میمانید تا ماهیها روی آب بیایند. این آبدارترین شکارشان بود.»
برلین ولی مشتاق بود که یکی از تئوریهای در گردش را تکذیب کند – این که یکی از جاسوسان روس به شخصه وارد تماس شده بود و بدون این که کسی بفهمد به صحبتها گوش داده بود.
ایرادات سیستماتیک
با وجود این که تحقیقات هنوز ادامه دارد، مقامات دولتی دارند تاکید میکنند که این اتفاق از اساس نتیجه اشتباه تنها یک نفر بوده است.
استدلالشان این است که این تماس در تور یک عملیات تجسسی فراگیر افتاده بود. جاسوسان خوشاقبال بودند و آلمانیها بداقبال.
رودریش کیزوتر، افسر ارشد سابق ارتش و نماینده فعلی مجلس، یکی از کسانی است که اعتقاد چندانی به این دفاعیه که «این اتفاق میتوانست برای همه بیافتد» ندارند.
آقای کیزوتر که برای ناتو نیز کار کرده است و عضو حزب مخالف دموکرات مسیحی است میگوید «این نوع فاجعه را نمیشود به این راحتی لاپوشانی کرد.»
او باور دارد که تفکرات «زمان صلحی» باعث شده است که افراد تنبل شوند. به گفته او «شاید یک اشتباه شخصی باشد. اما نشانه ایرادات سیستماتیک است.»
او در عین حال عقیده دارد که آلمان «هدف راحتی» است، چرا که از زمان جنگ جهانی دوم به شکلی فراگیر درگیر «نگاهی رمانتیک به روسیه» بوده است.
اما چهرههای دولتی آلمانی به شکلی فزاینده از این ادعا که برخوردشان با روسیه نرم است ابراز ناراحتی میکنند، مخصوصا که دولت آلمان بیش از هر کشور اروپایی دیگری به اوکراین کمک نظامی کرده است.
وزیران همچنین عقیده دارند که مسکو عمدا این نوار را در روز خاکسپاری الکسی ناوالنی، رهبر اپوزیسیون، منتشر کرد تا هم حواسها را در داخل پرت کند و هم در خارج شکاف ایجاد کند.
بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع، این هفته گفت که ولادمیر پوتین دست به «نیرنگ» زده است و «ما نباید اسیرش شویم».
روسیه دست داشتن سرویسهای اطلاعاتی خود در این استراق سمع را نه تایید کرده است و نه رد.
اما فرای این که چه کسی توانست در یکی از نیمهشبهای فوریه به این تماس ناامن در اتاق هتلی در سنگاپور رخنه کند، درز مکالمات افسران نیروی هوایی برای آلمان گران تمام شده است.
این کار باعث شد که اختلافهای داخلی درباره ارسال سامانه تاروس بیش از پیش علنی شود و به بحث بر سر ضعفهای دفاعی و امنیتی ظاهری این کشور دامن بزند.
در برلین، آرزو این است که این نشت اطلاعاتی به همین یک مورد محدود شود و به شروع داستانی با سری دراز نباشد.
۸ مارس که یادآور تاریخ مبارزاتی زنان در بیش از صد سال گذشته است، روز همبستگی جهانی در راه تحقق برابری میان زنان و مردان و مبارزه علیه تمام اشکال ستم، استثمار و تبعیض حقوقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است و این آرمان و همبستگی در تمام جهان و مختص سرزمین خاصی نیست.
۸ مارس از اینرو فرصتی برای یادآوری و گرامیداشت مبارزات پیشین و آگاهیبخشی ودستیابی به راهحلی جمعی است.
بعد از جنبش “زن، زندگی، آزادی” فضای هشت مارس رنگ و بوی دیگری به خود گرفتهاست و هر روز در جامعه به ویژه در میان نوجوانان و جوانان جاری است. به طور اخص جنبش سال گذشته نشان داد که در کنار حجاب اجباری، به عنوان تلاقیگاه حذف زنان از حوزه عمومی و سپهر اقتصادی، سیاست و انکار حق آدمی بر بدن خویش، مبارزات تاریخی زنان دغدغه خیل عظیم مردم ایران است. چراکه این مبارزه در کنار اعتراض به حجاب اجباری انگشت اتهام خود را به سوی به تمام تبعیضها وستمهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اتنیکی و مذهبی که از سوی حاکمیت اعمال میشود، میگیرد.
مجموعه قوانین و اعمال ضد زن، چنان ابعاد پیدا و پنهان و چنان سرشت نظامندی دارد که در تار و پود جامعه کنونی در هم تنیده شده است و در خاورمیانه به ویژه در ایران و افغانستان، در زیر سایه حاکمیتهای به شدت سرکوبگر و ارتجاعی شکل ویژهای به خود گرفته است.
بخشی از توصیف و تبیین این وضعیت ویژه علیه زنان و دیگر اقلیتهای جنسی و جنسیتی درگرو تشریح و تبیین مفهوم آپارتاید جنسیتی است. این مفهوم از نهادینه بودن سلطه گروهی بر گروه دیگر و همزمان اعمال تبعیض شدید و نظامند از سوی قانون و حاکمیت بر زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی سخن میگوید و کلیت رژیمهای ارتجاعی حاکم بر آنها را به تصویر میکشد.
از این رو مرئی کردن آپارتاید جنسیتی میتواند در مسیر مبارزه علیه تبعیض و ستم راهگشا باشد. اما به این موضوع آگاهیم که تا دستیابی به آزادی، رهائی و برابری راه درازی در پیش است.
با همبستگی، روشنگری، آگاهی و تشخیصِ همسرنوشتی میتوانیم به پیروزی در این نبرد تاریخی امیدوار باشیم.
زنده باد هشت مارس روز جهانی زنان.
نسیم سلطانبیگی
آنیشا اسداللهی
مهوش ثابت
نرگس محمدی
سپیده قلیان
ویدا ربانی
گلرخ ایرائی
جوانا سنه
پخشان عزیزی
فریبا کمالآبادی
محبوبه رضائی
زندان اوین
۱۸ اسفند
وزارت کشور پرو با انتشار بیانیهای اعلام کرد که مجید عزیزی، ایرانی دستگیر شده در این کشور، عضو نیروی قدس سپاه پاسداران است که قصد انجام حملهای تروریستی به یک شهروند اسرائیلی را داشت.
ویکتور تورس، وزیر کشور پرو، نیز با قدردانی از پلیس این کشور گفت دستگیری یک عضو نیروی قدس سپاه پاسداران و یک همدست پرویی او، این عملیات تروریستی را خنثی کرد.
اسکار آریولا، رییس پلیس پرو، نیز روز جمعه ۱۸ اسفند، اعلام کرد دستگیری یک شهروند ایرانی به نام مجید عزیزی، پس از انجام تحقیقات و با هماهنگی سازمانهای اطلاعاتی بینالمللی صورت گرفت.
رسانههای پرو، پیشتر گزارش داده بودند که مجید عزیز و یک شهروند پرویی، به اتهام برنامهریزی برای انجام یک حمله تروریستی به نشست سازمان همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه (اپک) در لیما، پایتخت پرو، دستگیر شدهاند.
این نشست قرار بود اواخر امسال برگزار شود.
رییس پلیس پرو اعلام کرد که هدف حمله، یک شهروند اسرائیلی بوده است که به دلایل امنیتی نام او اعلام نخواهد شد.
آریولا از سازمانهای اطلاعاتی خارجی که اطلاعات مربوط به مجید عزیزی و دو همدست پرویی او را به پلیس این کشور دادهاند نام نبرد، اما گفت که آنها اطلاعاتی حساس را درباره مجید عزیزی که در اوایل ماه مارس وارد پرو شده بود، ارائه کردند.
او گفت: «ما باید به سرعت عمل میکردیم، زیرا قرار بود، شهروند ایرانی، پس از تشکیل یک هسته تروریستی برای از بین بردن یک تبعه اسرائیلی امروز جمعه به ایران بازگردد.»
رییس پلیس پرو همچنین گفت که مجید عزیزی دارای ملیت پرویی از طریق ازدواج است.
رسانههای پرویی روز جمعه به نقل از اداره مبارزه با تروریسم پلیس پرو نوشتند عزیزی در حالی که در حال برداشت پول از یک بانک در مرکز لیما بود، بازداشت شد.
او قصد داشت با کمک دو شهروند پرویی به نامهای والتر فرناندز فوکونوتو و فیلیپه تروسیوس لئون، به نشست اپک حمله کند.
فوکونوتو همراه با عزیزی بازداشت شده اما تروسیوس لئون فراری است.
بر اساس گزارش رسانهها، مقامات در حال تشدید تلاش برای یافتن محل اختفای او هستند.
این دومین بار در یک دهه گذشته است که پرو به مرکز و هدف عوامل جمهوری اسلامی یا شبهنظامیان حزبالله لبنان تبدیل میشود.
در سال ۲۰۱۴، اداره مبارزه با تروریسم در پرو به آثاری از ماده منفجره تیانتی در زبالههای خانهای دست یافت که در آن یک لبنانی ساکن بود.
ایران اینترنشنال
گزارش کمیته حقیقتیاب سازمان ملل درباره سرکوب خیزش انقلابی زن،زندگی،آزادی
جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲- گزارش اولیه کمیته حقیقت یاب سازمان ملل متحد درباره ابعاد نقض حقوق بشر در ایران از زمان شروع خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» منتشر شد. در این گزارش تاکید شده که بسیاری از موارد جدی نقض حقوق بشر مصداق جنایات جنایت علیه بشریت است.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران، با اشاره به اینکه در این گزارش «سرکوب خشونتآمیز معترضان» و «اعمال تبعیض شدید علیه زنان و دختران» در ایران به عنوان جنایت علیه بشریت تایید شده است گفت: «سرکوب بیرحمانه اعتراضات زن، زندگی، آزادی به دست نیروهای حکومتی شامل اشکال متعددی از اعمال خشونت حکومتی مثل قتلهای فراقانونی، شکنجه و تجاوز جنسی میشود. این موارد به طور مشخص بر آسیب پذیرترین اقشار جامعه یعنی زنان، کودکان و گروههای اقلیتی اثرات مخربتری داشته است».
به گفته هادی قائمی «با توجه به شدت جنایات مرتکب شده علیه مردم ایران و شواهد قابل توجهی که جمع آوری و ارائه شده، ضروریاست که کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در پنجاه و پنجمین اجلاس کنونی این شورا به تمدید مأموریت کمیته حقیقت یاب رأی مثبت دهند».
هادی قائمی تاکید کرد «تنها با تمدید ماموریت این کمیته است که میتوانیم امیدوار باشیم تا مسیر پاسخگو کردن و محاکمه عاملان و آمران این نقض گسترده حقوق بشر را هموار شود و قربانیان این سرکوب به عدالت برسند».
کمپین حقوق بشر ایران از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل میخواهد که در جلسه پیش رو ماه آینده، به تمدید مأموریت کمیته حقیقت یاب و همچنین مأموریت گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در امور ایران رای مثبت دهند.
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل که توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد جهت تحقیق درباره سرکوب اعتراضات سال ۱۴۰۱ تأسیس شد، شواهد گستردهای از جنایات حکومتی جمع آوری کرده است. شواهد و مستنداتی درباره کشتار معترضان و کور کردن عامدانه و گسترده آنها و همچنین بازداشتهای خودسرانه و شکنجه زندانیان از جمله کودکان.
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل برای بررسی شواهد و مستندات بسیاری که در این مدت به دست آورده و انجام آن هنوز هم ادامه دارد، به زمان بیشتری نیاز دارد. این کمیته برای بررسی این مستندات و ایجاد سازوکارهایی برای مستندسازی و جمعآوری شواهد به همکاری با سایر ارگانها و سازمانهای حقوق بشری نیاز دارد. با توجه به امتناع مقامات جمهوری اسلامی از پاسخگویی در قبال جنایات انجام شده، فرصت دادن به کمیته حقیقتیاب برای رسیدن به اهدافی چون شناسایی عاملان و آمران سرکوب و محقق کردن امکان رسیدن به عدالت و کشف حقیقت بسیار مهم و ضروری است.
فعالیت گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران به عنوان یک منبع حیاتی درباره مساله نقض حقوق بشر در ایران است و گزارشهای تفصیلی آن بهشکل قابل توجهی آگاهی جهانی را از دامنه و شدت نقض حقوق در ایران افزایش داده است و در مواردی منجر به آزادی زندانیان و توقف اجرای احکام اعدام شده است.
خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران شهریور سال ۱۴۰۱ پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه پلیس، شروع شد با این حال مقامات جمهوری اسلامی هیچگاه با توجه و براساس معیارهای بینالمللی تحقیقات و بررسیهای لازم درباره قتل ژینا امینی را انجام ندادند و اجازه تحقیقات مستقل درباره آن را نیز هیچگاه صادر نکردند و پیوسته و با روایتهای تحریفامیز سعی در پنهان کردن حقیقت داشتند. حاکمیت بیش از ۵۵۰ شهروند معترض را در خیابانهای ایران کشت. شهروندانی که ۶۸ نفرشان کودک بودند. کمی بعد هم مقامات حکومت برای قانونی کردن مجازاتهای سختتر علیه زنان و دخترانی که تن به حجاب اجباری نمیدهند، در صدد تصویب قانون جدید حجاب و عفاف شدند که کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل آن را مصداق آپارتاید جنسیتی توصیف کردهاند.
شکنجه، تجاوز جنسی، بازداشتهای خودسرانه و اعدامهای فراقانونی
گزارش ۲۰ صفحهای کمیته حقیقت یاب درباره ایران که امروز ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ به دو زبان انگلیسی و فارسی منتشر شد، شرحی خلاصه از گزارش کامل ۴۰۰ صفحهای است که در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ آماده میشود. گزارشی که به شکل دقیق و با جزئیات کامل مواردی چون قتلهای فراقضایی، شکنجه ، تجاوز و آزار و اذیت جنسی و ناپدید شدن قهری و محاکمات ناعادلانه است.
سارا حسین، مدیر کمیته حقیقتیاب پس از انتشار این گزارش گفت: «این اقدامات بخشی از یک حمله گسترده و سیستماتیک است که علیه جمعیت غیرنظامی در ایران، یعنی علیه زنان، دختران، پسران و مردانی که خواستار آزادی، برابری، کرامت و پاسخگویی هستند، صورت میگیرد. ما از حکومت جمهوری اسلامی میخواهیم سرکوب کسانی را که در اعتراضات مسالمتآمیز شرکت کردهاند، بهویژه زنان و دختران، فوراً متوقف کند».
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل شواهد بسیاری از سوء استفاده فاحش نیروهای امنیتی را در جریان اعتراضات، از جمله استفاده از نیروی مرگبار را که منجر به مرگ و مجروحیت شهروندان شده و همچنین الگوی تکرارشونده و نگران کننده کور کردن عامدانه معترضان، که بسیاری از آنها زنان و کودکان بودند، به دست آورده است. شکنجه و تجاوز جنسی و سایر اشکال اعمال خشونت جنسی ، صدور و اجرای احکام اعدام پس از طی دادرسی ناعادلانه در دادگاههای چند دقیقهایی و تداوم اخذ اعترافات اجباری و همچنین بازداشتهای خودسرانه افراد که تنها به دلیل حمایت از حقوق زنان هدف قرار گرفتهاند ، از جمله مواردی است که کمیته حقیقتیاب به شواهد بسیار و مستندات دقیقی از آنها دست یافته است.
مقامات عالی رتبه در جمهوری اسلامی تمامی این اقدامات ضد بشری را تأیید و در مواردی عاملان آن را تشویق کردند. در حالی که رسانههای حکومتی و دستگاه دروغ جمهوری اسلامی معترضان را «آشوبگر» و «عامل نیروهای خارجی»، نیروهای امنیتی حکومت، از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پیوسته دادخواهان، روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر را زیر سرکوب و فشار قرار دادهاند.
عدم همکاری مقامات جمهوری اسلامی با کمیته حقیقتیاب سازمان ملل
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل نگرانی عمیق خود را از عدم همکاری مقامات جمهوری اسلامی جهت ارائه اطلاعات درباره موارد مورد تحقیق، ابراز کرد. موضوعی که آشکارا بیانگر رویکرد غیر شفاف جمهوری اسلامی در تحقیقات خود درباره موارد نقض حقوق بشر در ایران است.
با توجه به عدم وجود راه حل های موثر و مصونیت همیشگی عاملان و آمران سرکوبهای حکومتی از محاکمه و مجازات در ایران، از کشورهای عضو شورای حقوق بشر خواسته می شود تا از طریق کانالهای بینالمللی مقامات جمهوری اسلامی را پاسخگو کنند.
کمپین حقوق بشر ایران حمایت قاطع خود را از درخواستهای کمیته حقیقتیاب سازمان ملل درباره ایران، اعلام میکند. این درخواستها عبارتند از: «اعمال اصل صلاحیت جهانی برای همه جنایات بینالمللی در ایران» ، «ایجاد صندوقهای حمایتی از قربانیان» و ارائه اقدامات حفاظتی، از جمله «اعطای پناهندگی» و «ویزای بشردوستانه» برای کسانی که به دلیل آزار و اذیت حکومت از ایران فرار میکنند.
هادی قائمی گفت: «گزارش کمیته حقیقتیاب سازمان ملل بر ضرورت فوری پاسخگویی و تجدید مأموریتهای کمیته حقیقت یاب و گزارشگر ویژه برای رسیدگی به جنایات گسترده علیه بشریت در ایران تاکید میکند».
به گفته هادی قائمی «تدوین جنایت آپارتاید جنسیتی در معاهده جنایات علیه بشریت سازمان ملل متحد و معرفی رسمی ایران به عنوان کشور آپارتاید جنسیتی نیز گامهای مهمی در تسهیل پاسخگویی است.»